گزیده ها 12 دی -94
پرواز شماره ۴۵۹ ایرانایر که به علت
نقص فنی هواپیما و نبود قطعه از ساعت ۱۰:۵۵ روز گذشته انجام نشد، با دو بار ارسال
قطعه و رفع نقص فنی هواپیمای پرواز، ساعت ۱۲ امروز انجام میشود.
به گزارش فارس، پرواز بندرعباس-تهران شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) که قرار بود روز گذشته ساعت 10:55 انجام شود، به علت بروز نقص فنی در هواپیمای پرواز و نبود قطعه در بندرعباس، در موعد مقرر انجام نشد.
یکی از مسافران این پرواز در اینباره به فارس میگوید: ساعت 10 صبح دیروز پس از تحویل چمدانهای خود و دریافت کارت پرواز از مسئولان ایرانایر در فرودگاه بندرعباس، وارد سالن ترانزیت و منتظر اعلام برای رفتن به داخل هواپیما شدیم.
وی افزود: اما در سالن ترانزیت به ما اعلام کردند که این پرواز فعلاً تأخیر دارد و به علت بروز نقص فنی، تا تأمین قطعه و رفع عیب، انجام نمیشود.
این مسافر پرواز بندرعباس-تهران با بیان اینکه ایرانایر پذیرایی در قالب ناهار و شام از مسافران انجام داد، گفت: مسافران این پرواز بلاتکلیف روی صندلیهای آهنی فرودگاه منتظر اعلام مجدد برای سوار شدن به هواپیما ماندند اما تا پایان شب خبری نشد.
این مسافر افزود: حدود ساعت 22:30 دیروز مسئولان هما به مسافران کارت شام دادند و البته برای اسکان در هتل، از مسافران نامنویسی کردند.
وی با بیان اینکه امروز نیز تا این لحظه ایرانایر درباره ساعت پرواز به مسافران اطلاعرسانی نکرده است، گفت: مسافر مشکلات صنعت هوایی کشور و تأکید بر ایمنی پرواز را درک میکند اما موضوع اصلی، بلاتکلیفی مسافر در این تأخیرات است.
بنابراین گزارش بهتر است شرکـتهای هواپیمایی با بررسیهای دقیقتر، ساعتی مشخص برای رفع عیب و انجام پرواز اعلام کنند تا مسافر تکلیف خود را بداند و در فرودگاه سرگردان نماند، همچنین اختصاص هواپیمای جایگزین، پاسخگو بودن و رفتار مناسب با مسافر در این شرایط میتواند از مشکلات آنها و بارهای روانی حاصل از تأخیرات طولانیمدت و انتظار در فرودگاه، بکاهد.
در این راستا مدیرکل روابط عمومی ایرانایر به فارس گفت: هواپیمای این پرواز روز گذشته پس از آنکه مسافران را از تهران به بندرعباس جابهجا میکند، در پرواز برگشت از بندرعباس به تهران، دچار نقص فنی و نیازمند به قطعه میشود.
شاهرخ نوشآبادی افزود: پس از بروز این مشکل، ایرانایر با پرواز بعدازظهر روز گذشته خود، قطعه لازم هواپیمای مذکور را به بندرعباس ارسال میکند اما با نصب قطعه جدید هم مشکل فنی هواپیما رفع نمیشود.
وی افزود: پس از پروازِ بعد از ظهر گذشته، ایرانایر پرواز دیگری به بندرعباس نداشت بنابراین تلاش کردیم قطعه جدید مورد نیاز هواپیما را امروز با پرواز ساعت 09:15 شرکت هواپیمایی ماهان، به بندرعباس ارسال کنیم.
مدیرکل روابط عمومی ایرانایر افزود: کارشناسان و مسئولان هما در ایستگاه بندرعباس نقص فنی هواپیمای مذکور را امروز رفع کردند و پرواز بندرعباس-تهران این ایرلاین، ساعت 12 امروز انجام میشود.نوشآبادی با بیان اینکه از روز گذشته اطلاعرسانی درباره این نقص فنی به مسافران انجام شد، گفت: در کنار انجام پذیرایی ناهار، شام و صبحانه، مسافران شب گذشته در هتل اسکان داده شدند.
وی ضمن عذرخواهی از مسافران این پرواز بابت تأخیر به وجود آمده، تأکید کرد: در راستای حفظ اصول ایمنی پرواز، هیچگاه ریسک نخواهیم کرد، تلخی تأخیر پرواز را به جان میخریم تا شیرینی پرواز ایمن و سلامتی مسافر را لمس کنیم.
