روزی نامه ی
حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 22
دیماه سال 1394
سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری "اجلاس
ناکام قاهره و کارنامه اتحادیه عرب"
درشرایطی که هرروز دامنه ی تنش
واختلاف جناح وباندهای سخت درگیر جنگ قدرت
و ثروت آشتی ناپذیر ترمی شود .طوریکه رقبا اززدن هیچگونه اتهامات سنگین همراه با
تهدید به همدیگر دریغ نمی کنند . از سوی دیگر به دلیل مخالفت های شدیدی که با
اجرایی شدن برجام می شود منجر به اخلال
درروند لغو تحریم ها و تندتر شدن شیب تند
بحران ورکود اقتصادی شده است . همچنین با اقدام تروریستی که علیه سفارت وکنسول گری
عربستان از سوی پاسداران و بسیجیان انجام گرفت . هم تبدیل به بحران جدید سیاست
خارجی رژیم وارونه ی ولایت فقیه و هم افت و
کاهش قیمت نفت شده است . همچنین عربستان پیشقدم در قطع ر ابطه اش با رژیم وارونه
ی ولایت فقیه شد .
سپس عربستان از طریق کشورهای هم
پیمان شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه کشورهای عربی تلاش کرده است تا دایره فشار
و محکومیت علیه ی رژیم بربرمنش وتاریک اندیش بانکدار جهانی تروریست ولایت فقیه را
گسترش دهد. درحالیکه سرمقاله نویس باپاک
کردن صورت مسأله از موضع ضد عربستان مدعی شده است که اجلاس اتحادیه عرب درقاهره و
کارنامه اش ناکام می باشد .
اجلاس وزرای خارجه اتحادیه عرب در قاهره، شکست و ناکامی بزرگی را بر پرونده
شیطنتهای آل سعود افزود و انزوای سیاسی این رژیم بدنام را به وضوح به نمایش
گذاشت. این اجلاس که به درخواست و با اصرار عربستان با دستور کار ضدایرانی و با
هدف تشکیل یک «اجماع عربی علیه ایران» در قاهره برگزار شد، هیچ یک از پیشنهادات
ریاض برای «اقدام جدی و عملی» علیه ایران را نپذیرفت و تنها بر روی کاغذ، خواستهای
تکراری و غیر عملی عربستان را مورد تایید قرار داد اما همین موارد نیز با مخالفت
جدی عراق و لبنان مواجه شد و عربستان نتوانست بیانیه نهایی را با اجماع کامل اعضای
اتحادیه عرب، از تصویب اعضا بگذراند. با آنکه آل سعود با تحمل هزینههای فراوانی
امیدوار بود در
این زمینه به موفقیتی دست یابد، ولی نتوانست در قاهره هم کاری از پیش ببرد.
گویا زنجیره ناکامیها، شکستها و نامرادیهای آلسعود این روزها تمامی ندارد. چرا که سه روز قبل از برپائی اجلاس اتحادیه عرب در قاهره نیز شاهد شکست آلسعود در ریاض بودیم که عربستان حتی به عنوان میزبان هم نتوانست به اهدافش برسد. نشست اضطراری وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به درخواست عربستان در ریاض تشکیل شد و با صدور یک بیانیه به کار خود پایان داد. محور اصلی این اجلاس هم تلاش برای جلب نظر اعضا برای ایجاد اجماع علیه جمهوری اسلامی ایران و دستیابی به موضعی مشترک در این زمینه بود که عملاً به اهداف آلسعود که میزبان این اجلاس بود، نیانجامید.
ریاض با درخواست تشکیل اجلاس وزرای خارجه اتحادیه عرب در قاهره، تمامی شرایط وزمینهها را برای تامین خواستههایش مهیا میدید. عادل الجبیر وزیر خارجه تازهکار عربستان با تشکیل اجلاس اضطراری وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس در ریاض امیدوار بود اعضای شورا با وی همراهی کنند و در قدم بعدی، دستاوردهای این اجلاس را به سرمایهای برای اجلاس قاهره تبدیل کند ولی در هر دو زمینه با شکست خوارکنندهای مواجه شد.
فصل مشترک ادعاهای ریاض در هر دو اجلاس، مواضع تکراری آل سعود در قبال ایران بود که اینگونه فهرست شد:
*ایران در امور داخلی کشورهای عربی منطقه دخالت میکند و باید به عنوان مداخلهگر محکوم شود.
*ایران به طایفهگری و درگیریهای مذهبی دامن میزند و باید محکوم شود.
*اعدام شیخ نمر شرعی و قانونی بوده و باید مورد تایید و حمایت قرار گیرد.
