نگاه
ظريف از چه چيزي سرخورده است؟ 11 خرداد -95
ظريف از چه چيزي سرخورده است؟ 11 خرداد -95
همکارسربازجوشریعت نداری آن بخش
ازعملکردحسین موسوی راسانسورکرده است که سفیررژیم وارونه ولایت فقیه درآلمان بود
ودرترورمخالفان ایرانی دررستوران میکنوس نقش داشت..
نويسنده:
مجتبي نيرّي
حسين
موسويان عضو سابق تيم مذاکره کننده هسته اي، سخنگوي سابق شوراي امنيت ملي در دوره
دکتر روحاني و حقوق بگير صندوق پلاشرز در گفت وگو با روزنامه «وقايع اتفاقيه» گفته
است: «من احساس مي کنم آقاي ظريف در جريان برجام سرخورده شدند و توقع اينکه از سوي
خودي ها متهم به خيانت و مزدوري شوند، نداشتند؛ ضمن اينکه با ديدن دعواهاي جناحي
داخلي هم محتاط شده اند...»
اما آيا واقعا سرخوردگي دکتر ظريف بعد از دو سال هدايت سکان مذاکرات هسته اي ناشي از انتقاد منتقدين است؟ آيا اعتراف دکتر سيف به «تقريبا هيچ بودن نتيجه برجام» ناشي از همين موضوع است؟ يا اينکه دلايل واقعي اين سرخوردگي را بايد در جاي ديگري جست وجو کرد؟
به نظر مي رسد آقاي موسويان با دادن آدرس غلط در پي آن است که اين شکست تاريخي و بسيار پرهزينه دولت روحاني تا همين چندي قبل آن را «خورشيد تابان» مي ناميدند، در اذهان منحرف و به مانند ساير گرفتاريهاي دولت يازدهم که به گردن رئيس دولت قبل مي اندازند، متوجه نقاط موهوم و خيالي کند.
نه، آقاي موسويان؛ سرخوردگي دولت از انتقاد دلسوزان نيست. سرخوردگي ناشي از سهل انديشي در شناخت شيطان و جبهه دشمن است؛ و ناشي از اين سهل انديشي که آمريکا ديگر شيطان اکبر نيست و مي توان با او تعامل کرد و با لبخند از آن امتياز گرفت؛ حال آنکه ان الشيطان لکم عدو فاتخذوه عدوا و در مقابل او بايد به اقتدار دروني ملت تکيه مي شد. سرخوردگي از اين است که بعد از پياده روي با دشمن و فرو ريختن عزت يک ملت مقاوم، و سوء استفاده دشمن از اين تصوير براي شکستن هيمنه انقلاب، تحريمها ترک برنداشت. سرخوردگي از اين است که دستاوردهاي هسته اي نظام پاي ميز معامله برده شد اما هدف اصلي از مذاکره يعني رفع تحريمها حاصل نشد. سرخوردگي از اين است که رئيس جمهور محترم به آمريکا ي بدعهد و غيرقابل اعتماد، اعتماد کرد و قبل از باز کردن پيچ و مهره هاي صنعت خون داده و شهيد داده هسته اي، لبخند گرگها، جاي گرفتن تضمين کتبي از رئيس جمهور آمريکا را گرفت و با وزير خارجه آمريکا زير پرچم عکس يادگاري گرفته شد. سرخوردگي از اين است که براي انتخابات رياست جمهوري 96 دولت چيزي براي عرضه ندارد. سرخوردگي از اين است که امروز نه تنها آمريکا که بحرين فزرتي هم براي ما شاخ و شانه مي کشد و او کاري از دستش برنمي آيد. سرخوردگي از اين است که دولت هر چه جلوتر مي رود، رد پاي آمريکا را در ايجاد مشکل در ارتباطات تجاري و اقتصادي ما با ساير دولتها به ويژه اروپايي ها بيشتر مي بيند، اما نمي تواند اين واقعيت را که ريشه در سهل انديشي دارد، اعلام کند؛ سرخوردگي از اعترافات رئيس جمهور اتريش و امثال او در آستانه سفر منتفي شده دکتر روحاني به آن کشور است. سرخوردگي از اين است که اين روزها دور اروپا را مي گردند اما در اين سفرها به غير از چند عکس يادگاري و يا تفاهم نامه هايي روي کاغذ در روي زمين چيزي حاصل نمي شود.
