1- قانون الهی است که مومنان صالح، محبوب خلایق شوند. «انّالذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن وُدّا». البته که این محبت برای دوستداران، تعهد و مسئولیت میآورد. حداقل مسئولیت، وفاداری است. این هم قانون الهی است که «ما جعلالله لرجل من قلبین فی جوفه. خداوند درون سینه انسان دو قلب ( برای محبت دو چیز متضاد) قرار نداده است».
بندگی خدا محبت میآورد. محبت ملت ما به امام و رهبری، از همین جنس است. اگر قانون جاری الهی است که «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»، گفتار و رفتار ولی امر جامعه دینی از همین جنس است؛ در عین اعتدال رو به اعتلا دارد و به اعتبار همین اعتدال و اعتلا، محبتانگیز و البته تعهدآور است. آقای هاشمی 4 آذر 84 در همایش «30 سال انقلاب، دستاوردها و آسیبها و فرصتها» در دانشگاه شریف، منطق دینی را بازگو کرد که گفت «عشق من آقای خامنهای است. در موارد اختلاف میان من و رهبری، قانونا و شرعا باید از رهبرم اطاعت کنم. من نمیتوانم صرفا به نظر خود عمل کنم، زیرا حجت دارم و باید قانونا و شرعا تبعیت کنم» همچنان که 7 مرداد 1387 در مصاحبه با روزنامه جام جم تصریح کرد «زیر آسمان آبی به هیچ کس به اندازه آیتالله خامنهای اعتماد ندارم... ایشان بر من حق ولایت دارند... به یاد دارم در زمان ریاست جمهوری یک بار در نماز جمعه اعلام کردم حاضرم کاغذهای سفیدی را امضا کنم و به ایشان بدهم تا هرچه خواستند در این کاغذها [درباره من] بنویسند... من معتقدم اگر در کشور بحرانی پیش بیاید باز هم ولی فقیه است که میتواند بنبستشکنی کند».
2- رئیسجمهور محترم دیروز در همایش روز جهانی مساجد تصریح کرد «ما قول سدید میخواهیم. امام(ره) بیاناتش و اعلامیههایش قول سدید بود؛ امروز رهبری انقلاب قولش و کلامش قول و کلام سدید است. قول سدید به معنای راستگویی تنها نیست. درست است که قول سدید یعنی قول محکم و استوار اما معنای سدید تنها استواری و استحکام نیست؛ سدید یعنی میانهروی، قول تاثیرگذار، استحکام، استوار و میانهروانه. پیامبر(ص) همه سخنانش سدید بود و همیشه به خود و مردم تذکر میداد و میخواست یادآوری بکند که به دنبال قول سدید باشند». به یک معنا کلام امام و رهبری، کلامی است که از باب انصاف و استدلال و اتقان و اعتدال و استحکام و راستی و ژرفاندیشی و آیندهنگری مو لای درزش نمیرود. یک سند از هزاران سند برای این ادعا بیان روشنی است که مقتدای حکیم انقلاب 12 آبان سال گذشته - در بحبوحه هیجانآفرینی دروغین رسانههای زنجیرهای- نسبت به موضوع مذاکره با آمریکا فرمودند و اکنون بعد از 10 ماه میزان استحکام و اعتدال و درستی این کلمات معلوم شده است.
رهبر انقلاب آن زمان فرمودند: «مماشات با مستکبر هیچ فایدهای برای کشورها و ملتها ندارد. هر ملتی که به آمریکا اعتماد کند ضربه خواهد خورد... بعضی با خطگیری از رسانههای بیگانه در تلاشند با گمراه کردن افکار عمومی اینگونه القا کنند که اگر در مسئله هستهای تسلیم شویم همه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی حل میشود... اگر روزی از مسئله هستهای عقبنشینی شود آنها دهها بهانه دیگر را مطرح میکنند... توصیه به مسئولین و فرزندان خودمان که مشغول کار در جبهه دیپلماسی هستند این است که مراقب باشید لبخند فریبگرانه، شما را دچار اشتباه و خطا نکند. ریزهکاریهای دشمن را ببینید... هر ملت و دولتی که به آمریکا اعتماد کرد ضربه خورد حتی دوستان آمریکا».