این فهرست، در برگیرنده موارد دیگری نیز بود که به اصرار برخی کشورهای هم پیمان ریاض حذف شدند تا بلکه موارد باقیمانده با اجماع کامل مورد تایید قرار گیرند ولی باز هم شانس با آلسعود و وزیر خارجه تازهکارش یار نشد و هیچ یک از اعضای اتحادیه عرب حاضر نشدند روابط خود را با ایران قطع کنند و یاکوچکترین اقدام عملی علیه ایران را تایید و حمایت کنند. بدین ترتیب ریاض یکبار دیگر انزوای سیاسی خود را، این بار در «جبهه اعراب» به وضوح شاهد بود و علیرغم توسل به ریخت و پاشهای وسیع هم نتوانست کاری از پیش ببرد.
با وجود این، تمامی موارد اتهامات غیر واقعی است که اتفاقاً فهرست اتهامات منجر به رسوائی آلسعود را تشکیل میدهد. سران آلسعود تصور نکنند با جوسازی و ریخت و پاش دلارهای نفتی میتوانند واقعیتهای عینی و ملموس منطقه را وارونه جلوه دهند و برجنایات و رسوائیهای خود سرپوش بگذارند و در عین حال، همراهی و دنبالهروی کشورهای عربی را هم شاهد باشند.
عادل الجبیر اگر چه تلاش کرد از این فرصت برای جلب نظر موافق کشورهای عرب در پیوستن به رویای ائتلاف 34 کشور مورد انتظار عربستان بهرهگیری کند اما هر چه بیشتر تلاش کرد، کمتر نتیجه گرفت و اساس این پیشنهاد را از خواستههای رسمی خود حذف کرد.
نکته اساسی اینکه طی سالهای اخیر، آل سعود «رویای رهبری جهان عرب» را در سر میپروراند و پیروی اتحادیه عرب در سالهای اخیر برای واگذاری کرسی سوریه به تروریستهای مورد حمایت ریاض و مشخصاً «ارتش آزاد سوریه»! را به حساب مقبولیت دیدگاهها و مواضع خود میگذاشت.
جمهوری اسلامی ایران به درخواست رسمی دولتهای مشروع و قانونی عراق و سوریه برای همکاری جدی و عملی در مبارزه علیه تروریسم، پاسخ مثبت داده و صرفاً در حد کمکهای مستشاری و حمایتهای لجستیکی وارد عمل شده است ولی از جانب اتحادیه عرب به دخالت در امور داخلی کشورهای عرب متهم شده است در حالی که رژیم عربستان به آموزش، تجهیز، سازماندهی و حمایت همه جانبه از تروریستهای جنایت پیشه پرداخته و آنها را از یکصد کشور جهان برای قتل عام مردم و انهدام زیرساختها در سوریه، عراق، لبنان، لیبی و یمن به کار گرفته و ضمن اشغال بحرین به سرکوب حرکتهای مردمی پرداخته و حتی به مردم مظلوم عربستان هم رحم نکرده است ولی به درخواست چنین رژیم سفاک و جنایتکاری، اتحادیه عرب در قاهره تشکیل جلسه میدهد و اگر چه به هیچ یک از خواستههای عملی ریاض تمکین نمیکند ولی همین همراهی بر روی کاغذ هم از اتحادیه عرب انتظار نمیرفت.
چرا اتحادیه عرب واقعیت را نمیبیند و اگر میبیند چرا از کنار آن به سادگی میگذرد و به جانبداری هر چند شفاهی و بر روی کاغذ از رژیمی پرداخته که عامل اصلی بحرانهای اخیر در یمن، لیبی، سوریه، عراق، بحرین و لبنان است؟ خوبست اتحادیه عرب اوضاع دنیای عرب را مرور کند. لیبی و یمن فاقد دولتند، لبنان رئیسجمهور ندارد. سوریه و عراق در معرض یکهتازی تروریستهای مورد حمایت غرب و ارتجاع عربند. بحرین در اشغال است و آل سعود برای کشتار مسلمانان عرب زبان، از استخدام مزدوران «بلک واتر» از آمریکای لاتین، فرانسه، انگلیس و حتی آمریکا پروا نمیکند.
اتحادیه عرب اگر شهامت و قدرت و اعتباری داشت، نباید با طرحهای شوم طراحی شده توسط کمیته چهارجانبه که مستقیماً توسط «تونی بلر» نخستوزیر اسبق انگلیس دیکته میشد، همراه میشد و کشورهای عرب منطقه را در این بحرانهای فلجکننده به حال خود رها میکرد.
