جارو (گفت و شنود)



جارو (گفت و شنود)
گفتم : چرا سر بازجو میکنه بهانه گیری؟ از مخالفین سخت میگیره  پاچه گیری
گفت : نقل کرده از مادری سربازجو ، در روز تولدش ، بهش داد مادر جارو
برو تمیز کن اتاق چون داریم مهمان ،نوزاد گفت من تازه متولد م با ایمان
مادر گفت سومی نیست بین مان ،  میدونی منم تازه کرده ام  زایمان
گفت: يك ضد انقلاب فراري در وبلاگ خودش نوشته؛ چرا بايد نفوذي هاي رژيم را باعث درگيري ها و بدبختي هاي خودمان بدانيم!
گفتم: خب! راست ميگه!
گفت: نوشته؛ بدبختي ما به اين علت است كه هركدام از ما وقتي پايمان به خارج از كشور مي رسد خودمان را رهبر اپوزيسيون و تافته جدا بافته از ديگران مي دانيم و به خاطر هيچ و پوچ با هم درگير مي شويم.
گفتم: خب! وقتي اسب هاي درشكه به سربالايي مي رسند، اگر همديگر را گاز نگيرند كه از بي كاري حوصله شان سر مي رود!
گفت: نوشته است؛ هر كدام از ما يك بهانه اي پيش مي كشيم و از كار جمعي شانه خالي مي كنيم.
گفتم: چه عرض كنم؟! مادري در روز تولد دخترش به او گفت برو اتاق رو جارو كن الان مهمونا از راه مي رسند. دختر گفت؛ من تازه امروز به دنيا اومدم چه جوري جارو كنم؟! و مادرش گفت؛ خب! من هم تازه فارغ شده ام و نمي تونم پاشم!
گفت: هر موقع سربازجو نیست نشئه ، به سیم کشی میافته وتنش و رعشه
خمارمیشه با حالت در رفتگی زهوار ،اسهالی میشه تکیه میده به دیوار
 استفراغ میکنه  و زرد رخسارباشلوار ،توی سر ش میزنه و میکنه  هوار
تا اینکه بمبی بی اندازه هوا ،توپ بشه با خودش کنه نجوا
تا توی خیال وصل بشه به سرباز گمنام ،بهانه کنه ضد انقلاب، نقل کنه ازش پیام
گفتم : خوب پیام سربازجو چیست؟ روی سخن یا مخاطب وی کیست؟
گفت : چون سر بازجوی منفور پخ ،  برای اینکه صورت با سیلی کنه سرخ
سناریو سازی میکنه سربازجوی اوین ، تا پاچه گیری کنه وی از مخالفین
گفتم : چرا سر بازجو میکنه بهانه گیری؟ از مخالفین سخت میگیره  پاچه گیری
گفت : نقل کرده از مادری سربازجو ، در روز تولدش ، بهش داد مادر جارو
برو تمیز کن اتاق چون داریم مهمان ،نوزاد گفت من تازه متولد م با ایمان
مادر گفت سومی نیست بین مان ،  میدونی منم تازه کرده ام  زایمان