روزی نامه ی جمهوری اسلامی 4 شنبه 15 شهریور ماه سال 1391
نقد وبررسی : سرمقاله  روزی نامه ی حکومتی  جمهوری " اجلاس تهران، شكست يا موفقيت؟ "
"سرمقاله نویس با مانور تبلیغاتی  پیرامون موفقیت های اجلاس تهران به دو مورد ضعف هم اشاره کرده است .یک مورد  ترجمه سانسور وتحریف شده سخنان محمد مرسی است  و دیگر اینکه انتقاد کرده  است  می بایست به جای محمود عباس اسماعیل هنینه رئیس حماس به اجلاس تهران دعوت می شد . یعنی آشکارا از همان  سیاست خنجر به پشت زدن جنبش  آزادیبخش ملیفلسطین و زنده یاد یا سر عرفات وتلاش انشقاق واختلاف میان ساف و حماس  استفاده و دفاع کرده است. همینطور سرمقاله نویس  در مورد نقطه ضعف  دیگر اجلاس تهران گفته است  رژیم فاشیستی مذهبی ایران   با دعوت از محمود عباس، در عمل تشكيلات خودگردان فلسطين را به رسميت شناخت درحالي كه همواره بر قانوني بودن دولت اسماعيل هنيه تأكيد مي‌كند و تشكيلات خودگردان فلسطين را، كه با رژيم صهيونيستي و آمريكا هماهنگ است، دست نشانده مي‌داند. اين بهانه كه ميزبان اجلاس موظف است كليه اعضاء جنبش را دعوت كند و يا اينكه اگر محمود عباس دعوت نمي‌شد تعدادي از سران شركت كننده در اجلاس تهران ممكن بود در اين اجلاس نيايند و در نتيجه تعداد كمتري از سران را در اجلاس داشتيم، قابل قبول نيست. چون اگر چنانچه آمار از 120 عضو به 110 کاهش داده می شد بهتر بود که اسماعیل هنینه جای محمود عباس در اجلاس تهران حضور می داشت . در صورتیکه بر خلاف اینکه اکنون بطور تاکتیکی از مرسی و اخوان السلمین دفاع کرده است قبل از برگزاری اجلاس تهران اینان را درراستای برآورده کردن اهداف آمریکا واسراییل  در مصر ومنطقه متهم می کرد"
گفته می شود خود گویی وخود خندی ، عجب مرد هنر مندی؟ یا اینکه هیچ بقالی نمی گوید که ماست من ترش است .با این سبک وسیاق سرمقاله نویس پیرامون اجلاس تشریفاتی 600 میلیونی تهران نقالی یا تحلیل داده و جمع بندی وفرموله کرده است که بلی اجلاس تهران  از منظر اصل برگزاری  و کمیت و کیفیت وهمآهنگی موفقیت آمیز بوده است. البته نگفته است که از نظر کمیت نه سران کشور ها که تعداد ساندیس خوران دعوت شده برای پذیرایی و سیاحت و زیارت بوده است .  از نظر کیفیت هم  یعنی اینکه رئیس جمهور مصر محمد مرسی علیه ی رئیس جمهور جنایتکار وخونریز سوریه سخنرانی کرد .بدتر اینکه سخنرانی وی سانسور وتحریف شد . عجیب تر اینکه هم جواب رد به پیک ویژه ی رهبر علی اکبر ولایتی برای دیدار با رهبر داد . هم قبل از سخنرانی رئیس جمهور سالن اجلاس وتهران را ترک نمود. در صورتی که هدف بر گزاری اجلاس این موارد فرموله شده نبود .