گزیده ها 10 آبان -94

 گزیده ها 10 آبان -94
رئیس اتاق ایران با بیان اینکه ایران، سخت‌گیری‌های انگلیس در دوران تحریم بر علیه تجار ایرانی را از یاد نبرده است، گفت: اکنون کار با انگلیس دشوارتر از قبل شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، محسن جلال‌پور در دیدار با معاون وزیر تجارت و سرمایه‌گذاری انگلیس در تهران با یادآوری سخت‌گیری‌های این کشور در دوران تحریم بر علیه ایران، گفت: در دوران جدید اقتصاد ایران، اگرچه توجه به بخش خصوصی و همکاری با کشورهای توانمند در اولویت قرار گرفته است اما کار با کشورهایی همچون انگلیس که سخت‌گیری های بیش از حدی در دوران تحریم علیه ایران داشته‌اند، بسیار دشوار است.
رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی ایران افزود: در شرایط کنونی، بخش‌های اقتصادی کشور آن طور که انگلیسی‌ها تصور می‌کنند، آماده همکاری با طرف‌های انگلیسی نیستند و زمان نیاز دارد تا آنچه در ذهن ما از انگلیسی‌ها و رفتار ناعادلانه آنها شکل گرفته، ترمیم شود.
وی با بیان اینکه همکاری کشورها با ایران باید به صورت درازمدت و همراه با سرمایه‌گذاری‌ها باشدريال تصریح کرد: تمامی کشورهای علاقه‌مند به همکاری با ایران به ویژه انگلیس، باید به ایران نه به عنوان بازار مصرف بلکه به عنوان پایگاه منطقه‌ای برای توسعه همکاری‌ها نگاه کنند، ضمن اینکه با موافقت دولت، در این همکاری‌ها ظرفیت بخش خصوصی ایران برای انجام طرح های مشترک در منطقه استفاده خواهد شد.
به گفته حلال‌پور، کشورهایی که پیش از اجرایی شدن برجام، مقدمات توسعه همکاری‌ها را فراهم کنند، بهتر می‌توانند در بازار ایران و منطقه حضور داشته باشند و در این باره پیشنهاد مشخص ما به انگلیس این است که برای شروع کار، بانک‌های این کشور از هم اکنون به حضور شرکت‌های انگلیسی در ایران توجه بیشتری نشان دهند، چراکه شرکت‌های انگلیسی با پیش‌بینی های بانک‌ها، فعالیتی را آغاز می کنند.
وی افزود: همچنین همه فعالان اقتصادی انگلیسی و کسانی که می‌خواهند با ایران کار کنند، باید آئین نامه های خروج از تحریم را در آسان ترین شرایط، تدوین کنند که در این صورت شاید بخشی از گرفتاری‌ها و مشکلاتی که با انگلیس داریم، تسهیل شود.
رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران گفت: هیات‌های تخصصی انگلیس و ایران باید کار خود را پیش از اجرای برجام آغاز کنند تا به این ترتیب با اجرای برجام، کار عملیاتی برای توسعه روابط آغاز شود و اگر انگلیسی‌ها این اقدامات را به بعد از اجرای برجام موکول کنند فرصت زیادی برای حضور در بازار ایران نخواهند داشت، ضمن اینکه هم اکنون نیز انگلیسی‌ها از دیگر رقبای اروپایی مانند آلمان، ایتالیا، اسپانیا و فرانسه گام‌های زیادی عقب هستند.
جلال پور افزود: علاوه بر نفت، گاز، انرژی، صنعت، کشاورزی حوزه هایی مانند محیط زیست، طرح‌های آب شیرین کن و موضوعات مربوط به آب و پساب می‌تواند زمینه همکاری‌های مشترک باشد، ضمن اینکه در بخش‌های پزشکی و تجهیزات پزشکی، خدمات فنی و مهندسی و حوزه دانش بنیان با پیشرفت‌هایی که در سال‌های اخیر داشتیم، آماده اجرای طرح‌های مشترک در منطقه هستیم.
وی با بیان اینکه پیشرو بودن و فراهم کردن مقدمات توسعه همکاری‌ها قبل از اجرای برجام از اولویت های ایران در همکاری با کشورهاست، به سفر اخیر خود به فرانسه و ایتالیا اشاره کرد و گفت: بیش از هزار شرکت ایتالیایی برای حضور پیشدستانه در ایران و همکاری با شرکت‌های ایرانی همچنین سرمایه گذاری در ایران اعلام آمادگی کردند و فرانسوی‌ها نیز برای فعالان اقتصادی ایران در حاشیه سفر رئیس جمهورمان به این کشور برنامه ریزی خوبی کردند در حالی که از انگلیسی ها اقدام قابل توجهی مشاهده نمی کنیم.
رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی ایران افزود: انگلیسی‌ها زمان زیادی برای انجام کار در ایران و همکاری‌های مشترک ندارند اما اگر فرصت را جدی بگیرند و برای آغاز همکاری‌ها پیش از اجرای برجام برنامه ریزی کنند، فضای موجود مناسب است.
همچنین «لرد فرانسیس ماد» معاون وزیر خارجه انگلیس گفت: با توجه به شرایطی که پس از توافق هسته ای ایجاد شده و اقداماتی که در دستور کار داریم، به محض لغو تحریم‌ها پول‌های بلوکه شده ایران آزاد خواهد شد.
وی در خصوص فعالیت شرکت‌های نفتی شل و بی‌ پی در ایران گفت:‌ این دو شرکت سابقه طولانی فعالیت در ایران دارند و این به نظر دولت انگلیس بستگی دارد که چقدر به همکاری با ایران مایل باشد و چقدر تجهیزات در اختیار این شرکت‌ها برای فعالیت در بازار  انرژی ایران قرار دهد.
وی در پاسخ به این پرسش که برخی کشورها قبل از اجرایی شدن برجام اقدام به برقراری خطوط فاینانس برای کار با ایران کرده اند، اظهارداشت: شرکت‌های انگلیسی که هم اکنون در ایران حضور یافته‌اند، از شرکت‌های در کلاس جهانی و در حوزه انرژی، نفت، گاز، حمل و نقل و خدمات فنی مهندسی هستند که برای سرمایه گذاری طولانی مدت در ایران برنامه دارند. از این رو، این اطمینان باید حاصل شود که ساز و کارهای مطمئنی برای تضمین سرمایه گذاری‌ها در ایران وجود دارد

یادداشت دریافتیمحمد ماکویی؛ اینکه از هر سه زوج تهرانی، کار یکیشان به طلاق و جدایی می‌انجامد و اینکه آمار رفقای نیمه راه شهرستانی هم دست کمی از تهرانی‌ها ندارد را دیگر تنها نمی‌توان نگران کننده دانست، زیرا این اعداد و ارقام براستی نا‌امید کننده است!
متاسفانه باید اذعان نمود که یکی از عمده‌ترین دلایل وفور و شیوع پدیده طلاق و جدایی در کشور ما به تربیت خانوادگیمان بر می‌گردد و اینکه سر سفره کدامین پدر و مادر‌ها نان خورده‌ایم!
اشتباه نشود! اصلا بحث بدی و خوبی تربیت در کار نیست زیرا بسیار دیده‌ایم که دختران و پسرانی که در خانواده‌های خوبی تربیت شده‌اند و انصافا بد هم تربیت نشده‌اند، راه جدایی در نیمه مسیر زندگی مشترک را پیشه نموده و عیسی به دین خود، موسی به دین خود گفته‌اند!
 
در این باره به نظر می‌رسد آنچه در شیوع و وفور طلاق موثر است، استاندارد نبودن تربیت خانوادگی است و اینکه پسر و دختری که جور خاصی تربیت شده و بار آمده‌اند که تومنی صنار با نحوه تربیتی جنس مخالف توفیر دارد، به راحتی نمی‌توانند بی‌خیال آنچه در خانواده‌شان رسم بوده شده و سعی کنند که منبعد و بعد از ازدواج، جور دیگر زندگی نمایند!
ناراحت کننده اینکه بالا رفتن سن ازدواج که یا به مشکلات معیشتی، کاری و خدمتی بر می‌گردد و یا به «فعلا می‌خواهم درسم را بخوانم» و یا «در حال حاضر آمادگیش را ندارم» گره خورده، به مشکل بالا دامن زده و تغییر در نوع زندگی را برای آنهایی که سال‌هایی بیشتر را در دامان خانواده قدیم گذرانیده‌اند، سخت‌تر و دشوار‌تر کرده است!
به همه این‌ها می‌باید محدودیت‌های شناخت و آشنایی پیش از ازدواج و نپرسیدن‌های نشات گرفته از معذوریت‌های اخلاقی را افزود که موجب شده پسر و دختری که مایل به تشکیل زندگی مشترک به اتفاق هم هستند، به راحتی سر در نیاورند که دیگری در چه خانواده و با کدام نحوه تربیتی بزرگ شده است!
