گزیده خبرهای 6 مهر –
93 . فسمت – 5
جانبازی هفتاد درصدی که در مستند «حاج
کاظم» کنار پرویز پرستویی قرار گرفت آرزو دارد حتی در حد دو دقیقه رئیس جمهور را
ببیند و با او صحبت کند. به گزارش ایسنا، ناصر
افشاری که در آخرین روز جشنواره فیلم مقاومت هنگام نمایش «حاج کاظم» به سینما
فلسطین آمده بود گفت: دوباره روند درمانیام متوقف شده و در حالیکه وضعیتم نسبت به
گذشته بسیار بهتر شده بود اما با توقف درمان به روزهای بدم نزدیک میشوم. وی ادامه
داد: امیدوارم شرایطی فراهم شود تا آقای روحانی را ببینم و در حد دو دقیقه در
ارتباط با رسیدگی به مشکلات درمانیام با ایشان صحبت کنم. ناصر افشاری دوسال قبل
در هفته دفاع مقدس ملی گفت وگویی با ایسنا از مشکلات درمانیاش گفته بود که با
پیگیری ها پرویز پرستویی مشکل اعزام او برای درمان حل شد.
بنا بر گزارش خبرگزاری آلمان، نیروی
هوایی عراق یکی از مواضع شبهنظامیان "گردانهای صلح" را در شامگاه ۲۶
سپتامبر بمباران کرد. در این حمله ۸ تن از شبهنظامیان این گردان کشته و ۱۷ تن
زخمی شدهاند. خبرگزاری آلمان به نقل از یک مقام امنیتی عراق
مینویسد که هدف اصلی عملیات نیروی هوایی این کشور، یکی از پایگاههای داعش در شهر
تکریت، واقع در ۱۶۰ کیلومتری شمال غربی بغداد بوده است و پایگاه "گردانهای
صلح" در روستای اوجا، بهطور اشتباهی مورد حمله قرار گرفته است.واحدهای
"گردانهای صلح" در ژوئن سال جاری از سوی مقتدا صدر، یکی از رهبران
بانفوذ شیعیان عراق برای مقابله با افراطگرایان سنی داعش تشکیل شده است.بر اساس
گزارش ارتش عراق، همچنین در سحرگاه شنبه (۲۷ سپتامبر/۵ مهر)، ۲ سرباز نیروی زمینی
این کشور در نبرد با تروریستهای داعش در روستای اوجا، واقع در ۶۰ کیلومتری بغداد
کشته شدند. در این نبرد، ۸ سرباز نیز به شدت زخمی شدهاند.
عاملان جنایت در نزاع شبانه بعد از
دستگیری جزییات قتل را شرح دادند. به گزارش خبرنگار ما ماموران کلانتری نازیآباد
در اولین ساعت بامداد روز 28خرداد امسال از طریق مرکز فوریتهای پلیسی110 از وقوع
درگیری دستهجمعی در خیابان میعاد جنوبی مطلع شدند. به این ترتیب گروهی از
ماموران کلانتری در محل حاضر شدند و در بررسیهای اولیه مشخص شد نزاع میان فرزندان
دو خانواده آغاز شده و در ادامه با دخالت دوستان طرفین گسترش پیدا کرده و در جریان
آن پنجخودرو پارک شده در محل تخریب و تعدادی از طرفین نیز به دلیل اصابت ضربات
چاقو و سلاح سرد زخمی و روانه بیمارستان شدهاند.ماموران با شناسایی تمامی شرکتکنندگان
در نزاع آنها را دستگیر کردند و پرونده مقدماتی با موضوع «درگیری دستهجمعی، تخریب
عمدی، اخلال در نظم عمومی و ایجاد رعب و وحشت» برای رسیدگی به دادسرای ناحیه 16
تهران فرستاده شد. در این اثنا از بیمارستان محل درمان تعدادی از حادثهدیدگان خبر
رسید یکی از این افراد به نام هوشنگ که 30سال داشت، به علت اصابت ضربه چاقو به
گردنش فوت شده است.بنابراین روند رسیدگی به پرونده تغییر
کرد و شناسایی عاملان اصلی جنایت به کارآگاهان اداره دهم ویژه مبارزه با قتل پلیس
آگاهی سپرده و مشخص شد مقتول به طرفداری از برادر کوچک خود مقابل خانه یکی از
اهالی محل به نام بهمن در یک کوچه پایینتر از محل زندگی خود رفته و در آنجا با
بهمن و دو نفر از دوستان وی درگیر شده بود. در حالیکه بهمن و دوستانش در
تحقیقات اولیه منکر استفاده از سلاح سرد در درگیری شدند و خود را بیگناه معرفی میکردند،
در ادامه تحقیقات و با حضور تعدادی از شاهدان صحنه جنایت و شناسایی متهمان توسط
آنها، به ناچار لب به اعتراف گشودند و سرانجام دیروز به درگیری منجر به قتل اعتراف
کردند.