زیرا که  سرمقاله نویس با پاک کردن  صورت مسأله مسایل حاشیه وثانویه راجای اهداف اصلی واولیه  در اجلاس قرار داده ونتیجه گیری مطلوب خود را کرده است . برای اینکه اهداف اجلاس 600 میلیون دلاری تهران شامل دفاع از اهداف نظامی  غنی سازی اورانیوم و  حذف تحریم ها وتلاش برای برون رفت از بحران منطقه ای و  جهانی  ودفاع وپشتیبانی از هم پیمان سوریه  وخنثی کردن تعلیق عضویت سوریه از سازمان های اسلامی در کنفرانس اضطراری در عربستان و کانال زدن ایجاد برقراری روابط دیپلماتیک بامصر بوده است. البته پشتوانه پوشش تاکتیکی حمایت از فلسطین از موضع ضد اسراییلی هم  مکمل اهداف بوده است . در صورتی که اجلاس  در همه موارد اهداف ترسیم شده با شکست  مواجه شد.  البته سرمقاله نویس با مانور تبلیغاتی  پیرامون موفقیت های اجلاس تهران به دو مورد ضعف هم اشاره کرده است .یک مورد  ترجمه سانسور وتحریف شده سخنان محمد مرسی است  و دیگر اینکه انتقاد کرده  است  می بایست به جای محمود عباس اسماعیل هنینه رئیس حماس به اجلاس تهران دعوت می شد . یعنی آشکارا از همان  سیاست خنجر به پشت زدن جنبش آزادیبخش  ملی فلسطین و زنده یاد یا سر عرفات وتلاش انشقاق واختلاف میان ساف و حماس  استفاده و دفاع کرده است . همینطور  سرمقاله نویس  در مورد نقطه ضعف  دوم اجلاس تهران گفته است   رژیم فاشیستی مذهبی ایران   با دعوت از محمود عباس، در عمل تشكيلات خودگردان فلسطين را به رسميت شناخت درحالي كه همواره بر قانوني بودن دولت اسماعيل هنيه تأكيد مي‌كند و تشكيلات خودگردان فلسطين را، كه با رژيم صهيونيستي و آمريكا هماهنگ است، دست نشانده مي‌داند. اين بهانه كه ميزبان اجلاس موظف است كليه اعضاء جنبش را دعوت كند و يا اينكه اگر محمود عباس دعوت نمي‌شد تعدادي از سران شركت كننده در اجلاس تهران ممكن بود در اين اجلاس نيايند و در نتيجه تعداد كمتري از سران را در اجلاس داشتيم، قابل قبول نيست. چون اگر چنانچه آمار از 120 عضو به 110 کاهش داده می شد بهتر بود که اسماعیل هنینه جای محمود عباس در اجلاس تهران حضور می داشت . در صورتیکه بر خلاف اینکه اکنون بطور تاکتیکی از مرسی و اخوان السلمین دفاع کرده است قبل از برگزاری اجلاس تهران اینان را درراستای برآورده کردن اهداف آمریکا واسراییل  در مصر ومنطقه متهم می کرد. بهرحال سرمقاله نویس این چنین پیرامون نقاط قوت وموفقیت وضعف وشکست اجلاس تهران از موضع ضد آمریکایی واسراییل و محمود عباس رهبرتشکیلات خود گردان فلسطین قلم زنی  کرده است :
"رسانه‌هاي غربي در ارزيابي اجلاس غيرمتعهدها در تهران مي‌گويند اين اجلاس شكست خورده استاين ادعا چقدر با واقعيت منطبق است؟ آيا واقعاً اجلاس تهران شكست خورده يا طبق آنچه جمهوري اسلامي ايران مي‌گويد اين يك اجلاس كاملاً موفق بوده است؟ پاسخ را بايد در ميزان انطباق آنچه در تهران گذشت با آنچه براي اين اجلاس به عنوان اهداف در نظر گرفته شده بود جستجو كرداهداف جمهوري اسلامي ايران اينها بودند: 1 - برگزاري اجلاس در تهران (اصل برگزاري) 2 - حضور بالاي اعضاي جنبش عدم تعهد در اجلاس (كميت) 3- حضور سران كشورهاي مهم عضو جنبش (كيفيت) 4 - برگزاري بدون مشكل و معارضه (موفقيت) 5 - توافق درباره مسائل مهم بين‌المللي (هماهنگيبخش كيفي هم طمع بعدي غربي‌ها بود. آنها تلاش زيادي