اوین
نامه ی کیهان 3 شنبه 15د یماه سال 1394
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "حكم نمر؛ بحران
روحي «پرده دار»"
اقدام عربستان در به شهادت رساندن آيت الله باقر
النمر و آنچه پس از آن در ارتباط با ايران از رژيم سعودي سر زد و اعمال فشار به
بعضي از کشورهاي عربي براي قطع رابطه با جمهوري اسلامي، نشان مي دهد که دولت فعلي
عربستان توامان گرفتار احساس شکست و گرفتار عدم توانايي در مديريت مسايل مي باشد
بر اين اساس مي توان گفت عربستان در شرايط حساس و زماني که نيازمند اتخاذ تصميم
درست و کارآمد است، به ورطه اقدامات نسنجيده و فاقد کنترل روي مي آورد و به همين
دليل ضربه پذير مي شود. در اين خصوص نکات مهمي وجود دارند:
1- صدور حکم اعدام عليه مقامات سياسي- مذهبي و سپس اجراي آن در واقع اعتراف به اين نکته است که رژيم صادرکننده حکم، توانايي شنيدن صداي مخالف را ندارد و به گفتمان مخالف ماهيت وجودي داده و آن را امنيتي مي کند و در واقع درجه آسيب پذيري خود از سخنان مخالف را به نمايش مي گذارد. از سوي ديگر نشان مي دهد که اين رژيم آنچنان ناتوان شده که از درک تبعات وخيم به شهادت رساندن يک عالم ديني به همراه 47 نفر ديگر که عمدتا از افراد صاحب نفوذ شيعه و سني در عربستان بوده اند، عاجز است. ديروز و پريروز صدها مقاله در مطبوعات غرب که به شدت نگران سقوط رژيم وابسته آل سعود مي باشند، به چاپ رسيد که در آن به تاثير اقدام دولت رياض در اعدام شيخ نمر اشاره کرده و اين حکم را آغازي بر يک سلسله بحران در عربستان ارزيابي نمودند. با اين وصف رژيم عربستان به اقدامي دست زده که نوعي خودکشي سياسي به حساب مي آيد.
2- براساس آنچه گفته شد، اين احتمال که در پشت صدور و اجراي احکام اعدام در عربستان، رژيم صهيونيستي قرار دارد، تقويت مي شود سناريوخواني رژيم صهيونيستي در اين ماجرا کار دشواري نيست. صهيونيست ها بدون آنکه به کشف خارق العاده اي نايل شده باشند، جمعبندي کرده اند که اقدام رژيم سعودي در به شهادت رساندن يک روحاني عاليقدر از يک سو روابط ايران و عربستان را که تا پيش از اين هم ضعيف بود به وضعيت بحراني تبديل مي کند و از سوي ديگر سبب برانگيختگي شديد احساسات شيعيان منطقه عليه رژيم سعودي و عوامل وابسته به آن در کشورهاي منطقه شده و حتي مي تواند به درگيري خونين منجر شود. از منظر رژيم صهيونيستي، در چنين فضايي مي توان رژيم سعودي را وادار به زدن ضربات پي در پي به شيعيان نمود و پاي ايران را که تاکنون از درگير شدن با عربستان اجتناب مي کرده به درگيري با اين رژيم باز کرد. از منظر رژيم صهيونيستي درگيري عربستان و ايران خواه ناخواه در کشورهاي اسلامي يک دوقطبي را پديد مي آورد که در آن تعداد کشورهاي محافظه کار که موجوديت رژيم صهيونيستي را پذيرفته اند، بيش از کشورهايي است که داراي هويت انقلابي هستند. رژيم تل آويو که از رويارويي مستقيم با جبهه مقاومت عاجز است به جبهه بندي عربستان در مقابل ايران به عنوان راه حل نگاه مي کند. در اين ميان رژيم عربستان که در سالهاي اخير به دليل عملکرد، داراي افت موقعيت شده است، گمان مي کند نزديک شدن به اسرائيل و پذيرش ديدگاه هاي امنيتي آن، به بازسازي موقعيت عربستان به خصوص در ميان کشورهاي غربي کمک مي کند. و از آنجا که يک دولت در شرايط طبيعي به اقدامي با اين درجه از خطر دست نمي زند، مي توانيم احتمال بدهيم که از اين پس نيز اقداماتي جنايتکارانه از سوي رژيم سعودي روي خواهد داد.