بهمن در اظهاراتش به
کارآگاهان گفت:«روز حادثه با برادر 21ساله مقتول که حمید نام دارد چشم تو چشم شدم.
زمانیکه درگیری لفظی ما بالا گرفت، برای دعوا با یکدیگر در پارک محل قرار گذاشتیم
و در آنجا با یکدیگر به شدت دعوا کردیم. هوشنگ، برادر حمید پس از اطلاع موضوع و به
طرفداری از برادرش در خانه ما آمد و در حالیکه من و دوستانم قصد داشتیم به پارک
برویم با آنها درگیر شد.» با شناسایی دو دوست بهمن به نامهای آرش و رضا بهعنوان
عاملان اصلی درگیری، آنها نیز در تحقیقات پلیسی به مشارکت در نزاع اعتراف کردند. رضا به
ماموران گفت: «برای برداشتن قلیان به خانه بهمن رفتیم. زمانیکه بهمن به داخل خانه
رفته بود، برادر حمید در خانه او آمد و با صدای بلندی پرسید «چه کسی برادرم را زده
است؟» در حالیکه هوشنگ تصور میکرد موتوری که آنجاست متعلق به بهمن است، آن را
برداشت و به سمت انتهای کوچه حرکت کرد». آرش نیز در اظهاراتش
به کارآگاهان گفت:«برای پسگرفتن موتور دنبال هوشنگ رفتم و از او درخواست کردم
موتور را پس بدهد اما او به صورتم سیلی زد و بعد هم یک ضربه به سرم زد که همین
موضوع باعث آغاز درگیری شد. در همین زمان رضا به کمک من آمد و چند ضربه چاقو به
سمت هوشنگ پرتاب کردیم که ناگهان هوشنگ روی زمین افتاد، بعد هم از کوچه به سمت
خانه بهمن فرار کردیم.» در ادامه تحقیقات مشخص
شد تعدادی از دوستان هوشنگ که شاهد صحنه چاقوخوردن وی بودند، موضوع را به خانواده
هوشنگ اطلاع دادند و پس از آن به خانه بهمن رفتند و در آنجا به درگیری ادامه
دادند. سرهنگ آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران
بزرگ، با تایید این خبر گفت:«با توجه به شناسایی عاملان اصلی قتل، قرار بازداشت
موقت برای هر سه متهم پرونده صادر شده و آنها برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار
اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارند.»
نوجوان 17 سالهای که با سه ضربه چاقو
پدرش را به قتل رسانده بود ساعتی پس از جنایت در خیابانهای سمنان شناسایی و
دستگیر شد.به گزارش ایسنا، سرهنگ داوود رسولیفر رییس پلیس آگاهی
استان سمنان با اعلام این خبر، افزود: ساعت پنج بعدازظهر روز حادثه یک مورد درگیری
در یکی از محلات سمنان به مرکز فوریتهای پلیس 110 این شهرستان اعلام شد.وی
اظهارکرد: در تحقیقات مشخص شد دقایقی قبل «س-ز» 46 ساله با پسر نوجوانش درگیر و پس
از برخورد فیزیکی با وی در راه پله ساختمان مورد اصابت ضربات چاقوی پسر 17 ساله
خود قرار میگیرد و توسط امدادگران 115 به بیمارستان منتقل میشود اما مضروب بر
اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان فوت میکند.رسولیفر گفت: در پی فوت مصدوم، بازپرس
ویژه قتل، پزشکی قانونی و اکیپ بررسی صحنه جرم پلیس آگاهی، در بیمارستان حضور
یافتند.وی افزود: با توجه به فرار متهم از محل حادثه، مکانهای
احتمالی اختفای وی شناسایی و همزمان با اجرای طرح مهار پلیس، عملیاتی ویژه برای
دستگیری متهم به قتل آغاز شد.رسولیفر گفت: نوجوان متهم به قتل ساعتی
پس از جنایت و در حالی که هنوز چاقو به دست داشت، در خیابانهای اطراف منزل
مادربزرگش شناسایی و دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شد.وی به اعتراف صریح متهم و واردکردن سه
ضربه چاقو به بدن پدرش اشاره و اضافه کرد: متهم به قتل در اظهارات خود، علت شروع
این درگیری منجر به قتل را بحث و مجادله و عصبانیت ناشی از آن عنوان کرد.رییس پلیس
آگاهی استان سمنان وقوع اینگونه جرایم خشن را زنگ خطری جدی برای نهاد مهم و حساس
خانواده خواند و به عموم شهروندان توصیه کرد: روابط صحیح و اصولی والدین با
فرزندان و جلوگیری از وقوع تنش در روابط اعضای خانواده از مؤثرترین راه های
پیشگیری از این حوادث تلخ و جبرانناپذیر است.
