اوین
نامه ی کیهان شنبه 12 دیماه سال 1394
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "كلوخ انداز را
پاداش سنگ است "
37 سال است که نه سنگ به سوی آمریکا پرتاب نشده که برتوی سرمردم ایران
خورده است .چون اشغال سفارت آمریکا در13 آبان درتهران هدف سقوط دولت موقت بازرگان وپایین
کشیدن کرکره فضای نیم بنددمکراتیک و جوسازی علیه نیروهای مخالف وحذف فیزیکی شان ازصحنه
باچترادعای مبارزه باآمریکا بود .ازسوی دیگر اشغال نظامی افغانستان وعراق که همانگونه که رفسنجانی درخطبه نمازجمعه تهران گفت
با همکاری رژیم بود چون فقط به نفع رژیم تمام
شد. بنابراین اینگونه شعاردادن مصرف داخلی دارد وناشی ازجنگ قدرت وثروت جناحی وباندی
ومخالفت بابرجام است . البته ربط به انتخابات اسفنددارد
سامانه
موشکي ايران و پيشرفت هاي شگفت انگيز و غرورآفرين فرزندان کشورمان در اين عرصه،
تازه ترين بهانه آمريکايي ها براي اعمال تحريم هاي جديد عليه ملت ايران است.
موضوعي که از چند روز قبل بر سر زبان ها افتاد و به تدريج با انتشار جزئياتي از آن
و مشخص شدن تعداد اشخاص حقيقي و حقوقي در معرض تحريم، ابعاد آن بيش از گذشته بر
همگان روشن شد. در واکنش به اين زياده خواهي و گستاخي يانکي ها، رئيس جمهور محترم
کشورمان با ارسال نامه اي به وزيردفاع، با تاکيد بر عزم ايران براي ادامه پروژه
هاي موشکي، از وي خواست اين روند را با قدرت و قوت ادامه دهد. اقدام اخير آمريکايي
ها و رفتار بعدي آنها يعني مسکوت و معلق گذاشتن تحريم تازه تا اطلاع ثانوي و
همچنين نامه رئيس جمهور محترم داراي ابعاد و زواياي گوناگوني است که در دو بخش به
برخي از آنها مي پردازيم.
الف: در خصوص رفتار آمريکايي ها و رويکرد خصمانه آنها عليه يک برنامه عادي و متعارف نظامي کشورمان بايد گفت:
1- براي هرکس که اندک آشنايي با آمريکا و سياست هاي بين المللي آن کشور داشته باشد، کاملاقابل پيش بيني بود که بلافاصله پس از انعقاد پيمان بين ايران و 1+5 عهدشکني و دبه آمريکايي ها آغاز خواهد شد. اين روند نه تازگي داشته و نه تعجب آور است و مي توان مصاديق متعدد و تلخي از رفتار آنها با ملل عالم و از جمله با ملت خودمان را نشان داد که در همه آنها، با قلدري و گردن کلفتي، روي سند مکتوب و معتبر منعقده، پا گذاشته اند. يک نمونه ساده و فراموش نشدني اين عهدشکني، تعهد آمريکا به عدم دخالت در امور داخلي کشورمان است که آمريکا در جريان قرارداد الجزاير و مذاکرات براي آزادي جاسوسان به گروگان گرفته شده در لانه جاسوسي بدان متعهد شده بود. اما مي بينيم که آنها حتي يک روز هم به اين تعهد پاي بند نبوده و براي دخالت هاي بي شرمانه خود، رسما بودجه تعيين مي کنند!
