كارشناس اقتصادي: FATF نسخه نرم افزاري براي پياده سازي تحريم ها عليه ايران است
کارشناس مسائل اقتصادي گفت: FATF نسخه نرم افزاري و يک دستور متني براي پياده سازي تحريم ها عليه ايران است، به عبارت ديگر تحريم ها را عليه ايران قانونمند مي کند.
عبدالمجيد شيخي کارشناس اقتصادي درخصوص لايحه مبارزه با پولشويي و تلاش برخي نمايندگان براي راي آوردن اين لايحه اظهار داشت: FATF نسخه نرم افزاري و يک دستور متني براي پياده سازي تحريم ها عليه ايران است، به عبارت ديگر تحريم ها را عليه ايران قانونمند مي کند.
شيخي با تاکيد بر اينکه بعد سياسي از بعد اقتصادي اين لايحه جدا نيست عنوان کرد: در حقيقت هرچه تلاش مي کنيم تحريم ها برداشته شوند با تصويب اين لايحه عملاً با دست خود به غرب اين اجازه را مي دهيم که هر طور که بخواهند ما را تحريم کرده و ما را بازي دهند.
وي در ادامه با بيان اينکه براي محاصره اقتصادي و براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران از هر اقدامي استفاده مي کنند گفت: بزرگ ترين ابزار غرب براي محاصره اقتصادي ايران پيوستن ايران به FATF است که دست آنها را در زمينه هاي اقتصادي و سياسي در کشور باز مي کند.
اين کارشناس اقتصادي در ادامه تاکيد کرد: اروپايي ها در مذاکرات غير رسمي خود علناً اعلام کرده اند که اگر ايران FATF را بپذيرد، ما مي توانيم برجام را با ايران ادامه بدهيم؛ معناي اين اظهارات اين است که اهدافي که آمريکا و غرب براي ضربه زدن به ايران دنبال مي کردند در اين لايحه وجود دارد؛ از طرف ديگر بايد توجه کنيم برجام توافقي مستقل است و نيازي به شرط گذاشتن از سمت غربي ها در آن نيست.
به گزارش دانا، شيخي با بيان اينکه غربي ها عادت دارند حرف هاي اساسي خود را در مذاکرات غير رسمي خود بزنند عنوان کرد: بدعهدي غرب تاکنون بارها به ما ثابت شده است؛ آنچه که امروز به عنوان لايحه پولشويي به مجلس آمده و برخي از نمايندگان به دنبال تصويب آن هستند در حقيقت مفاد همان FATF است؛ لايحه بارزه با پولشويي هيچ گونه استقلالي از FATF نداشته و يک لايحه خائنانه براي ملت ايران است.
وي با بيان اينکه لايحه اي که دولت به مجلس داده همان FATF کادو پيچ شده است خاطرنشان کرد: برخي همان FATF را ترجمه کرده و به مجلس فرستادند تا نمايندگان آن را امضا کنند که در صورت امضاي چنين لايحه اي بزرگ ترين خيانت به مردم رقم خورده است.
عبدالمجيد شيخي کارشناس اقتصادي درخصوص لايحه مبارزه با پولشويي و تلاش برخي نمايندگان براي راي آوردن اين لايحه اظهار داشت: FATF نسخه نرم افزاري و يک دستور متني براي پياده سازي تحريم ها عليه ايران است، به عبارت ديگر تحريم ها را عليه ايران قانونمند مي کند.
شيخي با تاکيد بر اينکه بعد سياسي از بعد اقتصادي اين لايحه جدا نيست عنوان کرد: در حقيقت هرچه تلاش مي کنيم تحريم ها برداشته شوند با تصويب اين لايحه عملاً با دست خود به غرب اين اجازه را مي دهيم که هر طور که بخواهند ما را تحريم کرده و ما را بازي دهند.
وي در ادامه با بيان اينکه براي محاصره اقتصادي و براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران از هر اقدامي استفاده مي کنند گفت: بزرگ ترين ابزار غرب براي محاصره اقتصادي ايران پيوستن ايران به FATF است که دست آنها را در زمينه هاي اقتصادي و سياسي در کشور باز مي کند.
