ارزيابي عوامل فتنه از ريسك نزديكي تاكتيكي به هاشمي



ارزيابي عوامل فتنه از ريسك نزديكي تاكتيكي به هاشمي (خبر ويژه) 20 آبان - 91
رد گیری سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری علیه رفسنجانی با شدت دنبال می شود . طوریکه در هر سوراخ وسمبه ای سرک می کشد تاکه اگر چنانچه  قلمی یا کسی چیزی در مورد رفسنجانی نوشته  است . با گزینه برداری از آن  و برجسته کردن ومانور تبلیغاتی دادنش  آنچنان رفسنجانی سوخته وچوب دو سر طلایی را بیشتر بسوزاند و بی ارزش کند  که به هیچ ناید . زیرا که وحشت از برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات – انتصابات – تقلبات ریاست جمهوری دوره ی یازدهم وتکرار صحنه کودتای 22 خرداد 88 و واکنش های اعتراض تند ضد حکومتی پس از آن می باشد .زیرا که شرایط کنونی کودتاگرانی که با حذف رقبای مغلوب مدعی اصلاح طلب و تضعیف وبی قدرت کردن رفسنجانی رژیم کودتایی به وجود آمد که حکومت  را یک پایه کردند تغییر کرده و نه  آنکه آنگونه نیستند ، بلکه  کودتاگران دچار انشقاق شده وخود مقابل هم صف آرایی کرده اند.  آنچنانکه حامیان رهبر و پاسداران کودتا گر وحامیان شان  وحشت دارند با همان ترفندی که از احمدی نژاد علیه ی رفسنجانی ا ستفاده کردند . اکنون با وحدت تا کتیکی رئیس جمهور با رفسنجانی پاتک بهشان بزند . بنابراین بطور  سیستماتیک توطئه و تهدید و سناریو سازی علیه مثلث متهمان فتنه اصلاح طلبان و رفسنجانی بی بصیرت  همکار وحمایت کننده ی فتنه گران  ومتهمان جریان فتنه درون دولت پیگیری می شود . به خصوص اینکه چون هنوز رفسنجانی ریاست مجمع مصلحت نظام را بر عهده دارد هنوز تبدیل به موسوی وکروبی و خاتمی نشده است . برای همین دو فرزندش زندانی شده است تا بعنوان اهرم هم گروگان گیری هم  حربه ی فشار وتهدید علیه اش استفاده شود تا تلاش پیشنهاد وحدت مللی برای یار گیری وی خنثی شود . بهر حال سربازجو پاسدار شریعتمداری  با تاکتیک برج مقابل بارو ویک تیر و چند نشان زدن  و نمایش وحشت از مجاهدین و شیوه ی مبارزه شان به نقل از سایت ملی مذهبی ها علیه رفسنجانی علیه ی رفسنجانی چنین  مانور تبلیغاتی داده و  استفاده کرده است .

ارگان گروهك ملي- مذهبي به بررسي موضع متناقض و فريبكارانه محافل اپوزيسيون در قبال هاشمي رفسنجاني پرداخت و سود و زيان نزديكي به وي را بررسي كرد.پايگاه اينترنتي «ملي- مذهبي» كه از پاريس مديريت مي شود، در تحليل خود با عنوان «هاشمي؛ مهره اي سوخته، سوزاننده» نوشت: رفتار هاشمي و آنچه كه بر فرزندان او رفته اپوزيسيون (از جمله جريان ملي- مذهبي) را بر سر تصميم گيري مي نشاند. پرسش اساسي اين است كه با هاشمي چگونه بايد رفتار كرد؛ او كه در كارنامه اش قلع و قمع «ديگران» را به طور پررنگ دارد و در تصميم هاي بزرگ از جنگ تا اتفاقات سال 67، قتل هاي زنجيره اي [!؟] و... جزو تصميم سازان بوده و اكنون با دموكراسي خواهان افق مشترك پيدا كرده است.نويسنده در ادامه مي پرسد: تكليف چيست؟ آيا بايد تاريخ هاشمي را به فراموشي سپرد يا اين كه به طور تاكتيكي فعلا در مورد او سكوت كرد تا اگر زوري دارد ضربه اش را به حكومت بزند و بعد كه نوبت خود او رسيد به حسابش رسيد، يا اين كه اصولا تاريخ او را فاش گويانه بر سر كوي و برزن فرياد زد و از هر سازش و حمايتي از او تن زد؟ جايي از مهندس سحابي ديدم كه گفته بود بزرگترين ايثار آن است كه يك مبارز از شرفش [!] هم براي آرمانش بگذرد و اين پارادوكسي سخت و ويرانگر است. حنيف نژاد زحمت دوستانش را بر گردن گرفت و سرافراز سينه به گلوله سپرد در حالي كه احتمالا در خود احساسي از سرافرازي داشته است، از ميان شوق و عشق دوستانش بدرقه مي شود و در برابر جوخه اعدام مي ايستد و گردنكشانه فرمان آتش مي دهد. اما اگر مجبور مي شد براي نگهداشتن سازماني كه چون خويشتن دوستش مي داشت با ساواك همكاري اي نسبي بكند و خود را و شرفش را به باد يغما بدهد چه حالي پيدا مي كرد.