اما براي درمان اين سرخوردگي چه بايد کرد؟ نسخه شفابخش اين گرفتاري در دستان «طبيب انقلاب» است؛ بايد آن را گرفت و به آن عمل کرد! نسخه عبارت است از جهاد کبير؛ يعني مقاومت، تبعيت نکردن از دشمن و توليد اقتدار در مقابل وادادگي، تبعيت از دشمن و نشان دادن ضعف.
اما آيا واقعا سرخوردگي دکتر ظريف بعد از دو سال هدايت سکان مذاکرات هسته اي ناشي از انتقاد منتقدين است؟ آيا اعتراف دکتر سيف به «تقريبا هيچ بودن نتيجه برجام» ناشي از همين موضوع است؟ يا اينکه دلايل واقعي اين سرخوردگي را بايد در جاي ديگري جست وجو کرد؟
به نظر مي رسد آقاي موسويان با دادن آدرس غلط در پي آن است که اين شکست تاريخي و بسيار پرهزينه دولت روحاني تا همين چندي قبل آن را «خورشيد تابان» مي ناميدند، در اذهان منحرف و به مانند ساير گرفتاريهاي دولت يازدهم که به گردن رئيس دولت قبل مي اندازند، متوجه نقاط موهوم و خيالي کند.
نه، آقاي موسويان؛ سرخوردگي دولت از انتقاد دلسوزان نيست. سرخوردگي ناشي از سهل انديشي در شناخت شيطان و جبهه دشمن است؛ و ناشي از اين سهل انديشي که آمريکا ديگر شيطان اکبر نيست و مي توان با او تعامل کرد و با لبخند از آن امتياز گرفت؛ حال آنکه ان الشيطان لکم عدو فاتخذوه عدوا و در مقابل او بايد به اقتدار دروني ملت تکيه مي شد. سرخوردگي از اين است که بعد از پياده روي با دشمن و فرو ريختن عزت يک ملت مقاوم، و سوء استفاده دشمن از اين تصوير براي شکستن هيمنه انقلاب، تحريمها ترک برنداشت. سرخوردگي از اين است که دستاوردهاي هسته اي نظام پاي ميز معامله برده شد اما هدف اصلي از مذاکره يعني رفع تحريمها حاصل نشد. سرخوردگي از اين است که رئيس جمهور محترم به آمريکا ي بدعهد و غيرقابل اعتماد، اعتماد کرد و قبل از باز کردن پيچ و مهره هاي صنعت خون داده و شهيد داده هسته اي، لبخند گرگها، جاي گرفتن تضمين کتبي از رئيس جمهور آمريکا را گرفت و با وزير خارجه آمريکا زير پرچم عکس يادگاري گرفته شد. سرخوردگي از اين است که براي انتخابات رياست جمهوري 96 دولت چيزي براي عرضه ندارد. سرخوردگي از اين است که امروز نه تنها آمريکا که بحرين فزرتي هم براي ما شاخ و شانه مي کشد و او کاري از دستش برنمي آيد. سرخوردگي از اين است که دولت هر چه جلوتر مي رود، رد پاي آمريکا را در ايجاد مشکل در ارتباطات تجاري و اقتصادي ما با ساير دولتها به ويژه اروپايي ها بيشتر مي بيند، اما نمي تواند اين واقعيت را که ريشه در سهل انديشي دارد، اعلام کند؛ سرخوردگي از اعترافات رئيس جمهور اتريش و امثال او در آستانه سفر منتفي شده دکتر روحاني به آن کشور است. سرخوردگي از اين است که اين روزها دور اروپا را مي گردند اما در اين سفرها به غير از چند عکس يادگاري و يا تفاهم نامه هايي روي کاغذ در روي زمين چيزي حاصل نمي شود.
اما براي درمان اين سرخوردگي چه بايد کرد؟ نسخه شفابخش اين گرفتاري در دستان «طبيب انقلاب» است؛ بايد آن را گرفت و به آن عمل کرد! نسخه عبارت است از جهاد کبير؛ يعني مقاومت، تبعيت نکردن از دشمن و توليد اقتدار در مقابل وادادگي، تبعيت از دشمن و نشان دادن ضعف.