به گزارش فارس، پرواز بندرعباس-تهران شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) که قرار بود روز گذشته ساعت 10:55 انجام شود، به علت بروز نقص فنی در هواپیمای پرواز و نبود قطعه در بندرعباس، در موعد مقرر انجام نشد.
یکی از مسافران این پرواز در اینباره به فارس میگوید: ساعت 10 صبح دیروز پس از تحویل چمدانهای خود و دریافت کارت پرواز از مسئولان ایرانایر در فرودگاه بندرعباس، وارد سالن ترانزیت و منتظر اعلام برای رفتن به داخل هواپیما شدیم.
وی افزود: اما در سالن ترانزیت به ما اعلام کردند که این پرواز فعلاً تأخیر دارد و به علت بروز نقص فنی، تا تأمین قطعه و رفع عیب، انجام نمیشود.
این مسافر پرواز بندرعباس-تهران با بیان اینکه ایرانایر پذیرایی در قالب ناهار و شام از مسافران انجام داد، گفت: مسافران این پرواز بلاتکلیف روی صندلیهای آهنی فرودگاه منتظر اعلام مجدد برای سوار شدن به هواپیما ماندند اما تا پایان شب خبری نشد.
این مسافر افزود: حدود ساعت 22:30 دیروز مسئولان هما به مسافران کارت شام دادند و البته برای اسکان در هتل، از مسافران نامنویسی کردند.
وی با بیان اینکه امروز نیز تا این لحظه ایرانایر درباره ساعت پرواز به مسافران اطلاعرسانی نکرده است، گفت: مسافر مشکلات صنعت هوایی کشور و تأکید بر ایمنی پرواز را درک میکند اما موضوع اصلی، بلاتکلیفی مسافر در این تأخیرات است.
بنابراین گزارش بهتر است شرکـتهای هواپیمایی با بررسیهای دقیقتر، ساعتی مشخص برای رفع عیب و انجام پرواز اعلام کنند تا مسافر تکلیف خود را بداند و در فرودگاه سرگردان نماند، همچنین اختصاص هواپیمای جایگزین، پاسخگو بودن و رفتار مناسب با مسافر در این شرایط میتواند از مشکلات آنها و بارهای روانی حاصل از تأخیرات طولانیمدت و انتظار در فرودگاه، بکاهد.
در این راستا مدیرکل روابط عمومی ایرانایر به فارس گفت: هواپیمای این پرواز روز گذشته پس از آنکه مسافران را از تهران به بندرعباس جابهجا میکند، در پرواز برگشت از بندرعباس به تهران، دچار نقص فنی و نیازمند به قطعه میشود.
شاهرخ نوشآبادی افزود: پس از بروز این مشکل، ایرانایر با پرواز بعدازظهر روز گذشته خود، قطعه لازم هواپیمای مذکور را به بندرعباس ارسال میکند اما با نصب قطعه جدید هم مشکل فنی هواپیما رفع نمیشود.
وی افزود: پس از پروازِ بعد از ظهر گذشته، ایرانایر پرواز دیگری به بندرعباس نداشت بنابراین تلاش کردیم قطعه جدید مورد نیاز هواپیما را امروز با پرواز ساعت 09:15 شرکت هواپیمایی ماهان، به بندرعباس ارسال کنیم.
مدیرکل روابط عمومی ایرانایر افزود: کارشناسان و مسئولان هما در ایستگاه بندرعباس نقص فنی هواپیمای مذکور را امروز رفع کردند و پرواز بندرعباس-تهران این ایرلاین، ساعت 12 امروز انجام میشود.نوشآبادی با بیان اینکه از روز گذشته اطلاعرسانی درباره این نقص فنی به مسافران انجام شد، گفت: در کنار انجام پذیرایی ناهار، شام و صبحانه، مسافران شب گذشته در هتل اسکان داده شدند.
وی ضمن عذرخواهی از مسافران این پرواز بابت تأخیر به وجود آمده، تأکید کرد: در راستای حفظ اصول ایمنی پرواز، هیچگاه ریسک نخواهیم کرد، تلخی تأخیر پرواز را به جان میخریم تا شیرینی پرواز ایمن و سلامتی مسافر را لمس کنیم.
اجرای طرح خرید توافقی چون در حجم کمی
انجام میشد، نمیتوانست قیمت را بالا ببرد اما مانع از کاهش قیمت شیرخام شده بود.
