يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "جنگ با ايران! لاف گزاف ترامپ و نتانياهو"

     اوین نامه ی کیهان شنبه 15 اردیبهشت ماه سال 1397
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "جنگ با ايران! لاف گزاف ترامپ و نتانياهو"
شرايط امنيتي در عراق، سوريه و لبنان طي دو سال گذشته بهبود کاملاً ملموسي داشته است؛ مراکز تحت سيطره داعش در عراق، سوريه و لبنان، اينک توسط دولت هاي اين کشورها اداره مي شوند. مناطق تحت سيطره گروه هاي تروريستي به چند نقطه منفصل در سوريه محدود شده و در معرض عمليات هاي مداوم ارتش سوريه و هم پيمانان آن قرار دارد. اقدامات حمايت گرانه دولت هاي خارجي از تروريست ها نيز اگرچه متوقف نشده است اما تاثير آنچناني هم در فضاي امنيتي عراق، سوريه و لبنان ندارد و از اين رو همه آنان از روند سياسي صحبت مي نمايند و در همين شرايط ما شاهد برگزاري دو انتخابات مهم مجلس قانونگذاري در عراق و لبنان هستيم و اين خود نشان مي دهد وضعيت امنيتي منطقه به نسبت سه سال قبل به نحو مثبتي متحول گرديده است. عنصر امنيت بخش در اين بحران ها نيز کاملاً معلوم است. مثلاً در جريان بحران پرشدت امنيتي عراق - به جز ايران- هيچ کدام از همسايگان عراق با دولت و ملت اين کشور حتي همدردي زباني نداشتند چه رسد به اينکه در مقابله با گروه هاي پرشدت تروريستي نقشي و سهمي به عهده گيرند.
    در بحران سوريه نيز که پرشدت ترين بحران امنيتي دهه هاي اخير منطقه به حساب مي آيد، هيچ کدام از همسايگان دور و نزديک سوريه- به جز ايران- با دولت و مردم اين کشور همدردي نکردند و اين در حالي بود که در طول اين 7 سال مرزهاي شمالي، مرزهاي جنوبي و جنوب غربي و در سالياني حتي مرزهاي شرقي سوريه در تصرف مخالفان اسد بود و دولت هاي ترکيه، اردن، لبنان و رژيم صهيونيستي در اکثر قضاياي تروريستي سوريه نقش داشتند و همين الان هم نقش دارند.

    در بحران امنيتي لبنان که به نسبت بحران هاي امنيتي عراق، سوريه و يمن از شدت و شمول کمتري برخوردار بود، هيچ دولتي به امنيت لبنان کمک نکرد و براي دفع شر داعش و... سربازي به طرابلس، صيدا و عرسال لبنان اعزام نکرد و درهم و ديناري به مردم اين کشور براي دفع شر تروريست هاي تکفيري داده نشد. البته لبنان با وجود حزب الله نياز به کمک ايران پيدا نکرد و اگر نياز مي شد، ايران بي درنگ اقدام مي نمود.

    شرايط «بسيار بد» امنيتي منطقه امروز به شرايطي تبديل شده که مي توان در کشورهايي که تا چندي پيش يا تحت سيطره تروريست هاي تکفيري بودند و يا به شدت از سوي آنان تهديد مي شدند، انتخابات برگزار کرد. در اين ميان نقش جمهوري اسلامي کاملاً واضح است و ما بدون آنکه منکر نقش مهم رزمندگان بومي اين کشورها شويم، مي توانيم بگوييم بدون نقش آفريني محوري ايران به طور قطع پروژه تروريست هاي تکفيري که به شدت از سوي آمريکا، رژيم صهيونيستي، فرانسه، انگليس، عربستان، امارات، قطر و ترکيه حمايت مي شدند، به نتيجه مي رسيد و مقاومت ملت هاي سوريه، عراق، لبنان و... در هم شکسته مي شد چرا که وقتي بحران پرشدت تروريستي در عراق و سوريه شروع شد و پيشروي تکفيري ها توسط رسانه هاي غربي و عربي و ترکي برجسته سازي مي شد، در اين کشورها اميدي به غلبه بر اين موج وجود نداشت و اين در حالي بود که در اين کشورها توانايي مقابله با تکفيري ها و اشغالگران وجود داشت کما اينکه بعداً اين به باور عمومي در اين کشورها تبديل شد و موج بزرگ انساني براي مهار داعش و... به راه افتاد و به نتيجه رسيد.

