مشهد و فاجعه‌ای به نام طلاق!

یادداشت
مشهد و فاجعه‌ای به نام طلاق 11 خرداد -95
کدخدای ده که مرغابی بُوَد، برسرآن ده چه رسوایی بُوَد . وقتی  طلاق تبدیل به فاجعه در شهر مذهبی مشهد زادگاه خامنه ای رهبرولی فقیه شده باشد .حال تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل که درتهران وسایر شهرهای بزرگ کشورعمق این فاجعه چگونه است؟
غلامرضا بنی اسدی

مشهد، یک شهر نیست در شمار دیگر شهر ها. "مشهد" را با پسوند "مقدس" تعریف می‌کنند. و قرار است نماد تمدنی انقلاب اسلامی باشد و در محاورات هم از آن به عنوان پیشانی نظام نام می‌برند. این شان و آن پسوند الزاماتی دارد، باید‌هایی دارد و نباید‌هایی که خاص آن است و آن را در شمار شهر‌ها خاص می‌کند. توقع از مشهد نیز این است که در خوبی‌ها ممتاز باشد و در ویژگی‌های زیبا برجسته. توقع این است که در اندازه مفهوم "مشهد مقدس" باشد، اما....گاهی خبر‌هایی می‌خوانیم و می‌شنویم که نه تنها در شان مشهد نیست که اگر از نه در شهر‌های دور که در کشور‌های دور هم بشنویم موی را بر تن،راست می‌کند. قلم می‌ماند که چه باید گفت و اسم این را چه باید گذاشت؟ زلزله؟ فاجعه یا بالاتر از این؟ فکر می‌کنم باید گشت و واژه‌ای در اندازه این ماجرا خلق کرد که بتواند بار فاجعه‌ای را منتقل کند که در شهر مذهبی مشهد به ازای هر 2،8 ازدواج، یک طلاق اتفاق می‌افتد. یعنی چیزی قریب به 40 در صد ازدواج‌ها به طلاق منجر می‌شود آن هم در مشهد که توقع است آمار ازدواج روز افزون باشد و نسبتی چندین و چند برابری نسبت به طلاق داشته باشد. چه، می‌توان گفت بسیاری از مردمان شهر‌های دیگر نیز به نیت تیمن و تبرک وجود اقدس حضرت رضا(ع) به این شهر می‌آیند تا آغاز زندگی را از این مکان مطهر آغاز کنند اما نخوانده‌ایم و ندیده‌ایم که کسی بیاید و در مشهد الرضا، زندگی را مهر پایان بگذارد. پس این آمار هولناک را باید در همین کوچه پس کوچه‌های شهر خودمان بجوییم. در میان همین در و همسایه که شاید قوم و خویش ما نیز باشند. آمار را هم من خبر نگار نمی‌گویم که فردا، جوهر قلمم را سیاه بخوانند. این آخرین آماری است که یک مقام رسمی در روزنامه محلی اعلام کرده است؛مدیر ثبت احوال مشهد گفت: به ازای هر 2.8 ازدواج یک طلاق در سال گذشته در شهرستان مشهد رخ داده است. سلطانیان در جلسه شورای اداری مشهد با اعلام این خبر گفت: در سال گذشته 10هزار و315 طلاق در این شهرستان رخ داده و به ازای هر هزار نفر 9.4نفر ازدواج صورت گرفته است...آمار را دو باره بخوانید لطفا،10 هزار و 315 را تقسیم کنید بر تمام 365 روز سال، بدون در نظر گرفتن روز‌های تعطیلی، باز در هر روز بیش از 28 زندگی دراین شهر "نابود" می‌شود. اگر این رقم را بر 300 روز کاری و شیفت اداری تقسیم کنیم، وضعیت وخیم‌تر به چشم خواهد آمد؛ روزی بیش از 103 طلاق! یعنی هر ساعت 14 "حلال نفرت انگیز" اتفاق می‌افتد، یعنی در حدود 4 دقیقه یک انفجار با قدرت نابودی یک زندگی با شعاع تحت تاثیر قرار دادن چند خانواده، اتفاق می‌افتد. حالا انصاف بدهید، بالاتر از فاجعه نیست آنچه بی‌صدا، صدای انسانیت را در می‌آورد؟ آیا نباید یقه مسئولان گوناگون را گرفت و حساب کشید از آن‌ها که چرا چنین می‌شود و یک نفر پیدا نمی‌شود زنگ خطر را به صدا در آورد؟ یک نفر نباید از خود بپرسد چه کسانی در پدید آمدن این پدیده منحوس مقصرند؟ نباید انتقام این زندگی‌های پرپر را از مقصران و حتی قاصران ماجرا گرفت؟... حرف خیلی است، چون درد فراوان است اما از الفبا همین "آ" بس که؛‌ای مسئولان‌ای مردم،‌ای خانواده‌ها برخیزید که اگر نه سقف خانه، که سقف خانواده دارد روی زندگی‌ها آوار می‌شود...