ایشان با همین نگاه نافذ و دارای مبانی تحلیلی محکم بود که 22 مرداد 93 در دیدار وزیر امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی فرمودند «رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود؟ عدهای اینجور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل میشود. البته ما میدانستیم این جور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد... از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و تریبونهای عمومی بیان کردند... اکنون و با همین چشمانداز است که رئیسجمهور محترم اعلام میکند برنامهای برای دیدار با اوباما در صورت سفر به نیویورک و حضور در نشست سازمان ملل ندارد. کافی است همین ایام سال گذشته را به خاطر بیاوریم که برخی رسانهها چه جنجالی درباره تابوشکنی! در جریان سفر آقای روحانی و مذاکره با اوباما به راه انداختند. آقای روحانی آن هنگام پس از گفتوگوی تلفنی 15 دقیقهای در مصاحبه با فایننشال تایمز گفت آقای اوباما را مودب و باهوش یافتم. اما امروز همین آقای روحانی که به رئیس دولت شیطان بزرگ فرصت داد تا دست و دستکش مخملین را پیش آورد، آخرین تحریمهای دولت اوباما را شرمآور و جنایتآمیز مینامد هرچند که هنوز بگوید این تحریمها به اصل مذاکرات لطمه نمیزند!
3- رهنمودهای راهبردی امام خامنهای از جمله در چند دیدار با دولتمردان، همان قول سدید تصریح شده از سوی رئیسجمهور محترم است. به ویژه رهنمودهایی که در حوزههایی نظیر حفظ جهتگیری انقلابی و پاسداری از فرهنگ عمومی در مقابل شبیخون جریان هرزه فرهنگی، مرزبندی با فتنه و فتنهگران، سرلوحه قرار دادن اقتصاد مقاومتی به عنوان نقطه اتکا و دل نبستن به مذاکره، حفظ آرامش و امید جامعه، تحمل انتقادهای منصفانه و پرهیز از بیانصافی، و عمل به وعدهها بیان شده است. جنایت و خیانت بزرگی که سران 2 فتنه 78 و 88 مرتکب شدند و در زمین و پروژه آشوبگرانه مثلث استکبار (آمریکا، انگلیس و اسرائیل) بازی کردند و توبه هم نکردند، سزاوار مجازات فساد فیالارض و محاربه و فتنهگری بزرگتر از قتل است. نقشآفرینان اصلی این ظلم بزرگ بیتردید خط قرمز نظام هستند و نباید مجرمانی از این دست را با جناحهای درون نظام اشتباه گرفت. به همین اعتبار رهبر معظم انقلاب دو تذکر را بیان فرمودند «علایق اعضای دولت به برخی جناحهای سیاسی اشکالی ندارد اما دولت و اعضای آن نباید اسیر جناحبندیها شوند... در موضوع جناحبندیهای سیاسی همواره تاکید بر رفاقت و انس با یکدیگر است اما در برخی موارد مسئله متفاوت است و باید حتما خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند. مسئله فتنه و فتنهگران از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همانگونه که در جلسه رای اعتماد خود بر فاصلهگذاری با آن تاکید کردند همچنان بر آن پایبند باشند».