مدیر عامل اتحادیه سراسری دامداران با بیان اینکه دو هفته از مصوبه سازمان حمایت گذشت اما هنوز افزایش نرخ شیر خام اعمال نشده است، از جلسه فردای این سازمان برای تعیین تکلیف این موضوع خبر داد.
علیرضا عزیزالهی با بیان اینکه دو هفته پس از صدور ابلاغیه جدید سازمان حمایت درباره افزایش ۱۰۰ تومانی قیمت خرید فعلی شیرخام هنوز کارخانجات صنایع لبنی به اجرای این مصوبه تن ندادهاند، اظهارداشت: قرار است فردا جلسهای در سازمان حمایت با حضور ما و صنایع لبنی برگزار و در این زمینه تصیمگیری شود.
مدیرعامل اتحادیه سراسری دامداران با اشاره به اینکه تاکنون مذاکرهای با صنایع لبنی در این زمینه انجام ندادهایم، گفت: بحثی که صنایع مطرح میکنند، این است که خرید شیرخام براساس کیفیت آن انجام شود که ما با این کار مخالفیم، چون این یک تاکتیک است.
عزیزالهی افزود: کیفیت شیرخام توسط دامداران تعیین نمیشود بلکه کارخانجات این کار را انجام میدهند و به هر نحوی میتوانند با آن بازی کنند، بنابراین دامدار در این میان نقشی ندارد و ما هم با این روش موافق نیستیم.
وی با بیان اینکه روال قبلی به این صورت بوده که برای شیرهای باکیفیت بالاتر جایزه داده میشد، اضافه کرد: ما معتقدیم روال قبلی اجرا شود، یعنی کارخانجات قیمت شیر پایه را تعیین کنند و مثل سابق به محصولات با کیفیت بالاتر جایزه دهند.
عزیزالهی درباره خرید توافقی شیرخام توسط دولت نیز گفت: در حدود ۲۰ روز اخیر این طرح متوقف شده است.
وی با اشاره به سخنان برخی مسئولان وزارت جهادکشاورزی مبنی بر اینکه خرید توافقی متوقف نشده بلکه کاهش یافته است، افزود: این طرح کاملا متوقف شده و دلیل آن نیز عدم تامین منابع مالی مورد نیاز بوده است.
مدیر عامل اتحادیه سراسری دامداران به این پرسش که آیا متوقف کردن طرح خرید توافقی شیرخام بر قیمت این کالا تاثیری داشته است؟ پاسخ داد: در پی متوقف شدن این طرح، نرخ شیرخام حدود ۴۰ تا ۵۰ تومان در برخی مناطق کاهش یافته است.
به گفته وی، اجرای طرح خرید توافقی چون در حجم کمی انجام میشد، نمیتوانست قیمت را بالا ببرد اما مانع از کاهش قیمت شیرخام شده بود.
مدیر عامل اتحادیه سراسری دامداران با بیان اینکه دو هفته از مصوبه سازمان حمایت گذشت اما هنوز افزایش نرخ شیر خام اعمال نشده است، از جلسه فردای این سازمان برای تعیین تکلیف این موضوع خبر داد.
علیرضا عزیزالهی با بیان اینکه دو هفته پس از صدور ابلاغیه جدید سازمان حمایت درباره افزایش ۱۰۰ تومانی قیمت خرید فعلی شیرخام هنوز کارخانجات صنایع لبنی به اجرای این مصوبه تن ندادهاند، اظهارداشت: قرار است فردا جلسهای در سازمان حمایت با حضور ما و صنایع لبنی برگزار و در این زمینه تصیمگیری شود.
مدیرعامل اتحادیه سراسری دامداران با اشاره به اینکه تاکنون مذاکرهای با صنایع لبنی در این زمینه انجام ندادهایم، گفت: بحثی که صنایع مطرح میکنند، این است که خرید شیرخام براساس کیفیت آن انجام شود که ما با این کار مخالفیم، چون این یک تاکتیک است.
عزیزالهی افزود: کیفیت شیرخام توسط دامداران تعیین نمیشود بلکه کارخانجات این کار را انجام میدهند و به هر نحوی میتوانند با آن بازی کنند، بنابراین دامدار در این میان نقشی ندارد و ما هم با این روش موافق نیستیم.
