نقد
وبررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری
"اقتصاد مقاومتي و حقوق مطبوعات"
"سر
مقاله نویس دوران کوتاه نیم بندد مکراتیک
اوایل انقلاب را که هنوز ارتجاع هار قرون وسطایی حاکم نشده بود ومطبوعات می
توانستند نیم نفسی بکشند بطور وارونه تعبیر وتفسیر کرده و گفته واقعيت اينست كه در
كشور ما بعد از پيروزي انقلاب به استثناي مقطع كوتاهي از سالهاي اول، مطبوعات
كارنامه قابل قبولي از خود برجاي گذاشتهاند.زیرا که این کارنامه قبولی مطبوعات شامل
همراهيهاي جانانه مطبوعات با رژیم فاشیستی
مذهبی و دولت مردان جنگ افروز موهبت الهی و رزمندگان یکبار مصرفان در دوران جنگ خانمانسوز بودکه منتهی به شکست وسر
کشی جام زهر شد . مهمتر اینکه با تبلیغ
چماقداری و سرکوب وسانسور روياروئي
مطبوعات وابسته علیه مخالفان تبدیل شد که
ادعا شده این اعمال تلاش مستمر و قابل تحسين اكثر مطبوعات براي تبيين ارزشها و
آرمانهاي ديني بودکه ابزار قدرت وسرکوب شده و مقابله با تهاجم فرهنگي می کند
تشويق مردم یا چماقداران سازمان یافته به
مقاومت در برابر منتقدان وناراضیان که
متهم به فتنه و توطئه گری شده اند . همینطور مدافع تبلیغاتی علی تحريمها و فشارهاي سياسي و
تبليغاتي دشمنان شده که مرتبط با اهداف نظامی هسته ای می باشد"
مگر وقتی قاضی آلت دست همچون سعید
مرتضوی بیش از 80 مطبوعات را یکشبه توقیف وتعطیل می کند؟ یا اینکه تا حال چه تعداد روزنامه وهفته و ماه
وفصل نامه به زیر تیغ سانسور رفته است وچه تعداد روزنامه وخبر نگاران بازداشت و
متهم ومحکوم به زندان شده اند ؟ مگر
ایران متهم به قصاب مطبوعات در جهان نشده
ا ست؟ اساساً مگر با بودن ولی فقیه رهبر
همکاره وغیر پاسخگو قانون و حق وحقوق به
ویژه برای مطبوعات می توان قائل شدکه سرمقاله نویس انتقاد کرده است که در رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف حقوق
مطبوعات است كه متأسفانه يا شناخته شده نيست و يا مسئولان دولتي با آن به صورت
سليقهاي برخورد ميكنند. بنابراین وقتی منتقد
ومدافع مطبوعات سرمقاله نویس روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی باشد که اوایل ا
نقلاب ارگان تبلیغاتی حزب چماقداران جمهوری اسلامی بود . اکنون سر مقاله نویس دوران کوتاه نیم بندد
مکراتیک اوایل انقلاب را که هنوز ارتجاع
هار قرون وسطایی حاکم نشده بود ومطبوعات می توانستند نیم نفسی بکشند بطور وارونه
تعبیر وتفسیر کرده و گفته واقعيت اينست كه در كشور ما بعد از پيروزي انقلاب به
استثناي مقطع كوتاهي از سالهاي اول، مطبوعات كارنامه قابل قبولي از خود برجاي
گذاشتهاند.زیرا که این کارنامه قبولی مطبوعات شامل همراهيهاي جانانه مطبوعات با رژیم فاشیستی مذهبی و دولت مردان جنگ افروز
موهبت الهی و رزمندگان یکبار مصرفان در دوران جنگ خانمانسوز بودکه منتهی به شکست وسر
کشی جام زهر شد . مهمتر اینکه با تبلیغ
چماقداری و سرکوب وسانسور روياروئي
مطبوعات وابسته علیه مخالفان تبدیل شد که
ادعا شده این اعمال تلاش مستمر و قابل تحسين اكثر مطبوعات براي تبيين ارزشها و
آرمانهاي ديني بودکه ابزار قدرت وسرکوب شده و مقابله با تهاجم فرهنگي می کند
تشويق مردم یا چماقداران سازمان یافته به
مقاومت در برابر منتقدان وناراضیان که
متهم به فتنه و توطئه گری شده اند . همینطور مدافع تبلیغاتی علی تحريمها و فشارهاي سياسي و
تبليغاتي دشمنان شده که مرتبط با اهداف نظامی هسته ای می باشد . آری سرمقاله نویس این کار نامه ننگین را بخش
قابل ملاحظهاي از عملكرد مطبوعات در سه دهه گذشته دانسته است . عجیب تر اینکه اين عملكرد را درخشان و بی نظیر درتاريخ مطبوعات ايران دانسته و افتخار
براي جامعه مطبوعاتي به حساب آورده است . زیرا که
مدعی شده در كمتر دوراني ميتوان چنين كارنامهاي را يافت.