2- اما به رغم اين تجربه تاريخي معاصر و نازدودني از حافظه ملت ها، برخي تاکيد داشته و دارند که با تغيير لحن و رويکرد و ... مي توان روش و منش آمريکا را تغيير داد! فضا سازي و عمليات فريب فراواني هم براي بزک چهره آمريکا و زدن ماسک انسان دوستي بر صورت کريه شيطان بزرگ انجام شد. در اين بين،چشم بيدار امت، بازهم خطر را پيش بيني کرد و درباره فرجام اعتماد به بي اعتبار ترين دولت جهان، بارها و بارها هشدار داد. رهبر عزيز انقلاب در کشاکش مذاکرات هسته اي، با قدرداني از زحمات مذاکره کنندگان هشدار دادند: «به اينها نمي شود اعتماد کرد؛ اينها کساني نيستند که حرف راست از دهانشان خارج بشود؛ صداقت در اينها نيست. در همين آزمايش دشواري هم که آقاي رئيس جمهور اشاره کردند... بي صداقتي هاي متعدد و مکرر آنها در طول اين زمان نشان داده شد.» يا در تيرماه سال جاري، درپاسخ به نامه رئيس جمهور، مرقوم فرمودند: «مراقبت از نقض عهده اي محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبي مي دانيد که برخي از شش دولت طرف مقابل به هيچ رو قابل اعتماد نيستند» اين هشدار که نمونه اي از صدها زنگ خطر تاريخي در مقاطع مختلف بود، به روشني اين روزها را متذکر شده بود و درباره آن به مسئولان مملکتي، انذار داده بود.
3- افزون بر توصيه هاي رهبر حکيم و فرزانه انقلاب،کارشناسان و نخبگان دلسوز هم در اين باره گفتند و نوشتند. کيهان در همان ايام انتشار برجام، در همين مورد بخصوص - يعني بهانه گيري آتي آمريکايي ها در موضوع توان موشکي کشورمان- بارها و بارها تذکر داد و نوشت که؛ قطعا و بدون کمترين ترديدي، آنها به زودي به سراغ برنامه موشکي ما خواهند آمد و با سوءاستفاده از واژه «قابليت حمل کلاهک هسته اي» در برجام و قطعنامه 2231 تحريم هاي تازه اي را عليه ما برقرار کرده و يا باب بازرسي هاي غيرقانوني و فراپروتکلي را خواهند گشود. هشدارهاي آن زمان با واکنش تند و يا توجيهات عجيب و غريب مواجه شد و... به هرحال آن روزها گذشت.
4-در اينجا بحث بر سر خباثت آمريکاست و اينکه به هردليلي - اعم از ترس، عافيت طلبي، خستگي و...- حق اين نبود که با روش آزمون و خطا دشمن را محک بزنيم و از سوراخي که بارها گزيده شده ايم، باز هم گزيده شويم. نه ماهيت آمريکا تغييري کرده و نه کسي مي تواند و اجازه دارد ماهيت جمهوري اسلامي را تغيير بدهد. در چنين شرايطي، انتظار تغيير رفتار و رويکرد دشمن صرفا به خاطر يک قرارداد چند جانبه، خيال خامي بود که ماهيت آن خيلي زودتر از آنچه انتظار مي رفت، آشکار شد.
ب: گستاخي و زياده خواهي دشمن در ذات آنهاست و نبايد و نمي توان نسبت به آن ژست بهت و حيرت گرفت بلکه بايد در باره آن واکنش متناسب نشان داد و اجازه زياده خواهي را از آنها گرفت. در اين مورد خاص واکنش رئيس جمهور محترم نگارش نامه اي به وزير دفاع بود. در اين باره بايد گفت:
1- چندي قبل، آمريکايي ها با تصويب قانوني که سفر اتباع ديگر کشورها به ايران را محدود مي کرد، عملاتحريم تازه اي بر ما تحميل کردند. بهانه آن تحريم، «تروريسم» بود و با همين بهانه، مانع بزرگي بر سر راه مبادلات تجاري و اقتصادي کشورمان، حضور سرمايه گذاران خارجي و ايراني مقيم خارج از کشور در ايران و بالاخره صنعت گردشگري ايران قرار دادند. اين موضوع با اعتراض نخبگان مواجه شد و در اثر آن مقامات ارشد مذاکره کننده هم به صراحت آن را «ناقض برجام» معرفي کردند. اما اندکي پس از آنکه نامه بي ارزش و فاقد پشتوانه قانوني و حقوقي وزير خارجه آمريکا- که تنها حدود يکسال ديگر بر سر کار است - منتشر شد، ناگهان چرخشي صد و هشتاد درجه در مسئولان مذکور حاصل شد و به جاي ايستادن در برابر زياده خواهي دشمن، آن نامه را «تضميني کافي» براي ادامه اجراي برجام دانستند!