كردند تا سران بعضي كشورهائي كه به لحاظ سابقه در جنبش عدم تعهد يا موقعيت كنوني از دانه درشت‌هاي اين جنبش محسوب مي‌شوند در اجلاس تهران شركت نكنند. هند و مصر، دو نمونه كيفي بودند كه آمريكا تلاش زيادي براي جلوگيري از حضور سران آنها در اجلاس تهران كرد ولي هر دوي آنها به تهران آمدند.. مصر نيز به دليل وقوع انقلاب در آن و روي كار آمدن اخوان‌المسلمين از اهميت زيادي در خاورميانه عربي و شمال آفريقا برخوردار است. نقطه ضعف‌هائي هم در اجلاس تهران وجود داشت كه نبايد آنها را ناديده گرفت. از جمله اين نقطه ضعف‌ها، ناهماهنگي ميان موضع آقاي محمد مرسي رئيس جمهور مصر با ميزبان اجلاس درباره مسأله سوريه و ترجمه نادرست سخنان او در اين قسمت توسط مترجم صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران بود. موضع تند آقاي مرسي موجب اعتراض هيأت سوري شد كه در قالب خروج اين هيأت از اجلاس جلوه كرد. مهم‌تر آنكه اجلاس تهران نتوانست درباره بحران سوريه به توافقي بر سر يك راه حل و راهكار روشن برسدنقطه ضعف ديگر، چگونگي برخورد ميزبان اجلاس با موضوع فلسطين بود. آنچه در سخنان رهبر انقلاب اسلامي ايران و ساير سخنرانان و بيانيه پاياني اجلاس درباره فلسط?ن آمد دقيقاً همان موضعي بود كه جمهوري اسلامي ايران بر آن پاي مي‌فشارد ولي حضور محمود عباس به عنوان نماينده فلسطين در اين اجلاس با اين موضع همخواني نداشت. جمهوري اسلامي ايران با دعوت از محمود عباس، در عمل تشكيلات خودگردان فلسطين را به رسميت شناخت درحالي كه همواره بر قانوني بودن دولت اسماعيل هنيه تأكيد مي‌كند و تشكيلات خودگردان فلسطين را، كه با رژيم صهيونيستي و آمريكا هماهنگ است، دست نشانده مي‌داند. اين بهانه كه ميزبان اجلاس موظف است كليه اعضاء جنبش را دعوت كند و يا اينكه اگر محمود عباس دعوت نمي‌شد تعدادي از سران شركت كننده در اجلاس تهران ممكن بود در اين اجلاس نيايند و در نتيجه تعداد كمتري از سران را در اجلاس داشتيم، قابل قبول نيست. زيرا اولاً حضور محمود عباس فقط با دعوت از او نبود بلكه به قيمت ناديده گرفتن دولت قانوني فلسطين بود و ثانياً در عرصه تحقق آرمان‌ها نبايد كيفيت، قرباني كميت شود. ما مي‌توانستيم اجلاس را مثلاً با حضور 110 هيأت برگزار كنيم اما به اين دوگانگي در موضوع فلسطين تن ندهيم و آرمان فلسطين را همانگونه كه در گفتار دنبال مي‌كنيم در عمل نيز به پيش ببريم. همين روش اصولي را در مورد بعضي ديگر از موضوعات و حتي كشورها مي‌توانستيم اعمال نمائيم و در مجموع ايستادگي بر سر مواضع اصولي، آرماني و انقلابي را بر منافع و مصالح كمي و زودگذر ترجيح دهيم. مسئولان با اينگونه عمل كردن مي‌توانستند اجلاس تهران را بدون نقاط ضعف برگزار كنند و اينگونه نباشد كه براي بعضي اقدامات ناچار به توجيه كردن‌هاي غيرموجه شوند"
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی جمهوری اسلامی 4 شنبه 15 شهریور ماه سال 1391
اجلاس تهران، شكست يا موفقيت؟