بلوف سربازگيري در اردوگاه آشفته اصلاحات

اوین نامه ی کیهان 8 آذر - 94
گزارش خبري تحليلي اوین نامه ی  كيهان  
بلوف سربازگيري در اردوگاه آشفته اصلاحات
 سربازجو شریعت نداری برای اینکه مدام ثابت کند که زمین گرد است واز هرنقطه آن آن شروع به گردش کند سرجای اولش بر می گردد . یعنی اینکه هرموضوع و خبری که باشد باید به مخالفت بادولت روحانی و رفسنجانی ومدعیان اصلاح طلب وبرجام منتهی شود  .به خصوص که انتخابات اسفند هم درپیش لست که مزید برعلت شده است.

در حالي که دبير کل کارگزاران مدعي سربازگيري(!) از رقيب براي اصلاح طلبان است، مشاور رئيس دولت اصلاحات تصريح کرد بعد از 18 سال، اصلاح طلبي هنوز تعريف نشده و از آشفتگي و بي سر و ساماني رنج مي برد. محمدرضا تاجيک همچنين مي گويد «اگر فضاي انتقادي با روحاني را حفظ نکنيم، حتماً شکست وي شکست اصلاح طلبان محسوب خواهد بود».غلامحسين کرباسچي در مصاحبه با روزنامه شرق گفته است بايد از طرف مقابل سربازگيري و يارگيري کنيم. وي خواستار انتخاب مجلس همسو با دولت شد و اين در حالي است که چند ماه پيش تصريح کرده بود براي آينده دولت و ناکارآمدي و بي تدبيري آن نگران است.
    
کرباسچي گفته است «ما يک مجلس حداقلي مي خواهيم» و «ما بعد از پيروزي در انتخابات 92 روش نامعقولي به کار نگرفتيم. براي همين دولت از طرف مقابل يارگيري کرده است. در سياست خارجي و برجام، خيلي از دوستاني که در انتخابات، مقابل روحاني يا رقيب او بودند، الان به نوعي حامي هستند. شايد به برخي چيزها در جايي انتقاد داشته باشند. اما، در مجموع بازي طرفداران سياسي دولت در گروه هاي سياسي به واسطه همين سربازگيري از جبهه مقابل بوده که در مجلس هم همين اتفاق مي تواند بيفتد
    
داعيه دبيرکل کارگزاران درباره سربازگيري از اصولگرايان در حالي است که حزب کارگزاران اخيراً شاهد ريزش برخي از ژنرال هاي خود بوده است. محمد هاشمي دبير سياسي اين حزب چندي پيش در واکنش به اظهارات حسين مرعشي (مشهور به مرد شماره 2 کارگزاران) که گفته بود حزب کارگزاران حزبي است ليبرال دموکرات مسلمان، اعلام کرد که از اين حزب خارج شده است. وي اين موضع حزب کارگزاران را عدول از خط امام ناميد.
    
سربازگيري کرباسچي از فعالان سياسي در سال هاي گذشته گاه به فلاکت سياسي آنان منتهي شده است. مهدي کروبي نمونه روشني در اين زمينه است. وي در انتخابات رياست جمهوري 1388 از هدايت و مشاوره غلامحسين کرباسچي برخوردار بود و در نهايت اعتبار گذشته اش هزينه جنجال طلبي هاي طراحي شده پس از انتخابات شد.
        
دلواپس دولت ناگهان دل آرام شد!
    
در اين حال به رغم لغزخواني کنوني کرباسچي درباره سربازگيري از رقبا «به نفع دولت» وي ارديبهشت امسال در مصاحبه با روزنامه شرق، با ابراز نگراني نسبت به ناکارآمدي هاي دولت گفته بود: «در شرايط تحريم نبايد اين گونه باشد که مسئوليت ها را از دوش خودمان برداريم و تا بگويند چرا فلان کار را نکرديد، بگوييم تحريم هستيم! ... مثلاً اگر عملکرد وزارت راه را بخواهيم بررسي کنيم، بعضي از بخش ها را نبايد به تحريم گره زد... دلمان بايد براي اداره کشور شور بزند. نمي شود فلان وزير يا مسئول فلان بخش باشيم اما استدلال ما اين باشد که اگر بودجه دادند کار مي کنيم و اگر ندادند کار نمي کنيم! من البته وزارت راه را مثال زدم اما بقيه وزارتخانه ها هم همين گونه است... بالاخره بعد از 60 سالگي سن بازنشستگي مديران است... اينکه يک تعدادي آدم خسته و سالخورده بنشينيم و بلند شويم که نمي شود! اصلاً فرض کنيد مناقشه هسته اي هم حل شد. بعد از آن چه؟ اين بي تحرکي ها آدم را براي دولت نگران مي کند. چشم بر هم گذاشتيم نصف مهلت اين دولت گذشت. وزرا و شخص رئيس جمهور بايد فکر کنند... بالاخره هر وزير و مديري بايد فکر کند اگر او نبود چه اتفاقي مي افتاد، نبايد که بي خاصيت باشد»؟!
        