به راستی اتحادیه عرب در ماجراهای تلخ و تاسفبار سوریه و عراق چه اقدامی بجز واگذاری کرسی دولت سوریه به تروریستها و تجمع آنها تحت عنوان فریبکارانهای بنام «ارتش آزاد سوریه» انجام داده که اکنون به خودش اجازه میدهد حتی بر روی کاغذ هم که شده، ایران را که به اعتراف دوست و دشمن باید ناجی سوریه و عراق از چنگال تروریستها معرفی شود، محکوم سازد؟
هر چند آل سعود رسواتر از همیشه، از اجلاس ریاض و نه از اجلاس قاهره سودی نبردند بلکه انزوای سیاسی و انفعال خود را با دستهای به خون آغشته به دنیا نشان دادند و حتی رسانههای استکباری هم علیرغم تمایل همیشگی خود ناکامی آلسعود را بازگو کردند ولی این برای اتحادیه عرب هم افتخاری محسوب نمیشود که به ساز سعودیها برقصد و حتی به اصل تشکیل جلسه با چنین دستورکاری موافقت کند. کارنامه اتحادیه عرب در مسیر ویرانی شش کشور عرب و آوارگی میلیونها مسلمان عربی که در پشت دروازههای اروپا در اوج سرمای زمستان به انتظار لطف و مرحمت اجانب نشستهاند و چشم به آنسوی سیمهای خاردار دوختهاند، نه تنها افتخارآمیز نیست بلکه اوج ننگ و رسوائی و حقارت است. ایکاش اتحادیه عرب این مهم را درک میکرد و به الزامات آن توجه داشت.
گویا زنجیره ناکامیها، شکستها و نامرادیهای آلسعود این روزها تمامی ندارد. چرا که سه روز قبل از برپائی اجلاس اتحادیه عرب در قاهره نیز شاهد شکست آلسعود در ریاض بودیم که عربستان حتی به عنوان میزبان هم نتوانست به اهدافش برسد. نشست اضطراری وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به درخواست عربستان در ریاض تشکیل شد و با صدور یک بیانیه به کار خود پایان داد. محور اصلی این اجلاس هم تلاش برای جلب نظر اعضا برای ایجاد اجماع علیه جمهوری اسلامی ایران و دستیابی به موضعی مشترک در این زمینه بود که عملاً به اهداف آلسعود که میزبان این اجلاس بود، نیانجامید.
ریاض با درخواست تشکیل اجلاس وزرای خارجه اتحادیه عرب در قاهره، تمامی شرایط وزمینهها را برای تامین خواستههایش مهیا میدید. عادل الجبیر وزیر خارجه تازهکار عربستان با تشکیل اجلاس اضطراری وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس در ریاض امیدوار بود اعضای شورا با وی همراهی کنند و در قدم بعدی، دستاوردهای این اجلاس را به سرمایهای برای اجلاس قاهره تبدیل کند ولی در هر دو زمینه با شکست خوارکنندهای مواجه شد.
فصل مشترک ادعاهای ریاض در هر دو اجلاس، مواضع تکراری آل سعود در قبال ایران بود که اینگونه فهرست شد:
*ایران در امور داخلی کشورهای عربی منطقه دخالت میکند و باید به عنوان مداخلهگر محکوم شود.
*ایران به طایفهگری و درگیریهای مذهبی دامن میزند و باید محکوم شود.
*اعدام شیخ نمر شرعی و قانونی بوده و باید مورد تایید و حمایت قرار گیرد.
این فهرست، در برگیرنده موارد دیگری نیز بود که به اصرار برخی کشورهای هم پیمان ریاض حذف شدند تا بلکه موارد باقیمانده با اجماع کامل مورد تایید قرار گیرند ولی باز هم شانس با آلسعود و وزیر خارجه تازهکارش یار نشد و هیچ یک از اعضای اتحادیه عرب حاضر نشدند روابط خود را با ایران قطع کنند و یاکوچکترین اقدام عملی علیه ایران را تایید و حمایت کنند. بدین ترتیب ریاض یکبار دیگر انزوای سیاسی خود را، این بار در «جبهه اعراب» به وضوح شاهد بود و علیرغم توسل به ریخت و پاشهای وسیع هم نتوانست کاری از پیش ببرد.
با وجود این، تمامی موارد اتهامات غیر واقعی است که اتفاقاً فهرست اتهامات منجر به رسوائی آلسعود را تشکیل میدهد. سران آلسعود تصور نکنند با جوسازی و ریخت و پاش دلارهای نفتی میتوانند واقعیتهای عینی و ملموس منطقه را وارونه جلوه دهند و برجنایات و رسوائیهای خود سرپوش بگذارند و در عین حال، همراهی و دنبالهروی کشورهای عربی را هم شاهد باشند.