2- اين کوتاه آمدن باعث شد دشمن گستاخ تر شود و گامي ديگر به پيش بيايد! در اين مرحله، آنها حداقل يازده شخص حقيقي و حقوقي جديد را در فهرست تحريم تازه قرار دادند! طبيعتا اين آخرين زياده خواهي دشمن نبوده و نخواهد بود و بايد واکنشي متناسب با آن نشان داده مي شد. اکنون بايد پرسيد واکنش متناسب با آن رفتار، همان است که تا کنون انجام شده و موضوع با يک نامه و جملات کليشه اي آقاي عراقچي در برنامه تلويزيوني تمام خواهد شد؟
3- در پاسخ بايد گفت نامه رهبر معظم انقلاب درباره چگونگي اجراي برجام به تاريخ 29 مهرماه سال جاري (يعني تنها 73روز قبل) براي اين روزها کاملاراهکار ارائه کرده و مسئولان را به راحتي براي نشان دادن واکنش مناسب، آماده کرده است. به عنوان نمونه، ايشان در نامه مذکور تصريح فرموده اند: «در سراسر دوره هشت ساله، وضع هرگونه تحريم در هر سطح و به هر بهانه اي (از جمله بهانه هاي تکراري و خودساخته تروريسم و حقوق بشر) توسط هر يک از کشورهاي طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه مجلس، اقدام هاي لازم را انجام دهد و فعّاليت هاي برجام را متوقف کند. » حال بايد پرسيد آيا نامه نگاري و مصاحبه مي تواند پاسخ قانوني به رفتار آمريکايي ها باشد يا اجراي نامه رهبر انقلاب و جلوگيري از اجراي غيرقانوني برجام!؟ غيرقانوني از آن روي که برخلاف وظيفه مصرح در همان نامه که تاکيد مي کند «از آنجا که پذيرش مذاکرات از سوي ايران اساساً با هدف لغو تحريمهاي ظالمانه اقتصادي و مالي صورت گرفته است و اجرايي شدن آن در برجام به بعد از اقدام هاي ايران موکول گرديده، لازم است تضمين هاي قوي و کافي براي جلوگيري از تخلف طرف هاي مقابل، تدارک شود، که از جمله آن اعلام کتبي رئيس جمهور آمريکا و اتحاديه اروپا مبني بر لغو تحريم ها است. در اعلام اتحاديه اروپا و رئيس جمهور آمريکا، بايد تصريح شود که اين تحريم ها به کلي برداشته شده است.» و مي دانيم که هيچ تضميني از حريف گرفته نشده و شتاب در اجراي برجام به اميد واهي رفع تحريم ها، تعجب آور و تاسف انگيز است. اکنون اينگونه به نظر مي رسد که عده اي با شور و شعف از صادرات تاريخي اورانيوم غني شده! بيل و کلنگ به دست، آماده تخريب قلب راکتور اراک و از کف دادن آخرين برگ برنده کشورمان در برابر غرب در اين پرونده هستند! آيا وقتي هيچ اهرمي براي رويارويي با دشمن در دست نداشته باشيم، گستاخي و زياده خواهي آنها بيشتر نخواهد شد!؟
4- ترديدي نيست که رئيس جمهور کشورمان همچون همه آحاد ايران اسلامي، خواستار و علاقه مند افزايش توان دفاعي و موشکي کشورمان است و اين موضوع جاي مسرت و خوشحالي است. اما همه مي دانيم که جاي اين علاقه مندي، نه در نامه به وزير دفاع، بلکه در هنگام نگارش بودجه دفاعي کشور است. يعني همان هنگام که براي يکسال کشور، تکليف مالي نوشته مي شود و بودجه دفاعي هم به صورت کاملامشخص و معين نگاشته و ابلاغ مي گردد. اکنون و در حالي که تنها سه ماه به پايان سال 94 فرصت باقي است،نه بودجه جديدي در راه است و نه فرصتي براي تنظيم متمم بودجه و البته نه فرصتي براي برنامه ريزي جديد در حوزه موشکي. آنچه در اين عرصه جريان دارد - همانگونه که از سوي سپاه اعلام شده - برنامه اي همه جانبه و منظم است که بدون ذره اي کندي و تعطيلي، زير نظر رهبر انقلاب و فرمانده کل قوا در حال