    نبايد اين واقعيت را ناديده گرفت که باور به مقابله با تروريزم تکفيري زماني در عراق و سوريه به وجود آمد که ايران با اقداماتي شکست هاي نماديني به داعش وارد کرده و رعب از آن را شکسته بود بعدها نيروهاي ايراني در عمليات هاي امرلي، البلد، جرف الصخر، صلاح الدين و... پيشاپيش نيروهاي عراقي حرکت مي کردند و عمدتاً فرماندهي آنان را در جنگ در دست داشتند. همين وضعيت سبب شد عراقي ها خود رهبري عمليات هاي آزادسازي استان هاي الانبار و نينوا را به عهده بگيرند و تعليم و تجربه ايراني را در اين آزادسازي به کار ببندند.

    نقش ايران در سوريه حتي از نقش آن در عراق هم برجسته تر است. همه مي دانند که سوريه شرايط بسيار دشواري را سپري کرده است در يک دوره زماني بيش از 80 درصد سوريه در تصرف داعش و النصره و... بود. ارتش سوريه به شدت درگير بود و اين در حالي بود که دولت دمشق امکان تغذيه و اداره لجستيکي آن را- به دليل تحريم هاي عربي غربي- نداشت. پمپاژ روزانه تروريست ها به خصوص از طريق مرز ترکيه، هرگونه اميد به بهبود شرايط را بسيار دشوار مي کرد. در اين شرايط ايران بدون آنکه يک وجب مرز با سوريه داشته باشد، وارد ميدان شد و بهره گيري از شيوه هاي انقلابي را براي تغيير شرايط توصيه کرد، دولت سوريه اگرچه در ابتدا خوشبين نبود اما چون از روش هاي ديگر هم به نتيجه اي نرسيده بود، پذيرفت و به کار بست. در اين ميدان برخلاف آنچه شهرت پيدا کرده است، نيروهاي ايراني در خط مقدم نبرد بودند و در بسياري از نبردها و جبهه ها، فرماندهي را نيز در دست داشتند و مستقيماً صحنه را اداره مي کردند. حضور فرماندهان ايراني و به کار بستن تجربه انقلاب اسلامي شرايط سوريه را در دوره اي کوتاه تغيير داد و امروز در نقطه اي ايستاده ايم که به جز بخش هاي کوچکي از سوريه، از سيطره تروريست ها خارج شده است. هر چند در بخش هايي از سوريه، هم اينک آمريکا- در رقه- ترکيه در شمال حلب و رژيم صهيونيستي در شرق قنيطره جاي تروريست هاي تکفيري را گرفته اند و قطعاً در ماه هاي آينده ناگزير به تحويل دادن اين مناطق به دولت سوريه خواهند شد.

    اما درست در کشاکش اين وضعيت، «فشار بر ايران» تمرکز بيشتري پيدا کرده است و اين فشار عمدتاً با آدرس سوريه صورت مي گيرد و اين خود نشان مي دهد که تروريزم تکفيري برخلاف ظاهر سنت گرايانه اش، پديده اي مدرن و پرداخته سرويس هاي اطلاعاتي است و لذا وقتي ضربه مي بيند، سرويس ها فعال مي شوند تا روند را متوقف گردانند و از سوي ديگر اين موضوع نشان مي دهد کار ايران در سوريه چه ضربه سختي به آمريکا و عوامل منطقه اي آن وارد کرده است. مخاطب اين وضعيت معلوم است؛ «اسرائيل» خود را بزرگترين بازنده نتايج به دست آمده در سوريه مي داند در روزهاي آغازين بحران سوريه، تحليل سيستم امنيتي اسرائيل اين بود که اين بحران يا به سقوط دولت اسد و آغاز دوره اي طولاني هرج و مرج منتهي مي شود و يا دولت را آن قدر ضعيف مي کند که ناگزير به پذيرش هر تحميلي است. در آن زمان کم نبودند تحليل گراني که معتقد بودند، اسرائيل بزرگترين برنده بحران هاي سوريه، عراق و لبنان است اما حالا که بحران در حال پايان است تحليل ها کاملا معکوس گرديده اند و گفته مي شود ايران بزرگترين برنده بحران سوريه و اسرائيل بزرگترين بازنده آن است. همين دو روز پيش «آرود»، سفير فرانسه در آمريکا در جمع بندي خود گفت «بي ثباتي، قدرت و نفوذ نسبي ايران را در سراسر منطقه بالا برده است». الان اسرائيلي ها نسبت به آينده سوريه و تداوم نقش آفريني امنيتي ايران و حزب الله در آن بيمناک هستند. همين هفته، «گرت پورتر» روزنامه نگار آمريکايي نوشت اسرائيلي ها به شدت نگران ايجاد پايگاه هاي دائمي از سوي ايران و حزب الله در سوريه هستند.