روايت مشاور دولت اصلاحات از بي سر و ساماني اصلاح طلبي
    
همزمان با اظهارات کرباسچي، محمدرضا تاجيک (مشاور خاتمي در دولت اصلاحات و رئيس مرکز مطالعات استراتژيک رياست جمهوري در آن دولت) درباره رنج هايي که اصلاحات مي کشد، گفت: چيزي که ما خلاآن را داريم و بن مايه رنج اصلاح طلبان شده اينکه مانيفست يا گفتمان اصلاح طلبي تعريف شده نيست؛ چيزي که خيلي ابهام و ايهام دارد و تعريف و تصويب نشده است.
    
وقتي سخن از جامعه مدني به عنوان يکي از اصول اصلاحات مي کنيم برداشت هاي متفاوتي از جامعه مدني مشاهده مي کنيم. وقتي داريم از پيشرفت و توسعه سياسي صحبت مي کنيم نمي دانيم که دقيقاً از کدام مفهوم حرف مي زنيم.
    
تعاريف ما دقيقاً شکل نگرفته اند، بنابراين ما از يک گفتمان تعريف نشده و هنوز انضمامي نشده که حالتي انتزاعي دارد صحبت مي کنيم و همين موضوع مصايب فراواني را براي ما به همراه داشته است. بعد از 18 سال؟ بله. اگر شما جايي بخواهيد به دنبال مانيفست اصلاح طلبي باشيد که قبلاً تهيه شده باشد و بقيه زير آن را امضا کرده باشند هرگز پيدا نمي کنيد.
    
وي در پاسخ اين سوال که «اين مانيفست اگر منتشر شود چقدر نيروهاي اصلاح طلب را غربال مي کند؟» اظهار داشت: يکي از اصلي ترين مسائلي که در اصلاحات وجود دارد و مانع انتشار مانيفست اصلاحات شده همين است که نمي خواهد خيلي اهل غربال کردن باشد.
    
وي درباره انعطاف مدعيان اصلاح طلبي و عدم تمايل بر غربالگري مي گويد: يک حزب يا جريان يا نظام انديشه و گفتمان بايد از نوعي ميدان گفتمانيت برخوردار باشد يعني نمي تواند در هر لحظه همه چيز باشد. جايي بايد تشخص و هويت داشته باشد. يک جا بايد کلامش منعقد شود و گزاره اي جدي بگويد. در غير اين صورت انسان ها نمي دانند با چه چيزي بايد ارتباط برقرار کنند. جايي بايد درون و برون ايجاد شود و خودي و دگر به وجود آيد. در غير اين صورت افراد نمي توانند با معناي اين جريان سياسي ارتباط برقرار کنند.
        
اصلاح طلبان هفتاد و دو ملت اند!
    
تاجيک درباره اينکه در حال حاضر خودي و غير خودي جريان اصلاحات مشخص شده است؟ پاسخ منفي مي دهد و مي گويد: مرزبندي اتفاق نيفتاده است. به همين دليل است که مي بينيم به نام نامي اصلاح طلبي هفتاد و دو ملت وجود دارد و هفتاد و دو کنش و واکنش انجام مي شود. همه فراز و فرودهايي که تجربه کرديم امروز به ما مي گويد که جريان اصلي اصلاح طلبي بايد مانيفست و گفتماني داشته باشد. تا ديگران به نام اصلاح طلبي سخن نگويند. وقتي اين اتفاق نيفتاده ديگر راه چاره اي باقي نمانده و بايد هزينه هر گرايش و کنشي به نام اصلاحات را بپردازيم. از کسي که به نام اصلاح طلبي مي رود و با فرح پهلوي ملاقات مي کند تا کسي که با خارج از کشور مي بندد، تا کسي که در پشت تريبون رسانه هاي خارجي مي خواهد نظام را براندازي کند همه اش را مي اندازند گردن اصلاح طلبان پس از ماست که برماست.
    
جريان اصلاحات نبايد هزينه هر کسي و هر حرفي و هر کنشي را بدهد. هر چه سريع تر بايد مشخص شود که مرزهاي اصلاحات کجاست. هر کسي و جرياني که از اين مرز عبور کند اصلاح طلب نيست. بايد معلوم شود که اگر کسي از اين مرز عبور کرد ديگر عبور کرده و نام او، اصلاح طلب نيست. اگر اين مرزبندي مشخص شود هر کسي نمي تواند در واکنش به هر مسئله کوچکي به دامن راديکال ترين اپوزيسيون خارج کشور پناه ببرد که اگر برد قبل از خروج از حاکميت از اصلاحات خروج کرده است. اگر اين شخصيت خط خطي و خدشه دار شود ما نمي توانيم با مردم رابطه برقرار کنيم. ما اول بايد بگوييم چيستيم و کيستيم. نمي توانيم در عين حال همه کس و همه چيز باشيم.
    
