روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی 2 شنبه 27 شهریور ماه سال 1391
نقد
وبررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری
"راه حلها روشن است .عزمي براي اقدام وجود ندارد"
"اقتصاد یک علم است. ولی وقتی رهبر بنیانگذار رژیم فاشیستی مذهبی
نامتعارف این علم را حواله به خر داد وصاحب اقتصادش کرد .سپس رفسنجانی به جای
بررسی علمی ضریب تورم وگرانی تز "ارزانی مشکل است نه گرانی" را داد که پیش مقدمه ی تعدیل اقتصادی وپیدایش
پدیده آقا زاده پروری شد. آنگونه که در ادامه روند رشد تورم وگرانی و کاهش ارزش
ریال وافزایش دلار منجر به پیآمد پیدایش زنجیره
ای از پدیدهای اجتماعی چنین سیاستی شد. طوریکه موجب شکاف عمیق طبقاتی گردید وهرچه زمان به جلو آمد فاصله ی این شکاف
عمیق تر شد تا اینکه در دوران مدعیان اصلاح طبیان
توسعه سیاسی را جایگزین توسعه
اقتصادی نمودند ودر پایان 8 ساله زیرآب
هردو زده شد..."
اقتصاد یک علم است. ولی وقتی رهبر بنیانگذار رژیم فاشیستی مذهبی
نامتعارف این علم را حواله به خر داد وصاحب اقتصادش کرد .سپس رفسنجانی به جای
بررسی علمی ضریب تورم وگرانی تز "ارزانی مشکل است نه گرانی" را داد که پیش مقدمه ی تعدیل اقتصادی وپیدایش
پدیده آقا زاده پروری شد. آنگونه که در ادامه روند رشد تورم وگرانی و کاهش ارزش
ریال وافزایش دلار منجر به پیآمد پیدایش زنجیره
ای از پدیدهای اجتماعی چنین سیاستی شد. طوریکه موجب شکاف عمیق طبقاتی گردید وهرچه زمان به جلو آمد فاصله ی این شکاف
عمیق تر شد تا اینکه در دوران مدعیان اصلاح طبیان
توسعه سیاسی را جایگزین توسعه
اقتصادی نمودند ودر پایان 8 ساله زیرآب
هردو زده شد. آنگونه که شرایط برای حضور پاسداران در صحنه فراهم شد تا دست به
کودتا بزنند واحمدی نژاد را رئیس جمهور نمایند تا در خدمت اهداف هسته ای باشد ومهم
نبود که وی آشکارا گفت که باور به تئوری های اقتصادی ندارد و موازی آن اقدام به منحل کردن سازمان مدیریت برنامه ریزی و
بودجه کشور نمود . از سوی دیگر شرایط رقابت واختلافات باندی
به سمت سوق داده شد که اکنون شاهد ترکش بی برنامگی وجنگ قدرت وثروت هستیم که به
جایی رسیده است که در زمان های کوتاه نوسانات
افزایش ارز ودلار وسکه های طلا بحران ساز می شود وسریع جیب های مردم خالی تر می
شود .چون رژیم متعارف نیست وقانون گریز است وثبات سیاسی واقتصادی ندارد .بد تر
اینکه تولید داخلی ندارد واقتصاد وابسته به واردات ودلالی دارد . مهمتر اینکه بدون
برنامه ریزی مدون مدیریت می باشد. به خصوص اینکه دولت در گیر بحران تحریم هاست که ناشی از عدم توقف
غنی سازی اورانیوم می باشد که موجب افزایش
تورم وگرانی وفقر وبیکاری شده است .همچنین مشکل تورم وگرانی وارداتی از طریق واردات کالا وکاهش ارزش
ریال دارد که مکمل رشد حجم نقدینگی بازار
شده است ودر مجموع موجب افزایش تورم وگرانی
وشتاب کاهش ارزش ریال شده است. بهرحال در شرایطی که رژیم از صدر تا ذیل آلوده به
فساد در همه سطوح می باشد .همینطور نا متعارف واصلاح ناپذیر است .به ویژه اینکه خانه از پای بست ویرانست. ولی سرمقاله نویس هم مشکل
و رمز رفع مشکل را دولت دانسته برای همین در پایان توصیه کرده است که تنها به تصميم دولت براي اصلاح سياست ها نياز
است تا افزایش قیمت ارز ودلار وسکه طلا و رشد تورم مهارشود .عجیب اینکه در پایان این چنین نومیدانه اذعان کرده که متأسفانه به نظر ميرسد عزمي براي این اقدام در
دولت وجود ندارد :
"كليديترين عاملي كه بايد به آن
