يادداشت ميهمان اوین نامه ی کیهان " دغدغه هاي يك مرد،در رثاي برادرم حسن شايان فر"

اوین نامه ی کیهان  3 شنبه 2 آذرماه سال 1395
يادداشت ميهمان  اوین نامه ی کیهان " دغدغه هاي يك مرد،در رثاي برادرم حسن شايان فر"
تاهنگامی که احمدی  نژاد رئیس جمهور نشده بود .پاسدار محمد حسین صفارهرندی  دبیر سیاسی اوین نامه ی کیهان بود تااینکه وزیر فرهنگ وارشاد دولت نهم احمدی نژاد شد. البته ه در پایان دوره همچون آخوندهای دژخیم محسنی اژهای ومصطفی پورمحمدی ازکابینه برکنار شد . سپس جزو  معاون   مطبوعاتی پاسدار محمدعلی  جعفری رئیس گزمکان سپاه شد  . اما پس از  فوت همکار نزدیک سابق حسن شایانفر دراوین نامه ی کیهان وی  نیز  همچون سربازجو شریعت نداری عزادار شده است .چون  3 تایی  یک  مثلث شیطانی  پرونده و سناریو سازی در دخمه کیهان طراحی کرده بودند ..برای همین چون همکارش راازدست داده است  چنین این پاسدار معاون مطبوعاتی  رئیس گزمکان پاسداران محمدعلی جعفری ماتم زده و یادداشت نویس مهمان اوین نامه شده است.

در اواخر دهه شصت و در بحبوحه سال هاي پر تب و تاب و پاياني جنگ که با تحولات شتابان سياسي همراه بود، کمتر کسي از فعالان عرصه انقلاب، به تحرکات آشکار و پنهاني توجه داشت که زير پوست شهر و در حوزه هاي فرهنگ عمومي، هنر و اقتصاد جريان يافته بود.
    اولين هشدارها در اين باره همراه با نشانه ها و مستندات دقيق در نشريات دفتر سياسي سپاه مطرح شد و اگر عناويني همچون تهاجم و شبيخون فرهنگي به عنوان دلمشغولي هاي قافله سالار انقلاب در سال هاي پس از جنگ در سطح گسترده اي پژواک يافت، چه بسا بر بستر آگاهي هايي حاصل شد که ديدباناني هوشيار از خزيدن نرم و بي سر و صداي آن خبر داده بودند و در اين ميان نقش يکي از اين ديدبانان برجسته تر مي نمود.

    درست است که نشريات دفتر سياسي سپاه، نتيجه کار جمعي گروهي از عناصر آگاه سياسي و فرهنگي بود، اما بي ترديد يک ديده بيدار، ذهن مترصد و دل دغدغه مند بيشترين نقش را در پي گيري و تبيين مسئله جابه جايي و آسيب شناسي فرهنگي به ويژه در محيط رسانه اي کشور ايفا مي کرد. اين فرد کسي نبود جز حسن شايان فر، همان که اهالي طعنه او را «برادر حسن» معرفي مي کردند تا هاله اي از رازآلودگي و ترديد پيرامون حيات فرهنگي او ترسيم کنند.
    ذهن فعال و حافظه خداداد به او اين امکان را بخشيده بود که آرشيو متحرک و زنده همه تحولات، آمد و شدها و حتي اسامي بازيگران و نقش آفرينان محيط فرهنگي اجتماعي کشور در يکصد سال اخير باشد. آن گونه که او را به موتور جست وجوگر تاريخ معاصر تشبيه مي کردند.

    اينها البته نماينده بخشي از توانمندي هاي او بود؛ مردي که زياد مي دانست و دانسته هايش به کار اهل نظر مي آمد. اما درباره شايان فر بايد گفت او بيش و پيش از آنکه علم فرهنگ داشته باشد، درد فرهنگ و درد دين و انقلاب داشت و اين درد، لحظه اي از او جدا نشد و حتي درد جانکاهي که بر جسمش افتاده بود و طاقت فرسا مي نمود، هرگز چنان نشد که درد و داغ دلي را که در سوگ پيکر چاک چاک فرهنگ شبيخون زده بر جانش چنگ مي زد، از ياد ببرد، تا آنجا که در واپسين روزهاي حيات پربرکتش نيز از سفارش به حق گرايي و لزوم مرزبندي شفاف با جبهه باطل به ويژه در عرصه فرهنگ فروگذاري نمي کرد.
    تجربه عمر به او آموخته بود که ريشه بسياري از مصائب دوران پس از انقلاب، در پيوند ناميمون عناصر سست و متزلزل درون نظام با جريان بيروني و ضدانقلاب است. از اين رو هرجا رخنه اغيار به درون نظام را شناسايي مي کرد، بدون ملاحظه دست به افشاگري مي زد تا از گرفتار شدن تعداد بيشتري از ناآگاهان در دام توطئه اهريمنان مانع شود. بارها از او شنيده شد که با تاسف مي گفت: چرا بايد جواناني فريب خورده و گرفتار آمده در دام عنکبوتي رندان سياسي، متحمل مجازات زندان و اعدام شوند، در حالي که مسببين اين انحراف و فريب، فارغ از هرگونه پي گرد و تعقيب، همچنان در کار وسوسه و شيطنت فعال باشند و آنگاه از يک چهره پليد رسانه اي فرهنگي ياد مي کرد که تاکنون زمينه ساز مرگ و يا به زندان افتادن جماعت کثيري از افراد بي تجربه و احساساتي بوده اما خودش بي آنکه کمترين گزندي را تحمل کند، در خارج کشور جا خوش کرده و همچنان به اغواي جوانان ساده دل از راه رسانه مشغول است.
    «برادر حسن»، اين ديدبان هشيار انقلاب و يار وفادار «برادر حسين» (حاج حسين شريعتمداري) که خار چشم دشمنان حقيقت انقلاب بود، بار سفر بست و روح ملکوتي اش الي الرفيق الاعلي پرواز کرد. اما حاصل عمر پرثمر خويش را که کوله باري از ايمان، آگاهي، دغدغه و دردمندي، شجاعت، صراحت و دلسوزي است، براي نسل امروز و فردا به ميراث گذاشت. منظومه ده ها جلدي آثار فرهنگي- تاريخي که مهر دفتر پژوهش هاي کيهان را بر پيشاني دارد، توشه گرانسنگي است در اختيار پويندگان صراط مستقيم، تا دشواري ها و موانع را از پيش پا بردارند و حقيقت ناب را به نظاره بنشينند.
    رحمت خداوند بر او که دردمندانه زيست و مسئولانه عمل کرد و در اين راه رنج بسيار را به جان خريد تا قفل هاي بسته بر انديشه و دل حيرت زدگان گم گشته در وادي جهل و انحراف را بگشايد. مرگش اگرچه ضايعه بزرگي است اما با اطمينان مي توان گفت او با آثار بي شمار بر جاي مانده اش، دور تازه اي از حيات را در ذهن و دل خوانندگان اين آثار آغاز خواهد کرد. نويسنده: محمدحسين صفار هرندي