اين کارشناس اقتصادي در ادامه تاکيد کرد: اروپايي ها در مذاکرات غير رسمي خود علناً اعلام کرده اند که اگر ايران FATF را بپذيرد، ما مي توانيم برجام را با ايران ادامه بدهيم؛ معناي اين اظهارات اين است که اهدافي که آمريکا و غرب براي ضربه زدن به ايران دنبال مي کردند در اين لايحه وجود دارد؛ از طرف ديگر بايد توجه کنيم برجام توافقي مستقل است و نيازي به شرط گذاشتن از سمت غربي ها در آن نيست.
به گزارش دانا، شيخي با بيان اينکه غربي ها عادت دارند حرف هاي اساسي خود را در مذاکرات غير رسمي خود بزنند عنوان کرد: بدعهدي غرب تاکنون بارها به ما ثابت شده است؛ آنچه که امروز به عنوان لايحه پولشويي به مجلس آمده و برخي از نمايندگان به دنبال تصويب آن هستند در حقيقت مفاد همان FATF است؛ لايحه بارزه با پولشويي هيچ گونه استقلالي از FATF نداشته و يک لايحه خائنانه براي ملت ايران است.
وي با بيان اينکه لايحه اي که دولت به مجلس داده همان FATF کادو پيچ شده است خاطرنشان کرد: برخي همان FATF را ترجمه کرده و به مجلس فرستادند تا نمايندگان آن را امضا کنند که در صورت امضاي چنين لايحه اي بزرگ ترين خيانت به مردم رقم خورده است.
خبر ويژه
آقاي محتشمي! مدعيان اصلاحات به كدام برنامه انجمن حجتيه عمل نكردند؟!
آقاي محتشمي! مدعيان اصلاحات به كدام برنامه انجمن حجتيه عمل نكردند؟!
خبرگزاري شفقنا از قول علي اکبر محتشمي پور نوشت کساني که انقلابي نبودند، با ماسک جديد وارد شدند و برخي پست هاي حساس هم گرفتند.
خبرنگار شفقنا در مقدمه خبر خود مي نويسد: با او تماس گرفتم تا شايد با انتشار بخش هايي از مصاحبه اي که 6 سال پيش با او داشتم و به دلايلي منتشر نشد رضايت بدهد. مي گويد حتما يک جا بنويس که اين مصاحبه جديد نيست و چند سال قبل انجام شده. نگراني اش از اين بابت است که اهالي رسانه گمان کنند او روزه سکوت خود را شکسته است. شرطش را مي پذيرم.
خبرگزاري مذکور سپس از قول علي اکبر محتشمي پور وزيرکشور اوايل انقلاب مي نويسد: «امام نگران نفوذي ها بودند. همه هشدارهاي شان براساس همين نگراني بود که مبادا با نفوذ نامحرمان در ارکان نظام بسترهاي شکست انقلاب و نظام فراهم شود.
نفاق تنها روزنه اي است که نامحرمان و نفوذي ها براي رسيدن به اهداف خود و تصرف ارکان اصلي قدرت از آن استفاده کرده و همچنان هم استفاده مي کنند.
دربسته و سربسته بگويم. کساني که در اين انقلاب هرگز دستي بر آتش نداشته اند يا از اساس مخالف نهضت اسلامي و مخالف حرکت توامان امام و ملت بوده اند بعد از پيروزي انقلاب با ماسک جديد وارد شده اند. خيلي از اين گروه ها و احزاب و بسياري از اين جريانات انحرافي به گونه اي ماسک اسلام و انقلاب را به چهره زدند که خيلي ها فريب آنها را خوردند.
انجمن حجتيه که يکي از شاخص ترين جريان هاي نفوذي و نامحرم انقلاب است. حضرت امام هرگز نگاه خوبي به اين انجمن نداشتند. ايشان خطر انجمن حجتيه را براي انقلاب بسيار جدي تلقي مي کردند.»
