نگاه بازجویانه اوین
نامه کیهان سربازجو شریعت نداری به
دیروزنامههای زنجیرهای جناح رقیب . 8 مهر - 98
روزنامه آرمان دیروز
در مطلبی نوشت:«اگر برخی انتظار دارند که اروپاییها به تمامی غیبت آمریکا را
جبران کنند، باید یادآوری کرد که چنین انتظاری چندان درست نیست و اروپا حد
تأثیرگذاری خود را نشان داده است. از سوی دیگر اروپا بر این نظر است که این مناقشه
بیشتر بین ایران و آمریکا پدیدار شده است. لذا تا زمانی که این مناقشه حل وفصل
نگردد خطر اینکه در منطقه جنگ تازهای رخ داده و بحران به سمت اروپا گسترش یابد
وجود دارد. تلاش اروپاییها این بوده که ضمن حفظ برجام، در موضوعات دیگری هم که به
برجام ربط مییابد با ایران به توافق و تفاهم امنیتی برسد. شاید برجام زمانی از
دیدگاه کشورهای اروپایی و آمریکا مؤثر خواهد بود که مسائل دیگر هم در چارچوب
مذاکرات قرار گیرد. در غیراین صورت برجام از نظر آنها یک تفاهم ناقص است و کمکی به
حل و فصل مسائل و مشکلات منطقهای نخواهد کرد».
سرویس سیاسی-
این روزنامه زنجیرهای همچنین در شماره دیروز در مطلبی دیگر با اشاره به حادثه حمله به تاسیسات نفتی عربستان نوشت:«این موضوع سرآغاز یک تصمیمگیری جدید علیه ایران بود و میتوان گفت آمریکا به این بهانه دارد به سمت اجماع بینالمللی علیه ایران حرکت میکند...واقعیت این است که ما نباید اتحادیه اروپا را از دست بدهیم ولی انگار داریم از دست میدهیم».
روزنامه زنجیرهای شرق نیز در شماره دیروز در مطلبی نوشت:«بهنظر میرسد دولت آقای روحانی که سایه جنگ را از سر کشور دور کرد، با چالشهای جدی روبهروست. سؤال این است که چرا کشور جلو نرفته و همه دستاوردهای گذشته اگر از بین نرفته، ولی مانند برجام دچار عدم قطعیت شده است».
همزمان با گستاخی اروپا در موضوع برجام و تکرار این ادعا که برجام ناقص است و باید با موضوعات موشکی و منطقهای تکمیل شود، عمله رسانهای ترامپ در تهران نیز همصدا با ترامپ و جانسون و ماکرون و مرکل، برای هموارکردن مسیر این طرح ضدایرانی تقلا میکند.
این در حالی است که اولا در موضوع برجام ایران طلبکار است و آمریکا و اروپا به ایران بدهکارند. ثانیا کدام کشوری حاضر است که توان دفاعی خود را مورد معامله قرار دهد؟
برجام، جز خسارت هیچ عایدی دیگری برای ایران نداشت. آنچه که سایه جنگ را از سر کشور دور کرد، اقتدار جمهوری اسلامی و توان دفاعی و ایثار مدافعان حرم و حافظان امنیت در کشور بوده است. حال طیف مدعی اصلاحات برای سرپوش گذاشتن بر خسارت محض برجام و کارنامه خالی دولت و در ادامه برای جاانداختن برجامهای بعدی، دورشدن سایه جنگ و یا نزدیک بودن سایه جنگ را برای مردم فاکتور میکند.
اجماع با طیفی که مسائل کلان کشور را تشخیص نمیدهد!
روزنامه ایران دیروز با روتیتر «راهکارهای کارشناسان برای اجماعسازی در کشور»، تیتر یک «تعامل ملی جایگزین رقابت جناحی» را در صفحه اول خود منتشر کرد.
ارگان دولت نوشته است: «تصمیمی مشخصات ملی و کلان را خواهد داشت و بهخصوص در اجرا موفق خواهد بود که مقدمات لازم را طی کرده باشد. این مقدمات هم میتواند ناظر بر این باشد که تصمیمها از دل ارائه دیدگاههای کارشناسی و گفتوگوهای مختلف بر سر کم و کیف آن بیرون آمده باشد. یعنی همه مجموعههای مدیریتی و کارشناسی احساس کنند توانستهاند نقطه نظرات خود درباره یک موضوع ملی را آزادانه بیان کنند. در ادامه این تصمیمسازان هستند که با توجه به شرایط موجود، نیازهای جامعه، امکانات و مقدورات موجود اقدام به تصمیمگیری میکنند و شیوههای مناسب برای اجرای آن را اعلام مینمایند. قاعدتاً وقتی این روند در تصمیمسازیها طی میشود اعتماد عمومی را نیز بهعنوان پشتوانه خود خواهد داشت و حتی در موقعیتی که به هر دلیلی منجر به نتیجه دلخواه نشود هم دیگر کسی ملامت نخواهدشد.
ماجرای گفتوگوهای هستهای منجر به توافق برجام را شاید بتوان یکی از موارد موفق در روند تصمیمسازی اجماعی دانست. اگرچه حرف و حدیث و اختلافنظر درباره آن کم نبود اما این اختلافات در حکم همان بیان آزادانه دیدگاههای موافقان و مخالفان است که البته اگر از راه منطقی و مرسوم خود خارج نشود اتفاقاً مثبت هم هست.»
اجماع با کدام طیف و بر سر چه مسائل و موضوعاتی؟ با مدعیان اصلاحات که مسائل دست چندمیمانند ورود زنان به ورزشگاه و کنسرت و رفع حصر را مطالبات ملی و اولویتهای کشور جا میزنند و وقت و سرمایه و توان مطبوعات و رسانهها را برای آنها هزینه میکنند؟ فعال اقتصادی که ورشکسته شده و کارگری که بیکار شده کجای دغدغههای این طیف مدعی اصلاحطلبی است؟ بدیهی است که این جریان سیاسی ابتدا باید مسائل کلان کشور را درست تشخیص دهد بعد علم اجماعسازی بردارد. مطلب دیگر اینکه خسارتمحض بودن برجام امروز از واقعیات غیرقابل کتمان کشور است و حامیان آن اگر در حل مسائل و مشکلات کشور اراده واقعی دارند، لزوم قطع امید از بیگانگان و جدی گرفتن اقتصاد مقاومتی از موارد مهم برای «اجماع» است. نکته دیگر هم اینکه برخلاف تصویری که روزنامه ایران از فضای نقادانه در دوران مذاکرات هستهای و پس از آن نشان داده، نقدهای کارشناسان در برجام با فحاشی و شکایت دولت روبهرو شد.
ایران همچنین طی یادداشتی نوشت: «در تصمیمگیریها نظر کدام جریان دارای اولویت و تعیینکننده نهایی است، قبلاًًً در صندوق رأی داده شده است. مشکلی که در فرآیند اجماعسازی در ایران با آن مواجه هستیم درست جایی است که طیفی به جای پذیرش این قاعده در تعیین نسبت نیروهای سیاسی در پی «همنظر»سازی در داخل هستند و برخی فشارهای سیاسی ناشی از داشتن ابزارهای قدرت را برای رسیدن به مقصود خود، جایگزین نتایج صندوق رأی میکنند.»