بهر حال سرمقاله نویس ضمن تعریف وتمجید از عملکرد مطبوعات که بطور دربست در خدمت
حاکمان ودولت مردان بوده است. ولی اعتراف کرده که مورد توجه وحمایت دولت ها بدلیل
سلیقه ای برخورد کردن واقع نشده اند . از
سوی دیگراذعان کرده است که بدلیل حمایت از حاکمان از سوی مخالفان موردانتقاد واقع شده اند. سرمقاله نویس در این مورد گفته است مظلوميت مضاعف مطبوعات ما اينست كه از يك طرف
اينگونه تحت فشار صاحبان سلايق جناحي قرار دارند و از طرف ديگر، دشمنان يا
ناآگاهان نيز همين مطبوعات را به جرم همراهي با اصل نظام و رعايت منافع ملي، متهم
به عدم استقلال ميكنند. اين نيز داستان مفصلي دارد كه در جاي خود گفتني و شنيدني
است. بالاخره در پایان به اثرات تحریم ها ورشد تورم وگرانی ها به ویژه در مورد
کاغذ و عدم حمایت دولت مردان شکوه وشکایت
کرده و در این مورد این چنین توضیح وتشریح کرده است :
"جايگاه مطبوعات در حراست از منافع
ملي كشورها و حقوق مردم، در جهان امروز براي همه شناخته شده است. مشكلي كه در اين
ميان وجود دارد و در كشور ما نيز كاملاً محسوس است، حقوق
مطبوعات است كه متأسفانه يا شناخته شده نيست و يا مسئولان دولتي با آن به صورت
سليقهاي برخورد ميكنند. براي مطبوعات، دو محور مهم وجود دارد كه
عموماً به آنها پاي بندي نشان ميدهند؛ منافع ملي و حقوق مردم. منافع ملي، به مصالح كشور و نيازهاي واقعي
دولتها براي حفاظت از تماميت ارضي، استقلال، امنيت و روابط خارجي مربوط ميشود و
حقوق مردم، شامل آزادي، امنيت شغلي، رفاه نسبي و تأمين محيط سالم براي برآورده شدن
نيازهاي معنوي شهروندان ميگردد. در هر كشوري كه مطبوعات به وظايف خود در اطلاع
رساني درباره اين موضوعات و هشدار دادن در موارد نقض آنها و تلاش براي حل مشكلات
مربوط به آنها عمل كنند، ميتوان مطبوعات آن كشور را عامل به وظايفي كه برعهده
دارند دانست. طبيعي است كه قانون مطبوعات در هر كشوري براي مطبوعات عامل به وظايف،
حقوقي مشخص ميكند كما اينكه براي آن دسته از مطبوعات كه به جاي عمل به وظايف
قانوني و اخلاقي درصدد نقض قانون برآيند و به منافع ملي يا حقوق مردم لطمه وارد
نمايند نيز عقوبتهائي در نظر ميگيرد. جامعه سالم هنگامي شكل ميگيرد كه مطبوعات
به وظايف خود عمل كنند و متوليان قانوني در هر دو بخش تأمين حقوق مطبوعات و اعمال
عقوبتهاي قانوني در حق آن دسته از مطبوعاتي كه به منافع ملي و حقوق مردم لطمه
وارد ميكنند به آنچه قانون مقرر داشته پاي بندي نشان ميدهند. واقعيت اينست كه در كشور ما بعد از
پيروزي انقلاب اسلامي به استثناي مقطع كوتاهي از سالهاي اول، مطبوعات كارنامه
قابل قبولي از خود برجاي گذاشتهاند. همراهيهاي جانانه مطبوعات با نظام
جمهوري اسلامي و دولتمردان و رزمندگان در دوران دفاع مقدس، روياروئي مطبوعات با
گروهكهاي ضدانقلاب و فرقههاي تجزيه طلب، تلاش مستمر و قابل تحسين اكثر مطبوعات
براي تبيين ارزشها و آرمانهاي ديني و انقلابي، مقابله با تهاجم فرهنگي، تشويق