عادل الجبیر اگر چه تلاش کرد از این فرصت برای جلب نظر موافق کشورهای عرب در پیوستن به رویای ائتلاف 34 کشور مورد انتظار عربستان بهرهگیری کند اما هر چه بیشتر تلاش کرد، کمتر نتیجه گرفت و اساس این پیشنهاد را از خواستههای رسمی خود حذف کرد.
نکته اساسی اینکه طی سالهای اخیر، آل سعود «رویای رهبری جهان عرب» را در سر میپروراند و پیروی اتحادیه عرب در سالهای اخیر برای واگذاری کرسی سوریه به تروریستهای مورد حمایت ریاض و مشخصاً «ارتش آزاد سوریه»! را به حساب مقبولیت دیدگاهها و مواضع خود میگذاشت.
جمهوری اسلامی ایران به درخواست رسمی دولتهای مشروع و قانونی عراق و سوریه برای همکاری جدی و عملی در مبارزه علیه تروریسم، پاسخ مثبت داده و صرفاً در حد کمکهای مستشاری و حمایتهای لجستیکی وارد عمل شده است ولی از جانب اتحادیه عرب به دخالت در امور داخلی کشورهای عرب متهم شده است در حالی که رژیم عربستان به آموزش، تجهیز، سازماندهی و حمایت همه جانبه از تروریستهای جنایت پیشه پرداخته و آنها را از یکصد کشور جهان برای قتل عام مردم و انهدام زیرساختها در سوریه، عراق، لبنان، لیبی و یمن به کار گرفته و ضمن اشغال بحرین به سرکوب حرکتهای مردمی پرداخته و حتی به مردم مظلوم عربستان هم رحم نکرده است ولی به درخواست چنین رژیم سفاک و جنایتکاری، اتحادیه عرب در قاهره تشکیل جلسه میدهد و اگر چه به هیچ یک از خواستههای عملی ریاض تمکین نمیکند ولی همین همراهی بر روی کاغذ هم از اتحادیه عرب انتظار نمیرفت.
چرا اتحادیه عرب واقعیت را نمیبیند و اگر میبیند چرا از کنار آن به سادگی میگذرد و به جانبداری هر چند شفاهی و بر روی کاغذ از رژیمی پرداخته که عامل اصلی بحرانهای اخیر در یمن، لیبی، سوریه، عراق، بحرین و لبنان است؟ خوبست اتحادیه عرب اوضاع دنیای عرب را مرور کند. لیبی و یمن فاقد دولتند، لبنان رئیسجمهور ندارد. سوریه و عراق در معرض یکهتازی تروریستهای مورد حمایت غرب و ارتجاع عربند. بحرین در اشغال است و آل سعود برای کشتار مسلمانان عرب زبان، از استخدام مزدوران «بلک واتر» از آمریکای لاتین، فرانسه، انگلیس و حتی آمریکا پروا نمیکند.
اتحادیه عرب اگر شهامت و قدرت و اعتباری داشت، نباید با طرحهای شوم طراحی شده توسط کمیته چهارجانبه که مستقیماً توسط «تونی بلر» نخستوزیر اسبق انگلیس دیکته میشد، همراه میشد و کشورهای عرب منطقه را در این بحرانهای فلجکننده به حال خود رها میکرد.
به راستی اتحادیه عرب در ماجراهای تلخ و تاسفبار سوریه و عراق چه اقدامی بجز واگذاری کرسی دولت سوریه به تروریستها و تجمع آنها تحت عنوان فریبکارانهای بنام «ارتش آزاد سوریه» انجام داده که اکنون به خودش اجازه میدهد حتی بر روی کاغذ هم که شده، ایران را که به اعتراف دوست و دشمن باید ناجی سوریه و عراق از چنگال تروریستها معرفی شود، محکوم سازد؟
هر چند آل سعود رسواتر از همیشه، از اجلاس ریاض و نه از اجلاس قاهره سودی نبردند بلکه انزوای سیاسی و انفعال خود را با دستهای به خون آغشته به دنیا نشان دادند و حتی رسانههای استکباری هم علیرغم تمایل همیشگی خود ناکامی آلسعود را بازگو کردند ولی این برای اتحادیه عرب هم افتخاری محسوب نمیشود که به ساز سعودیها برقصد و حتی به اصل تشکیل جلسه با چنین دستورکاری موافقت کند. کارنامه اتحادیه عرب در مسیر ویرانی شش کشور عرب و آوارگی میلیونها مسلمان عربی که در پشت دروازههای اروپا در اوج سرمای زمستان به انتظار لطف و مرحمت اجانب نشستهاند و چشم به آنسوی سیمهای خاردار دوختهاند، نه تنها افتخارآمیز نیست بلکه اوج ننگ و رسوائی و حقارت است. ایکاش اتحادیه عرب این مهم را درک میکرد و به الزامات آن توجه داشت.