سطرهای فوق، وصفی برای کنشهای وطن فروشانه و خائنانه مدعیان اصلاحات در فتنه 88 است. این طیف علیرغم مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات سال 88 که شکوه مردمسالاری دینی را به رخ جهانیان میکشید، با تهمت تقلب در انتخابات به نظام، علیه جمهوریت و اسلامیت شورش کرد و رأی ملت را زیر پا گذاشت. این عناصر دیکتاتورمآب، امروز دیگران را متهم به تقلا برای جایگزینی نتایج صندوق رأی میکنند!
اروپا، اسب تروای کاخ سفید در جبهه چندجانبهگرایان است!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «ترامپیسم اروپایی» نوشت: «هفتاد و چهارمين اجلاس سازمان ملل شاهد يك اتفاق و رفتار نادر سياسي از سوي رهبران سه كشور اروپايي (انگليس، آلمان و فرانسه) در قبال ايران بود... چرخش كامل و همصدايي يكپارچه سه كشور اروپايي با كاخ سفيد درخصوص انجام مذاكرات تحت تحريم ايران با آمريكا، درخواست «برجام جديد» و صدور بيانيه سه كشور اروپايي درخصوص آرامكو و متهمسازي ايران از جهات مختلف حائز اهميت است. شايد مهمترين وجه اين رفتار ديپلماتيك، آرایهنمايي غيرمنتظره از بازگشت اروپا به دوران «وابستگي ابزاري» خود به كاخ سفيد در دوران جنگ سرد بود... بيسبب نيست كه برخي از تحليلگران شرقي همراه با بدبيني، اروپا را «اسب ترواي كاخ سفيد» در درون جبهه چندجانبهگرايان تلقي ميكنند... داشتن «قدرت قرضي» و «اجارهاي» از ديگران به ويژه آمریکا نميتواند به اتحاديه اروپايي اعتبار لازم در تعاملات جهاني رابدهد.»
گفتنی است روحانی در زمان دولت اصلاحات و در تشریح نتیجه مذاکرات سعدآباد با تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) گفته بود: «ایران در ازای تمام اقدامات اعتمادساز، اگر نگوییم هیچ، ما به ازای بسیار اندکی دریافت کرد». وی همچنین تصریح کرد: «علیرغم پذیرش پروتکل الحاقی و حضور مستمر بازرسان در تاسیسات ایران، اروپا به تعهداتش عمل نکرد».
این در حالی است که دولتمردان و رسانههای اصلاحطلب تا پیش از این برغم هشدار منتقدان دلسوز با آب و تاب درباره کانال مالی اروپا و ضمانت اروپاییها و لزوم اعتماد به طرف اروپایی تأکید میکردند.
حال آنکه به اذعان فعالین اصلاحطلب، هیچ شکافی میان اروپا و آمریکا در موضوع ایران وجود ندارد و اتفاقاً صدای واحدی از همه آنها به گوش میرسد. اتفاقات چند ماه اخیر بیش از پیش ثابت کرد که اروپا با بازی در پازل آمریکا به دنبال خرید زمان و مقدمهچینی برای اجرای برجامهای بعدی در حوزه موشکی و منطقهای و... است.
با این همه، متأسفانه دولت همچنان به وزارت خارجه و وزارت خارجه همچنان به برجام خلاصه شده است. ستاد اقتصادی دولت نیز به هیچ عنوان کارنامه و عملکرد قابل قبولی ندارد. دولت همچنان همه امور کشور را به برجام گره زده است.در حقیقت معیشت مردم، گروگانِ دلبستن به نقطههای خیالی شده است، از اطمینان به تضمینِ امضای وزیر خارجه آمریکا تا دلخوشی به تلاش اروپا برای نجات برجام!
فقط چندنفر افراد توانمند داریم!
روزنامه شرق در شماره روز گذشته خود شرح مناظره دو فعال سیاسی اصلاحطلب را (عطریانفر و اصغرزاده) منتشر کرده است. در ابتدای این گزارش اصغرزاده گفته است: «من و آقای عطریانفر بهعنوان دو عضو جبهه اصلاحات به اندیشه اصلاحطلبی باور داریم و معتقدیم که توسعه اقتصادی منهای توسعه سیاسی توهم است» گوینده در این سطرها بر موضوعی تأکید میکند که از نگاه کارشناسان بزرگترین نقطه ضعف دولت اصلاحات در گذشته و طیف موسوم به اصلاحطلب در اکنون جامعه ایرانی است.
این قشر چنان در مسایل سیاسی و حزبی غرق هستند که معمولا کمتر به معیشت و مسایل اقتصادی مردم توجه دارند. اگر به کارنامه فراکسیون امید در مجلس نگاه کنید از آنها تحرک قابل توجهی در موضوع معیشت نمیبینید. در سالهای پایانی دولت اصلاحات نیز تئوریسینهای این طیف نوشتند ما چنان در توسعه سیاسی غرق شدیم که از توسعه اقتصادی غافل ماندیم.
در این گزارش نیز آمده: «اصلاحطلبان البته در مباحث اقتصادی از مشی و مکتب خاصی پیروی نمیکنند. دولت آقای خاتمی بارها سیاستهای اقتصادی خود را در تداوم سیاستهای اقتصادی دولت آقای هاشمی اعلام میکرد. اشتباه جریان اصلاحطلبی در تمام این سالها آن بود که وقتی در قدرت سهیم شد به شکلی خود توجیهگر قدرت شد و با منطق و زبان قدرت سخن گفت تا آنجا که زمانی اعتراضات گروههای مردم به گرانی و تورم و بحران اقتصادی را اغتشاش نامید. جبهه اصلاحات همیشه یک طیف گسترده با گرایشات اقتصادی بازارمحور تا برنامهمحور بوده است.»
همچنین در بخشی از این گزارش آمده: «اصلاحطلبان هشدار دادند که خروج آمریکا از برجام، فشار تحریمها و فروپاشی برجام جز به تقویت رادیکالیسم نخواهد انجامید و به همین علت دولت را تشویق کردند با چنگودندان از دستاورد دیپلماسی خود صیانت به عمل آورد.»
بهنظر میرسد این سطر باید در حافظه تاریخی جامعه ایرانی ثبت شود تا سالهای آینده که وجوه مختلف برجام آشکارتر شد آنگاه این طیف اصلاحطلب در آن زمان به فرافکنی نپردازد اما باید گفت که در همان زمان اوباما دولتمردان گفتند عایدی ما از برجام «تقریبا هیچ» بوده حالا با یادآوری این میتوان فهمید اصلاحطلبها دولت را به حفظ چه چیزی سفارش کردهاند.
در بخشی دیگر از این گزارش از قول عطریانفر آمده است: «نیروهای طراز اول ما را رد صلاحیت میکند و با تأیید نیروهای دستچندمی باعث یک پارلمان ضعیف میشود که نمیتواند بار اساسی زندگی مردم را بر دوش بکشد.»
