روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 4 آذرماه سال 1394
سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری " صدای
پای جنگ سرد جدید "
یک فروند جنگنده بمب افکن روسی در آسمان مرزی ترکیه و سوریه هدف قرار گرفت
و ساقط شد. ارتش ترکیه مدعی است این جنگنده روسی وارد فضای ترکیه شده و توسط یک
فروند هواپیمای اف 16 سرنگون شده است لکن مقامات روسی میگویند جنگنده توسط یک
موشک هدایت شونده هدف قرار گرفته است.
هر یک از دو مورد فوق صادق باشد، در یک نکته تردیدی نیست و آن اینکه جنگنده روسی از خاک ترکیه هدفگیری شده است. روسیه درصدد تشکیل جلسه شورای امنیت ملی برای بررسی ابعاد مسئله است و دریک اقدام فوری و اعتراضآمیز سفر «سرگئی لاورف» وزیر خارجه روسیه به ترکیه را لغو کرده است. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) هم درصدد تشکیل یک جلسه اضطراری پیرامون این حادثه است. هنوز از واکنش احتمالی طرفین خبر تازهای منتشر نشده ولی مسکو تهدید کرده که این حادثه بر روابط روسیه با ترکیه به شدت اثر خواهد گذاشت و تبعات سنگینی خواهد داشت و رئیسجمهور روسیه در مورد این اقدام ترکیه گفته است: همدستان تروریستها از پشت خنجر زدهاند. کاملاً بعید به نظر میرسد که پیامد این حادثه، یک برخورد نظامی فوری باشد ولی در این نکته تردیدی نیست که این، شلیکی بود که به مناسبات دو کشور صورت گرفت و فصل تازهای از تنشها و چالشها درصحنه مناسبات دو کشور در قلمرو سیاسی – اقتصادی را به همراه دارد که ممکن است حوادثی را در نقطه مرزی سوریه با ترکیه باعث شود. اگرچه ناتو در اولین فرصت ممکن، مراتب حمایت همه جانبه از ترکیه را اعلام میکند ولی آنچه واقع شده، حادثهای در مرزهای ترکیه است که پیامدهای آن نیز متوجه ترکیه خواهد شد و ضرر و زیانش متوجه دولت و مردم ترکیه میشود.
خوبست شرایط سیاسی – نظامی منجر به این حادثه را یکبار دیگر مرور کنیم. غرب و متحدین منطقهای آن با سرمایهگذاری چهار ساله سرگرم پیشبرد اهداف خود در سوریه و عراق بودند و نیروی محرکه اصلی در این میدان، تروریستهای اجارهای از 85 کشور جهان بودند که در دهها گروه ریز و درشت به جنایت و کشتار و حتی تجارت سیاه سرگرم بودند و مانع جدی و موثری در برابر خود احساس نمیکردند که ناگهان بازی برهم خورد و حملات موشکی و هوائی روسیه از یکطرف و حملات سنگین زمینی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت از سوی دیگر، خواب تروریستها را آشفته کرد و در میدان عمل، طرحهای مشترک غرب و متحدان منطقهای از جمله عربستان، قطر، امارات، اردن، ترکیه و اسرائیل را یکسره ناکام گذاشت. نه تهدیدات سیاسی – تبلیغاتی و نه مانور مشترک ناتو در مدیترانه شرقی نتوانست کمک قابل ذکری به تروریستهای داعش و جبهه النصره و طیف رنگارنگ تروریستهای خوب! تلقی شود و بطور همزمان مراتب خشم غرب و اقمار منطقهای در این طرح تروریستی را شاهد بودیم.
انفجار هواپیمای مسافری روسیه بر فراز صحرای سینا با حدود 217 کشته نخستین واکنش بود که هنوز معلوم نیست چه کسانی در پشت سر داعش، عمل کردهاند و بدون قبول مسئولیت، همه چیز را به حساب داعش میگذارند. اکنون دومین حادثه نیز شلیک بسوی جنگنده روسی است که از خاک ترکیه صورت گرفته است. روند حوادث به سمت و سوی بغرنج شدن پیش میرود. از یکطرف غرب و متحدان محلی، شکست خود را در یک طرح چهار ساله به چشم میبینند و مسکو را عامل تغییر اوضاع میدانند و از سوی دیگر مسکو علاوه بر پیامدهای ماجرای اوکراین و کریمه، در پرونده سوریه نیز موضعی کاملاً متفاوت و حتی مخالف غرب اتخاذ کرده است.