انجام است و به نظر نمي رسد نامه مذکور- فارغ از وصف غيرت انقلابي و دلسوزي آن - تاثيري در موضوع داشته باشد. شايد همين اطلاع باعث شده باشد که مقامات گستاخ و جنايتکار آمريکايي با وقاحت نسبت به آن واکنش نشان داده و سبب شده يک مقام آمريکايي بلافاصله پس از انتشار نامه رئيس جمهور بگويد: «ما همچنان در برابر برنامه موشکي ايران خواهيم ايستاد و قصد واکنش نشان دادن به همه سخنان(!) مقامات ايراني را نداريم» از اين روي بايد گفت کاش رفتار رئيس جمهور ايران اسلامي که عزت و اعتبار او، عزت ايران است، کاري مي کرد و موضعي مي گرفت که هيچ کس نتواند به حرف و فرمانش خدشه اي وارد کند
برخلاف سخن رئيس جمهور محترم در آذر ماه گذشته که پرونده هسته اي را تمام شده دانسته و نقد به موضوع را نفي کرده بود، بايد گفت تازه ماجرا شروع شده و اين دست واکنش هاي ضعيف، ثمري جز گستاخي دشمن ندارد. کاش مشاوران رئيس جمهور، راه هايي بهتر از نامه نگاري به ايشان توصيه مي کردند. نويسنده: حسين شمسيان
الف: در خصوص رفتار آمريکايي ها و رويکرد خصمانه آنها عليه يک برنامه عادي و متعارف نظامي کشورمان بايد گفت:
1- براي هرکس که اندک آشنايي با آمريکا و سياست هاي بين المللي آن کشور داشته باشد، کاملاقابل پيش بيني بود که بلافاصله پس از انعقاد پيمان بين ايران و 1+5 عهدشکني و دبه آمريکايي ها آغاز خواهد شد. اين روند نه تازگي داشته و نه تعجب آور است و مي توان مصاديق متعدد و تلخي از رفتار آنها با ملل عالم و از جمله با ملت خودمان را نشان داد که در همه آنها، با قلدري و گردن کلفتي، روي سند مکتوب و معتبر منعقده، پا گذاشته اند. يک نمونه ساده و فراموش نشدني اين عهدشکني، تعهد آمريکا به عدم دخالت در امور داخلي کشورمان است که آمريکا در جريان قرارداد الجزاير و مذاکرات براي آزادي جاسوسان به گروگان گرفته شده در لانه جاسوسي بدان متعهد شده بود. اما مي بينيم که آنها حتي يک روز هم به اين تعهد پاي بند نبوده و براي دخالت هاي بي شرمانه خود، رسما بودجه تعيين مي کنند!
2- اما به رغم اين تجربه تاريخي معاصر و نازدودني از حافظه ملت ها، برخي تاکيد داشته و دارند که با تغيير لحن و رويکرد و ... مي توان روش و منش آمريکا را تغيير داد! فضا سازي و عمليات فريب فراواني هم براي بزک چهره آمريکا و زدن ماسک انسان دوستي بر صورت کريه شيطان بزرگ انجام شد. در اين بين،چشم بيدار امت، بازهم خطر را پيش بيني کرد و درباره فرجام اعتماد به بي اعتبار ترين دولت جهان، بارها و بارها هشدار داد. رهبر عزيز انقلاب در کشاکش مذاکرات هسته اي، با قدرداني از زحمات مذاکره کنندگان هشدار دادند: «به اينها نمي شود اعتماد کرد؛ اينها کساني نيستند که حرف راست از دهانشان خارج بشود؛ صداقت در اينها نيست. در همين آزمايش دشواري هم که آقاي رئيس جمهور اشاره کردند... بي صداقتي هاي متعدد و مکرر آنها در طول اين زمان نشان داده شد.» يا در تيرماه سال جاري، درپاسخ به نامه رئيس جمهور، مرقوم فرمودند: «مراقبت از نقض عهده اي محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبي مي دانيد که برخي از شش دولت طرف مقابل به هيچ رو قابل اعتماد نيستند» اين هشدار که نمونه اي از صدها زنگ خطر تاريخي در مقاطع مختلف بود، به روشني اين روزها را متذکر شده بود و درباره آن به مسئولان مملکتي، انذار داده بود.
