يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "رمزگشايي از پروژه محرمانه افراطيون "

اوین نامه ی کیهان 4 شنبه  15 اردیبهشت ماهسال 1395
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "رمزگشايي از پروژه محرمانه افراطيون "
1- اگر دولت يازدهم از نگاه افراطيون «رحم اجاره اي» محسوب مي شود، چرا فراکسيون موسوم به اميد در مجلس (مدعيان اصلاح طلبي و اعتدال) «رحم اجاره اي» تلقي نشود؟ اظهارات ابراهيم اصغرزاده دبير کل سابق حزب همبستگي در مصاحبه با روزنامه قانون (13 اسفند 92) به هر انگيزه اي بوده باشد، نوعي نشتي بشکه مدعيان اصلاحات است. او در اين مصاحبه تاکيد مي کند «به دوستاني به شوخي گفتم اين (روحاني) رحم اجاره اي براي پرورش يک نطفه است». افراطيون بعدها به طور مکرر مدعي شدند روحاني رايي از خود ندارد. همين طيف (از حجاريان تا تاجرنيا و زيباکلام و فائزه هاشمي) در طول 2 ماه بعد از انتخابات مجلس به طور متواتر گفته اند «بايد پارلمان در سايه براي مجلس تشکيل شود»، «منتخبان اصلاح طلب تهران فاقد سابقه سياسي و تجربه هستند و اصلاح طلب جدي و واقعي ميان آنها وجود ندارد» و «بايد براي مجلس دهم در بيرون مجلس اتاق فکر تشکيل داد». ابلاغ درون محفلي ممنوعيت مصاحبه خطاب به منتخبان تهران (پس از آبروريزي يکي از آنها درباره حجاب و پس گرفتن سخنانش در مصاحبه با خبرنگار ايتاليايي) نشان از همين روند دارد.
    2- برخي مقامات دولتي در انتخابات زحمت ويژه اي کشيدند؛ از مشاوران و معاون اول رئيس جمهور تا وزراي ارتباطات و اطلاعات و کشور و سخنگوي دولت و معاون کل سرپرست نهاد رياست جمهوري (مرتضي بانک) و برخي استانداران، که عملاً وارد رقابت انتخاباتي شدند، با برخي نامزدها براي ثبت نام رايزني کردند، بعضاً در ستادهاي انتخاباتي رفت و آمد داشتند و در ائتلاف ها شرکت جستند. شخص رئيس جمهور دو روز قبل از انتخابات در ميتينگ انتخاباتي يکي از احزاب شرکت کرد همچنان که وزير اطلاعات در ميتينگ انتخاباتي مشابهي حضور يافت. اين رفتارها چه قدر قانوني يا غيرقانوني بود، موضوع بحث فعلي نيست. مسئله اين است که انتخابات- که در طول سال گذشته دغدغه اصلي برخي مسئولان دولتي بود- تمام شده است. از سوي ديگر «برجام» را فتح الفتوح بخوانند يا توهم محض، و آن را در حد معجزه بدانند يا شيريني آدامسي و غذاي پفکي، اکنون اثر و خاصيت مثبت و محتمل آن به سر آمده است. بنابراين با فرض پايان انتخابات و اتمام اثرگذاري مثبت (محتمل) برجام بر اقتصاد، آنچه به عنوان مطالبه مهم برجاي مي ماند که بايد پس از اين سرلوحه همت و دغدغه دولت در صورت خردورزي قرار گيرد، موضوع اقتصاد مقاومتي، رونق اقتصادي و اقدام و عمل در زمينه ساماندهي پيشرفت اقتصادي است.

    3- طبيعتاً مردم پس از اين توقع دارند که دولت از حال و هواي «برجام و ديگر هيچ» يا «انتخابات و ديگر هيچ» بيرون بيايد، آستين تدبير و همت بالابزند و ظرفيت هاي معطل اقتصادي (مانند هزار هزار ميليارد تومان نقدينگي سرگردان و خطرناکي که مي تواند صرف رونق و توليد و اشتغال شود) را به فعليت برساند. اما به موازات همين توقع به حق مردم، 2 خط موازي خارجي و داخلي برآنند دولت و مجلس را به کانون هاي حاشيه پردازي و بحران آفريني در درون نظام تبديل کنند و به بازسازي سناريوي شکست خورده «حاکميت دوگانه» بپردازند، به نحوي که فرصت هاي کشور و نظام را از هزينه شدن در مسير «خدمت»، «پيشرفت» و «عدالت» به سمت چالش آفريني در داخل و غفلت از مسائل مهم داخلي- منطقه اي سوق دهند. اينجاست که نطفه يک پروژه امنيتي ضد ملي در تلاقي 2 جريان داخلي و خارجي منعقد مي شود. دولت و مجلس اگر نخواهند دل به الگوي ترسيمي از سوي رهبر انقلاب بسپارند خواسته يا ناخواسته تبديل به همان رحم اجاره اي مطلوب افراطيون مي شوند.
    4- سعيد حجاريان معمولاً يکي از نشتي هاي محفل افراطيون تلقي مي شود. او پريروز در مصاحبه با روزنامه اعتماد که تبديل به تيتر اول اين روزنامه شده، آب پاکي را روي دست مردم ريخته و مي گويد «مجلس دهم دو فراکسيون دارد: برجاميان - نابرجاميان». معناي اين حرف آن است که مجلس دهم در طول 4 سال نبايد کار ديگري جز «برجام بازي» و توليد مشغله کاذب در اين زمينه داشته باشد؛ هم سرگرم شود و هم افکار عمومي را براساس نقشه اي که «پارلمان سايه» (تعبير خود حجاريان) در بيرون مجلس طراحي مي کند سرگرم سازد تا پدرخوانده ها برنامه اصلي را که او 8 ماه پيش تحت عنوان «نُرماليزاسيون مطرح کرد و طراحي آن اصالتا آمريکايي-انگليسي است، به اجرا بگذارند؛ شبيه کاري که در دوره اصلاحات به ويژه در مجلس ششم انجام دادند و دشمن را براي اشغال همسايگان ايران و باج خواهي هاي بزرگ پاي ميز مذاکره تشجيع کردند. روحاني در خاطرات مذاکرات خود تصريح مي کند مجلس ششم نقش پارسنگ در کفه حريف را داشت، از جمله تاکيد سولانا و استراو مبني بر اينکه پارلمان شما طرح 3 فوريتي براي الزام پذيرش پروتکل الحاقي را طراحي کرده است.