اینها تمامی عناصر موثر در صحنه مناسبات روسیه و ناتو نیستند. مسکو شاهد استقرار موشکها و سلاحهای تهاجمی در پشت مرزهای خود بویژه در کشورهائی است که دیروز جزو اقمار اتحاد شوروی بودند و حیاط خلوت مسکو محسوب میشدند. با وجود آنکه استقرار این ظرفیتهای تهاجمی ناتو به بهانه مقابله با خطر تهدیدات ادعائی مرتبط با ایران توجیه میشد ولی پس از توافقات برجام و اصرار چند باره سرگئی لاورف درخصوص رفع خطر تهدیدات ادعائی مرتبط با ایران، هنوز هم نه تنها ناتو حاضر نیست این ظرفیتهای تهاجمی را از پشت مرزهای روسیه جمعآوری کند بلکه حتی بر حجم، تعداد، گستردگی و پراکندگی جغرافیائی محل استقرار آنها میافزاید. از این دیدگاه، آنچه شاهدیم نشانههای شکلگیری دور جدیدی از جنگ سرد میان روسیه و غرب است که تدریجاً ابعاد تازهای پیدا میکند و نمودی از نظامیگری سازمان یافته غرب در مقابله با مسکو را به نمایش میگذارد. اینکه در روزهای آینده چه رخ دهد، روشن نیست ولی به نظر میرسد ترکیه پلها را در صحنه مناسبات با مسکو خراب کرده است.
اگرچه ترکیه در این پدیده تنها نیست و ناتو را در پشت خود دارد ولی از این دیدگاه که حوادث با شلیک از خاک ترکیه رخ داده ولاجرم پیامدهایش نیز متوجه ترکیه است، باید احساس خسارت کند. چون پیامدهای آن عمدتاً و بیش از دیگران، حداقل در ابعاد سیاسی – اقتصادی متوجه ترکیه خواهد بود.
هر یک از دو مورد فوق صادق باشد، در یک نکته تردیدی نیست و آن اینکه جنگنده روسی از خاک ترکیه هدفگیری شده است. روسیه درصدد تشکیل جلسه شورای امنیت ملی برای بررسی ابعاد مسئله است و دریک اقدام فوری و اعتراضآمیز سفر «سرگئی لاورف» وزیر خارجه روسیه به ترکیه را لغو کرده است. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) هم درصدد تشکیل یک جلسه اضطراری پیرامون این حادثه است. هنوز از واکنش احتمالی طرفین خبر تازهای منتشر نشده ولی مسکو تهدید کرده که این حادثه بر روابط روسیه با ترکیه به شدت اثر خواهد گذاشت و تبعات سنگینی خواهد داشت و رئیسجمهور روسیه در مورد این اقدام ترکیه گفته است: همدستان تروریستها از پشت خنجر زدهاند. کاملاً بعید به نظر میرسد که پیامد این حادثه، یک برخورد نظامی فوری باشد ولی در این نکته تردیدی نیست که این، شلیکی بود که به مناسبات دو کشور صورت گرفت و فصل تازهای از تنشها و چالشها درصحنه مناسبات دو کشور در قلمرو سیاسی – اقتصادی را به همراه دارد که ممکن است حوادثی را در نقطه مرزی سوریه با ترکیه باعث شود. اگرچه ناتو در اولین فرصت ممکن، مراتب حمایت همه جانبه از ترکیه را اعلام میکند ولی آنچه واقع شده، حادثهای در مرزهای ترکیه است که پیامدهای آن نیز متوجه ترکیه خواهد شد و ضرر و زیانش متوجه دولت و مردم ترکیه میشود.