این فرافکنی تکراری و نخنما یعنی به واقع اقرار اصلاحطلبان به این موضوع که در کل این جریان تنها چند نفر آدم توانمند وجود دارد. ضمن آنکه جای سؤال است که چرا آن نفراتی که در مسائلی مانند فتنه دخیل بودهاند تنها افراد توانمند این جریان هستند؟! آیا این راهی برای سرپوشنهادن بر عدم کارایی طیف اصلاحطلب نیست؟
به شفافیت رأی بدهیم تا کسی راهنمای چپ نزند و به راست بپیچد!
روزنامه همدلی در یادداشتی به بحث «طرح شفافیت آرای نمایندگان» در مجلس شورای اسلامی پرداخت و نوشت: «باید استقبال کرد و به آن رأی مثبت داد تا گامیمهم درخصوص شفافسازی و شایستهسالاری در کشور خصوصاًًً در جریان موسوم به اصلاحات برداشته شود تا فرداروز کسی نتواند راهنمای چپ بزند، ولی به راست بپیچد. لذا مصالح ملی و منافع عمومی جامعه ایجاب میکند که این گام مهم درخصوص شفافسازی برداشته شود تا نمایندگان ملت درخصوص موضوعات مهمی که در آینده ضرورت طرح دارند از قبیل شفافیت مالی، برقراری رابطه با آمریکا، بازنگری قانون اساسی و دهها طرح و لایحه مؤثر دیگرکه به صراحت و شفافیت نیاز دارد، مواضع نمایندگان مشخص شود.»
گفتنی است عدهای اصلاحطلب رادیکال که در جرگه نویسندگان روزنامه زنجیرهای همدلی قرار دارند و سودای «برقراری رابطه با آمریکا، بازنگری قانون اساسی» و اساساًًً مقابله با نظام جمهوری اسلامی را در سر میپرورانند از این بابت موافق شفافسازی آرای نمایندگان هستند که ببینند آیا نمایندگانی که در لیست اصلاحطلبان قرار دارند به مطالبات رادیکال و ضد نظام آنها توجهی میکنند یا خیر!
این روزنامه زنجیرهای همچنین در شماره دیروز در مطلبی دیگر با اشاره به حادثه حمله به تاسیسات نفتی عربستان نوشت:«این موضوع سرآغاز یک تصمیمگیری جدید علیه ایران بود و میتوان گفت آمریکا به این بهانه دارد به سمت اجماع بینالمللی علیه ایران حرکت میکند...واقعیت این است که ما نباید اتحادیه اروپا را از دست بدهیم ولی انگار داریم از دست میدهیم».
روزنامه زنجیرهای شرق نیز در شماره دیروز در مطلبی نوشت:«بهنظر میرسد دولت آقای روحانی که سایه جنگ را از سر کشور دور کرد، با چالشهای جدی روبهروست. سؤال این است که چرا کشور جلو نرفته و همه دستاوردهای گذشته اگر از بین نرفته، ولی مانند برجام دچار عدم قطعیت شده است».
همزمان با گستاخی اروپا در موضوع برجام و تکرار این ادعا که برجام ناقص است و باید با موضوعات موشکی و منطقهای تکمیل شود، عمله رسانهای ترامپ در تهران نیز همصدا با ترامپ و جانسون و ماکرون و مرکل، برای هموارکردن مسیر این طرح ضدایرانی تقلا میکند.
این در حالی است که اولا در موضوع برجام ایران طلبکار است و آمریکا و اروپا به ایران بدهکارند. ثانیا کدام کشوری حاضر است که توان دفاعی خود را مورد معامله قرار دهد؟
برجام، جز خسارت هیچ عایدی دیگری برای ایران نداشت. آنچه که سایه جنگ را از سر کشور دور کرد، اقتدار جمهوری اسلامی و توان دفاعی و ایثار مدافعان حرم و حافظان امنیت در کشور بوده است. حال طیف مدعی اصلاحات برای سرپوش گذاشتن بر خسارت محض برجام و کارنامه خالی دولت و در ادامه برای جاانداختن برجامهای بعدی، دورشدن سایه جنگ و یا نزدیک بودن سایه جنگ را برای مردم فاکتور میکند.
اجماع با طیفی که مسائل کلان کشور را تشخیص نمیدهد!
روزنامه ایران دیروز با روتیتر «راهکارهای کارشناسان برای اجماعسازی در کشور»، تیتر یک «تعامل ملی جایگزین رقابت جناحی» را در صفحه اول خود منتشر کرد.
ارگان دولت نوشته است: «تصمیمی مشخصات ملی و کلان را خواهد داشت و بهخصوص در اجرا موفق خواهد بود که مقدمات لازم را طی کرده باشد. این مقدمات هم میتواند ناظر بر این باشد که تصمیمها از دل ارائه دیدگاههای کارشناسی و گفتوگوهای مختلف بر سر کم و کیف آن بیرون آمده باشد. یعنی همه مجموعههای مدیریتی و کارشناسی احساس کنند توانستهاند نقطه نظرات خود درباره یک موضوع ملی را آزادانه بیان کنند. در ادامه این تصمیمسازان هستند که با توجه به شرایط موجود، نیازهای جامعه، امکانات و مقدورات موجود اقدام به تصمیمگیری میکنند و شیوههای مناسب برای اجرای آن را اعلام مینمایند. قاعدتاً وقتی این روند در تصمیمسازیها طی میشود اعتماد عمومی را نیز بهعنوان پشتوانه خود خواهد داشت و حتی در موقعیتی که به هر دلیلی منجر به نتیجه دلخواه نشود هم دیگر کسی ملامت نخواهدشد.
ماجرای گفتوگوهای هستهای منجر به توافق برجام را شاید بتوان یکی از موارد موفق در روند تصمیمسازی اجماعی دانست. اگرچه حرف و حدیث و اختلافنظر درباره آن کم نبود اما این اختلافات در حکم همان بیان آزادانه دیدگاههای موافقان و مخالفان است که البته اگر از راه منطقی و مرسوم خود خارج نشود اتفاقاً مثبت هم هست.»
اجماع با کدام طیف و بر سر چه مسائل و موضوعاتی؟ با مدعیان اصلاحات که مسائل دست چندمیمانند ورود زنان به ورزشگاه و کنسرت و رفع حصر را مطالبات ملی و اولویتهای کشور جا میزنند و وقت و سرمایه و توان مطبوعات و رسانهها را برای آنها هزینه میکنند؟ فعال اقتصادی که ورشکسته شده و کارگری که بیکار شده کجای دغدغههای این طیف مدعی اصلاحطلبی است؟ بدیهی است که این جریان سیاسی ابتدا باید مسائل کلان کشور را درست تشخیص دهد بعد علم اجماعسازی بردارد. مطلب دیگر اینکه خسارتمحض بودن برجام امروز از واقعیات غیرقابل کتمان کشور است و حامیان آن اگر در حل مسائل و مشکلات کشور اراده واقعی دارند، لزوم قطع امید از بیگانگان و جدی گرفتن اقتصاد مقاومتی از موارد مهم برای «اجماع» است. نکته دیگر هم اینکه برخلاف تصویری که روزنامه ایران از فضای نقادانه در دوران مذاکرات هستهای و پس از آن نشان داده، نقدهای کارشناسان در برجام با فحاشی و شکایت دولت روبهرو شد.