وی با بیان اینکه روال قبلی به این صورت بوده که برای شیرهای باکیفیت بالاتر جایزه داده میشد، اضافه کرد: ما معتقدیم روال قبلی اجرا شود، یعنی کارخانجات قیمت شیر پایه را تعیین کنند و مثل سابق به محصولات با کیفیت بالاتر جایزه دهند.
عزیزالهی درباره خرید توافقی شیرخام توسط دولت نیز گفت: در حدود ۲۰ روز اخیر این طرح متوقف شده است.
وی با اشاره به سخنان برخی مسئولان وزارت جهادکشاورزی مبنی بر اینکه خرید توافقی متوقف نشده بلکه کاهش یافته است، افزود: این طرح کاملا متوقف شده و دلیل آن نیز عدم تامین منابع مالی مورد نیاز بوده است.
مدیر عامل اتحادیه سراسری دامداران به این پرسش که آیا متوقف کردن طرح خرید توافقی شیرخام بر قیمت این کالا تاثیری داشته است؟ پاسخ داد: در پی متوقف شدن این طرح، نرخ شیرخام حدود ۴۰ تا ۵۰ تومان در برخی مناطق کاهش یافته است.
به گفته وی، اجرای طرح خرید توافقی چون در حجم کمی انجام میشد، نمیتوانست قیمت را بالا ببرد اما مانع از کاهش قیمت شیرخام شده بود.
احمد غلامی
در روزنامه شرق نوشت: اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و خبرگان، راه سختی در پیش
دارند. این سختی راه البته به دلیل رقبایشان نیست. از قضا رقبای آنها در شرایط
سیاسی خوبی بهسر نمیبرند. و بعید است حتی همچون گذشته بتوانند آرای تشکیلاتیشان
را سروسامان بدهند. اصولگرایان و جناحهای منشعب از آنها لشکر ناکامی هستند که
به انتظار معجزه نشستهاند. آنها همواره نیروهای وفادار خود را که از قشرهای اغلب
فرودست بودهاند، با روایتی خیر و شرگونه آرایش دادهاند.
اگرچه برخی از این روایتهای داستانی جذاب و محرک، لزوما واقعیت نداشتهاند، اما در ایجاد امر سیاسی کارساز بودهاند. درواقع میتوان گفت اصولگرایان و احزاب منشعب از آنها همگی به روشی کلاسیک روایتسازی میکنند: شیوه پردهخوانی. با تقسیمبندی آدمها به سیاه و سفید، خوب و بد، روایتی مبتنی بر آنتاگونیسمی ساده و روشن که در اذهان تودهها و طرفداران آنها نیاز جدی به تجزیه و تحلیل ندارد، همه ماجرا، انتخاب بین مهره سفید (اصولگرایان) و مهره سیاه (اصلاحطلبان) است. این شیوه از داستانسرایی اصولگرایان، بعد از پردهخوانی مکرر احمدینژاد رنگ باخت و نخنما شد و از کارایی افتاد. بیانصافی است اگر نگوییم احمدینژاد در «سیاست پردهخوانی» سرآمد بود.
او پردهخوان ماهری بود که در برابر چهرههای مبهوت و چشمهای گشوده شنوندگانش، بسیاری را از پل صراط به پایین هل داد. تعداد کمی از اصولگرایان هنوز به سیاست پردهخوانی اعتقاد دارند، اما اعتقاد یا بیاعتقادی آنها مهم نیست.
آنها سیاستِ دیگری جز این را تجربه نکردهاند و اگر بخواهند تغییر روش بدهند، بعید است در کوتاهمدت راه به جایی ببرند. مگر اینکه مانند داستانهای هزارویکشب معجزهای محیرالعقول رخ دهد و آنها را از این مسئله برهاند.
در این میان اصلاحطلبان نیز شرایط چندان مطلوبی ندارند. آنها همواره بهدنبال روایتهای مدرن داستانی از سیاست بودهاند. خیر و شر، سیاه و سفید ندارند. روایتی مطلقنگر ندارند. خوبها همیشه خوب نیستند، بدها نیز همینطور. نمونه عینی و بارز اخیرش دفاع از حضور لاریجانی و ناطقنوری در برابر اصولگرایان تندرو است. در گذشته نیز به هاشمیرفسنجانی نزدیک شدند. همین نقطهقوت آنهاست که مخالفان را مکدر و عصبانی کرده است.