توجه كرد، عدم تنظيم بهنگام و عقلايي نرخ برابري ريال با ساير ارزها، خصوصاً دلار،
طي يك دهه اخير است. به
عبارت ديگر اگر قيمت دلار را در برابر ريال همان اختلاف قدرت خريد ريال و دلار در
كشورهاي مورد استفاده بدانيم، به روشني متوجه ميشويم كه قيمت دلار طي حداقل ده
سال اخير به صورت مصنوعي پائين نگه داشته شده است. طي يك دهه اخير تورم در كشور ما
همواره دو رقمي بوده درحالي كه نرخ تورم در آمريكا به عنوان كشوري كه پول ملي آن
دلار است، تك رقمي بوده است. اين اختلاف يعني قدرت خريد يا همان ارزش پول
ملي ما به طور مستمر در برابر دلار كاهش يافته است. با اين حال، دلار طي اين سالها
تقريباً در محدوده قيمتي هزار تومان باقي مانده بود. اين اتفاق يعني فشردهتر كردن
فنر قيمت، حال كه عوامل ديگري مانند برخي محدوديتها در جابجايي ارز يا... در
بازار تأثيرگزار شده اند، در واقع ضامن اين فنر آزاد شده و شاهد جهش قيمتي دلار در
برابر ريال هستيم. يكي ديگر
از عواملي كه در ايجاد شرايط فعلي به شدت تأثيرگزار است، رشد بيرويه نقدينگي طي
سالهاي اخير است. در مقام تمثيل اهميت نقدينگي در نوسانات بازار ارز حكم هيزم آتش
را دارد و ساير عوامل مانند جو رواني، محدوديتهاي جابجايي، سوء مديريت و...
بنزيني هستند كه روي اين آتش ريخته ميشوند و باعث بالا رفتن شعلهها ميگردند. به ديگر سخن بايد گفت اگر نقدينگي
طي سالهاي اخير رشدي فزاينده و نامتناسب با ظرفيت اقتصادي كشور نداشت، امروز آتشي
در بازار ارز پا نميگرفت چرا كه عواملي مانند جو رواني، رفتارهاي سفته بازانه
و... تنها زماني امكان بروز و ظهور پيدا ميكنند كه نقدينگي يا به عبارت سادهتر
همان پول اضافي در جامعه وجود داشته باشد و صاحبان اين پولها به دنبال راهي براي
كسب سود بيشتر يا حداقل حفظ قدرت خريد پولشان هستند و در شرايطي كه ساير بازارها و
فعاليتهاي سودآوري لازم را ندارند، ناگزير به بازار داراييهاي مالي رو ميآورند. در اين
ميان البته نبايد از آثار سوء و تلخ عدم مديريت صحيح دولت در بازار ارز نيز غافل
شد. مديران و وزراي دولتي در اين مدت به جاي پايبندي به اصل تفكيك مسئوليتها كه
در سخنان رهبري هم در ديدار با اعضاي دولت بر آن تأكيد شده بود، با تشكيل كارگروهها
و كميتههاي غيرتخصصي و بدون جايگاه قانوني، بانك مركزي را از انجام وظيفه قانوني
خود كه حفظ ارزش پول ملي است، باز داشتهاند. مسئولان بانك مركزي در رفتاري مماشات
گونه به جاي ممانعت از اين حداقلها، در مسير مورد نظر دولت حركت كرده است. محصول اين اقدامات و خطاهاي مديريتي
چيزي نيست جز افزايش دنبالهدار قيمت ارز كه دود آن به چشم توليد كنندگان و مصرف
كنندگان ميرود. واقعيت
آن است كه به علت ميزان بالاي تأثير قيمت ارز بر قيمت كالاها در بازار داخلي، طي
دو سال اخير، شاخص قيمتها در تمامي بازارها افزايش داشته كه معناي آن همان افزايش
تورم و كاهش قدرت خريد مردم است. در اين
شرايط به نظر ميرسد دلسوزان نظام و مسئولان و كارشناسان بايد هرچه سريعتر دولت را
نسبت به عواقب ادامه وضعيت فعلي هوشيار كنند و با هم افزايي و همفكري روند نوسانات
را به سمت تعادل و ثبات پيش ببرند. گرچه راهحلها و راه چارهها تقريباً روشن است
و تنها به تصميم دولت براي اصلاح سياستها نياز داريم و متأسفانه به نظر ميرسد
عزمي براي اقدام وجود ندارد"
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 2 شنبه 27
شهریور ماه سال 1391
راه حلها روشن است .عزمي براي اقدام وجود ندارد