ایران همچنین طی یادداشتی نوشت: «در تصمیمگیریها نظر کدام جریان دارای اولویت و تعیینکننده نهایی است، قبلاًًً در صندوق رأی داده شده است. مشکلی که در فرآیند اجماعسازی در ایران با آن مواجه هستیم درست جایی است که طیفی به جای پذیرش این قاعده در تعیین نسبت نیروهای سیاسی در پی «همنظر»سازی در داخل هستند و برخی فشارهای سیاسی ناشی از داشتن ابزارهای قدرت را برای رسیدن به مقصود خود، جایگزین نتایج صندوق رأی میکنند.»
سطرهای فوق، وصفی برای کنشهای وطن فروشانه و خائنانه مدعیان اصلاحات در فتنه 88 است. این طیف علیرغم مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات سال 88 که شکوه مردمسالاری دینی را به رخ جهانیان میکشید، با تهمت تقلب در انتخابات به نظام، علیه جمهوریت و اسلامیت شورش کرد و رأی ملت را زیر پا گذاشت. این عناصر دیکتاتورمآب، امروز دیگران را متهم به تقلا برای جایگزینی نتایج صندوق رأی میکنند!
اروپا، اسب تروای کاخ سفید در جبهه چندجانبهگرایان است!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «ترامپیسم اروپایی» نوشت: «هفتاد و چهارمين اجلاس سازمان ملل شاهد يك اتفاق و رفتار نادر سياسي از سوي رهبران سه كشور اروپايي (انگليس، آلمان و فرانسه) در قبال ايران بود... چرخش كامل و همصدايي يكپارچه سه كشور اروپايي با كاخ سفيد درخصوص انجام مذاكرات تحت تحريم ايران با آمريكا، درخواست «برجام جديد» و صدور بيانيه سه كشور اروپايي درخصوص آرامكو و متهمسازي ايران از جهات مختلف حائز اهميت است. شايد مهمترين وجه اين رفتار ديپلماتيك، آرایهنمايي غيرمنتظره از بازگشت اروپا به دوران «وابستگي ابزاري» خود به كاخ سفيد در دوران جنگ سرد بود... بيسبب نيست كه برخي از تحليلگران شرقي همراه با بدبيني، اروپا را «اسب ترواي كاخ سفيد» در درون جبهه چندجانبهگرايان تلقي ميكنند... داشتن «قدرت قرضي» و «اجارهاي» از ديگران به ويژه آمریکا نميتواند به اتحاديه اروپايي اعتبار لازم در تعاملات جهاني رابدهد.»
گفتنی است روحانی در زمان دولت اصلاحات و در تشریح نتیجه مذاکرات سعدآباد با تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) گفته بود: «ایران در ازای تمام اقدامات اعتمادساز، اگر نگوییم هیچ، ما به ازای بسیار اندکی دریافت کرد». وی همچنین تصریح کرد: «علیرغم پذیرش پروتکل الحاقی و حضور مستمر بازرسان در تاسیسات ایران، اروپا به تعهداتش عمل نکرد».
این در حالی است که دولتمردان و رسانههای اصلاحطلب تا پیش از این برغم هشدار منتقدان دلسوز با آب و تاب درباره کانال مالی اروپا و ضمانت اروپاییها و لزوم اعتماد به طرف اروپایی تأکید میکردند.
حال آنکه به اذعان فعالین اصلاحطلب، هیچ شکافی میان اروپا و آمریکا در موضوع ایران وجود ندارد و اتفاقاً صدای واحدی از همه آنها به گوش میرسد. اتفاقات چند ماه اخیر بیش از پیش ثابت کرد که اروپا با بازی در پازل آمریکا به دنبال خرید زمان و مقدمهچینی برای اجرای برجامهای بعدی در حوزه موشکی و منطقهای و... است.
با این همه، متأسفانه دولت همچنان به وزارت خارجه و وزارت خارجه همچنان به برجام خلاصه شده است. ستاد اقتصادی دولت نیز به هیچ عنوان کارنامه و عملکرد قابل قبولی ندارد. دولت همچنان همه امور کشور را به برجام گره زده است.در حقیقت معیشت مردم، گروگانِ دلبستن به نقطههای خیالی شده است، از اطمینان به تضمینِ امضای وزیر خارجه آمریکا تا دلخوشی به تلاش اروپا برای نجات برجام!
فقط چندنفر افراد توانمند داریم!
روزنامه شرق در شماره روز گذشته خود شرح مناظره دو فعال سیاسی اصلاحطلب را (عطریانفر و اصغرزاده) منتشر کرده است. در ابتدای این گزارش اصغرزاده گفته است: «من و آقای عطریانفر بهعنوان دو عضو جبهه اصلاحات به اندیشه اصلاحطلبی باور داریم و معتقدیم که توسعه اقتصادی منهای توسعه سیاسی توهم است» گوینده در این سطرها بر موضوعی تأکید میکند که از نگاه کارشناسان بزرگترین نقطه ضعف دولت اصلاحات در گذشته و طیف موسوم به اصلاحطلب در اکنون جامعه ایرانی است.
این قشر چنان در مسایل سیاسی و حزبی غرق هستند که معمولا کمتر به معیشت و مسایل اقتصادی مردم توجه دارند. اگر به کارنامه فراکسیون امید در مجلس نگاه کنید از آنها تحرک قابل توجهی در موضوع معیشت نمیبینید. در سالهای پایانی دولت اصلاحات نیز تئوریسینهای این طیف نوشتند ما چنان در توسعه سیاسی غرق شدیم که از توسعه اقتصادی غافل ماندیم.
در این گزارش نیز آمده: «اصلاحطلبان البته در مباحث اقتصادی از مشی و مکتب خاصی پیروی نمیکنند. دولت آقای خاتمی بارها سیاستهای اقتصادی خود را در تداوم سیاستهای اقتصادی دولت آقای هاشمی اعلام میکرد. اشتباه جریان اصلاحطلبی در تمام این سالها آن بود که وقتی در قدرت سهیم شد به شکلی خود توجیهگر قدرت شد و با منطق و زبان قدرت سخن گفت تا آنجا که زمانی اعتراضات گروههای مردم به گرانی و تورم و بحران اقتصادی را اغتشاش نامید. جبهه اصلاحات همیشه یک طیف گسترده با گرایشات اقتصادی بازارمحور تا برنامهمحور بوده است.»
همچنین در بخشی از این گزارش آمده: «اصلاحطلبان هشدار دادند که خروج آمریکا از برجام، فشار تحریمها و فروپاشی برجام جز به تقویت رادیکالیسم نخواهد انجامید و به همین علت دولت را تشویق کردند با چنگودندان از دستاورد دیپلماسی خود صیانت به عمل آورد.»
بهنظر میرسد این سطر باید در حافظه تاریخی جامعه ایرانی ثبت شود تا سالهای آینده که وجوه مختلف برجام آشکارتر شد آنگاه این طیف اصلاحطلب در آن زمان به فرافکنی نپردازد اما باید گفت که در همان زمان اوباما دولتمردان گفتند عایدی ما از برجام «تقریبا هیچ» بوده حالا با یادآوری این میتوان فهمید اصلاحطلبها دولت را به حفظ چه چیزی سفارش کردهاند.
