شیخ و مريدان. 14 اسفند 90
این ایمیل از سوی دوستی دریافت کردم که پس از
خواندن به نظرم جالب آمد . چون به نکات روز بطور جالبی اشاره
وبیان کرده است که برای استفاده سایرین کپی وبازتاب داده شده است.
مریدی ترسان نزد شیخ برفت
و عرض بکرد : یا شیخ خوابی دیدم بس عجیب ، خواب دیدم گدای سر چهار راه از من کمک
قبول نکردی و بگفت که تو تحریمی.
شیخ فرمود : کمی دیر خواب
دیدی. گامبیا و امبیا و سنگال نیز ایران تحریم بکرده اند.
حیرانم ازاین عجایب
تودرتو***دگران را برق بگیرد مارا جرقه ی پتو!
و مریدان همی گریستند.
= = = = = = = = = = = = =
= = = =
مریدی “تگری زنان” نزد شیخ
برفت و گفت یا شیخ حالم دریاب که بغایت رسید.
شیخ فرمود : مریدا تو را
چه شده ؟
عرض کرد : مرادا ! چشمانم
ز حدقه درآمده ، خون در کله ام جمع بشده ، جهان در پیش چشمانم تیره گشته و شاخی بر
سرم سبز شده.
شیخ فرمود : چیزی نیست ،
یحتمل بعد از اخبار BBC ،
اخبار بیست و سی بدیده ای.
و مریدان نعره ها و
فغان ها زدند.
= = = = = = = = = = = = =
= = = =
شیخ را پرسیدند : از برای
چه ساکتی ؟
فرمود : سکوتم از رضایت
نیست ، دلم اهل شکایت نیست.
و مریدان از هوش برفتندی.
= = = = = = = = = = = = =
= = = =
روزی شیخ به گشت و گذار در
نت همی پرداخت و لکن سرعت اینترنت ایران به سرعت الاغ پیر لنگ لوکی می مانست که
کُره ای در شکم دارد و باری بر کول !
پس هیچ سایتی نبود مگر آن
که تا لود شدنش شیخ چهار رکعت نماز همی گذاردی.
نوبت به لغت نامه دهخدا
برسید . شیخ به انگشت تدبیر اینتر بزد و …
بالا آمد آن صفحه ی نحس
شوم *** دق دهنده ی مردم مرز و بوم
پس شگفتی مریدان را
درگرفت. شیخ را پرسیدند : یا شیخ این لغت نامه ای بود. این دیگر چرا ؟
شیخ بگریست …
لغتنامه مملو زلغات کهن و
نو***چه ربطی داشت به سیاست و پو.ر.نو
که چنینش کردند پیلتر و
مسدود *** گناه دهخدای ادیب دیگر چه بود ؟
و مریدان آنقدر بگریستند و
نعره کشیدند تا تسمه موتورشان بسوخت.
= = = = = = = = = = = = =
= = = =
مریدی بر سر زنان نزد شیخ
برفت رقعه ای به شیخ داد و عرض کرد یا شیخ قبض گازتان آمد.
فغان و ناله از مریدان
برخاست.