اگر با تساهل متنِ دنیای مدرن را متنی پلیفونیک (چندصدایی) بدانیم، میتوان سیاست اصلاحطلبان را به «سیاست متنخوانی» تعبیر کرد. دشواری کار آنها نیز از همینجا ناشی میشود. اول آنکه سیاست متنخوانی، کنشی نخبهگرایانه است و دوم آنکه هر متنی قابل تعبیر و تفسیر است. اصلاحطلبان از این دو رهگذر که اولی به مردم بازمیگردد و دومی به تشکیلاتشان، ضربههایی جدی خوردهاند. آنها در سیاست متنخوانی خود، تودههای فرودست را ناگزیر از دست داده و موجب برآمدن احمدینژاد شدهاند.
در پی این اتفاق تحلیلهای سرزنشآمیز از ایندست بسیار شنیده میشود که اصلاحطلبان تودههای فرودست و حاشیهای را نادیده گرفتهاند و بعد از این باید روی این طیفها بیشتر تمرکز یا سرمایهگذاری کنند. بگذریم که درستی این تحلیل خود جای بحث و مناقشه بسیار دارد. اصلاحطلبان در متنخوانی خود با تفسیرهای متفاوت و مخالفی روبهرو شدند که آنها را به مناقشه و مجادله کشاند. مهمترین آنها مجادله در مفهوم و اختیارات «دولت» بود. اگر اصلاحطلبانِ تازه به دولترسیده میدانستند که دولت یعنی حفظ دولت، دو کار بیشتر نمیکردند: یا از آن خارج میشدند یا برای حفظ آن میکوشیدند.
اما هیچکدام از این دو اتفاق نیفتاد. اتفاقی که رخ داد همانا شکست روایت مدرن آنها؛ «سیاست متنخوانی» بود که از دل آن شکل ارتجاعی سیاست، «سیاست پردهخوانی» قد برافراشت. اما مسئله این یادداشت مرثیهسرایی برای گذشته نیست و بیشتر طرح این پرسشِ ساده است که چه باید کرد. اگر بخواهیم از سیاست، قاببندی تازهای ارائه کنیم، چه کنشهایی قابلیت قاببندی دارند. به بیان سادهتر نقطه جوش سیاست کجاست، نبض سیاست در کجا میزند. دست آخر، اینبار با خلق و روایت چه داستانی میشود سوژه سیاسی ساخت و مردم را صدا کرد. اصولگرایان هم این پرسشها را پیشِرو دارند.
آنها با چه روایتی میتوانند مردم را برانگیزانند تا دوباره آنها را باور کنند. در این زمینه اصلاحطلبان اقبال بیشتری دارند. البته پیروزی آنها در انتخابات ٩٢، این اقبال را رقم نزده است که برعکس، اصلاحطلبان باید آن پیروزی را نادیده بگیرند و آن مردمی را که پای صندوقها آمدند و به روحانی رأی دادند، فراموش کنند. قاب سیاستِ آن روز و توان سیاستآفرینی آن به دلیل پیروزیهای بهدستآمده در مذاکرات هستهای و ناکامی در وعدههای محققنشده و معطلمانده، کاراییاش را از دست داده است. اصلاحطلبان باید قاب تازهای از سیاست را کشف و خلق کنند. اگر حسن روحانی به میانجی آنها روی کار آمد، بعید است آنها به میانجی او مجلس را به دست گیرند. این کار بهنوعی نقض غرض است.
البته ناگفته پیداست که در سیاست بهخصوص در انتخابات باید از تمام پتانسیلهای موجود استفاده کرد و دولت همسو با اصلاحطلبان نیز از این قاعده مستثنا نیست. اصل ماجرا این است: پیروزی در مجلس و خبرگان، آزمونِ اصلاحطلبان نیست. آزمون آنها در قابسازی مجدد سیاست و بازگرداندن سوژههای سیاسی به صحنه است. پیروزی در انتخابات تنها یکی از راهکارهایی است که اصلاحطلبان باید آن را دنبال کنند، نه همه آنها. آنچه نگرانکننده است تمرکز بر اموری است که همواره نگاه اصلاحطلبان را از متن به حاشیه دوخته است.
اگرچه برخی از این روایتهای داستانی جذاب و محرک، لزوما واقعیت نداشتهاند، اما در ایجاد امر سیاسی کارساز بودهاند. درواقع میتوان گفت اصولگرایان و احزاب منشعب از آنها همگی به روشی کلاسیک روایتسازی میکنند: شیوه پردهخوانی. با تقسیمبندی آدمها به سیاه و سفید، خوب و بد، روایتی مبتنی بر آنتاگونیسمی ساده و روشن که در اذهان تودهها و طرفداران آنها نیاز جدی به تجزیه و تحلیل ندارد، همه ماجرا، انتخاب بین مهره سفید (اصولگرایان) و مهره سیاه (اصلاحطلبان) است. این شیوه از داستانسرایی اصولگرایان، بعد از پردهخوانی مکرر احمدینژاد رنگ باخت و نخنما شد و از کارایی افتاد. بیانصافی است اگر نگوییم احمدینژاد در «سیاست پردهخوانی» سرآمد بود.
