گفت و شنود دروغ
نامه ی کیها 20 شهریور 91
كانگورو (گفت و شنود)
گفتم :چرندگفتن اتهام زنی اش نیست جدید ،بگوچگونه
سربازجو خود کانگورو کرده این پلید؟
گفت : سربازجو میگه داشت یه خر ،با هاش
دوصدایی تمرین می کرد عرعر
تا چگونه تبدیل شود به یه رهبر ، برای روضه
خوانی بره سرمنبر
یک روز سربازجوی زنگی مست ،دو دست خر برید این تیغ
بردست
ازش سئوال شد چرا کردی اینکار؟گفت خرم
کانگرو کردم این جنایتکار
گفت:
يكي از ضد انقلابيون فراري و مقيم پاريس در وبلاگ خود خطاب به گروه هاي اپوزيسيون
نوشته است، همكاري اپوزيسيون با اسرائيل، ادعاي دموكراسي خواهي ما را زير سؤال
برده است.
گفتم: خب! ديگه چي؟!
گفت: نوشته است شعار دموكراسي خواهي نمي تواند در كنار همكاري و ارتباط با محافل اسرائيلي و سفارت عربستان همخواني داشته باشد و فقط سوژه به دست كيهان مي دهد.
گفتم: يعني فقط از اين كه سوژه به دست كيهان مي دهد نگران هستند نه از مزدوري براي اسرائيل و آل سعود؟!
گفت: چه عرض كنم؟! نوشته است؛ بايد بپذيريم كه با هيچ وسيله اي نمي توان از عربستان و اسرائيل يك مجسمه دموكراتيك تراشيد.
گفتم: راست ميگه. يارو دو تا دست الاغشو قطع كرده بود. پرسيدند اين چه كاريه؟ جواب داد؛ مي خواستم الاغم رو تبديل به كانگورو كنم!
گفتم: خب! ديگه چي؟!
گفت: نوشته است شعار دموكراسي خواهي نمي تواند در كنار همكاري و ارتباط با محافل اسرائيلي و سفارت عربستان همخواني داشته باشد و فقط سوژه به دست كيهان مي دهد.
گفتم: يعني فقط از اين كه سوژه به دست كيهان مي دهد نگران هستند نه از مزدوري براي اسرائيل و آل سعود؟!
گفت: چه عرض كنم؟! نوشته است؛ بايد بپذيريم كه با هيچ وسيله اي نمي توان از عربستان و اسرائيل يك مجسمه دموكراتيك تراشيد.
گفتم: راست ميگه. يارو دو تا دست الاغشو قطع كرده بود. پرسيدند اين چه كاريه؟ جواب داد؛ مي خواستم الاغم رو تبديل به كانگورو كنم!
گفت : سرباز جو آب
خورده روی جو ،مست کرده در اینترنت زده سگ دو
تا فهمیده چگونه ازموضع فرار به جلو؟کشف کند تا بشه مثل
کانگورو
گفتم :این مزخرف گوی جای حرف ، چگونه این معما را کنه کشف؟
گفتم : سربازجو مفت خور کاسه لیس ،رو کرده جاسوسی کرده در
پاریس
مثل همیشه بهانه کرده برای تحلیل،تارقیب متهم کنه همسوست
با اسراییل
البته سربازجو منفور خیلی زده زور ،تا گویدرقیب برای
اسراییل شده مزدور
گفتم :چرندگفتن اتهام زنی اش نیست جدید ،بگوچگونه سربازجو
خود کانگورو کرده این پلید؟
گفت : سربازجو میگه داشت یه خر ،با هاش دوصدایی تمرین می
کرد عرعر
تا چگونه تبدیل شود به یه رهبر ، برای روضه خوانی بره
سرمنبر
یک روز سربازجوی
زنگی مست ،دو دست خر برید این تیغ بردست
ازش سئوال شد چرا کردی اینکار؟گفت خرم کانگرو کردم این
جنایتکار