در بخشی دیگر از این گزارش از قول عطریانفر آمده است: «نیروهای طراز اول ما را رد صلاحیت میکند و با تأیید نیروهای دستچندمی باعث یک پارلمان ضعیف میشود که نمیتواند بار اساسی زندگی مردم را بر دوش بکشد.»
این فرافکنی تکراری و نخنما یعنی به واقع اقرار اصلاحطلبان به این موضوع که در کل این جریان تنها چند نفر آدم توانمند وجود دارد. ضمن آنکه جای سؤال است که چرا آن نفراتی که در مسائلی مانند فتنه دخیل بودهاند تنها افراد توانمند این جریان هستند؟! آیا این راهی برای سرپوشنهادن بر عدم کارایی طیف اصلاحطلب نیست؟
به شفافیت رأی بدهیم تا کسی راهنمای چپ نزند و به راست بپیچد!
روزنامه همدلی در یادداشتی به بحث «طرح شفافیت آرای نمایندگان» در مجلس شورای اسلامی پرداخت و نوشت: «باید استقبال کرد و به آن رأی مثبت داد تا گامیمهم درخصوص شفافسازی و شایستهسالاری در کشور خصوصاًًً در جریان موسوم به اصلاحات برداشته شود تا فرداروز کسی نتواند راهنمای چپ بزند، ولی به راست بپیچد. لذا مصالح ملی و منافع عمومی جامعه ایجاب میکند که این گام مهم درخصوص شفافسازی برداشته شود تا نمایندگان ملت درخصوص موضوعات مهمی که در آینده ضرورت طرح دارند از قبیل شفافیت مالی، برقراری رابطه با آمریکا، بازنگری قانون اساسی و دهها طرح و لایحه مؤثر دیگرکه به صراحت و شفافیت نیاز دارد، مواضع نمایندگان مشخص شود.»
گفتنی است عدهای اصلاحطلب رادیکال که در جرگه نویسندگان روزنامه زنجیرهای همدلی قرار دارند و سودای «برقراری رابطه با آمریکا، بازنگری قانون اساسی» و اساساًًً مقابله با نظام جمهوری اسلامی را در سر میپرورانند از این بابت موافق شفافسازی آرای نمایندگان هستند که ببینند آیا نمایندگانی که در لیست اصلاحطلبان قرار دارند به مطالبات رادیکال و ضد نظام آنها توجهی میکنند یا خیر!
رسانههای ضدانقلاب با
حمله به روحانی بهخاطر دست رد زدن به فریب مذاکره با ترامپ، این اقدام را بیاحترامی
به اروپا قلمداد کردند!
سرویس سیاسی-
در روزهای قبل از سفر رئیسجمهور به نیویورک، گمانهزنیها و تحلیلهای مختلف رسانههای داخلی و خارجی درخصوص «اتفاقات احتمالی» در دوره زمانی سفر روحانی به آمریکا به اوج رسید بود.
کلیدواژه «مذاکره» آن هم با «ترامپ» رئیسجمهور آمریکا به عنوان اصلیترین گزاره، در کانون برآوردها و احتمالات ذکر شده، پیش و حین سفر رئیسجمهور مطرح بود و برخی اظهارنظرها و توییتهای دوپهلو از سوی مقامات مختلف نیز بهعنوان شاهد مثال در تقویت گمانهزنیها تاثیر بسزایی داشت. از سوی دیگر سه کشور اروپایی عضو برجام نیز برای همراهسازی کم هزینه طرف مقابل با اهداف و منافع خود با فضاسازی رسانهای تلاش بیوقفهای را در دستور کار قرار دادند اما سخنان روحانی در صحن مجمع عمومی سازمان ملل نشان داد که تیر مسموم اروپاییها به سنگ خورده است. آنجا که خطاب به آنان اظهار داشت: «ما را به مذاکره میخوانند؛ در حالی که خود از مذاکره گریزانند. ما با همین دولت فعلی آمریکا بر سر میز ۱+۵ در گفتوگو بودیم؛ اما آنها بر عهدِ سلفِ خویش، خط بطلان کشیدند. من به نمایندگی از ملت و کشورم، اعلام میکنم که: پاسخ ما به مذاکره تحت تحریم، «نه» میباشد. دولت و ملت ایران، یک سال و نیم زیر شدیدترین تحریمها، استقامتکرده است و هرگز با دشمنی که میخواهد با سلاح فقر، فشار و تحریم، ایران را به تسلیم وادارد مذاکره نخواهد کرد.»
این موضع رئیسجمهور در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل و نه گفتن به مذاکره تحت تحریم، عصبانیت محافل ضدانقلاب و البته برخی چهرههای جریان خاص سیاسی در داخل کشور را برانگیخته است.
سایت ضد انقلاب کلمه (ارگان رسمی سران فتنه ۸۸) سفر رئیسجمهور ایران به مجمع عمومی سازمان ملل را، «بدون حاصل» دانست و نوشت: « امسال نیز اقتدار ایران در پاسخ منفی به تلاشهای کشورهای مختلف برای رفع تنشها با ایالات متحده و ناامید کردن رئیسان دولتهایی تجلی یافت که در ماههای اخیر با وجود همپیمانی دیرینه با آمریکا، تلاش داشتند با اتخاذ موضعی میانی، برای ایجاد فضای گفتوگو میان دو دشمن قدیمی، فرصتی فراهم آورند. آنها البته کم نگذاشتند. دیدارهای مکرر و برنامهریزینشده و حتی اصرار عجیب رئیسجمهور فرانسه به حسن روحانی برای دیدار با دونالد ترامپ نیز فایدهای نداشت.» این سایت ضد انقلاب همچنین نوشت: «در پایان نیز رئیسجمهور ما در بازگشت به ایران، در حالی که پیشتر تاکید داشت در صورت لغو تحریمها حاضر به مذاکره است، از پذیرش این شرط از سوی آمریکا خبر داد، اما باز هم تاکید کرد که با دیدار با ترامپ موافقت نکرده است!..با این وصف آیا وقت آن نیست بپرسیم که به راستی در این دنیا و در این سفرهای پرهزینه به دنبال چه هستیم؟ اگر قرار است هزینه سفر هر ساله رئیسجمهور و هیئت همراه را بر دوش بیتالمال تحمیل کنیم تا تنها نتیجه آن باشد که بگوییم آمریکا در جهان منزوی است؛ آیا بهتر نیست این سخن را در همین تهران مکرر تکرار کنیم؟ این در حالی است که شاید اگر چنین سفری انجام نمیشد و بیاعتنایی (و به تعبیری بیاحترامی) دولت ایران به درخواستهای مکرر قدرتهای اروپایی باعث نمیشد تا آنها نیز در پایان این سفر، تهدید به خروج از برجام را در پیش گیرند، این امید وجود داشت که با رایزنیها و پیگیریهای آنها (و به ویژه امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه)، دستکم همراهی اروپا با آمریکا در افزایش تحریمها به این زودی اتفاق نیفتد. اما با نمایش اصرار لجوجانه بر عدم گفتوگو شرایطی فراهم آمد که میتوان انتظار داشت شکاف اروپایی-آمریکایی بر سر برجام به زودی از میان برود و اروپاییها نیز همنوا با ایالات متحده در مسیر تحریم ایران گام بردارند.»
