راهنما (گفت و شنود)
گفتم : چرا سربازجوی درازگوش ، از یاد برده وکرده فراموش
چگونه آبپاشی تفنگی در پارک تهران ، برای رژیم تبدیل شد به بحران
حال چرا سربازجو کرده ناپرهیزی؟ برای  آبپاش تفنگی داده تجویزی
گفت :  روزی پلیس راهنمایی ، دیدماشین قراضه میکنه خودنمایی
چند ساعته دور میزه این ماشین ،  خوش آورد و  شد خشمگین
متوقف کردماشین پرسیدمیکنی چکار؟ گفت جناب سروان راهنمایش نمیکنه ابکار
گفت: سايت ضد انقلابي «روز آنلاين» كه از پاريس بارگذاري مي شود خطاب به گروهك هاي دموكرات و كومه له نوشته است، با چندتا اسلحه و چند نفر آدم مسلح مي خواهيد چه بكنيد؟! مثلا مي خواهيد رژيم قدرتمندي مثل جمهوري اسلامي را بترسانيد؟!
گفتم: به كومه له و دموكرات چيكار دارند؟! چرا نمي گذارند اين حيوونكي ها به تفنگ بازي شون مشغول باشند؟!
گفت: خب! چرا از تفنگ و هفت تير آب پاش استفاده نمي كنند كه لااقل وقتي جوش ميارن، روي رادياتور همديگه آب بپاشن كه خنك بشن!
گفتم: مرد حسابي! هر دو گروه تا حالا چندين بار دست به تسويه حساب خونين درون گروهي زده اند. اگر اسلحه نداشته باشند چطوري همديگر را لت وپار كنند؟!
گفت: يعني گروه تشكيل داده اند كه مسلح بشوند و مسلح شده اند كه همديگر را بكشند؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! افسر راهنمايي ديد چند ساعته كه يك ماشين قراضه داره ميدون رو دور مي زنه ماشين رو متوقف كرد و از راننده پرسيد، اين چه وضعيه؟ و يارو گفت؛ جناب سروان آخه راهنمام گير كرده!
گفت : سربازجوی لمپن ولات ،توهین کرده به کومله ودمکرات
گفتم :چرا این سربازجوی زندان؟این  روانی موجی سر گردان
چرا این معتاد مواد و گرد؟ از کومله ودمکرات گرفته رد
گفت : سرباز جوی حراف وعلاف  دلخوره چرا این دو کردند ائتلاف؟
مدعیست ائتلاف کردند با همدیگر ،  تا مسلحانه بکشند همدیگر
برای شان کرده سناریو سازی،  گفته با تفنگ آبپاش کنند بازی
گفتم : چرا سربازجوی درازگوش ، از یاد برده وکرده فراموش
چگونه آبپاشی تفنگی در پارک تهران ، برای رژیم تبدیل شد به بحران
حال چرا سربازجو کرده ناپرهیزی؟ برای  آبپاش تفنگی داده تجویزی
گفت :  روزی پلیس راهنمایی ، دیدماشین قراضه میکنه خودنمایی
چند ساعته دور میزه این ماشین ،  خوش آورد و  شد خشمگین
متوقف کردماشین پرسیدمیکنی چکار؟ گفت جناب سروان راهنمایش نمیکنه ابکار