3- اقدام عليه شيخ باقر نمر نشان مي دهد که رژيم سعودي، تهديد امنيتي خود را در درجه اول، شيعيان اين کشور مي داند و در ميان شيعيان، رهبران روحاني را برجسته ترين خطر ارزيابي مي کند. اين جمع بندي از دو منظر قابل ارزيابي است. منظر اول اين است که در عربستان طي حداقل 30 سال گذشته، شيعيان هيچگاه مشکل امنيتي نبوده اند از اين رو هيچ گزارشي وجود ندارد که شيعيان در اقدامات امنيتي عليه رژيم سعودي مشارکت کرده اند. اين در حالي است که وضع شيعيان در استانهاي الشرقيه، عسير، نجران و جيزان- که اکثريت جمعيت آنان را شيعيان تشکيل مي دهند- بسيار بد و توام با محروميت شديد است. شيعيان عربستان که حتماً بيش از 30 درصد جمعيت اين کشور را شامل شده و عدد آنان از 7/5 ميليون نفر بيشتر مي باشد، هيچ نوع مشارکتي در اداره حکومت و حتي اداره استانهاي خود ندارند. اين وضعيت اگر چه مورد اعتراض آنان بوده اما هيچگاه سبب روي آوردن آنان به فضاي امنيتي نشده است. بنابراين امنيتي ديدن شيعيان نوعي ناسپاسي از سوي رژيم آل سعود به حساب مي آيد. اما منظر دوم اين است که شيعيان به دليل برخورداري از فرهنگ انقلابي مهمترين جمعيت مخالف فساد و وابستگي در عربستان به حساب مي آيند و روحيه اي که بطور طبيعي در ماههاي محرم و صفر و در سايه نهضت عاشورا در شيعيان بيشتر جلوه گر مي شود، از منظر رژيم آل سعود يک تهديد است و واقعاً هم براي مفسدين منحرف سعودي يک خطر جدي به حساب مي آيد. از آن طرف، روحانيت انقلابي شيعه، ضمن آن که از پشتوانه عظيم اجتماعي برخوردارند، در راه مبارزه از صلابت و الهام بخشي خاصي برخوردارند. کما اينکه گفته شده است وقتي شيخ باقرالنمر از قطعي بودن شهادت خود و زمان اجراي حکم خبر دار گرديد، خوشحال شد و با اراده قوي تن به حکم جائرانه اي داد که يک روي آن جلب رضوان الهي بود.
4- حوادث چند هفته اخير در سطح منطقه که با سوگيري عليه شيعيان و رهبران روحاني آنان پيوند دارد، خود يک دليل قاطع بر مستقل نبودن حکمي است که به نام رژيم آل سعود صادر شده است. در اين ايام ما شاهد هجوم وحشيانه ارتش نيجريه به شيعيان در «زاريا» و هتک و جرح و حبس آيت الله شيخ ابراهيم زکزاکي، حمله پليس به صفوف شيعيان آذربايجان در «نارداران» که منجر به شهادت چندين تن از شيعيان و بازداشت يکي از رهبران آنان گرديد، حمله وهابيون به منازل و مساجد شيعيان پاکستان در پاراچنار که به مجروح و کشته شدن تعدادي از شيعيان منجر گرديد و حمله به صفوف شيعيان عزادار افغانستاني در «غزني» بوديم اگر چه در همه اين اقدامات به نوعي ردپاي رژيم وهابي آل سعود وجود دارد، در عين حال اسناد و شواهد از محوريت رژيم صهيونيستي در همه اين حوادث حکايت دارد. طبعاً اجراي حکم اعدام 47 نفر از نيروهاي متنفذ عربستاني که شيخ نمر برجسته ترين آن ها مي باشد، يک اقدام ابتکاري از سوي اين رژيم به حساب نمي آيد کما اينکه واکنش توام با خوشحالي مقامات و رسانه هاي اسرائيلي پرده از محوريت تل آويو و نه رياض برمي دارد. تسلسل اين وقايع در عين حال از توطئه بزرگي عليه منطقه هم پرده برمي دارد و از اين رو به نوعي چاره انديشي قاطع و در عين حال مدبرانه نياز دارد.