از سوی دیگر مشابه همین مواضع عناصر ضد انقلاب خارجنشین از سوی برخی چهرههای جریان خاص سیاسی در داخل کشور نیز تکرار شد. صادق زیباکلام در گفتوگو با نامهنیوز و در پاسخ به این سؤال که از «سفر روحانی به نیویورک چه ارزیابی دارید؟»، میگوید این سفر هیچ دستاوردی نداشت و هیچ تغییر و تحولی به وجود نیامد و روزنهای باز نشد. آقای روحانی حرفهای همیشگی زد و گفت «آمریکا، عربستان و اروپا مقصر وضعیت فعلی هستند.»
او در پاسخ این سؤال که «چرا برخی منتقدان از سخنرانی آقای روحانی در سازمان ملل تقدیر کردند؟»، گفت: مثلا کیهان باید راضی باشد چون آقای روحانی آنجا برای انبساط خاطر مخالفان دولتش در داخل کشور صحبت کرد. حرفهایی زد که به مذاق مخالفانش خوش آید و مراقب بود چیزی نگوید که خاطر آنها را مکدر کند.
زیباکلام در پاسخ به این سؤال هم که «پس به نظر شما اگر آقای روحانی به نیویورک نمیرفت بهتر بود؟» گفت: آقای روحانی آب پاکی را روی دست اروپاییها و سایر میانجیها بین ایران و آمریکا ریخت و این سفر هیچ سود، ثمر و فایدهای نداشت.او تصریح کرد: خلاصه حرف آقای روحانی این بود که آمریکاییها باید گامی را بردارند و گشایشی را در حوزه کاهش تحریمها به نمایش بگذارند. اما فرض کنیم که آمریکاییها این گام را برداشتند، از کجا معلوم آقای روحانی نگوید این گام کافی نیست و شوخی است. اینستکس وقتی مطرح شد دولت آقای روحانی گفت «این صدقه است و مگر میخواهند به گدا پول بدهند». حالا امروز با مخالفتی که آمریکا انجام داد، باید پیشنهاد فرانسه برای 15 میلیارد دلار را نیز منتفی دانست. در مجموع آقای روحانی نه فتح بابی برای مذاکره کرد
و نه چراغ نیمه سبزی به آمریکا و اروپا نشان داد.»
در روزهای قبل از سفر رئیسجمهور به نیویورک، گمانهزنیها و تحلیلهای مختلف رسانههای داخلی و خارجی درخصوص «اتفاقات احتمالی» در دوره زمانی سفر روحانی به آمریکا به اوج رسید بود.
کلیدواژه «مذاکره» آن هم با «ترامپ» رئیسجمهور آمریکا به عنوان اصلیترین گزاره، در کانون برآوردها و احتمالات ذکر شده، پیش و حین سفر رئیسجمهور مطرح بود و برخی اظهارنظرها و توییتهای دوپهلو از سوی مقامات مختلف نیز بهعنوان شاهد مثال در تقویت گمانهزنیها تاثیر بسزایی داشت. از سوی دیگر سه کشور اروپایی عضو برجام نیز برای همراهسازی کم هزینه طرف مقابل با اهداف و منافع خود با فضاسازی رسانهای تلاش بیوقفهای را در دستور کار قرار دادند اما سخنان روحانی در صحن مجمع عمومی سازمان ملل نشان داد که تیر مسموم اروپاییها به سنگ خورده است. آنجا که خطاب به آنان اظهار داشت: «ما را به مذاکره میخوانند؛ در حالی که خود از مذاکره گریزانند. ما با همین دولت فعلی آمریکا بر سر میز ۱+۵ در گفتوگو بودیم؛ اما آنها بر عهدِ سلفِ خویش، خط بطلان کشیدند. من به نمایندگی از ملت و کشورم، اعلام میکنم که: پاسخ ما به مذاکره تحت تحریم، «نه» میباشد. دولت و ملت ایران، یک سال و نیم زیر شدیدترین تحریمها، استقامتکرده است و هرگز با دشمنی که میخواهد با سلاح فقر، فشار و تحریم، ایران را به تسلیم وادارد مذاکره نخواهد کرد.»
این موضع رئیسجمهور در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل و نه گفتن به مذاکره تحت تحریم، عصبانیت محافل ضدانقلاب و البته برخی چهرههای جریان خاص سیاسی در داخل کشور را برانگیخته است.
سایت ضد انقلاب کلمه (ارگان رسمی سران فتنه ۸۸) سفر رئیسجمهور ایران به مجمع عمومی سازمان ملل را، «بدون حاصل» دانست و نوشت: « امسال نیز اقتدار ایران در پاسخ منفی به تلاشهای کشورهای مختلف برای رفع تنشها با ایالات متحده و ناامید کردن رئیسان دولتهایی تجلی یافت که در ماههای اخیر با وجود همپیمانی دیرینه با آمریکا، تلاش داشتند با اتخاذ موضعی میانی، برای ایجاد فضای گفتوگو میان دو دشمن قدیمی، فرصتی فراهم آورند. آنها البته کم نگذاشتند. دیدارهای مکرر و برنامهریزینشده و حتی اصرار عجیب رئیسجمهور فرانسه به حسن روحانی برای دیدار با دونالد ترامپ نیز فایدهای نداشت.» این سایت ضد انقلاب همچنین نوشت: «در پایان نیز رئیسجمهور ما در بازگشت به ایران، در حالی که پیشتر تاکید داشت در صورت لغو تحریمها حاضر به مذاکره است، از پذیرش این شرط از سوی آمریکا خبر داد، اما باز هم تاکید کرد که با دیدار با ترامپ موافقت نکرده است!..با این وصف آیا وقت آن نیست بپرسیم که به راستی در این دنیا و در این سفرهای پرهزینه به دنبال چه هستیم؟ اگر قرار است هزینه سفر هر ساله رئیسجمهور و هیئت همراه را بر دوش بیتالمال تحمیل کنیم تا تنها نتیجه آن باشد که بگوییم آمریکا در جهان منزوی است؛ آیا بهتر نیست این سخن را در همین تهران مکرر تکرار کنیم؟ این در حالی است که شاید اگر چنین سفری انجام نمیشد و بیاعتنایی (و به تعبیری بیاحترامی) دولت ایران به درخواستهای مکرر قدرتهای اروپایی باعث نمیشد تا آنها نیز در پایان این سفر، تهدید به خروج از برجام را در پیش گیرند، این امید وجود داشت که با رایزنیها و پیگیریهای آنها (و به ویژه امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه)، دستکم همراهی اروپا با آمریکا در افزایش تحریمها به این زودی اتفاق نیفتد. اما با نمایش اصرار لجوجانه بر عدم گفتوگو شرایطی فراهم آمد که میتوان انتظار داشت شکاف اروپایی-آمریکایی بر سر برجام به زودی از میان برود و اروپاییها نیز همنوا با ایالات متحده در مسیر تحریم ایران گام بردارند.»
از سوی دیگر مشابه همین مواضع عناصر ضد انقلاب خارجنشین از سوی برخی چهرههای جریان خاص سیاسی در داخل کشور نیز تکرار شد. صادق زیباکلام در گفتوگو با نامهنیوز و در پاسخ به این سؤال که از «سفر روحانی به نیویورک چه ارزیابی دارید؟»، میگوید این سفر هیچ دستاوردی نداشت و هیچ تغییر و تحولی به وجود نیامد و روزنهای باز نشد. آقای روحانی حرفهای همیشگی زد و گفت «آمریکا، عربستان و اروپا مقصر وضعیت فعلی هستند.»