گذشته از همه این‌ها افراط زوج‌های جوان در پایبندی به ایده «خودش را می‌خواهم! چکار به پدر و مادرش دارم!» که عموما تنها در حد حرف و در مرحله پیش از ازدواج خودش را نشان می‌دهد، موجب شده کار بسیاری از کسانی که «پیش بینی‌های ایمنی را شوخی می‌گیرند» به محضری کشیده شود که قرار بود یکبار برای همیشه دست توی شناسنامه‌هایشان ببرد!
از همه این‌ها گذشته در کشور ما بار تربیتی فرزندان تقریبا به تمامی بر عهده والدین گرامی نهاده شده است و هرگز به این موضوع فکر نشده که بچه‌هایی که در یک کلاس و پشت میز و نیمکت‌های مشابه می‌نشینند را با بهره گیری از تعلیم و تربیت و هنر معلم، بسیار می‌توان استاندارد‌تر از کودکانی بار آورد که تحت نظر پدران و مادرانی بزرگ می‌شوند که هرچه یکی از آن‌ها رشته می‌کند، دیگری بدون آنکه صدایش را در بیاورد، پنبه می‌سازد!
مسلم است که بخشی از تربیت‌ها و تعلیمات صحیح بچه‌های بزرگ شده در کشورهای پیشرفته، از یکسان سازی آموزش و پرورششان نتیجه گرفته و اینکه بسیار پیش آمده که اولیای امور تعلیم و تربیت آن‌ها والدین را خواسته و به آن‌ها اخلاق و رفتار نادرستشان را تذکر دهند!
این در حالی است که در کشور ما نه تنها والدینند که اخلاق و رفتار معلم را در قبال فرزندانشان اصلاح می‌کنند، تعیین کننده سمت و موقعیت شغلی آموزگار نیز هستند!
تاسف بار اینکه معلمین گرامی هم آنقدر خو کرده «آموزش» شده‌اند و تنها درس و مشق دلبندان دیگران را جدی گرفته‌اند که یادشان رفته وظیفه «پرورشی» آن‌ها چیزی بیش از این است که نمره انضباط همه دانش آموزان را;به تعبیر ما قدیمی ها; از دم بیست بدهند!
شوان، پسری ١٠ ساله و محصل بود. پسری با ایده‌ها و آرزوهای کودکانه. آرزوهایش قطعا بزرگ‌تر و بیشتر از دیگر هم‌کلاسی‌هایش در شهرستان اشنویه نبود. اما شاید دورازدست‌بودن آرزوها و رؤیاها او را به اندازه یک انسان به‌آخرخط‌رسیده بزرگ می‌کند. شوان درست در همان لحظاتی که می‌توانست خیره به تلویزیون خودش را جای شخصیت محبوب کارتونی‌اش تصور کند، طناب‌ دار می‌بافت برای خودکشی و عاقبت خودش را حلق‌آویز کرد.
دلایل ضد و نقیضی برای این حادثه عنوان شده که برخی رسانه‌ها طلب‌کردن کمک‌های مردمی مدرسه را عامل آن اعلام کرده‌اند. در این‌باره گفته شده مبلغی که خانواده از پرداخت آن عاجز بوده‌اند و کودک با تهدید خانواده به خودکشی در صورت عدم تأمین این هزینه به اتاقش پناه برده و در حال دست‌وپنجه نرم‌کردن با ترس حقارت و تمسخرشدن توسط هم‌کلاسی‌هایش تصمیم می‌گیرد به زندگی‌اش خاتمه دهد. اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، شاید شوان تمام این صحنه را برای ترساندن خانواده طراحی کرده بود، صحنه‌ای که متأسفانه واقعیت تلخی را تا ابد در ذهن خانواده وی ثبت کرده است. هرچند مسئولان محل زندگی شوان این موضوع را در گفت‌وگو با «شرق» تکذیب می‌کنند.

در روزهای اخیر خبر وقوع دو خودکشی در بین کودکان باز هم اذهان عمومی را حساس کرده است. نخستین خبر، خبر خودکشی «شوان هاوری» کودک ١٠ ساله اهل اشنویه (آذربایجان غربی) بود. پیکر بی‌جان این دانش‌آموز هنگامی توسط والدینش کشف شده که از کارگری در باغ‌های سیب حومه شهر به منزل بازگشته بودند؛ زمانی که برای نجات جان پسر حلق‌آویزشده‌شان بسیار دیر بود و فرزند ارشدشان از این جهان رخت بربسته بود. اهالی محله تاج‌الدین که در دو ماه، شاهد دومین خودکشی کم‌سالان بوده‌اند، درباره علت خودکشی شوان می‌گویند که پدر او در مراسم تشییع فرزندش می‌گفته «صبح روز حادثه، به او و مادرش گفته بود که مدرسه برای خرید تجهیزات از همه دانش‌آموزان پول خواسته و اگر آنها این پول را ندهند، او خودش را خواهد کشت». تا این حدس و گمان به وجود‌ آید که این درخواست برای پدر و مادر کارگر این دانش‌آموز سنگین بوده و در نتیجه آنچه نباید، روی داده است.