3- افزون بر توصيه هاي رهبر حکيم و فرزانه انقلاب،کارشناسان و نخبگان دلسوز هم در اين باره گفتند و نوشتند. کيهان در همان ايام انتشار برجام، در همين مورد بخصوص - يعني بهانه گيري آتي آمريکايي ها در موضوع توان موشکي کشورمان- بارها و بارها تذکر داد و نوشت که؛ قطعا و بدون کمترين ترديدي، آنها به زودي به سراغ برنامه موشکي ما خواهند آمد و با سوءاستفاده از واژه «قابليت حمل کلاهک هسته اي» در برجام و قطعنامه 2231 تحريم هاي تازه اي را عليه ما برقرار کرده و يا باب بازرسي هاي غيرقانوني و فراپروتکلي را خواهند گشود. هشدارهاي آن زمان با واکنش تند و يا توجيهات عجيب و غريب مواجه شد و... به هرحال آن روزها گذشت.
4-در اينجا بحث بر سر خباثت آمريکاست و اينکه به هردليلي - اعم از ترس، عافيت طلبي، خستگي و...- حق اين نبود که با روش آزمون و خطا دشمن را محک بزنيم و از سوراخي که بارها گزيده شده ايم، باز هم گزيده شويم. نه ماهيت آمريکا تغييري کرده و نه کسي مي تواند و اجازه دارد ماهيت جمهوري اسلامي را تغيير بدهد. در چنين شرايطي، انتظار تغيير رفتار و رويکرد دشمن صرفا به خاطر يک قرارداد چند جانبه، خيال خامي بود که ماهيت آن خيلي زودتر از آنچه انتظار مي رفت، آشکار شد.
ب: گستاخي و زياده خواهي دشمن در ذات آنهاست و نبايد و نمي توان نسبت به آن ژست بهت و حيرت گرفت بلکه بايد در باره آن واکنش متناسب نشان داد و اجازه زياده خواهي را از آنها گرفت. در اين مورد خاص واکنش رئيس جمهور محترم نگارش نامه اي به وزير دفاع بود. در اين باره بايد گفت:
1- چندي قبل، آمريکايي ها با تصويب قانوني که سفر اتباع ديگر کشورها به ايران را محدود مي کرد، عملاتحريم تازه اي بر ما تحميل کردند. بهانه آن تحريم، «تروريسم» بود و با همين بهانه، مانع بزرگي بر سر راه مبادلات تجاري و اقتصادي کشورمان، حضور سرمايه گذاران خارجي و ايراني مقيم خارج از کشور در ايران و بالاخره صنعت گردشگري ايران قرار دادند. اين موضوع با اعتراض نخبگان مواجه شد و در اثر آن مقامات ارشد مذاکره کننده هم به صراحت آن را «ناقض برجام» معرفي کردند. اما اندکي پس از آنکه نامه بي ارزش و فاقد پشتوانه قانوني و حقوقي وزير خارجه آمريکا- که تنها حدود يکسال ديگر بر سر کار است - منتشر شد، ناگهان چرخشي صد و هشتاد درجه در مسئولان مذکور حاصل شد و به جاي ايستادن در برابر زياده خواهي دشمن، آن نامه را «تضميني کافي» براي ادامه اجراي برجام دانستند!
2- اين کوتاه آمدن باعث شد دشمن گستاخ تر شود و گامي ديگر به پيش بيايد! در اين مرحله، آنها حداقل يازده شخص حقيقي و حقوقي جديد را در فهرست تحريم تازه قرار دادند! طبيعتا اين آخرين زياده خواهي دشمن نبوده و نخواهد بود و بايد واکنشي متناسب با آن نشان داده مي شد. اکنون بايد پرسيد واکنش متناسب با آن رفتار، همان است که تا کنون انجام شده و موضوع با يک نامه و جملات کليشه اي آقاي عراقچي در برنامه تلويزيوني تمام خواهد شد؟
