ملغی شدن طرح سوال از گماشته ولی فقیه بدستور خامنه ای
علیرضا
یعقوبی
6 آذر -91
برحسب
انتظار خامنه ای سرانجام در دعوای بین گماشته اش احمدی نژاد و نمایندگان مجلسش
دخالت کرد و با بیان چند جمله خواهان پایان یافتن این ماجرا شد. او در دیدار با
جمعی از بسیجیان سرکوبگر رژیمش بیان داشت که طرح سوال از احمدی نژاد تا همینجا خوب
بوده و بعد از این باید از ادامه آن صرفنظر شود. او مشخص نساخت که طرح سوال تا
همینجا چه خوبیهائی داشته و ادامه آن چه مضراتی دارد جز اینکه همچون همیشه با
امنیتی کردن فضای جامعه و به بهانه استفاده دشمن از این قضایا خواست بطور موقت هم
که شده بر تضادهای درونی رژیمش سرپوش بگذارد. مثلی است معروف بین ایرانیان که می
گوید دروغگو کم حافظه است. خامنه ای چندی قبل طی دیداری با افرادی که به آنها
نخبگان علمی کشور اطلاق شده بود اظهار داشته بود که غرب عقیم شده است و در نقطه
مقابل جمهوری اسلامی پیام موج آفرین دارد!. خوب این سوال مطرح است این "غرب
اخته شده" دیگر چه خطری می تواند برای "جمهوری اسلامی موج آفرین"
داشته باشد که طرح هر خواستی در جامعه حتی بوسیله وکیل الدوله ها باید عقیم بماند
تا مبادا این دشمن از پا افتاده و ناتوان بتواند از آن استفاده کند. در تحلیل این
اقدام خامنه ای عده ای آن را به گفته احمدی نژاد طی دیدارش با عده ای از نمایندگان
مجلس دو روز قبل از سخنان خامنه ای در جمع بسیجیان منتسب ساختند که احمدی نژاد به
شیوه معمول بگم بگم اعلام داشته بود که در مجلس مطالبی ناگفته را بیان خواهد داشت.
عده ای این را اشاره به دزدیها و غارتگری های خامنه ای و افراد بیت العنکبوتش فرض
کرده که در آنصورت نه از تاج نشان می ماند و نه از تاج نشان و دقیقا بهمین علت
احمدی نژاد به چنین ناپرهیزیهائی دست نمی زد. احمدی نژآد در رابطه با هر چیزی که
متوهم باشد درباره این واقعیت که "صاحب امرش" شخص خامنه ای است و او
گماشته اوست هیچ شکی ندارد. قضایا عمیق تر از افشاگری های احمدی نژاد می باشد با
این فرض که احمدی نژاد در تهدید به افشاگری ها در گذشته در حد بگم بگم باقی ماند
چرا که طرف مقابل از قضا دستش در زمینه افشاگری از شخص ولی فقیه و گماشته اش مسلما
پرتر است ترس خامنه ای با اشرافش به عمق پوسیدگی رژیمش از ادامه دعواهای درونی
رژیمش همانا ترک برداشتن نهائی دیکتاتوری و ناتوانی در جمع آوری آن است. اگر مقام
آن حیوان وفادار را به جایگاه احمدی نژاد تنزل دهیم نهایتا احمدی نژاد سگی است که
از سوی خامنه ای برای گرفتن پاچه رقبا کیش داده شده است اما سگی که زیاد واق واق
کند مسلما گیرنده نیست!. پس سگی که دشمن را نمی گیرد مسلما هیچگاه پاچه اربابش را
نخواهد گرفت هر چند گاهگاهی ممکن است برای او دم هم تکان ندهد که اینهم از دست
آموز بودن آن سگ و تقسیم کار درونی در بیت العنکبوت خامنه ای نشات می گیرد. تهدید
به افشاگری حتی در مورد رقبا همواره جنبه تدافعی و بازدارنده داشته تا جنبه تهاجمی
و ابزاری لوده است در خدمت دعوت به سکوت رقبا. لااقل تجربه 7 سال گذشته بیانگر
درستی این ادعا است. خامنه ای با درک و فهم عمق تضادهای موجود اجتماعی که به سر حد
انفجار کشیده شده است و از قضا این تضادها یکبار در جریان مضحکه انتخاباتی سال 88