    5- حجاريان از توزيع کنندگان خرده پاي نسخه هاي غربي مانند «فتح سنگر به سنگر» و «حاکميت دوگانه» در دوره اصلاحات بود که سرانجام گواهي داد «اصلاحات مرده است» و «اصلاح طلبان مانند اسب هاي درشکه در سربالايي مجبورند يکديگر را گاز بگيرند». زياده گويي هاي يک سال گذشته وي بخشي از انتظارات و آرزوهاي محافل افراطيون را آشکار مي کند، چنان که از آرزوي حذف تقويم هجري قمري (با مناسبت هاي مهم اسلامي) نام برد، آرزوي ناکامي که سرلوحه دين ستيزان انگليسي-آمريکايي در 70 ساله قبل از انقلاب اسلامي بود. مردي که اولين بار «پارلمان در سايه» را براي مجلس دهم سر زبان ها انداخت و حالاهمراه هم طيفانش دنبال «برجاميزاسيون» مجلس است، شهريورماه 94 در شماره 28 مجله «انديشه پويا» مقاله اي نوشت که دست بر قضا هم افق با سخنان 23 شهريور جان ساورز (رئيس سابق سرويس جاسوسي MI6 انگليس) بود. حجاريان در اين مقاله تصريح مي کند «نزديکان دولت در اين دو سال و نيم تلاش زيادي کرده اند تا از اعتدال يک گفتمان مستقل بسازند... اما تا به امروز توفيق جدي در اين گفتمان سازي نديده ايم. من مي خواهم گفتماني براي دولت اعتدال که آن را نُرماليزاسيون مي خوانم، تعريف کنم. پروژه روحاني و دولت اعتدال نه دموکراتيزاسيون بلکه نُرماليزاسيون است... چه کسي تصور مي کرد وزير خارجه فرانسه که در مخالفت با ايران در مذاکرات از همه جلوتر بود، سرمقاله روزنامه ايران را بنويسد؟».

    6- 23 شهريور 1394 جان ساورز در مصاحبه با سي ان ان (فريد زکريا) گفت: «آنچه از ايران مي بينيم، کشوري است در حال گذار از پايه و اساس انقلابي گري به يک کشور عادي تر و نُرمال تر... ما نياز به قدري صبر استراتژيک داريم. اين احتمال وجود دارد که ايران طي 10-15 سال آينده به کشوري عادي تر و نرمال تر تبديل شود و ماهيت انقلابي گري آن تغيير کند. ما بايد اين احتمال را تقويت کنيم». 7ماه بعد (13 فروردين 1395) باراک اوباما در حاشيه نشست امنيت هسته اي واشنگتن تصريح کرد «روح برجام، تغيير رفتار ايران است... ايراني ها تعهدات خود در توافق را رعايت کرده اند. اولويت ما در توافق اين بود که مطمئن شويم برنامه هسته اي آنها را متوقف مي کنيم. ايران تاکنون توافق را رعايت کرده اما روح برجام مستلزم اين است که ايران به جامعه جهاني سيگنال بفرستد که طيفي از اقدامات تحريک آميز را در منطقه - مانند آزمايش موشک هاي بالستيک و حمايت از حزب الله - انجام نخواهد داد... من فکر مي کنم در داخل ايران ديدگاه هاي متفاوتي نسبت به برجام وجود دارد». سخنان اوباما ترجمان ديگري از حرف هاي رابرت گيتس وزير وقت دفاع آمريکاست که پس از حاشيه سازي فتنه گران در راهپيمايي روز قدس 88 گفت «صداي متفاوتي از ايران به گوش مي رسد. ما تاکنون فکر مي کرديم تحريم ها بي تاثير است اما حوادث اين روز در تهران نشان داد تحريم ها مي تواند موثر باشد». اکنون سوال اين است که کدام محافل و حلقه ها در ايران قرار است احتمال «انقلاب زدايي» از جمهوري اسلامي و تبديل آن از يک حريف قدرتمند و پيش بيني ناپذير براي زورگويان در مصاف هاي «نامتقارن» به دولتي ضعيف و منفعل را عملياتي کنند؟ غير از همين هايي که يک بار در مجلس ششم و برخي وزارتخانه هاي دولت اصلاحات دست خود را رو کردند و نامه جام زهر تسليم نوشتند و آخر سر هم به آمريکا و اروپا پناهنده شدند؟ آيا نسبتي هست ميان تحقير معيشت مردم و شب نامه پراکني در مجلس ششم و سپس بروکسل نشيني و تشکيل «شوراي (کذايي) هماهنگي سبز»؟