3- در پاسخ بايد گفت نامه رهبر معظم انقلاب درباره چگونگي اجراي برجام به تاريخ 29 مهرماه سال جاري (يعني تنها 73روز قبل) براي اين روزها کاملاراهکار ارائه کرده و مسئولان را به راحتي براي نشان دادن واکنش مناسب، آماده کرده است. به عنوان نمونه، ايشان در نامه مذکور تصريح فرموده اند: «در سراسر دوره هشت ساله، وضع هرگونه تحريم در هر سطح و به هر بهانه اي (از جمله بهانه هاي تکراري و خودساخته تروريسم و حقوق بشر) توسط هر يک از کشورهاي طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه مجلس، اقدام هاي لازم را انجام دهد و فعّاليت هاي برجام را متوقف کند. » حال بايد پرسيد آيا نامه نگاري و مصاحبه مي تواند پاسخ قانوني به رفتار آمريکايي ها باشد يا اجراي نامه رهبر انقلاب و جلوگيري از اجراي غيرقانوني برجام!؟ غيرقانوني از آن روي که برخلاف وظيفه مصرح در همان نامه که تاکيد مي کند «از آنجا که پذيرش مذاکرات از سوي ايران اساساً با هدف لغو تحريمهاي ظالمانه اقتصادي و مالي صورت گرفته است و اجرايي شدن آن در برجام به بعد از اقدام هاي ايران موکول گرديده، لازم است تضمين هاي قوي و کافي براي جلوگيري از تخلف طرف هاي مقابل، تدارک شود، که از جمله آن اعلام کتبي رئيس جمهور آمريکا و اتحاديه اروپا مبني بر لغو تحريم ها است. در اعلام اتحاديه اروپا و رئيس جمهور آمريکا، بايد تصريح شود که اين تحريم ها به کلي برداشته شده است.» و مي دانيم که هيچ تضميني از حريف گرفته نشده و شتاب در اجراي برجام به اميد واهي رفع تحريم ها، تعجب آور و تاسف انگيز است. اکنون اينگونه به نظر مي رسد که عده اي با شور و شعف از صادرات تاريخي اورانيوم غني شده! بيل و کلنگ به دست، آماده تخريب قلب راکتور اراک و از کف دادن آخرين برگ برنده کشورمان در برابر غرب در اين پرونده هستند! آيا وقتي هيچ اهرمي براي رويارويي با دشمن در دست نداشته باشيم، گستاخي و زياده خواهي آنها بيشتر نخواهد شد!؟
4- ترديدي نيست که رئيس جمهور کشورمان همچون همه آحاد ايران اسلامي، خواستار و علاقه مند افزايش توان دفاعي و موشکي کشورمان است و اين موضوع جاي مسرت و خوشحالي است. اما همه مي دانيم که جاي اين علاقه مندي، نه در نامه به وزير دفاع، بلکه در هنگام نگارش بودجه دفاعي کشور است. يعني همان هنگام که براي يکسال کشور، تکليف مالي نوشته مي شود و بودجه دفاعي هم به صورت کاملامشخص و معين نگاشته و ابلاغ مي گردد. اکنون و در حالي که تنها سه ماه به پايان سال 94 فرصت باقي است،نه بودجه جديدي در راه است و نه فرصتي براي تنظيم متمم بودجه و البته نه فرصتي براي برنامه ريزي جديد در حوزه موشکي. آنچه در اين عرصه جريان دارد - همانگونه که از سوي سپاه اعلام شده - برنامه اي همه جانبه و منظم است که بدون ذره اي کندي و تعطيلي، زير نظر رهبر انقلاب و فرمانده کل قوا در حال انجام است و به نظر نمي رسد نامه مذکور- فارغ از وصف غيرت انقلابي و دلسوزي آن - تاثيري در موضوع داشته باشد. شايد همين اطلاع باعث شده باشد که مقامات گستاخ و جنايتکار آمريکايي با وقاحت نسبت به آن واکنش نشان داده و سبب شده يک مقام آمريکايي بلافاصله پس از انتشار نامه رئيس جمهور بگويد: «ما همچنان در برابر برنامه موشکي ايران خواهيم ايستاد و قصد واکنش نشان دادن به همه سخنان(!) مقامات ايراني را نداريم» از اين روي بايد گفت کاش رفتار رئيس جمهور ايران اسلامي که عزت و اعتبار او، عزت ايران است، کاري مي کرد و موضعي مي گرفت که هيچ کس نتواند به حرف و فرمانش خدشه اي وارد کند
برخلاف سخن رئيس جمهور محترم در آذر ماه گذشته که پرونده هسته اي را تمام شده دانسته و نقد به موضوع را نفي کرده بود، بايد گفت تازه ماجرا شروع شده و اين دست واکنش هاي ضعيف، ثمري جز گستاخي دشمن ندارد. کاش مشاوران رئيس جمهور، راه هايي بهتر از نامه نگاري به ايشان توصيه مي کردند. نويسنده: حسين شمسيان