سرباز کرده و رژیم او را به سر حد سرنگونی کشیده بود تلاش دارد همانگونه که خود
ادعا کرده تا نمایش انتخاباتی سال آینده با توپ و تشر و یا تشویق همچون طرح سوال
تا همینجا خوب بود! و دادن آب نبات چوبی به بچه هائی که خوب طرح سوال می کنند! و
... تضادهای درونی رژیمش را مهار کند. رژیمی که 33 سال است که تثبیت نیافته و
همچون منار جنبان اصفهان لرزان صرفا با سرکوب و قتل عام و تجاوز سرپا است. اما این
رژِیم چگونه می تواند با ادامه سیاستهای پیشین که وضعیت آن را به شرایط فعلی
کشانده کماکان با حربه نخ نما شده و رسوای سرکوب به بهانه سوء استفاده دشمن به
حیات متزلزل خود ادامه دهد؟. تا کی می توان به بهای خون فلسطینیان بیدفاع و با
تحریک عوامل مزدور با ایجاد بلوا و جنگ چند صباحی خطر را از خود دور داشت؟ خطر بیخ
گوش ولی فقیه رژیم زنگ می زند. مزدوران منطقه ایش با از دست رفتن حلقه سوریه در
تنگنای هر چه بیشتر گرفتار خواهند آمد. واقعیتی که تمام تلخی هایش خامنه ای و
رژیمش باید با آن کنار بیایند. اوضاع در عراق بهم ریخته است. گماشته ولی فقیه در
"سهم امام" ش عراق یعنی دولت مالکی از یک طرف با فساد عمیق مالی درونی
روبرو بوده و از طرف دیگر در برخورد با اپوزیسیونش هم علیرغم خواست و اراده اش دست
بازی همچون ارباب در سرکوب ندارد. در داخل سالهاست که وضعیت قرمز و در حالت
انفجاری است و تنها با حربه سرکوب و اعدامهای روزانه در ملاعام است که می تواند
بطور روزمره به حیاتش ادامه دهد. جاه طلبی های اتمی اش چنان فضای تنفسی حیات
اقتصادی رژیم را تنگ آورده که نزدیکترین محارم شخص ولی فقیه هم دست به دامن شدن به
"امداهای غیبی" و "مذاکره" را بهترین راه حل در شرایط کنونی
می پندارند اما شخص خامنه ای با توجه به عمق جنایات و تنفر اجتماعی از خود و رژیمش
هرگونه عقب نشینی از موضع کنونی در رابطه با قضایای اتمی را معادل با سلسله عقب
نشینی هائی می داند که در نهایت راه به سرنگونی محتوم رژیمش خواهد برد و لذا از
دهان بازجو حسین شریعتمداری در مناظره تلویزیونی با یکی از به اصطلاح اصلاح طلبان
(1) اعلام می دارد که مذاکره مستقیم به آمریکا تحریمها را سخت تر خواهد کرد چرا که
عقب نشینی در این شرایط یعنی تسلیم یعنی سرنگونی. تجربه دو رژیم سابق عراق و لیبی
چنان خواب ولی فقیه را آشفته ساخته که در عالم رویا هم نمی تواند روی اسب "مذاکره"
شرط بندی کند. لذا تنها راه چاره را در دستاویز قرار دادن حربه گذشته یعنی سرکوب
بازهم سرکوب می داند. این تنگنائی است که تمامی دیکتاتورها در تاریخ به آن گرفتار
آمده و در نهایت با آن به گور سپرده خواهند شد
ایران به
گورستان دیکتاتوری و تمامی راه و روش های دیکتاتور منشانه تبدیل خواهد شد. این
پیامی است که در پس تمامی تجارب تلخ حاضر به آن دل بست و با تمسک و ایمان به ایران
آزاد فردا -ایرانی بدور از هرگونه خشونت و روشهای سرکوبگرانه و معتقد به رای و نظر
آزاد مردم و راه حل های دمکراتیک- به استقبال حوادث پیش رو شتافت.
1- منظور مناظره تلویزیونی ابراهیم اصغر زاده از اصلاح طلبان منفعل و سربازجو
"حاج حسین" شریعتمداری در سیمای رژیم بمنظور گرم کردن مقدماتی تنور
انتخاباتی سال آینده می باشد.