او پردهخوان ماهری بود که در برابر چهرههای مبهوت و چشمهای گشوده شنوندگانش، بسیاری را از پل صراط به پایین هل داد. تعداد کمی از اصولگرایان هنوز به سیاست پردهخوانی اعتقاد دارند، اما اعتقاد یا بیاعتقادی آنها مهم نیست.
آنها سیاستِ دیگری جز این را تجربه نکردهاند و اگر بخواهند تغییر روش بدهند، بعید است در کوتاهمدت راه به جایی ببرند. مگر اینکه مانند داستانهای هزارویکشب معجزهای محیرالعقول رخ دهد و آنها را از این مسئله برهاند.
در این میان اصلاحطلبان نیز شرایط چندان مطلوبی ندارند. آنها همواره بهدنبال روایتهای مدرن داستانی از سیاست بودهاند. خیر و شر، سیاه و سفید ندارند. روایتی مطلقنگر ندارند. خوبها همیشه خوب نیستند، بدها نیز همینطور. نمونه عینی و بارز اخیرش دفاع از حضور لاریجانی و ناطقنوری در برابر اصولگرایان تندرو است. در گذشته نیز به هاشمیرفسنجانی نزدیک شدند. همین نقطهقوت آنهاست که مخالفان را مکدر و عصبانی کرده است.
اگر با تساهل متنِ دنیای مدرن را متنی پلیفونیک (چندصدایی) بدانیم، میتوان سیاست اصلاحطلبان را به «سیاست متنخوانی» تعبیر کرد. دشواری کار آنها نیز از همینجا ناشی میشود. اول آنکه سیاست متنخوانی، کنشی نخبهگرایانه است و دوم آنکه هر متنی قابل تعبیر و تفسیر است. اصلاحطلبان از این دو رهگذر که اولی به مردم بازمیگردد و دومی به تشکیلاتشان، ضربههایی جدی خوردهاند. آنها در سیاست متنخوانی خود، تودههای فرودست را ناگزیر از دست داده و موجب برآمدن احمدینژاد شدهاند.
در پی این اتفاق تحلیلهای سرزنشآمیز از ایندست بسیار شنیده میشود که اصلاحطلبان تودههای فرودست و حاشیهای را نادیده گرفتهاند و بعد از این باید روی این طیفها بیشتر تمرکز یا سرمایهگذاری کنند. بگذریم که درستی این تحلیل خود جای بحث و مناقشه بسیار دارد. اصلاحطلبان در متنخوانی خود با تفسیرهای متفاوت و مخالفی روبهرو شدند که آنها را به مناقشه و مجادله کشاند. مهمترین آنها مجادله در مفهوم و اختیارات «دولت» بود. اگر اصلاحطلبانِ تازه به دولترسیده میدانستند که دولت یعنی حفظ دولت، دو کار بیشتر نمیکردند: یا از آن خارج میشدند یا برای حفظ آن میکوشیدند.
اما هیچکدام از این دو اتفاق نیفتاد. اتفاقی که رخ داد همانا شکست روایت مدرن آنها؛ «سیاست متنخوانی» بود که از دل آن شکل ارتجاعی سیاست، «سیاست پردهخوانی» قد برافراشت. اما مسئله این یادداشت مرثیهسرایی برای گذشته نیست و بیشتر طرح این پرسشِ ساده است که چه باید کرد. اگر بخواهیم از سیاست، قاببندی تازهای ارائه کنیم، چه کنشهایی قابلیت قاببندی دارند. به بیان سادهتر نقطه جوش سیاست کجاست، نبض سیاست در کجا میزند. دست آخر، اینبار با خلق و روایت چه داستانی میشود سوژه سیاسی ساخت و مردم را صدا کرد. اصولگرایان هم این پرسشها را پیشِرو دارند.