    7- سه شنبه گذشته (7 ارديبهشت 95) روزنامه اصلاح طلب هفت صبح در تحليلي خاطرنشان کرد «اصلاح طلبان بدون دو قطبي سازي بر سر موضوعات فرهنگي و اجتماعي، و صرفا» با کارنامه برجامي دولت، بازنده انتخابات رياست جمهوري 96 هستند... عدم توفيق دولت در خروج از رکود اقتصادي با وجود گذاشتن همه تخم مرغ ها در سبد مذاکرات و برجام، پاشنه آشيل است و ممکن است ماجراي سال 84 تکرار شود». افراطيون در اين مسير به مجلس دهم (طيف اصلاح طلبان آن) به چشم رحم اجاره اي براي حاشيه پردازي و سرگرم سازي و انحراف از پروژه اصلي «انقلاب زدايي- پيشرفت سوزي» مي نگرند. آنها از همين حالانقشه راه طيف متبوع خود را در مجلس دهم ترسيم کرده اند چندان که «حامد-آ» (همکار روزنامه هاي زنجيره اي شرق و آفتاب يزد و نويسنده سايت هاي ضدانقلابي زيتون و گويانيوز- نامزد رد صلاحيت شده انتخابات مجلس) پريروز (به مثابه نشتي بشکه) در گويانيوز مي نويسد «فراکسيون اميد بايد موجب تشديد منازعات در حاکميت دوگانه شود... اگر قرار است فرجام مجلس دهم پس از مواجهه با حاکميت، تحصن ديرهنگامي باشد که مجلس ششم به آن دست زد، نمايندگان مجلس دهم بايد هوشياري به خرج دهند و با فرصت سوزي روند تغيير در ساختار حاکميت دوگانه را به آينده نامعلوم واگذار نکنند. گذار از حاکميت دوگانه غيرکارکردي (به کارکردي) را بايد از اين مجلس شروع کرد. امروز همان فردايي است که اصلاح طلبان منتظر آن بودند».

    8- تاکيد آن شبه استراتژيست خرده پا و مقلّد بر اينکه «مجلس دهم دو فراکسيون دارد؛ برجاميان و نابرجاميان» را بايد در دل همين پروژه «حاکميت دوگانه» و نرماليزاسيون معطوف به انقلاب زدايي از جمهوري اسلامي بازخواني کرد. بدين معنا اگر تا ديروز هُل دادن دولت به فشلي و ناکارآمدي و معطلي در قواره «برجام و ديگر هيچ» حمل بر خطا و بدفهمي مي شد، پس از اين تداوم مدل مديريتي «برجام و ديگر هيچ» و عرضه برجام (با خاصيت محتمل پايان يافته) در قبال هر پرسش از کارکرد و کارنامه و مسئوليت اجزاء اقتصادي يا فرهنگي و اجتماعي دولت، قطعا خط خيانت است و بازي در سناريوي دشمن براي ناکارآمدسازي دولت و پمپاژ نارضايتي به افکار عمومي محسوب مي شود.

    9- برجام اگر هيچ خاصيت ارزشمندي نداشت، دست کم راستي آزمايي و ژنتيک شناسي شيطان بزرگي بود که با بزک به عرصه افکارعمومي ما بازگشته بود. اکنون انزجار از آمريکا در ايران دو چندان است که قبل از توافق وين و ژنو بود. اين سرمايه اجتماعي را بايد مغتنم شمرد و مقدمه اقدام و عمل و حرکت ملي معطوف به رشد و رونق و پيشرفت اقتصادي - فرهنگي قرار دارد. مذاکره و برجام منطقا براي کشور ما طريقيت داشت نه موضوعيت و اکنون اصرار بر «برجام زدگي» و «در برجام ماندگي» در حقيقت اصرار بر فشل سازي مديريت عمومي کشور و فسيل سازي افکار عمومي و پويش نخبگان است. بايد از منطق اضمحلالي «سنگواره شدن» و به انجماد فکر و اقدام و عمل رسيدن يا القاي استيصال و جبريت تسليم در برابر مستکبران به مثابه يک خيانت بزرگ اجتناب ورزيد.
نويسنده: محمد ايماني