از رسانه‌ای‌شدن این خبر ساعاتی نگذشته بود که خبر رسید اتفاقی مشابه در تهران روی داده و پسربچه دبستانی دیگری (که ١٠ساله و دانش‌آموز کلاس پنجم دبستان بوده) با حلق‌آویزکردن خود با روسری از میله بارفیکس، بدرود حیات گفته است؛ اتفاقی که در محله خلیج‌فارس رخ داده و علت وقوع آن توسط نیروی انتظامی در دست بررسی‌ است.
آمارها نشان می‌دهد در ٩ ماه ابتدایی سال ۹۲ هرروز بیش از ۱۱ نفر در کشور مرگ مشکوک به خودکشی داشته‌اند. بر اساس آمار اعلام‌شده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در ۹ ماهه سال گذشته سه‌هزارو۱۲۵ نفر خودکشی کرده‌اند. از میان این افراد، ۹۸۲نفر زن و دوهزارو۱۴۳نفر مرد بوده‌اند. بر همین اساس در مدت مشابه سال ۹۱ نیز دوهزارو۷۴۰نفر به علت آنچه پزشکی قانونی آن را خودکشی تشخیص داده بود، جان خود را از دست داده‌اند.
دلیل خودکشی شوان مدرسه نبود
صحبت‌های فرماندار، مدیرکل روابط عمومی آموزش‌وپرورش و نماینده مجلس استان آذربایجان غربی و اشنویه کاملا ماجرای خودکشی شوان به خاطر عدم تمکن مالی خانواده برای کمک به مدرسه را رد می‌کند.
اسعد خضری، فرماندار شهرستان اشنویه در گفت‌وگو با «شرق» با اظهار تأسف از این اتفاق می‌گوید: «واقعیت این است که اصلا بحثی درخصوص کمک به مدرسه در سطح شهرستان اشنویه نبوده است. هرساله این بحث وجود دارد و انجمن اولیا و مربیان تشکیل می‌شود، اگر در مدرسه‌ای مشکلاتی نظیر خرابی رادیاتورها وجود دارد و مدرسه به‌تنهایی توانایی تعمیر آنها را ندارد، از کسانی پول جمع می‌کنند که بنیه مالی دارند و اعلام آمادگی برای کمک به مدرسه می‌کنند. اما در شرایط فعلی حتی صحبت این مسئله هم نشده بود». خضری در ادامه با شرح این اتفاق می‌افزاید: «این کودک دو روز قبل از واقعه فیلمی می‌بیند که صحنه اعدام داشته و در طول دو روز این طنابی که خودش را سرانجام با آن حلق‌آویز می‌کند در دستانش بوده و این حرف را مادرش تأیید می‌کند. شوان هر روز هزار تومان پول توجیبی از خانواده‌اش برای رفتن به مدرسه می‌گرفته است و آن روز طلب دوهزار تومان می‌کند و خانواده هم این پول را در اختیارش قرار می‌دهند. مادرش پیش از رفتن به باغ‌های مردم برای سیب‌چینی از شوان می‌خواهد بعد از تعطیلی مدرسه سری هم به مادربزرگش بزند. یعنی همه چیز عادی اتفاق افتاده است. اما بعدازظهر که آنها به خانه می‌رسند، با دردناک‌ترین تصویر عمرشان روبه‌رو می‌شوند». فرماندار اشنویه با ابراز تأسف از شایعات پیش آمده می‌گوید: «خانواده داغدار شوان دلگیرند از شایعات مبنی بر عدم توانایی خانواده برای تأمین فرزندانشان. پدر او مردی جوان و فهمیده است و امروز به دفتر من آمده بود و می‌گفت درست است که کارگر است اما تمام نیازهای فرزندش را تأمین می‌کرده است». وی در پایان نیز تصریح می‌کند: «مدرسه‌ای که شوان در آن تحصیل می‌کرده است جزء مناطق محروم و حاشیه‌ای شهر است و کلا بحث کمک به مدرسه در آن منتفی است».