ارگان گروهك ملي- مذهبي ادامه مي دهد: حال تكليف با هاشمي چيست، اگر بر اين باشيم كه بايد پراگماتيستي عمل كرد و به فراخور وضعيت، وزن قدرت را سنجيد و موضع خود را تعيين كرد؛ خيلي زود مي توان به اين رسيد كه پس حمايت از هاشمي به صلاح است. چرا كه او به نسبتي به تحقق خواسته هاي ما نيز كمك مي كند فارغ از اين كه ديگران در مورد ما چه فكر مي كنند و اگر آرمانخواهانه عمل كنيم هرگز به زير علم كسي چون هاشمي نخواهيم رفت چرا كه عملكرد او با آب كوثر هم پاك نخواهد شد و همدستي با او دامن آدمي را آلوده مي كند!اين سايت وابسته به تقي رحماني و رضا عليجاني (دو عنصر فراري فعال در فتنه سبز) در ادامه تحليل خود نوشت: مي توان پرسش چه بايد كرد را در دو ساحت طرح افكند، در ساحت اخلاق و ديگري در عرصه سياست. بدين معني كه در يك سطح مي توان به خوبي و بدي اين رفتار و ارزش آن انديشيد و در سطحي ديگر به تبعات و نتيجه اين كنش در عرصه عمل و به طور مشخص در عرصه سياسي. در ساحت اخلاق پرسش اين است كه آيا گذشتن از خطاهاي كساني از اين نوع اخلاقي است و آيا چشم پوشي از كرده هاي اينان خود ظلمي نيست در حق آناني كه مظلوم واقع شده اند؟ و در ساحت سياست پرسش اين است كه آيا حمايت از هاشمي و ناديده گرفتن تاريخ و رفتار گذشته او مي تواند كمكي به پيشرفت در بستر دموكراسي بكند؟ هرچند پرسش دوم نفي سوال اول نيست اما پاسخ منفي به آن حداقل اين است كه آدمي را از پاسخ دادن به سوال دوم رها مي كند.نويسنده مي افزايد: در عرصه اخلاق نگارنده معتقد است هرگز نبايد از گناه اينان گذشت اما بايد با ايشان تاكتيكي برخورد كرد يعني در برابر گناهان شان سكوت كرد تا وقت آن برسد. بنابراين چونان كه كنشگري با اين فرض در برابر امثال هاشمي سكوت كند اما يا هاشمي موفق نگردد تا وضعيت را تغيير دهد و يا سوژه در اين ميان وقتش به اتمام برسد و از بين برود، ايده در بيضه ميرد و سوژه نيز هرگز نمي تواند خود را و رفتارش را توجيه نمايد. چرا كه به كاري دست زده و آبرويي از خود به باد فنا داده كه بازگشت ناپذير است. بنابراين اين ميدان سخت خطرناك است.سايت ملي- مذهبي در ادامه نوشت: اما در عرصه عملي كه تمركز بيشتري بر آن وجود دارد، هاشمي ارزش اين ريسك را ندارد چرا كه او از قدرت افتاده و توان تاثيرگذاري خويش را از دست داده است، پيش فرضي كه مي تواند اپوزيسيون را به حمايت از او وادارد در دوراني كه او كانديداي رياست جمهوري بود، درست بود، چرا كه در آن موقع اين استعداد در او بود كه قدرت را تصاحب كند و مثمر ثمر باشد. اما در اين شرايط به دلايلي كه خواهد آمد هرگونه حمايتي از او رنج بيهوده بردن است.ارگان وابسته به گروهك نفاق ملي- مذهبي در پايان نتيجه گرفت: «در مختصات جديد، هاشمي و امثال او [...] اصلا داراي قدرت و نفوذي نيستند تا بخواهند تاثيري بگذارند. البته هاشمي در دوران رياست بر خبرگان اين نكته را فهميده بود و به زودي فهميد كه نظام بازي را برده است. هرچند در ناكامي او نقش يارانش را نيز نبايد از نظر انداخت. كساني كه هاشمي روي آنها حساب باز كرده بود و فقط قدرت و منافع ناشي از آن را مي بينند نه آرماني در سر دارند و نه ميلي براي فداكاري. از اين رو اتخاذ موضع حمايت از هاشمي فقط ريختن آبرويي [!؟] است كه با واسطه سالها در اپوزيسيون به دست آمده است. هزينه اي كه فايده اي نخواهد داشت. از اين رو اگر اين پيش فرض ها را بپذيريم اپوزيسيون بايد در برخورد با هاشمي ترديد و درنگ بيشتري به خرج بدهد.