آنها با چه روایتی میتوانند مردم را برانگیزانند تا دوباره آنها را باور کنند. در این زمینه اصلاحطلبان اقبال بیشتری دارند. البته پیروزی آنها در انتخابات ٩٢، این اقبال را رقم نزده است که برعکس، اصلاحطلبان باید آن پیروزی را نادیده بگیرند و آن مردمی را که پای صندوقها آمدند و به روحانی رأی دادند، فراموش کنند. قاب سیاستِ آن روز و توان سیاستآفرینی آن به دلیل پیروزیهای بهدستآمده در مذاکرات هستهای و ناکامی در وعدههای محققنشده و معطلمانده، کاراییاش را از دست داده است. اصلاحطلبان باید قاب تازهای از سیاست را کشف و خلق کنند. اگر حسن روحانی به میانجی آنها روی کار آمد، بعید است آنها به میانجی او مجلس را به دست گیرند. این کار بهنوعی نقض غرض است.
البته ناگفته پیداست که در سیاست بهخصوص در انتخابات باید از تمام پتانسیلهای موجود استفاده کرد و دولت همسو با اصلاحطلبان نیز از این قاعده مستثنا نیست. اصل ماجرا این است: پیروزی در مجلس و خبرگان، آزمونِ اصلاحطلبان نیست. آزمون آنها در قابسازی مجدد سیاست و بازگرداندن سوژههای سیاسی به صحنه است. پیروزی در انتخابات تنها یکی از راهکارهایی است که اصلاحطلبان باید آن را دنبال کنند، نه همه آنها. آنچه نگرانکننده است تمرکز بر اموری است که همواره نگاه اصلاحطلبان را از متن به حاشیه دوخته است.
کریم
ارغندهپور در روزنامه شرق نوشت: مصاف انتخابات مجلس آینده چگونه تعریف میشود؟
این پرسش مهمی است که آرایش سیاسی فعلی و نتیجه انتخابات را قابل ارزیابی میکند.
آیا دوقطبیهای قبل همچنان در این انتخابات کار میکنند؟ البته که نه! هر
انتخاباتی بسته به شرایط سیاسی خود، صفبندیهای جدیدی را ایجاد میکند. همیشه اینطور
است. برایناساس، هیچ بعید نیست افرادی که پیش از این با یکدیگر رقابت میکردند،
در شرایط جدید متحد یکدیگر باشند.
این اتحاد لزوما نه در اجزا، بلکه در کلیات همواره امکان شکلگیری دارد. در انتخابات ریاستجمهوری گذشته، جامعه ما یکی از سیاسیترین تمرینهای تاریخی خود را تجربه کرد. گروههای مختلف و افراد توانستند براساس نتیجه مهمتری، از منافع کوتاهمدت خود بگذرند. به نظرم انتخابات مجلس هم در ادامه همان تجربه است.
بنابراین امکان اتحاد سیاسی پارهای رقبای پیشین اصلا منتفی نیست. این آرایش جدید، شرایط و دوران تازهای را ایجاد میکند که با گذشته متفاوت است. ضرورت این اتحاد استراتژیک چیست؟ افزایش ضریب عقلانیت سیاسی در مدیریت. محور اصلی این اتحاد کدام است؟ به نظرم هسته اصلی اصلاحطلبان با بخش مهمی از مرکزیت اصولگرایان سنتی. این دو گروه چقدر و چرا مهمند؟ هر دو تعیینکنندهاند به دلیل اصالت، نفوذ کلام و پایگاه اجتماعی.
هدف اصلی هم افقشدنشان چیست؟ در سیاست کاستن از سطح گفتمان افراط و در اقتصاد گشودن راه برای دولت و افزودن بر توان آن در مواجهه با غول تورم و رکود. برایناساس مبنای ارزیابی نتیجه انتخابات، لزوما شمارش تعداد اصولگرایان یا اصلاحطلبان راهیافته به مجلس آینده نیست، بلکه آگاهی از توان همراهان و ناهمراهان دولت است که میتوانند اصلاحطلب، اصولگرا یا مستقل باشند. دغدغه مجلس آینده اصولا پیشبرد اهداف اولیه اصلاحات نیست از همین روست که بهندرت چهرههای شاخص اصلاحطلبان در میان نامزدها حضور دارند.