بر این مبنا سزاوار است پیش از آن که مثلا نمایندگان مجلس وزیری را استیضاح کنند رئیسجمهور محترم گوش همان دولتمرد را بگیرد و بگوید تو به نمایندگان ملت درباره خط قرمز فتنه- که خود من 2 بار به فاصله 10 سال علیه آن موضعگیری صریح کردهام- تعهد دادهای پس چرا معاون و مشاور یا رئیس دانشگاهی را منصوب میکنی که وسط دانشگاه تهران به دروغ تقلب دامن زده و جوانان دانشجو را تحریک کرده که رای مردم را به نام دیگری خواندهاند! همچنین میتوان گفت اگر ناموس مردم امانت است آیا نباید از درد به خود پیچید که استادنمایی با دستدرازی به چند دختر دانشجو موجب خودکشی آنان شود اما همین فرد با وجود اخراج شدن مجددا توسط وزارت علوم با ژست استقبال از قهرمانان به سر کار خود بازگردانده شود؟! اگر وزیر یا مدیری- ولو ظاهرالصلاح و متشرع- پلی برای بازگرداندن یا میدان دادن به اشرار فرهنگی و سیاسی شد، باید با او چه کرد؟
4- رهبر معظم انقلاب طی یک سال اخیر حداقل 3 بار در دیدار هیئت دولت، اعضای مجلس خبرگان و شورای انقلاب فرهنگی درباره برخی تحرکات فرهنگی مسموم و کوتاهیهایی که در برابر آنها انجام میشود، به درستی هشدار و تذکر دادهاند. ایشان 15 اسفند 92 در دیدار خبرگان فرمودند «یک مسئله مهم مسئله فرهنگ است که حالا معلوم شد آقایان هم نگرانی دارند؛ بنده هم نگرانم... اگر چنانچه یک رخنه فرهنگی به وجود آمد، مثل رخنههای اقتصادی نیست که بشود جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانه نقدی داد. به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود.»؛ همچنان که 19 آذر 92 در جمع شورای انقلاب فرهنگی نیز توصیههای مشابهی را مطرح کردند.
مستندات ترویج هرزگی و بیبند و باری در عرصه هنر و سینما و تئاتر و موسیقی و شعر و کتاب و رسانههای نوشتاری و مجازی آن قدر فراوان است که راه را بر خوشخیالی و تصادفی خواندن این روند و ندیدن سازمان هدایتکننده انحطاط فرهنگی میبندد. اگر ایمان و غیرت دینی و سبک زندگی اسلامی- ایرانی آماج توپخانه ناتوی فرهنگی است و بدتر از همه امکانات عمومی و بیتالمال مسلمین مکررا در خدمت اجرای پروژه جنگ نرم ناتوی فرهنگی قرار میگیرد، آیا نباید در برابر این قتل عام خاموش و مرگ شیرین! برآشفت؟! اگر رهبری خطاب به دولتمردان فرمودند که با مسئله فرهنگ و سیاستهای کلی نظام در این باره نمیشود سلیقهای برخورد کرد، آیا نباید گوش وزیر ارشاد یا وزرای علوم و آموزش و پرورش تیز شود که مطالبه به حق سکاندار انقلاب چیست و چرا ایشان درباره حمایت از جریان فرهنگی مخالف انقلاب- چه زبانی، چه مالی و امکاناتی و چه عزل و نصبی- هشدار میدهند؟
رئیسجمهور دیروز به درستی گفت «امروز به خاطر شرایط و فضای ارتباطی دنیا بار سنگینی بر دوش ماست. دشمن میخواهد به ما هجمه کند و قبل از آن که بر سرزمین ما مسلط شود بر اذهان، افکار و نسل جوان ما مسلط شود». حداقل مسئولیت در برابر این هجوم افسارگسیخته و مغولوار غرب آن است که با نیروهای دشمن در این جنگ نیابتی فرهنگی مرزبندی کنیم، آنان را به مصادر امور راه ندهیم و نگذاریم امکانات محدود جبهه خودی صرف لجستیک و دوپینگ جبهه مهاجم شود. متاسفانه این جنایت امروز در برخی حوزههای وزارت ارشاد و وزارت علوم در حال وقوع است و اگر به قول سدید رهبر معظم انقلاب در این باره اهتمام لازم را نداشته باشیم، خسارت خواهیم دید. در مقابل، عزت و شرافت و ظفرمندی و بهروزی ما در گرو اتفاق بر سر همین قول سدید است.