او در پاسخ این سؤال که «چرا برخی منتقدان از سخنرانی آقای روحانی در سازمان ملل تقدیر کردند؟»، گفت: مثلا کیهان باید راضی باشد چون آقای روحانی آنجا برای انبساط خاطر مخالفان دولتش در داخل کشور صحبت کرد. حرفهایی زد که به مذاق مخالفانش خوش آید و مراقب بود چیزی نگوید که خاطر آنها را مکدر کند.
زیباکلام در پاسخ به این سؤال هم که «پس به نظر شما اگر آقای روحانی به نیویورک نمیرفت بهتر بود؟» گفت: آقای روحانی آب پاکی را روی دست اروپاییها و سایر میانجیها بین ایران و آمریکا ریخت و این سفر هیچ سود، ثمر و فایدهای نداشت.او تصریح کرد: خلاصه حرف آقای روحانی این بود که آمریکاییها باید گامی را بردارند و گشایشی را در حوزه کاهش تحریمها به نمایش بگذارند. اما فرض کنیم که آمریکاییها این گام را برداشتند، از کجا معلوم آقای روحانی نگوید این گام کافی نیست و شوخی است. اینستکس وقتی مطرح شد دولت آقای روحانی گفت «این صدقه است و مگر میخواهند به گدا پول بدهند». حالا امروز با مخالفتی که آمریکا انجام داد، باید پیشنهاد فرانسه برای 15 میلیارد دلار را نیز منتفی دانست. در مجموع آقای روحانی نه فتح بابی برای مذاکره کرد
و نه چراغ نیمه سبزی به آمریکا و اروپا نشان داد.»
رئیسکانون بانکها و
مؤسسات اعتباری:
رئیسکانون بانکها و
مؤسسات اعتباری خصوصی ایران از اخذ مجوز فعالیت برای هفت شعبه از یک بانک خصوصی
ایرانی در عراق خبر داد.
به
گزارش خبرگزاری تسنیم، کوروش پرویزیان از آمادگی بانکهای خصوصی برای تأمین
مالی نیازهای مالی صادرات خدمات فنی و مهندسی در عراق خبر داد و گفت: برخی از طرحهای
صادرکنندگان خدمات فنی و مهندسی ایرانی در عراق نیاز به تأمین مالی دارد که آمادگی
داریم بهصورت کنسرسیومی یعنی با ترکیب منابع خود و بانکهای همراه و در حدی که
بانک مرکزی اجازه میدهد این طرحها را تأمین مالی کنیم.
وی افزود: در جهت حمایت از صادرات به بازار عراق، هفت شعبه از یک بانک خصوصی ایرانی از بانک مرکزی عراق مجوز فعالیت در این کشور دریافت کرده است که دو شعبه آن تأسیس شده که سرمایه هر شعبه 50 میلیون دلار است. برای حمایت از صادرکنندگان کالا و خدمات فنی و مهندسی به عراق سه زیرساخت نیاز داشتیم که آن را فراهم کردهایم.
رئیسکانون بانکها و مؤسسات اعتباری خصوصی ایران ادامه داد: نخستین زیرساخت مورد نیاز پوشش بیمهای توسط صندوق ضمانت صادرات و بیمههای تجاری بهمنظور حمایت از حملونقل کالا در بازار عراق بود که آن را طراحی و اجرا کردیم.
به گفته پرویزیان، دومین زیرساخت عقد قرارداد با صندوق توسعه ملی برای سپردههای ارزی و ریالی بود که البته شرایط تحریمی اخیر قدری حرکت آن را کند کرده است.
وی ادامه داد: مصوبهای از هیئت امنای صندوق توسعه ملی دریافت کردیم که بتوانیم تأمین مالی صادرات بهصورت ارزی را بهگونهای انجام دهیم که نرخ صادراتی متناسب با بازار صادرات، قابل تنظیم و تعدیل باشد.
پرویزیان اضافه کرد: زیرساخت سومی که برای حمایت از صادرات در بازار عراق فراهم کردیم حمایت از صادرات شرکتهای دانشبنیان است به این ترتیب که با استفاده از تفاهمنامهای که با معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی داریم امکان بهرهمندی این شرکتها را از تسهیلات با نرخ مناسب
فراهم کردهایم.
وی افزود: در جهت حمایت از صادرات به بازار عراق، هفت شعبه از یک بانک خصوصی ایرانی از بانک مرکزی عراق مجوز فعالیت در این کشور دریافت کرده است که دو شعبه آن تأسیس شده که سرمایه هر شعبه 50 میلیون دلار است. برای حمایت از صادرکنندگان کالا و خدمات فنی و مهندسی به عراق سه زیرساخت نیاز داشتیم که آن را فراهم کردهایم.
رئیسکانون بانکها و مؤسسات اعتباری خصوصی ایران ادامه داد: نخستین زیرساخت مورد نیاز پوشش بیمهای توسط صندوق ضمانت صادرات و بیمههای تجاری بهمنظور حمایت از حملونقل کالا در بازار عراق بود که آن را طراحی و اجرا کردیم.
به گفته پرویزیان، دومین زیرساخت عقد قرارداد با صندوق توسعه ملی برای سپردههای ارزی و ریالی بود که البته شرایط تحریمی اخیر قدری حرکت آن را کند کرده است.
وی ادامه داد: مصوبهای از هیئت امنای صندوق توسعه ملی دریافت کردیم که بتوانیم تأمین مالی صادرات بهصورت ارزی را بهگونهای انجام دهیم که نرخ صادراتی متناسب با بازار صادرات، قابل تنظیم و تعدیل باشد.
پرویزیان اضافه کرد: زیرساخت سومی که برای حمایت از صادرات در بازار عراق فراهم کردیم حمایت از صادرات شرکتهای دانشبنیان است به این ترتیب که با استفاده از تفاهمنامهای که با معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی داریم امکان بهرهمندی این شرکتها را از تسهیلات با نرخ مناسب
فراهم کردهایم.
ریشه بسیاری از زمینخواریها بهخصوص تصرف اراضی ملی در کشور، وجود اسناد قولنامهای است. چراکه افراد بهراحتی میتوانند با دیوارکشی حول یک زمین به مساحت دلخواه در آن ساختوساز کرده و از طریق قولنامه، ویلاها را به فروش برسانند، بدون اینکه حاکمیت از آن اطلاع یابد.
***
در سالهای اخیر با وجود برخوردهای قضائی با زمینخواران و تخریب ساختوسازهای غیرمجاز در اراضی دولتی در اقصا نقاط کشور اما پدیده زمینخواری همچنان ادامه دارد و شاید روزی نباشد که در رسانهها از این پدیده خبری شنیده نشود. در ادامه چند مورد از اخبار زمینخواریها در نقاط مختلف کشور را مرور کرده و درباره ریشه این مسئله بحث خواهیم کرد:
1-عبدی مدیر امور اراضی سازمان جهاد کشاورزی قزوین میگوید: ۸۲۰ مورد ساختوساز غیرمجاز در اراضی کشاورزی اتفاق افتاده که تاکنون ۱۴۷ مورد به وضع سابق بازگشته است. 2- فرمانده انتظامی چهارمحال و بختیاری از کشف یک فقره زمینخواری به ارزش 55 میلیارد و 650 میلیون ریال در شهرستان شهرکرد، خبر داد.3-فرمانده انتظامی استان مازندران از شناسایی و دستگیری دو متهم به زمینخواری به ارزش ۸ میلیارد ریال در شهرستان میاندورود خبر داد. گفتنی است که مساحت این زمینخواری، 18 هزار مترمربع بوده است.