    شرايط براي رژيم اسرائيل بسيار بد جلو مي رود. اين معلوم است. اما از آن طرف اين سوال وجود دارد که «بنيامين نتانياهو» نخست وزير و «گادي ايزنکوت» فرمانده ارتش اين رژيم چه گزينه هايي براي برون رفت از بحران در اختيار دارند و به بيان ساده تر احتمالا چه کارهايي مي توانند انجام دهند.

    1- يکي از اقدامات محتمل رژيم اسرائيل که با سابقه آن نيز مي خواند، توسل به جنگ است. بر اين اساس گفته مي شود حدود دو هفته پيش مقامات ارشد ارتش آمريکا و اسرائيل در دفتر ناتو با هم ملاقات محرمانه اي داشته اند و «ايزنکوت» ضمن ابراز نااميدي از نتايج ضعيف اقدام نظامي 25 فروردين آمريکا عليه سه موقعيت کم اهميت در سوريه، از عمليات قريب الوقوع و نسبتا پرشدت ارتش اسرائيل در سوريه خبر داده است. متعاقب اين قضيه، نخست وزير رژيم اسرائيل در يک اقدام پرسر و صدا در روز دهم ارديبهشت ماه اعلام کرد به هزاران سند و مدرک که در 183 سي دي ذخيره شده اند، دست يافته است که براساس آن ها ايران قبل و بعد از 2015 به تلاش براي دستيابي به فن آوري نظامي اتمي سرگرم بوده است. همزمان با اين سر و صداها، «آويگدور ليبرمن» وزير جنگ رژيم اسرائيل به بشار اسد رئيس جمهور سوريه توصيه کرده است که در مناقشه ميان اسرائيل و ايران مداخله نکند بنابراين يکي از گزينه هايي که از آن سخن به ميان مي آيد توسل به عمليات نظامي عليه موقعيت هاي ايران و حزب الله لبنان در سوريه است. اما با فرض بالا بودن اين احتمال، آيا اسرائيل به جنگي پرشدت و نامحدود دست خواهد زد؟ پاسخ اين سوال منفي است اگر رژيم تل آويو چنين قصدي داشت، آن را تا لحظه شروع عمليات مخفي مي کرد و طرف مقابل را در شرايط غافلگيري قرار مي داد و مضاف بر اين، اسرائيل خود را ياراي درگيري پرحجم و نامحدود با ايران و حزب الله نمي داند و از آن تجربه تلخي دارد. اما اين را هم مي دانيم که اسرائيل نمي تواند مرتب از تهديد سخن گويد ولي در عمل کاري نکند بنابراين طبعا بايد در انتظار اقدامات نظامي اسرائيل طي روزها و هفته هاي آينده بود و براي آن برنامه ريزي کرد. رژيم صهيونيستي مي داند که حزب الله و ايران در زميني که خود آن را طراحي نکرده باشند بازي نمي کنند و هرگاه با وضعيتي مواجه گردند از طريق خلق وضعيتي ديگر پاسخ مي دهند.
    2- گزينه دوم اين است که رژيم اسرائيل پاي آمريکا و اروپا را وسط معرکه بکشاند. اقدامات روزهاي اخير نتانياهو در تشويق ترامپ به خروج از برجام با هدف خراب کردن پل هاي پشت سر آمريکا صورت گرفته است و اين در حالي است که نه تنها در آمريکا بلکه حتي در هيئت حاکمه رژيم اسرائيل نيز بگومگوهاي زيادي درباره فوايد و مضار حفظ برجام جريان يافته است. حدود دو هفته پيش 30 فرمانده ارتش اسرائيل که چهار فرمانده مياني ستاد ارتش اين رژيم را دربر مي گرفت، بر حفظ برجام تاکيد کرده اند و گفته مي شود به طور کلي نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي اسرائيل از حفظ برجام حمايت مي نمايند. فراتر از اين، فرمانده ارتش اسرائيل نيز به روزنامه دست چپي «هاآرتص» گفت توافق هسته اي غرب با ايران را با وجود نقاط ضعف آن، «کارا» مي داند و حتي گفته شده است نتانياهو نه با هدف حذف برجام بلکه با هدف تحميل قراردادهاي مشابه در ساير حوزه ها به ترامپ فشار مي آورد.