درباره بازي خبرگزاري شبه اصلاح طلب با علي اکبر محتشمي پور نکات قابل تامل فراوان است اما به اجمال بايد پرسيد 1- چرا اين خبرگزاري از ابعاد امروز نفوذ پرس و جو نکرده و محتشمي پور نيز متعرض ماجرا نشده است؟
2- اگر ويژگي انجمن حجتيه، معارضه با ولايت و حکومت ديني و نقش سياسي و اجتماعي اسلام و گرايش به آمريکاست، امروز کدام محافل همين رويکردهاي ضدانقلابي و ضداسلام ناب محمدي(ص) را دنبال مي کنند؟ غير از افراطيون مدعي اصلاح طلبي و اعتدال آمريکايي؟! چه کساني نسخه سازش با آمريکا مي پيچند؟ چه کساني و کدام محافل اصرار دارند در مقابل حکومت ديني و ولايت فقيه، دوقطبي ايجاد کنند؟ يا احکام اسلام در موضوعاتي نظير حجاب را زيرسوال ببرند و از حرمت شکني مقدسات جانبداري مي کنند؟ ديدن تحرکات جريان نفوذ ذره بين نمي خواهد؟
3- کدام محافل آمريکا را بزک کردند و نسخه هاي ليبرالي پيچيدند؟ نسبت انجمن حجتيه با گروهک هايي مانند نهضت آزادي (جريان آمريکايي نفوذ و مطرود امام) چه بود و امروز اين محافل چرا با طيف متبوع آقاي محتشمي پيوند ارگانيک خورده اند.
4- تمام گروهک ها و از جمله انجمن حجتيه اصرار بر ملکوک ساختن اعتبار نظام جمهوري اسلامي دارند. آنها در انتخابات سال 88 پروژه دروغين «تقلب» را ماه ها قبل از انتخابات طراحي و اجرا کردند و مع الاسف امثال آقاي محتشمي پور را در کميته فريبکارانه صيانت از آرا- که در واقع کميته القاي تقلب و تدارک آشوب خياباني بود، به بازي گرفتند. اما پس از 8 ماه معلوم شد خط نفوذ موضوعاتي فراتر از انتخابات را مدنظر دارد و براي حذف جمهوري اسلامي و ولايت فقيه (چنان که در شعارها نوشتند و گفتند) برنامه دارند. آقاي محتشمي پور در تمام اين جنگ بزرگ با ميراث والاي امام خميني(ره) يا در زمين نفوذي ها بازي مي کرد و يا ساکت بود.
5- امروز هم دير نشده. ايشان مي تواند هويت جريان فتنه را که با ادعاي دروغين و مظلوم نمايانه تقلب شروع به کار کردند اما به سمت نه به جمهوري اسلامي، مرگ بر اصل ولايت فقيه، «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و روزه خواري روز قدس (نمازجمعه مختلط با کفش) و حرمت شکني روز عاشورا رفتند، تبيين کند و وفاداري خود به امام خميني و ميراث از جان عزيزتر او (جمهوري اسلامي و ولايت فقيه) را اثبات نمايد. ايشان مي تواند توضيح دهد که چگونه افراطيون مدعي اصلاحات، ضمن دور زدن محکمات انديشه حضرت امام(ره)، با گروهک هاي نفاقي نظير نهضت آزادي و انجمن حجتيه و حتي سلطنت طلبان و منافقين پيوند خوردند.
خبرنگار شفقنا در مقدمه خبر خود مي نويسد: با او تماس گرفتم تا شايد با انتشار بخش هايي از مصاحبه اي که 6 سال پيش با او داشتم و به دلايلي منتشر نشد رضايت بدهد. مي گويد حتما يک جا بنويس که اين مصاحبه جديد نيست و چند سال قبل انجام شده. نگراني اش از اين بابت است که اهالي رسانه گمان کنند او روزه سکوت خود را شکسته است. شرطش را مي پذيرم.
خبرگزاري مذکور سپس از قول علي اکبر محتشمي پور وزيرکشور اوايل انقلاب مي نويسد: «امام نگران نفوذي ها بودند. همه هشدارهاي شان براساس همين نگراني بود که مبادا با نفوذ نامحرمان در ارکان نظام بسترهاي شکست انقلاب و نظام فراهم شود.
نفاق تنها روزنه اي است که نامحرمان و نفوذي ها براي رسيدن به اهداف خود و تصرف ارکان اصلي قدرت از آن استفاده کرده و همچنان هم استفاده مي کنند.
دربسته و سربسته بگويم. کساني که در اين انقلاب هرگز دستي بر آتش نداشته اند يا از اساس مخالف نهضت اسلامي و مخالف حرکت توامان امام و ملت بوده اند بعد از پيروزي انقلاب با ماسک جديد وارد شده اند. خيلي از اين گروه ها و احزاب و بسياري از اين جريانات انحرافي به گونه اي ماسک اسلام و انقلاب را به چهره زدند که خيلي ها فريب آنها را خوردند.