اینها تنها نمونهای از زمینخواریهای اتفاق افتاده در نیمه اول سال 1398 است. درواقع مشت نمونه خروار است. اگر واژه زمینخواری را در اینترنت سرچ کنید هزاران مورد از این پدیده ناهنجار را پیدا میکنید. نمودار فوق آمار زمینهای رفع تصرفشده از سال 1388 تا 1395 را نشان میدهد.
مطابق نمودار فوق فقط در سال 1395 معادل 328 هزار هکتار یعنی 2.5 برابر جزیره قشم زمینخواری در کشور انجامشده است. به گفته حسین معصوم معاون سابق وزارت راه در شورای حفظ بیتالمال، مبلغ هزینه شده برای رفع تصرف این میزان زمینخواری، 97 هزار میلیارد تومان یعنی بیش از یک چهارم بودجه سال 95 بوده است.
حال باید دید که چرا این حجم از زمینخواری با وجود برخوردهای قضایی رخ میدهد؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش در ادامه بخشی از صحبتهای رئیسدیوان محاسبات کشور را در تاریخ 17 مرداد 98 در جلسه شورای اداری لرستان میآوریم. عادل آذر در این جلسه گفته است: «دریکی از استانهای غربی کارمند دولتی ۷۰ ملک دولت را به نام خود سند کرده و فروخته است.» وی در ادامه درباره چرایی این مسئله نیز میافزاید: «این همان اموالی بوده که دولت برای آنها سند نداشته یا آن را شناسایی نکرده و این شخص با آگاهی از این مطلب و تشکیل یک شبکه، ۷۰ ملک را به نام خانواده و نزدیکان سند زده و ما پس از چهار سال متوجه شدیم.»
همانطور که از صحبتهای رئیسدیوان محاسبات پیداست، دلیل اصلی زمینخواریها نداشتن سند رسمی است. درواقع هم در مورد اراضی حاکمیتی و هم در مورد سایر اراضی، ثبت رسمی نشدن مالکیت آنها، اصلیترین دلیل به تاراج رفتنشان است. حال باید دید که اگر این زمینها سند رسمی ندارند پس چگونه مورد معامله قرار میگیرند. کارشناسان حقوقی و قضایی بر این اعتقاد هستند که ریشه این زمینخواریها را باید در قوانین فرسوده وضعیت ثبت جستوجو کرد.
صاحبنظران معتقدند که در کشور ما برخلاف کشورهای توسعهیافته، علاوهبر اسناد رسمی تحت نظارت حاکمیت، اسناد غیررسمی نیز اعتبار دارند و نیز معامله با این اسناد نیاز به نظارت حاکمیت ندارد. ازاینرو اکثر معاملات انجامشده در حوزه اموال غیرمنقول بهوسیله اسناد غیررسمی صورت میگیرد.
حجتالاسلام محسنی اژهای، معاون اول قوه قضائیه دراینباره میگوید: «بسیاری از معاملات غیرمنقول، قولنامهای هستند و در بنگاه تنظیم میشود، ثبت رسمی صورت نمیگیرد؛ بنابراین خریدوفروش بهصورت سند عادی (قولنامهای) انجام میشود.»
ازآنجاکه این اسناد درجایی ثبت نمیشوند بنابراین امکان استعلام برخط مالکیتهای غیررسمی برای خریدار وجود ندارد و خریدار صرفاً با اعتماد به یک برگ دستنویس آنهم به دلیل معتبر بودن اسناد دستنویس در دادگاهها، بهپای میز معامله میآید. ازاینرو فروشنده بهراحتی میتواند با جعل یک برگ سند غیررسمی (قولنامه) حتی زمینهای غیر را نیز تحت مالکیت خود درآورده و به فروش برساند. از سوی دیگر افراد سودجو میتوانند بهراحتی اطراف یک زمین دولتی که به دلیل ثبت رسمی نشدن دولت از آن اطلاعی ندارد، دیوارکشی کرده و بعد از ساختوساز در آن زمین، آن را با سند غیررسمی (قولنامه) بدون اطلاع حاکمیت به فروش برسانند.
در همین راستا، ابوالفضل ابوترابی، عضو کمیسیون حقوقی نیز میگوید: «بسیاری از پروندههای سنگین زمینخواری به این صورت است که افراد زمینهای خرد را میگیرند، دیوارکشی میکنند و با قولنامه عادی میفروشند. بعد پرونده این زمینهای خرد وارد سیکل دادگاه میشود که با توجه به بودجه منابع طبیعی که معمولاً محدود است بحث گرفتن وکیل و اعتراض و... چند سال طول میکشد که پس از این مدت، آن قطعههای خرد زمین تبدیل به یک بحران میشود.»
حسین معصوم، قائممقام سابق وزیر راه و شهرسازی در شورای حفظ حقوق بیتالمال، نیز میگوید: «منشأ بسیاری از زمینخواریها سند عادی (قولنامه) است.»
در طرف دیگر، رحیم پیلوار، حقوقدان و عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران معتقد است: «یکی از مسائل مهمی که از عدم توجه به جایگاه اسناد رسمی در کشور ما ایجاد شده است، بحث زمینخواری است. حتی میشود کمی جلوتر رفت و مسئله پولشویی از طریق زمین را نیز مطرح کرد. زمینخواری وقتی تحقق پیدا میکند که قوانین درخصوص اراضی متعدد، متزاحم و متعارض باشد و اسناد رسمی هم از جایگاه لازم برخوردار نباشد.»
بنابر اظهارات صاحبنظران، ریشه اصلی زمینخواری، وجود یک ابزار قانونی به نام قولنامه است. ابزاری که افراد سودجو در سایه امنیت آن بهراحتی به اراضی ملی مانند نمونههایی که در ابتدا ذکر شد، دستبرد زده و باعث تاراج اموال عمومی میشوند. شاید بتوان گفت که دلیل اصلی گرایش مردم به استفاده از اسناد قولنامهای در خریدوفروشهای املاک خود، اعتبار بالای این اسناد در نزد محاکم قضائی است. در موارد بسیاری حتی دارندگان قولنامه توانستهاند افراد دارای سند رسمی را در دادگاهها محکوم نمایند؛ زیرا که در نزد دادگاه، معیار صدور حکم، رسمی یا غیررسمی بودن سند نیست بلکه تاریخ ثبت معامله است.
ازاینرو افراد سودجو میتوانند بهراحتی و با جعل یک برگ سند تحت عنوان قولنامه با تاریخ مقدم بر تاریخ سند رسمی، در برابر دارندگان اسناد رسمی ادعای مالکیت نموده و صاحب ملک شوند!