مشاور رئيس دولت اصلاحات در ادامه و در پاسخ اين پرسش که آيا فقدان مانيفست اصلاحات و تعيين مرزهاي آن امروز به يک دغدغه عمومي در ميان اصلاح طلبان تبديل شده؟ مي گويد: به هيچ عنوان اين مساله اصلاً دلمشغولي و دغدغه خيلي ها نيست. حتي کساني که شکل حزبي مي گيرند و احزابي که اخيراً به نام اصلاح طلبي متولد مي شوند از خود مانيفستي ارائه نمي کنند تا ببينيم چيزي تعريف کرده اند و دقيقاً چيست، دگرشان کيست و فضاي آنها چيست؟ فقدان اين «نيست»ها هزينه هايي را به جريان اصلاحات وارد کرده و مي کند.
    
تاجيک با اشاره به اينکه اصلاحات به خاطر همين مشکل کف رينگ افتاده، ادامه مي دهد: دوش اصلاحات نبايد براي سوار کردن هر کسي گشوده باشد. نبايد جلوي هر کسي دولاشويم تا روي مان سوار شوند. روي دوش اصلاح طلبي نشستن مستلزم داشتن مقام و جايگاهي و منزلتي است؛ هر کسي نمي تواند سوار اصلاحات شود بايد شرايطي را احراز کرده باشد. اما وقتي درها گشوده است و هر کسي سرک مي کشد و پابرهنه وارد مي شود و هر موقع هم دلش خواست خارج مي شود همين مي شود که امروز مي بينيم.
        
اصلاح طلبان به سوي انشعاب و جدا شدن مي روند
    
وي همچنين درباره تشکيل احزاب متعدد اصلاح طلب، از موافقت مشروط خود مي گويد: من مخالفتي ندارم به شرط اينکه اين احزاب تبديل به دگرهم يا internal other هم نشوند و به جاي همسويي و هم افزايي، همديگر را خنثي نکنند. متاسفانه اين اتفاق بعضاً در فضاي اصلاح طلبي مي افتد. من موافق تولد جريان ها و گروه هاي اصلاح طلبي ام اما به شرط آنکه اين تکثر مبتني برنوعي بلوغ باشد نه مبتني بر نوعي صغارت. گاهي تکثر از روي صغارت است و چون ما نمي توانيم همديگر را پذيرا باشيم رو به انشعاب و جدا شدن مي رويم.
    
محمدرضا تاجيک به خاطر انتقاد از ترويج خشونت گفتماني در ميان اصلاح طلبان، با اين پرسش مواجه مي شود؛ «به نظر مي رسد اين پيام را مي خواهيد منتقل کنيد که در دل بعضي کنشگران اصلاح طلب استالين هاي زيادي نهفته است؟»
    
او در پاسخ مي گويد: به اين غليظي نمي خواهم بگويم اما خسته و ملولم از کساني که در فضاي اصلاح طلبي ذهن هاي بسته اما دهان هاي گشاد دارند. برخي دوستان هستند که حرف هاي شان را تحمل مي کنم. به قول حافظ نه هر کو ورقي خواند معاني دانست هر کسي که چيزي راجع به اصلاحات شنيده و دو کلام ننوشته و جايي بحثي نداشته اما در موقعيتي خاص تصور مي کند که معاني مي د اند.
        
اعتدال»، بازي زباني در فضاي اصلاح طلبي است!
    
وي در ادامه شعار اعتدال روحاني را خرده گفتماني در دل گفتمان اصلاح طلبي توصيف کرد و آن را «يک بازي زباني» در فضاي زباني اصلاحات خواند. تاجيک درباره نسبت اصلاح طلبان با دولت و روحاني و اينکه «ممکن است شکست روحاني شکست اصلاح طلبان باشد» مي گويد: «اگر ما خودمان را در فضاي آقاي روحاني مستحيل کنيم و يک فاصله انتقادي را محو کنيم، حتماً اين اتفاق خواهد افتاد. ما باز مشکلات و نارسايي ها و کژکاردها و کژمديريتي ها را روي پيشاني اصلاح طلبي مي چسبانيم. نمي توان به راحتي شکست جريان اعتدال را از جريان اصلاح طلبي جدا کرد. من اين را نمي پسندم. جريان اصلاح طلبي از خود يک هويت دارد و اين هويت را با فاصله انتقادي نسبت به جريانات ديگر مشخص مي کند. اين فاصله که محو شود «اين همان» مي شود وقتي اين همان شديد، جزيي از آن هستيد و هر ضربه اي بخورد به شما نيز مي خورد. ما نبايد چنين جفايي نسبت به جريان اصلاح طلبي کنيم
        
دولت روحاني شايد اولين دولت چهار ساله باشد
    
وي اين را هم گفته که «اگر دولت نتواند مشکلات را در دوران پساتحريم حل کند، بعيد نيست نخستين دولت 4ساله در تاريخ سياسي بعد از انقلاب باشد
    
گفتني است مدعيان اصلاحات با بلوف سربازگيري از ميان اصولگرايان از يکسو در پي سرپوش نهادن بر جبهه از هم گسيخته اصلاحات هستند و از سوي ديگر براي بدبين کردن اصولگرايان نسبت به برخي از افراد اين جبهه تلاش مي کنند.