خبر ويژه
مصيبت رفسنجاني خاك نپاشيدن به صورت متملق هاست 11 دی - 94
مصيبت رفسنجاني خاك نپاشيدن به صورت متملق هاست 11 دی - 94
دستگاه تملق وچاچلوس وحتی جاسوس پروری
فقط مختص رفسنجانی نیست چون پایه گذارش خمینی شیاد بود .مهمتر اینکه خامنه ای که
ازهمه بدتراست .چون تمام حامیانش بطور دربست درچاپلوسی و تملق وثنا گویی خامنه ای
ازهم دیگر گوی سبقت ربوده اند .طوریکه
هیچگونه اراده ای ازخود ندارند ووفلش وارو طوطی صفتانه گفته های خامنه ای را بطور مداوم به عنوان فصل الخطاب چماق علیه ی
منتقدان ورقبا می کنند .
«مشکل هاشمي از زماني شروع شد که خاک بر چهره تملق گويان نپاشيد».
داريوش سجادي همکار سابق نشريات اصلاح طلب در يادداشتي نوشت: روزنامه آرمان به سنت مالوف خود در ترويج و تقديس «اکبر هاشمي رفسنجاني» مطلبي را منتشر کرده که طي آن نويسنده علي رغم اهتمام اش بمنظور پاسداشت و گراميداشت هاشمي با ادبياتي ضعيف و استدلالي عنيف ناخواسته موجبات تخفيف ايشان را فراهم آورده! اساساً يکي از مصيبت هاي هاشمي رفسنجاني برخورداريش از «نحافت حامي» است. همين حاميان نحيف البنيه بوده و هستند که هاشمي را مبتلابه درک غلط از موجوديت سياسي خود و عجز از فهم واقعيات دنياي سياست کرده اند.
زماني «هنري کيسينجر» صادقانه معترف بود که: «دشمنان آمريکا بايد از آمريکا بترسند، اما دوستانش بايد بيشتر بترسند.» اکنون با باژگونه خواني صراحت کيسينجر بر همان سياق مي توان هاشمي رفسنجاني را نيز چنين توصيف کرد.
وي با بيان اينکه هاشمي بايد از دشمنانش بترسد اما از دوستانش بايد بيشتر بترسد!» مي افزايد: ترس مزبور ترسي مفهوم و منشعب از منطق «بر زمينت مي زند نادان دوست» است. «دعوت پياده ها از هاشمي» عنوان مقاله آرمان است که بعد از انتشار رنجنامه «حسين فدائي» و فراخوان ايشان از هاشمي جهت توبه و بازگشت به اردوي انقلاب؛ نويسنده با توصيف منتقدان هاشمي رفسنجاني به عناصر «پياده» و پيادگان از قطار انقلاب کوشيده هاشمي را بر تارک درخشش و پرستش قرار دهد.
همين روزنامه در 13 مهر و در واکنش به انتقادات اينجانب از «رئيس مجمع تشخيص مصلحت» ذيل مقاله اي در تمجيد از آقاي هاشمي با توصيف اينجانب تحت عنوان «مبتلابه سندروم فراموشي» نوشت: «سجادي... براي بقا مي کوشد به تخريب آنهايي بپردازد که روزي يک ربع ديدار با آنها آرزويشان بود.... آقاي سجادي شما کجا هستي؟! نکند اين فراموشي حافظه تاريخي شما را هم تحت تاثير قرار داده است. واقعاً فراموش کرديد آيت الله هاشمي در چه جايگاهي هستند يا اينکه آب و هواي غرب، تاثير کرده است.»
پيش تر نيز «حسين مرعشي» در رابطه با انتقادات صورت گرفته به آيت الله هاشمي پس از اعلام کانديداتوري او براي انتخابات خبرگان گفت: تندروها ممکن است براي آيت الله هاشمي زحمتي درست کنند، اما ايشان بزرگتر از آن است که از اين حملات و هجمه برنجد و صحنه سياست را ترک کند.
همچنين «محمد عطريانفر» نيز در توصيف اولوهيت آقاي هاشمي و در اعتراض به اظهارات ناشيانه ايشان در مورد توانايي ايران در ساختن بمب اتمي فرموده اند: ايشان مجموعه اطلاعاتي در اختيار دارد. ممکن است با توجه به اطلاعاتي که در موضوع هسته اي دارد، هدف بزرگي در پس اين جمله داشته باشد. برخي اظهارنظرها از سوي برخي چهره هاي شاخص، به قصد انشاء است. بيان مطالب به قصد انشاء، اهدافي را دنبال مي کند که براي آدميان عادي قابل فهم نيست(!) در مجموع همه کساني که در مقام دفاع از هاشمي متوسل به اين منطق مبتذل مي شوند که؛ شما اصلاً در شان هاشمي نيستيد. هاشمي شما رو ريز مي بينه! شان هاشمي اجل از شما پياده ها است! قبله عالم براي آدميان عادي قابل فهم نيست!