به اعتبار سخن رئیسجمهور، همواره باید برای رئیسجمهور و دولت محترم در زمینه التزام و اهتمام به رهنمودهای سکاندار انقلاب دعا کرد. و البته که قول سدید رهبران الهی نزد خداوند مایه احتجاج خواهد بود.
محمد ایمانی
بندگی خدا محبت میآورد. محبت ملت ما به امام و رهبری، از همین جنس است. اگر قانون جاری الهی است که «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»، گفتار و رفتار ولی امر جامعه دینی از همین جنس است؛ در عین اعتدال رو به اعتلا دارد و به اعتبار همین اعتدال و اعتلا، محبتانگیز و البته تعهدآور است. آقای هاشمی 4 آذر 84 در همایش «30 سال انقلاب، دستاوردها و آسیبها و فرصتها» در دانشگاه شریف، منطق دینی را بازگو کرد که گفت «عشق من آقای خامنهای است. در موارد اختلاف میان من و رهبری، قانونا و شرعا باید از رهبرم اطاعت کنم. من نمیتوانم صرفا به نظر خود عمل کنم، زیرا حجت دارم و باید قانونا و شرعا تبعیت کنم» همچنان که 7 مرداد 1387 در مصاحبه با روزنامه جام جم تصریح کرد «زیر آسمان آبی به هیچ کس به اندازه آیتالله خامنهای اعتماد ندارم... ایشان بر من حق ولایت دارند... به یاد دارم در زمان ریاست جمهوری یک بار در نماز جمعه اعلام کردم حاضرم کاغذهای سفیدی را امضا کنم و به ایشان بدهم تا هرچه خواستند در این کاغذها [درباره من] بنویسند... من معتقدم اگر در کشور بحرانی پیش بیاید باز هم ولی فقیه است که میتواند بنبستشکنی کند».
2- رئیسجمهور محترم دیروز در همایش روز جهانی مساجد تصریح کرد «ما قول سدید میخواهیم. امام(ره) بیاناتش و اعلامیههایش قول سدید بود؛ امروز رهبری انقلاب قولش و کلامش قول و کلام سدید است. قول سدید به معنای راستگویی تنها نیست. درست است که قول سدید یعنی قول محکم و استوار اما معنای سدید تنها استواری و استحکام نیست؛ سدید یعنی میانهروی، قول تاثیرگذار، استحکام، استوار و میانهروانه. پیامبر(ص) همه سخنانش سدید بود و همیشه به خود و مردم تذکر میداد و میخواست یادآوری بکند که به دنبال قول سدید باشند». به یک معنا کلام امام و رهبری، کلامی است که از باب انصاف و استدلال و اتقان و اعتدال و استحکام و راستی و ژرفاندیشی و آیندهنگری مو لای درزش نمیرود. یک سند از هزاران سند برای این ادعا بیان روشنی است که مقتدای حکیم انقلاب 12 آبان سال گذشته - در بحبوحه هیجانآفرینی دروغین رسانههای زنجیرهای- نسبت به موضوع مذاکره با آمریکا فرمودند و اکنون بعد از 10 ماه میزان استحکام و اعتدال و درستی این کلمات معلوم شده است.
رهبر انقلاب آن زمان فرمودند: «مماشات با مستکبر هیچ فایدهای برای کشورها و ملتها ندارد. هر ملتی که به آمریکا اعتماد کند ضربه خواهد خورد... بعضی با خطگیری از رسانههای بیگانه در تلاشند با گمراه کردن افکار عمومی اینگونه القا کنند که اگر در مسئله هستهای تسلیم شویم همه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی حل میشود... اگر روزی از مسئله هستهای عقبنشینی شود آنها دهها بهانه دیگر را مطرح میکنند... توصیه به مسئولین و فرزندان خودمان که مشغول کار در جبهه دیپلماسی هستند این است که مراقب باشید لبخند فریبگرانه، شما را دچار اشتباه و خطا نکند. ریزهکاریهای دشمن را ببینید... هر ملت و دولتی که به آمریکا اعتماد کرد ضربه خورد حتی دوستان آمریکا».