خوبست شرایط سیاسی – نظامی منجر به این حادثه را یکبار دیگر مرور کنیم. غرب و متحدین منطقهای آن با سرمایهگذاری چهار ساله سرگرم پیشبرد اهداف خود در سوریه و عراق بودند و نیروی محرکه اصلی در این میدان، تروریستهای اجارهای از 85 کشور جهان بودند که در دهها گروه ریز و درشت به جنایت و کشتار و حتی تجارت سیاه سرگرم بودند و مانع جدی و موثری در برابر خود احساس نمیکردند که ناگهان بازی برهم خورد و حملات موشکی و هوائی روسیه از یکطرف و حملات سنگین زمینی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت از سوی دیگر، خواب تروریستها را آشفته کرد و در میدان عمل، طرحهای مشترک غرب و متحدان منطقهای از جمله عربستان، قطر، امارات، اردن، ترکیه و اسرائیل را یکسره ناکام گذاشت. نه تهدیدات سیاسی – تبلیغاتی و نه مانور مشترک ناتو در مدیترانه شرقی نتوانست کمک قابل ذکری به تروریستهای داعش و جبهه النصره و طیف رنگارنگ تروریستهای خوب! تلقی شود و بطور همزمان مراتب خشم غرب و اقمار منطقهای در این طرح تروریستی را شاهد بودیم.
انفجار هواپیمای مسافری روسیه بر فراز صحرای سینا با حدود 217 کشته نخستین واکنش بود که هنوز معلوم نیست چه کسانی در پشت سر داعش، عمل کردهاند و بدون قبول مسئولیت، همه چیز را به حساب داعش میگذارند. اکنون دومین حادثه نیز شلیک بسوی جنگنده روسی است که از خاک ترکیه صورت گرفته است. روند حوادث به سمت و سوی بغرنج شدن پیش میرود. از یکطرف غرب و متحدان محلی، شکست خود را در یک طرح چهار ساله به چشم میبینند و مسکو را عامل تغییر اوضاع میدانند و از سوی دیگر مسکو علاوه بر پیامدهای ماجرای اوکراین و کریمه، در پرونده سوریه نیز موضعی کاملاً متفاوت و حتی مخالف غرب اتخاذ کرده است.
اینها تمامی عناصر موثر در صحنه مناسبات روسیه و ناتو نیستند. مسکو شاهد استقرار موشکها و سلاحهای تهاجمی در پشت مرزهای خود بویژه در کشورهائی است که دیروز جزو اقمار اتحاد شوروی بودند و حیاط خلوت مسکو محسوب میشدند. با وجود آنکه استقرار این ظرفیتهای تهاجمی ناتو به بهانه مقابله با خطر تهدیدات ادعائی مرتبط با ایران توجیه میشد ولی پس از توافقات برجام و اصرار چند باره سرگئی لاورف درخصوص رفع خطر تهدیدات ادعائی مرتبط با ایران، هنوز هم نه تنها ناتو حاضر نیست این ظرفیتهای تهاجمی را از پشت مرزهای روسیه جمعآوری کند بلکه حتی بر حجم، تعداد، گستردگی و پراکندگی جغرافیائی محل استقرار آنها میافزاید. از این دیدگاه، آنچه شاهدیم نشانههای شکلگیری دور جدیدی از جنگ سرد میان روسیه و غرب است که تدریجاً ابعاد تازهای پیدا میکند و نمودی از نظامیگری سازمان یافته غرب در مقابله با مسکو را به نمایش میگذارد. اینکه در روزهای آینده چه رخ دهد، روشن نیست ولی به نظر میرسد ترکیه پلها را در صحنه مناسبات با مسکو خراب کرده است.
اگرچه ترکیه در این پدیده تنها نیست و ناتو را در پشت خود دارد ولی از این دیدگاه که حوادث با شلیک از خاک ترکیه رخ داده ولاجرم پیامدهایش نیز متوجه ترکیه است، باید احساس خسارت کند. چون پیامدهای آن عمدتاً و بیش از دیگران، حداقل در ابعاد سیاسی – اقتصادی متوجه ترکیه خواهد بود.