سجادي خاطرنشان کرد: به اين جماعت دلداده بايد متذکر اين واقعيت شد که عزيزان! اساساً همه مشکل هاشمي از همان روزي شروع شد که خاکستر بر اين مناسبات و ادبيات مهوع و بادمجان دور قاب چينانه نپاشيد. مشکل اين «دوستان نابخرد هاشمي» دقيقاً ناتواني از فهم همين نکته بديهي است که اساساً ماهيت انقلاب اسلامي ترشروئي با چنين آداب و ادبيات پيشوا سالارانه و مناسبات شاهنشاهي بود.
انقلاب اسلامي اساساً مبارزه با همين ادبيات سالوسي و چاپلوسي و زعيم سالاري هاي نوچه پرورانه و خاکسارانه بود.
داريوش سجادي همکار سابق نشريات اصلاح طلب در يادداشتي نوشت: روزنامه آرمان به سنت مالوف خود در ترويج و تقديس «اکبر هاشمي رفسنجاني» مطلبي را منتشر کرده که طي آن نويسنده علي رغم اهتمام اش بمنظور پاسداشت و گراميداشت هاشمي با ادبياتي ضعيف و استدلالي عنيف ناخواسته موجبات تخفيف ايشان را فراهم آورده! اساساً يکي از مصيبت هاي هاشمي رفسنجاني برخورداريش از «نحافت حامي» است. همين حاميان نحيف البنيه بوده و هستند که هاشمي را مبتلابه درک غلط از موجوديت سياسي خود و عجز از فهم واقعيات دنياي سياست کرده اند.
زماني «هنري کيسينجر» صادقانه معترف بود که: «دشمنان آمريکا بايد از آمريکا بترسند، اما دوستانش بايد بيشتر بترسند.» اکنون با باژگونه خواني صراحت کيسينجر بر همان سياق مي توان هاشمي رفسنجاني را نيز چنين توصيف کرد.
وي با بيان اينکه هاشمي بايد از دشمنانش بترسد اما از دوستانش بايد بيشتر بترسد!» مي افزايد: ترس مزبور ترسي مفهوم و منشعب از منطق «بر زمينت مي زند نادان دوست» است. «دعوت پياده ها از هاشمي» عنوان مقاله آرمان است که بعد از انتشار رنجنامه «حسين فدائي» و فراخوان ايشان از هاشمي جهت توبه و بازگشت به اردوي انقلاب؛ نويسنده با توصيف منتقدان هاشمي رفسنجاني به عناصر «پياده» و پيادگان از قطار انقلاب کوشيده هاشمي را بر تارک درخشش و پرستش قرار دهد.
همين روزنامه در 13 مهر و در واکنش به انتقادات اينجانب از «رئيس مجمع تشخيص مصلحت» ذيل مقاله اي در تمجيد از آقاي هاشمي با توصيف اينجانب تحت عنوان «مبتلابه سندروم فراموشي» نوشت: «سجادي... براي بقا مي کوشد به تخريب آنهايي بپردازد که روزي يک ربع ديدار با آنها آرزويشان بود.... آقاي سجادي شما کجا هستي؟! نکند اين فراموشي حافظه تاريخي شما را هم تحت تاثير قرار داده است. واقعاً فراموش کرديد آيت الله هاشمي در چه جايگاهي هستند يا اينکه آب و هواي غرب، تاثير کرده است.»
پيش تر نيز «حسين مرعشي» در رابطه با انتقادات صورت گرفته به آيت الله هاشمي پس از اعلام کانديداتوري او براي انتخابات خبرگان گفت: تندروها ممکن است براي آيت الله هاشمي زحمتي درست کنند، اما ايشان بزرگتر از آن است که از اين حملات و هجمه برنجد و صحنه سياست را ترک کند.
همچنين «محمد عطريانفر» نيز در توصيف اولوهيت آقاي هاشمي و در اعتراض به اظهارات ناشيانه ايشان در مورد توانايي ايران در ساختن بمب اتمي فرموده اند: ايشان مجموعه اطلاعاتي در اختيار دارد. ممکن است با توجه به اطلاعاتي که در موضوع هسته اي دارد، هدف بزرگي در پس اين جمله داشته باشد. برخي اظهارنظرها از سوي برخي چهره هاي شاخص، به قصد انشاء است. بيان مطالب به قصد انشاء، اهدافي را دنبال مي کند که براي آدميان عادي قابل فهم نيست(!) در مجموع همه کساني که در مقام دفاع از هاشمي متوسل به اين منطق مبتذل مي شوند که؛ شما اصلاً در شان هاشمي نيستيد. هاشمي شما رو ريز مي بينه! شان هاشمي اجل از شما پياده ها است! قبله عالم براي آدميان عادي قابل فهم نيست!
سجادي خاطرنشان کرد: به اين جماعت دلداده بايد متذکر اين واقعيت شد که عزيزان! اساساً همه مشکل هاشمي از همان روزي شروع شد که خاکستر بر اين مناسبات و ادبيات مهوع و بادمجان دور قاب چينانه نپاشيد. مشکل اين «دوستان نابخرد هاشمي» دقيقاً ناتواني از فهم همين نکته بديهي است که اساساً ماهيت انقلاب اسلامي ترشروئي با چنين آداب و ادبيات پيشوا سالارانه و مناسبات شاهنشاهي بود.
انقلاب اسلامي اساساً مبارزه با همين ادبيات سالوسي و چاپلوسي و زعيم سالاري هاي نوچه پرورانه و خاکسارانه بود.