    اما حالا سخن اين است که آمريکا تا چه مقدار حاضر است از برنامه نظامي اسرائيل عليه ايران و حزب الله حمايت کند. اقدام محدود ترامپ در حمله روز 25 فروردين عليه سوريه نشان داد چنين تمايلي در ميان مسئولان امنيتي و نظامي آمريکا وجود ندارد. براين اساس آيت الله سيدحسن نصرالله معتقد است حمله روز شنبه ارتش آمريکا به سه نقطه کم اهميت در سوريه در چارچوبي که پنتاگون - وزارت دفاع- پذيرفته، صورت گرفته است نه در چارچوب مورد نظر ترامپ، بولتون، عربستان و اسرائيل. اگر اقدام روز شنبه 25 فروردين ماه را يک شاخص در تصميم و عمل آمريکا در نظر بگيريم، مي توانيم بگوئيم در برنامه ارتش آمريکا کماکان درگيري با نيروهاي ايراني در سوريه و... جايگاهي ندارد و اين مي تواند اجراي برنامه ارتش رژيم اسرائيل را از اينکه با پشتوانه اي در خارج به جنگي محدود براي دور کردن ايران و حزب الله از سوريه دست زند، با دشواري زياد مواجه نمايد.

    3- البته در يک جمع بندي مي توان گفت هم اينک آمريکا، اسرائيل، عربستان و بعضي ديگر از وابستگان منطقه اي آمريکا، دچار «بحران تشخيص» هستند بر اين اساس مشاهده مي کنيم که اظهارات مقامات آمريکايي در مورد ايران با نوسانات بسيار توام مي باشد. رئيس جمهور آمريکا پس از يک دوره يک ساله که از توانمندي هاي دفاعي و نفوذ منطقه اي ايران سخن گفته و خود را مصمم به مهار آن معرفي کرده است، هم اينک با چند ديدار که با بعضي از سران اروپايي داشته مي گويد: «ما فقط بدنبال متعهد کردن ايران به عدم ساخت- موشک هاي قاره پيما- چيزي که خود علناً مي گويد به دنبال آن نخواهد رفت، هستيم» و يا «هيتر ناوئرت» سخنگوي وزارت خارجه آمريکا در آستانه 22 ارديبهشت اعلام مي کند برخي نگراني ما در گفتگوي با طرف هاي اروپايي برطرف شده است و روزنامه «فايننشال تايمز» مي نويسد ترامپ حمايت کشورهاي اروپايي را براي تحريم ايران در صورت تلاش براي ساخت موشک هاي قاره پيما جلب کرده است. اين نشان مي دهد آمريکا در مواجهه با ايران دچار سردرگمي است و قادر به تصميم گيري نيست. در اين فضا نتانياهو به مقامات اطراف ترامپ توصيه مي کند يکسال به ايران فشار آوريد تا به توافق در حوزه هاي موشکي و منطقه اي تن دهد. در نهايت شرايط نشان مي دهد، رژيم اسرائيل براي توسل به اقدامات عليه ايران با دو محدوديت زمان و توانايي مواجه است که هر کدام علامتي از جنگ يا پذيرش شرايط سخت را به او نشان مي دهند.
 نويسنده: سعدالله زارعي