مردم به مقاومت در برابر توطئهها و تحريمها و فشارهاي سياسي و تبليغاتي دشمنان،
بخش قابل ملاحظهاي از عملكرد مطبوعات را در سه دهه گذشته تشكيل ميدهد. اين
عملكرد درخشان را ميتوان در تاريخ مطبوعات ايران يك افتخار براي جامعه مطبوعاتي
به حساب آورد و در كمتر دوراني ميتوان چنين كارنامهاي را يافت. در مقابل، به دليل تنوع سليقههاي كارگزاران و
مسئولان دولتي به ويژه در بخش فرهنگ و مطبوعات، حقوق مطبوعات توسط متوليان امر هرگز به درستي در نظر گرفته نشده و همواره دچار اعمال سليقههاي
فردي و جناحي بوده است. دولتها براساس نگاه خاص خود به مسائل كه عموماً گرفتار
سلايق جناحي بود، به مطبوعات مورد پسند خود توجه ويژه ميكردند و ساير مطبوعات را
از حقوق قانوني محروم مينمودند. اين رفتار غيرعادلانه متأسفانه از تمام دولتها
ديده شد و در سرتاسر سه دهه گذشته با اختلاف در شدت و ضعف وجود داشت و امروز نيز
وجود دارد. تقسيم ناعادلانه يارانه كاغذ، تقسيم ناعادلانه آگهيها، دادن امتيازات
ويژه به همفكران و گسترش فرهنگ ويژه خواري در مطبوعات كه نتيجه مستقيم آن ترويج
فرهنگ پاچه خواري، تملق و چاپلوسي و در نهايت زمينه سازي براي تحكيم سلطه شيفتگان
قدرت و منزوي شدن عاشقان خدمت است، از جمله اقدامات ناپسند و خلاف قانون متوليان
مطبوعات در دورههاي مختلف بوده و هست. اينها واقعيتهاي تلخي هستند كه در فرصتي
ديگر بايد با جزئيات در اختيار افكار عمومي گذاشته شوند تا مردم در جريان مظلوميت
مطبوعات قرار بگيرند. مظلوميت
مضاعف مطبوعات ما اينست كه از يكطرف اينگونه تحت فشار صاحبان سلايق جناحي قرار
دارند و از طرف ديگر، دشمنان يا ناآگاهان نيز همين مطبوعات را به جرم همراهي با
اصل نظام و رعايت منافع ملي، متهم به عدم استقلال ميكنند. اين نيز داستان مفصلي
دارد كه در جاي خود گفتني و شنيدني است. ْيا
مسئولان دولتي خبر دارند قيمت كاغذ ظرف چند ماه اخير سه برابر شده؟ آيا حضرات ميدانند
كه كارخانههاي توليد كاغذ داخلي به دليل مشكلات متعدد از توليد بازمانده اند؟
آقايان قطعاً اطلاع دارند كه براي وارد كردن كاغذ و ملزومات ضروري چاپ روزنامهها
ارز دولتي در نظر گرفته نشده و در شرايط گراني همه جانبهاي كه مطبوعات را نيز در
بر گرفته تهيه كاغذ و ساير ملزومات چاپ براي دست اندركاران روزنامهها ميسر نيست.
با اينحال، به سياست سليقهاي ادامه دادن و از كنار مشكلات فراوان مطبوعات بيتفاوت
عبور كردن چه مفهومي ميتواند داشته باشد؟ چرا مطبوعات براي تأمين كاغذ و ملزومات
چاپ مشمول دريافت ارز دولتي نميشوند تا با اين مشكلات دست و پنجه نرم نكنند؟ اگر
اين اقدام به هر دليل امكان پذير نيست، لااقل متوليان امور مطبوعاتي اقدام به
تأمين كاغذ و ملزومات چاپ روزنامهها نمايند و به اين معضل خاتمه دهند.
هوشنگ بهداد
روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 28
شهریور ماه سال 1391
اقتصاد مقاومتي و حقوق مطبوعات