ایشان با همین نگاه نافذ و دارای مبانی تحلیلی محکم بود که 22 مرداد 93 در دیدار وزیر امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی فرمودند «رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود؟ عدهای اینجور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل میشود. البته ما میدانستیم این جور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد... از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و تریبونهای عمومی بیان کردند... اکنون و با همین چشمانداز است که رئیسجمهور محترم اعلام میکند برنامهای برای دیدار با اوباما در صورت سفر به نیویورک و حضور در نشست سازمان ملل ندارد. کافی است همین ایام سال گذشته را به خاطر بیاوریم که برخی رسانهها چه جنجالی درباره تابوشکنی! در جریان سفر آقای روحانی و مذاکره با اوباما به راه انداختند. آقای روحانی آن هنگام پس از گفتوگوی تلفنی 15 دقیقهای در مصاحبه با فایننشال تایمز گفت آقای اوباما را مودب و باهوش یافتم. اما امروز همین آقای روحانی که به رئیس دولت شیطان بزرگ فرصت داد تا دست و دستکش مخملین را پیش آورد، آخرین تحریمهای دولت اوباما را شرمآور و جنایتآمیز مینامد هرچند که هنوز بگوید این تحریمها به اصل مذاکرات لطمه نمیزند!
3- رهنمودهای راهبردی امام خامنهای از جمله در چند دیدار با دولتمردان، همان قول سدید تصریح شده از سوی رئیسجمهور محترم است. به ویژه رهنمودهایی که در حوزههایی نظیر حفظ جهتگیری انقلابی و پاسداری از فرهنگ عمومی در مقابل شبیخون جریان هرزه فرهنگی، مرزبندی با فتنه و فتنهگران، سرلوحه قرار دادن اقتصاد مقاومتی به عنوان نقطه اتکا و دل نبستن به مذاکره، حفظ آرامش و امید جامعه، تحمل انتقادهای منصفانه و پرهیز از بیانصافی، و عمل به وعدهها بیان شده است. جنایت و خیانت بزرگی که سران 2 فتنه 78 و 88 مرتکب شدند و در زمین و پروژه آشوبگرانه مثلث استکبار (آمریکا، انگلیس و اسرائیل) بازی کردند و توبه هم نکردند، سزاوار مجازات فساد فیالارض و محاربه و فتنهگری بزرگتر از قتل است. نقشآفرینان اصلی این ظلم بزرگ بیتردید خط قرمز نظام هستند و نباید مجرمانی از این دست را با جناحهای درون نظام اشتباه گرفت. به همین اعتبار رهبر معظم انقلاب دو تذکر را بیان فرمودند «علایق اعضای دولت به برخی جناحهای سیاسی اشکالی ندارد اما دولت و اعضای آن نباید اسیر جناحبندیها شوند... در موضوع جناحبندیهای سیاسی همواره تاکید بر رفاقت و انس با یکدیگر است اما در برخی موارد مسئله متفاوت است و باید حتما خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند. مسئله فتنه و فتنهگران از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همانگونه که در جلسه رای اعتماد خود بر فاصلهگذاری با آن تاکید کردند همچنان بر آن پایبند باشند».