مجلس آینده کارش چیز دیگری است. دقیقا به همین دلیل است که از مدتها قبل نوک تیز حملات به آن دسته از اصولگرایان سنتی نیز نشانه رفته که احتمالا در انتخابات و پس از آن در آرایش سیاسی متحدان دولت فعلی قرار میگیرند و عجیب نیست که این حملات در آینده تا حدودی بیشتر میشود. اجازه میخواهم در انتهای یادداشت، به پرسش آغازین برگردم. دیروز با دوستی سخن میگفتم. او با ناامیدی از مقایسه نامزدهای مطرح با پارهای چهرههای مجلس ششم یاد میکرد و نتیجه میگرفت فاصلهها زیاد است و از سقف انتظارات، روزبهروز کاسته میشود بنابراین انتخابات فایدهای ندارد. البته این سخن پذیرفته نیست.
سقف و کیفیت انتظار از مجلس آینده با مجالس گذشته متفاوت است ضمن اینکه از انرژی نهفته مجلس هم در سالهای گذشته کاسته شده است. مجلس آینده اگر بتواند به طور قابل ملاحظهای از گفتمان تازهبهدورانرسیدههای سیاست بکاهد و با دولت همراهی کند تا بخش مهم وعدههای ریاستجمهوری محقق شود، کار خود را در سطح قابلقبولی محقق کرده است. انتظار همه یا هیچ اصولا در علوم اجتماعی و سیاسی جایی ندارد. بگذریم!
این اتحاد لزوما نه در اجزا، بلکه در کلیات همواره امکان شکلگیری دارد. در انتخابات ریاستجمهوری گذشته، جامعه ما یکی از سیاسیترین تمرینهای تاریخی خود را تجربه کرد. گروههای مختلف و افراد توانستند براساس نتیجه مهمتری، از منافع کوتاهمدت خود بگذرند. به نظرم انتخابات مجلس هم در ادامه همان تجربه است.
بنابراین امکان اتحاد سیاسی پارهای رقبای پیشین اصلا منتفی نیست. این آرایش جدید، شرایط و دوران تازهای را ایجاد میکند که با گذشته متفاوت است. ضرورت این اتحاد استراتژیک چیست؟ افزایش ضریب عقلانیت سیاسی در مدیریت. محور اصلی این اتحاد کدام است؟ به نظرم هسته اصلی اصلاحطلبان با بخش مهمی از مرکزیت اصولگرایان سنتی. این دو گروه چقدر و چرا مهمند؟ هر دو تعیینکنندهاند به دلیل اصالت، نفوذ کلام و پایگاه اجتماعی.
هدف اصلی هم افقشدنشان چیست؟ در سیاست کاستن از سطح گفتمان افراط و در اقتصاد گشودن راه برای دولت و افزودن بر توان آن در مواجهه با غول تورم و رکود. برایناساس مبنای ارزیابی نتیجه انتخابات، لزوما شمارش تعداد اصولگرایان یا اصلاحطلبان راهیافته به مجلس آینده نیست، بلکه آگاهی از توان همراهان و ناهمراهان دولت است که میتوانند اصلاحطلب، اصولگرا یا مستقل باشند. دغدغه مجلس آینده اصولا پیشبرد اهداف اولیه اصلاحات نیست از همین روست که بهندرت چهرههای شاخص اصلاحطلبان در میان نامزدها حضور دارند.
مجلس آینده کارش چیز دیگری است. دقیقا به همین دلیل است که از مدتها قبل نوک تیز حملات به آن دسته از اصولگرایان سنتی نیز نشانه رفته که احتمالا در انتخابات و پس از آن در آرایش سیاسی متحدان دولت فعلی قرار میگیرند و عجیب نیست که این حملات در آینده تا حدودی بیشتر میشود. اجازه میخواهم در انتهای یادداشت، به پرسش آغازین برگردم. دیروز با دوستی سخن میگفتم. او با ناامیدی از مقایسه نامزدهای مطرح با پارهای چهرههای مجلس ششم یاد میکرد و نتیجه میگرفت فاصلهها زیاد است و از سقف انتظارات، روزبهروز کاسته میشود بنابراین انتخابات فایدهای ندارد. البته این سخن پذیرفته نیست.
سقف و کیفیت انتظار از مجلس آینده با مجالس گذشته متفاوت است ضمن اینکه از انرژی نهفته مجلس هم در سالهای گذشته کاسته شده است. مجلس آینده اگر بتواند به طور قابل ملاحظهای از گفتمان تازهبهدورانرسیدههای سیاست بکاهد و با دولت همراهی کند تا بخش مهم وعدههای ریاستجمهوری محقق شود، کار خود را در سطح قابلقبولی محقق کرده است. انتظار همه یا هیچ اصولا در علوم اجتماعی و سیاسی جایی ندارد. بگذریم!