قصاص متهم
قتل عروس ناشنوا
مرد جوان كه متهم است نوعروس كمشنواي
خود را به قتل رسانده است، پس از محاكمه در دادگاه كيفري به قصاص محكوم شد.بيستم
تيرماه سال 91 مردي به ماموران كلانتري آزادي خبر داد كه همسرش در خانه فوت شده
است. وقتي ماموران در محل حاضر شدند، مرد جوان گفت: «مثل هر روز صبح به محل كارم
رفتم. وقتي برگشتم ديدم كه همسرم خوابيده است. او كمشنوا بود، به خاطر همين چند
بار صدايش زدم، اما وقتي جوابم را نداد، با امدادگران اورژانس تماس گرفتم. آنها به
خانه آمدند و بعد از معاينه شهره گفتند كه او فوت شده است.»پس از آن، جسد به دستور بازپرس، به
پزشكي قانوني منتقل شد و كارآگاهان از خانواده شهره تحقيق كردند. مادر شهره گفت از
دامادش- لقمان- شكايت دارد و احتمال ميدهد كه او مرتكب قتل شده باشد. او گفت: «
لقمان هميشه با دخترم مشاجره ميكرد و او را كتك ميزد.»كارآگاهان سپس تماسهاي لقمان را بررسي
كردند و متوجه شدند او از مدتي قبل، با دختري به نام شراره رابطه دارد. شراره وقتي
مورد تحقيق قرار گرفت، گفت: «مدتي قبل با لقمان آشنا شدم. او به من گفت ميخواهد
از همسرش جدا شود و با من ازدواج كند. مدتي كه گذشت پيامك داد خانوادهاش با طلاق
آنها مخالفت كردهاند اما قصد دارد شهره را با خوراندن قرص از سر راه بردارد.»در حالي كه
بررسيها در حال انجام بود گزارش پزشكي قانوني نشان داد كه شهره بر اثر مسموميت با
قرص سيانور فوت شده است، بنابراين لقمان به اتهام قتل عمد بازداشت شد. او در
بازجوييها اتهام خودش را انكار كرد و گفت: قبول دارم كه با شهره اختلاف زيادي
داشتم اما در ماجراي قتل او نقش نداشتم. اما بازپرس دفاعيات متهم را قبول نكرد و
با توجه به دلايل موجود در پرونده، وي را مجرم شناخت و كيفرخواست عليه وي صادر شد.
صبح ديروز جلسه محاكمه متهم در شعبه 71 دادگاه كيفري و به رياست قاضي عزيزمحمدي
برگزار شد. در ابتداي اين جلسه اولياي دم مقتول براي قاتل دخترشان تقاضاي قصاص
كردند.سپس لقمان در جايگاه قرار گرفت كه با رد اتهامش گفت: من به
شهره علاقهمند بودم و اتهام قتل او را قبول ندارم. او به خاطر حسادت به من و
مادرش دست به خودكشي زد. مادر شهره به من علاقه زيادي داشت و همسرم از اين موضوع
ناراحت بود. او ميگفت چرا بايد مادرم هواي تو را داشته باشد و به من كه دخترش
هستم توجه كمي داشته باشد. شهره قرباني حسادت زنانه شد.مرد جوان در خصوص رابطهاش با شراره هم
گفت: من و شراره به صورت پيامكي ارتباط داشتيم و حضور او هيچ نقشي در زندگي من
نداشت.قاضي عزيزمحمدي سپس از شراره خواست كه در اين باره توضيح
دهد كه دختر جوان گفت: من و لقمان با هم رفت و آمد خانوادگي داشتيم. مدتي بود يك
ناشناس به من پيامك ميداد و ابراز علاقه ميكرد. بعد از مدتي متوجه شدم كه لقمان
است. او ادعا ميكرد كه به همسرش علاقهيي ندارد. حتي يك بار گفت ميخواهد در غذاي
او سم بريزد كه من مخالفت كردم. او وقتي مخالفت مرا ديد گفت شوخي كرده است. پس از
آخرين دفاعيات متهم، قضات دادگاه وارد شور شده و لقمان را به قصاص محكوم كردند.