5- اما اقدام عربستان به قطع روابط با جمهوري اسلامي و پيوستن دو سه کشور عربي که به سختي مي توان از آنان بعنوان کشور و دولت مستقل نام برد، يک اقدام موثر به حساب نمي آيد چرا که از يک طرف روابط عربستان و اين کشورها با ايران در حوزه هاي اقتصادي، سياسي و امنيتي در اندازه اي نيست که قطع يا وصل آن تاثيري داشته باشد. «حج»، تنها دليل اتصال ديپلماتيک بين ايران و عربستان است و آنکه از حج سود مادي مي برد، کشور ايران و مردم آن نبوده اند. اقدام عربستان به قطع رابطه سياسي که در موضوع شرکت ايرانيان در مراسم حج آينده ابهام به وجود آورده است، کار دولت ايران را در مواجهه با شهرونداني که براي انجام فريضه در پي سفر به مکه و مدينه مي باشند آسان مي کند و حال آنکه در بخش وسيعي از مردم ايران، پيش از اين هم اين سوال پديد آمده بود که وقتي به دليل ضعف فرهنگي و اخلاقي برگزارکنندگان سعودي، حرمت حج گزار زير پا گذاشته مي شود، آيا شرعاً حضور در چنين سفري جايز است يا خير. از سوي ديگر برخلاف ظاهر قضيه که قطع کننده رابطه سياسي در موضع ابتکار عمل ديده شده و کشوري که رابطه با آن قطع شده، منفعل ديده مي شود، واقعيت اين است که در حوزه ديپلماسي وجود رابطه، نشانه اقتدار و قطع آن نشانه عدم توانايي در مديريت مناسبات است و از اين رو کشوري که تحت تاثير يک موضوع و يا به دليل نابخردي، رابطه سياسي خود را با کشوري قطع مي کند، لاجرم براي وصل دوباره آن هزينه سنگيني خواهد پرداخت چرا که کشوري که رابطه با آن قطع شده درخواست مجدد رابطه را فقط تحت شرايطي مي پذيرد. آنگاه رژيم قطع کننده بايد تحقير خود را عملاً بپذيرد. آمريکايي ها در ارديبهشت سال 1359 رابطه سياسي خود با ايران را قطع کرده اند که حضرت امام خميني در واکنش فرمودند: «اگر کارتر در طول عمر خود يک کارکرده که به نفع مظلومين بوده، همين کار است» بعد از کارتر همه روساي جمهور آمريکا دنبال وصل دوباره رابطه با ايران بوده اند که ايران زيربار نرفته است. کاملاً واضح است که در صحنه مواجهه با ايران، رژيمي نظير عربستان بازنده است. نويسنده: سعدالله زارعي
1- صدور حکم اعدام عليه مقامات سياسي- مذهبي و سپس اجراي آن در واقع اعتراف به اين نکته است که رژيم صادرکننده حکم، توانايي شنيدن صداي مخالف را ندارد و به گفتمان مخالف ماهيت وجودي داده و آن را امنيتي مي کند و در واقع درجه آسيب پذيري خود از سخنان مخالف را به نمايش مي گذارد. از سوي ديگر نشان مي دهد که اين رژيم آنچنان ناتوان شده که از درک تبعات وخيم به شهادت رساندن يک عالم ديني به همراه 47 نفر ديگر که عمدتا از افراد صاحب نفوذ شيعه و سني در عربستان بوده اند، عاجز است. ديروز و پريروز صدها مقاله در مطبوعات غرب که به شدت نگران سقوط رژيم وابسته آل سعود مي باشند، به چاپ رسيد که در آن به تاثير اقدام دولت رياض در اعدام شيخ نمر اشاره کرده و اين حکم را آغازي بر يک سلسله بحران در عربستان ارزيابي نمودند. با اين وصف رژيم عربستان به اقدامي دست زده که نوعي خودکشي سياسي به حساب مي آيد.