بر این مبنا سزاوار است پیش از آن که مثلا نمایندگان مجلس وزیری را استیضاح کنند رئیسجمهور محترم گوش همان دولتمرد را بگیرد و بگوید تو به نمایندگان ملت درباره خط قرمز فتنه- که خود من 2 بار به فاصله 10 سال علیه آن موضعگیری صریح کردهام- تعهد دادهای پس چرا معاون و مشاور یا رئیس دانشگاهی را منصوب میکنی که وسط دانشگاه تهران به دروغ تقلب دامن زده و جوانان دانشجو را تحریک کرده که رای مردم را به نام دیگری خواندهاند! همچنین میتوان گفت اگر ناموس مردم امانت است آیا نباید از درد به خود پیچید که استادنمایی با دستدرازی به چند دختر دانشجو موجب خودکشی آنان شود اما همین فرد با وجود اخراج شدن مجددا توسط وزارت علوم با ژست استقبال از قهرمانان به سر کار خود بازگردانده شود؟! اگر وزیر یا مدیری- ولو ظاهرالصلاح و متشرع- پلی برای بازگرداندن یا میدان دادن به اشرار فرهنگی و سیاسی شد، باید با او چه کرد؟
4- رهبر معظم انقلاب طی یک سال اخیر حداقل 3 بار در دیدار هیئت دولت، اعضای مجلس خبرگان و شورای انقلاب فرهنگی درباره برخی تحرکات فرهنگی مسموم و کوتاهیهایی که در برابر آنها انجام میشود، به درستی هشدار و تذکر دادهاند. ایشان 15 اسفند 92 در دیدار خبرگان فرمودند «یک مسئله مهم مسئله فرهنگ است که حالا معلوم شد آقایان هم نگرانی دارند؛ بنده هم نگرانم... اگر چنانچه یک رخنه فرهنگی به وجود آمد، مثل رخنههای اقتصادی نیست که بشود جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانه نقدی داد. به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود.»؛ همچنان که 19 آذر 92 در جمع شورای انقلاب فرهنگی نیز توصیههای مشابهی را مطرح کردند.
مستندات ترویج هرزگی و بیبند و باری در عرصه هنر و سینما و تئاتر و موسیقی و شعر و کتاب و رسانههای نوشتاری و مجازی آن قدر فراوان است که راه را بر خوشخیالی و تصادفی خواندن این روند و ندیدن سازمان هدایتکننده انحطاط فرهنگی میبندد. اگر ایمان و غیرت دینی و سبک زندگی اسلامی- ایرانی آماج توپخانه ناتوی فرهنگی است و بدتر از همه امکانات عمومی و بیتالمال مسلمین مکررا در خدمت اجرای پروژه جنگ نرم ناتوی فرهنگی قرار میگیرد، آیا نباید در برابر این قتل عام خاموش و مرگ شیرین! برآشفت؟! اگر رهبری خطاب به دولتمردان فرمودند که با مسئله فرهنگ و سیاستهای کلی نظام در این باره نمیشود سلیقهای برخورد کرد، آیا نباید گوش وزیر ارشاد یا وزرای علوم و آموزش و پرورش تیز شود که مطالبه به حق سکاندار انقلاب چیست و چرا ایشان درباره حمایت از جریان فرهنگی مخالف انقلاب- چه زبانی، چه مالی و امکاناتی و چه عزل و نصبی- هشدار میدهند؟
رئیسجمهور دیروز به درستی گفت «امروز به خاطر شرایط و فضای ارتباطی دنیا بار سنگینی بر دوش ماست. دشمن میخواهد به ما هجمه کند و قبل از آن که بر سرزمین ما مسلط شود بر اذهان، افکار و نسل جوان ما مسلط شود». حداقل مسئولیت در برابر این هجوم افسارگسیخته و مغولوار غرب آن است که با نیروهای دشمن در این جنگ نیابتی فرهنگی مرزبندی کنیم، آنان را به مصادر امور راه ندهیم و نگذاریم امکانات محدود جبهه خودی صرف لجستیک و دوپینگ جبهه مهاجم شود. متاسفانه این جنایت امروز در برخی حوزههای وزارت ارشاد و وزارت علوم در حال وقوع است و اگر به قول سدید رهبر معظم انقلاب در این باره اهتمام لازم را نداشته باشیم، خسارت خواهیم دید. در مقابل، عزت و شرافت و ظفرمندی و بهروزی ما در گرو اتفاق بر سر همین قول سدید است.
به اعتبار سخن رئیسجمهور، همواره باید برای رئیسجمهور و دولت محترم در زمینه التزام و اهتمام به رهنمودهای سکاندار انقلاب دعا کرد. و البته که قول سدید رهبران الهی نزد خداوند مایه احتجاج خواهد بود.
محمد ایمانی