محمدپور مدیرکل روابط عمومی آموزش‌وپرورش استان آذربایجان غربی نیز با تکذیب ادعای برخی رسانه‌ها درباره دلیل خودکشی شوان به «شرق» می‌گوید: «این حادثه خارج از محدوده آموزش‌وپرورش و در خانه دانش‌آموز رخ داده است و هیچ ربطی به آموزش‌وپرورش ندارد. این کودک با دیدن یک فیلم دست به اقدامی هیجانی‌زده و ادعای برخی سایت‌ها که می‌گویند مدرسه این کودک را تحت فشار قرار داده، کاملا ساختگی است. این سایت‌ها درباره طرح کرامت صحبت کرده‌اند و من باید بگویم شوان دانش‌آموز کلاس ششم ابتدایی بود و اصلا مشمول این طرح نمی‌شد».
عبدالکریم حسین‌زاده، نماینده مردم نقده و اشنویه هم با تأیید سخنان مسئولان این شهرستان به «شرق» می‌گوید: «خانواده کارگرهای ایرانی حتی اگر پولی نداشته باشند آن‌قدر مناعت طبع دارند که کودکانشان را در شرایط روانی بد قرار ندهند. مدرسه‌ای که این کودک در آن درس می‌خوانده و دانش‌آموزان آن، نیز گواه هستند که اصلا بحث کمک به دبستان وجود نداشته است. مدیر این مدرسه ١٥ سال است که مدیریت آن را برعهده دارد و این نکته را باید در نظر داشت که در تمام این سال‌ها هرگز دانش‌آموزان خود را برای دریافت مبالغ مختلف تحت فشار قرار نداده‌اند».
تحقیرشدگی عامل خودکشی کودکان است
محمدامین قانعی‌راد، جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «شرق» در پاسخ به این سؤال که طی چه فرایندی یک کودک ١٠ ساله به خودکشی فکر می‌کند، می‌گوید: «در صورتی که دلیل خودکشی این کودک عدم توانایی در پرداخت کمک به مدرسه باشد، مسئله تحقیرشدگی زیاد بوده است. کودکی که در بین هم‌کلاسی‌های خودش به طور مکرر تحقیر شده، چون توانایی مالی کمک به مدرسه را نداشته است، به‌تدریج اعتمادبه‌نفس خود را از دست می‌دهد. انسانی که در بین دیگران منزلت اجتماعی نداشته باشد، به یک نوع مرگ اجتماعی دچار می‌شود. هرکسی یک منزلت اجتماعی دارد و همین احساس زندگی به آنها می‌دهد. یعنی نگاه دیگران روی افراد مهم است. موقعی که فرد احساس می‌کند نگاه به وی تحقیرآمیز است اقدام به خودکشی می‌کند».
این جامعه‌شناس در ادامه می‌افزاید: «یأس و افسردگی و اضطراب و احساس عدم امنیت همراه حس تحقیر بر فرد مستولی می‌شود و چنین فردی با مرگ اجتماعی فاصله ندارد و خود را مجبور به حذف فیزیکی می‌کند». وی در ادامه درباره دلیل میزان بیشتر خودکشی در شهرهای کوچک تصریح می‌کند: روی این افراد فشار اجتماعی بیشتری است. کنترل اجتماعی در شهرهای کوچک بیش از شهرهای بزرگ اتفاق می‌افتد. شما در شهر بزرگ همسایه‌ات را نمی‌شناسی، حتی در محیط کارت ممکن است کسی را نشناسی. ولی در شهرهای کوچک افراد بیشتر شناخته می‌شوند و بیشتر زیر ذره‌بین هستند و این باعث می‌شود که از یک طرف مردم خونگرم‌تری باشند و از طرف دیگر همین روابط گرم و صمیمانه ممکن است فشار عاطفی بیشتری را روی افراد بگذارد...
هر چند ایران در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎی دﻧﯿﺎ در زﻣﯿﻨﻪ ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻰ از ارائه‌دهندﮔﺎن آﻣﺎر رﺗﺒﻪ ۴۸ و ﺑﺮﺧﻰ دﯾﮕﺮ رﺗﺒﻪ ۵۸ را دارد، اﻣﺎ درعین‌حال نمی‌توان از این آمار بالای خودکشی در کشور گذشت. البته این نکته را در ذکر این آمار باید درنظر گرفت که آمار درج‌شده جدا از تعداد افرادی است که روزانه پس از اقدام به خودکشی، به کمک پزشکان نجات پیدا می‌کنند.