2- براساس آنچه گفته شد، اين احتمال که در پشت صدور و اجراي احکام اعدام در عربستان، رژيم صهيونيستي قرار دارد، تقويت مي شود سناريوخواني رژيم صهيونيستي در اين ماجرا کار دشواري نيست. صهيونيست ها بدون آنکه به کشف خارق العاده اي نايل شده باشند، جمعبندي کرده اند که اقدام رژيم سعودي در به شهادت رساندن يک روحاني عاليقدر از يک سو روابط ايران و عربستان را که تا پيش از اين هم ضعيف بود به وضعيت بحراني تبديل مي کند و از سوي ديگر سبب برانگيختگي شديد احساسات شيعيان منطقه عليه رژيم سعودي و عوامل وابسته به آن در کشورهاي منطقه شده و حتي مي تواند به درگيري خونين منجر شود. از منظر رژيم صهيونيستي، در چنين فضايي مي توان رژيم سعودي را وادار به زدن ضربات پي در پي به شيعيان نمود و پاي ايران را که تاکنون از درگير شدن با عربستان اجتناب مي کرده به درگيري با اين رژيم باز کرد. از منظر رژيم صهيونيستي درگيري عربستان و ايران خواه ناخواه در کشورهاي اسلامي يک دوقطبي را پديد مي آورد که در آن تعداد کشورهاي محافظه کار که موجوديت رژيم صهيونيستي را پذيرفته اند، بيش از کشورهايي است که داراي هويت انقلابي هستند. رژيم تل آويو که از رويارويي مستقيم با جبهه مقاومت عاجز است به جبهه بندي عربستان در مقابل ايران به عنوان راه حل نگاه مي کند. در اين ميان رژيم عربستان که در سالهاي اخير به دليل عملکرد، داراي افت موقعيت شده است، گمان مي کند نزديک شدن به اسرائيل و پذيرش ديدگاه هاي امنيتي آن، به بازسازي موقعيت عربستان به خصوص در ميان کشورهاي غربي کمک مي کند. و از آنجا که يک دولت در شرايط طبيعي به اقدامي با اين درجه از خطر دست نمي زند، مي توانيم احتمال بدهيم که از اين پس نيز اقداماتي جنايتکارانه از سوي رژيم سعودي روي خواهد داد.
3- اقدام عليه شيخ باقر نمر نشان مي دهد که رژيم سعودي، تهديد امنيتي خود را در درجه اول، شيعيان اين کشور مي داند و در ميان شيعيان، رهبران روحاني را برجسته ترين خطر ارزيابي مي کند. اين جمع بندي از دو منظر قابل ارزيابي است. منظر اول اين است که در عربستان طي حداقل 30 سال گذشته، شيعيان هيچگاه مشکل امنيتي نبوده اند از اين رو هيچ گزارشي وجود ندارد که شيعيان در اقدامات امنيتي عليه رژيم سعودي مشارکت کرده اند. اين در حالي است که وضع شيعيان در استانهاي الشرقيه، عسير، نجران و جيزان- که اکثريت جمعيت آنان را شيعيان تشکيل مي دهند- بسيار بد و توام با محروميت شديد است. شيعيان عربستان که حتماً بيش از 30 درصد جمعيت اين کشور را شامل شده و عدد آنان از 7/5 ميليون نفر بيشتر مي باشد، هيچ نوع مشارکتي در اداره حکومت و حتي اداره استانهاي خود ندارند. اين وضعيت اگر چه مورد اعتراض آنان بوده اما هيچگاه سبب روي آوردن آنان به فضاي امنيتي نشده است. بنابراين امنيتي ديدن شيعيان نوعي ناسپاسي از سوي رژيم آل سعود به حساب مي آيد. اما منظر دوم اين است که شيعيان به دليل برخورداري از فرهنگ انقلابي مهمترين جمعيت مخالف فساد و وابستگي در عربستان به حساب مي آيند و روحيه اي که بطور طبيعي در ماههاي محرم و صفر و در سايه نهضت عاشورا در شيعيان بيشتر جلوه گر مي شود، از منظر رژيم آل سعود يک تهديد است و واقعاً هم براي مفسدين منحرف سعودي يک خطر جدي به حساب مي آيد. از آن طرف، روحانيت انقلابي شيعه، ضمن آن که از پشتوانه عظيم اجتماعي برخوردارند، در راه مبارزه از صلابت و الهام بخشي خاصي برخوردارند. کما اينکه گفته شده است وقتي شيخ باقرالنمر از قطعي بودن شهادت خود و زمان اجراي حکم خبر دار گرديد، خوشحال شد و با اراده قوي تن به حکم جائرانه اي داد که يک روي آن جلب رضوان الهي بود.
4- حوادث چند هفته اخير در سطح منطقه که با سوگيري عليه شيعيان و رهبران روحاني آنان پيوند دارد، خود يک دليل قاطع بر مستقل نبودن حکمي است که به نام رژيم آل سعود صادر شده است. در اين ايام ما شاهد هجوم وحشيانه ارتش نيجريه به شيعيان در «زاريا» و هتک و جرح و حبس آيت الله شيخ ابراهيم زکزاکي، حمله پليس به صفوف شيعيان آذربايجان در «نارداران» که منجر به شهادت چندين تن از شيعيان و بازداشت يکي از رهبران آنان گرديد، حمله وهابيون به منازل و مساجد شيعيان پاکستان در پاراچنار که به مجروح و کشته شدن تعدادي از شيعيان منجر گرديد و حمله به صفوف شيعيان عزادار افغانستاني در «غزني» بوديم اگر چه در همه اين اقدامات به نوعي ردپاي رژيم وهابي آل سعود وجود دارد، در عين حال اسناد و شواهد از محوريت رژيم صهيونيستي در همه اين حوادث حکايت دارد. طبعاً اجراي حکم اعدام 47 نفر از نيروهاي متنفذ عربستاني که شيخ نمر برجسته ترين آن ها مي باشد، يک اقدام ابتکاري از سوي اين رژيم به حساب نمي آيد کما اينکه واکنش توام با خوشحالي مقامات و رسانه هاي اسرائيلي پرده از محوريت تل آويو و نه رياض برمي دارد. تسلسل اين وقايع در عين حال از توطئه بزرگي عليه منطقه هم پرده برمي دارد و از اين رو به نوعي چاره انديشي قاطع و در عين حال مدبرانه نياز دارد.
5- اما اقدام عربستان به قطع روابط با جمهوري اسلامي و پيوستن دو سه کشور عربي که به سختي مي توان از آنان بعنوان کشور و دولت مستقل نام برد، يک اقدام موثر به حساب نمي آيد چرا که از يک طرف روابط عربستان و اين کشورها با ايران در حوزه هاي اقتصادي، سياسي و امنيتي در اندازه اي نيست که قطع يا وصل آن تاثيري داشته باشد. «حج»، تنها دليل اتصال ديپلماتيک بين ايران و عربستان است و آنکه از حج سود مادي مي برد، کشور ايران و مردم آن نبوده اند. اقدام عربستان به قطع رابطه سياسي که در موضوع شرکت ايرانيان در مراسم حج آينده ابهام به وجود آورده است، کار دولت ايران را در مواجهه با شهرونداني که براي انجام فريضه در پي سفر به مکه و مدينه مي باشند آسان مي کند و حال آنکه در بخش وسيعي از مردم ايران، پيش از اين هم اين سوال پديد آمده بود که وقتي به دليل ضعف فرهنگي و اخلاقي برگزارکنندگان سعودي، حرمت حج گزار زير پا گذاشته مي شود، آيا شرعاً حضور در چنين سفري جايز است يا خير. از سوي ديگر برخلاف ظاهر قضيه که قطع کننده رابطه سياسي در موضع ابتکار عمل ديده شده و کشوري که رابطه با آن قطع شده، منفعل ديده مي شود، واقعيت اين است که در حوزه ديپلماسي وجود رابطه، نشانه اقتدار و قطع آن نشانه عدم توانايي در مديريت مناسبات است و از اين رو کشوري که تحت تاثير يک موضوع و يا به دليل نابخردي، رابطه سياسي خود را با کشوري قطع مي کند، لاجرم براي وصل دوباره آن هزينه سنگيني خواهد پرداخت چرا که کشوري که رابطه با آن قطع شده درخواست مجدد رابطه را فقط تحت شرايطي مي پذيرد. آنگاه رژيم قطع کننده بايد تحقير خود را عملاً بپذيرد. آمريکايي ها در ارديبهشت سال 1359 رابطه سياسي خود با ايران را قطع کرده اند که حضرت امام خميني در واکنش فرمودند: «اگر کارتر در طول عمر خود يک کارکرده که به نفع مظلومين بوده، همين کار است» بعد از کارتر همه روساي جمهور آمريکا دنبال وصل دوباره رابطه با ايران بوده اند که ايران زيربار نرفته است. کاملاً واضح است که در صحنه مواجهه با ايران، رژيمي نظير عربستان بازنده است. نويسنده: سعدالله زارعي