انجمن حجتيه که يکي از شاخص ترين جريان هاي نفوذي و نامحرم انقلاب است. حضرت امام هرگز نگاه خوبي به اين انجمن نداشتند. ايشان خطر انجمن حجتيه را براي انقلاب بسيار جدي تلقي مي کردند.»
درباره بازي خبرگزاري شبه اصلاح طلب با علي اکبر محتشمي پور نکات قابل تامل فراوان است اما به اجمال بايد پرسيد 1- چرا اين خبرگزاري از ابعاد امروز نفوذ پرس و جو نکرده و محتشمي پور نيز متعرض ماجرا نشده است؟
2- اگر ويژگي انجمن حجتيه، معارضه با ولايت و حکومت ديني و نقش سياسي و اجتماعي اسلام و گرايش به آمريکاست، امروز کدام محافل همين رويکردهاي ضدانقلابي و ضداسلام ناب محمدي(ص) را دنبال مي کنند؟ غير از افراطيون مدعي اصلاح طلبي و اعتدال آمريکايي؟! چه کساني نسخه سازش با آمريکا مي پيچند؟ چه کساني و کدام محافل اصرار دارند در مقابل حکومت ديني و ولايت فقيه، دوقطبي ايجاد کنند؟ يا احکام اسلام در موضوعاتي نظير حجاب را زيرسوال ببرند و از حرمت شکني مقدسات جانبداري مي کنند؟ ديدن تحرکات جريان نفوذ ذره بين نمي خواهد؟
3- کدام محافل آمريکا را بزک کردند و نسخه هاي ليبرالي پيچيدند؟ نسبت انجمن حجتيه با گروهک هايي مانند نهضت آزادي (جريان آمريکايي نفوذ و مطرود امام) چه بود و امروز اين محافل چرا با طيف متبوع آقاي محتشمي پيوند ارگانيک خورده اند.
4- تمام گروهک ها و از جمله انجمن حجتيه اصرار بر ملکوک ساختن اعتبار نظام جمهوري اسلامي دارند. آنها در انتخابات سال 88 پروژه دروغين «تقلب» را ماه ها قبل از انتخابات طراحي و اجرا کردند و مع الاسف امثال آقاي محتشمي پور را در کميته فريبکارانه صيانت از آرا- که در واقع کميته القاي تقلب و تدارک آشوب خياباني بود، به بازي گرفتند. اما پس از 8 ماه معلوم شد خط نفوذ موضوعاتي فراتر از انتخابات را مدنظر دارد و براي حذف جمهوري اسلامي و ولايت فقيه (چنان که در شعارها نوشتند و گفتند) برنامه دارند. آقاي محتشمي پور در تمام اين جنگ بزرگ با ميراث والاي امام خميني(ره) يا در زمين نفوذي ها بازي مي کرد و يا ساکت بود.
5- امروز هم دير نشده. ايشان مي تواند هويت جريان فتنه را که با ادعاي دروغين و مظلوم نمايانه تقلب شروع به کار کردند اما به سمت نه به جمهوري اسلامي، مرگ بر اصل ولايت فقيه، «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و روزه خواري روز قدس (نمازجمعه مختلط با کفش) و حرمت شکني روز عاشورا رفتند، تبيين کند و وفاداري خود به امام خميني و ميراث از جان عزيزتر او (جمهوري اسلامي و ولايت فقيه) را اثبات نمايد. ايشان مي تواند توضيح دهد که چگونه افراطيون مدعي اصلاحات، ضمن دور زدن محکمات انديشه حضرت امام(ره)، با گروهک هاي نفاقي نظير نهضت آزادي و انجمن حجتيه و حتي سلطنت طلبان و منافقين پيوند خوردند.
خبر ويژه
توهم ورود سرمايه 100 ميليارد دلاري به ايران را چه كساني منتشر كردند؟!
توهم ورود سرمايه 100 ميليارد دلاري به ايران را چه كساني منتشر كردند؟!
کدام محافل و چه جريان هايي اين تصور موهوم را ايجاد کردند که با توافق برجام، 100 ميليارد دلار سرمايه به کشور مي آيد؟
روزنامه جام جم ضمن بررسي ابعاد اين پرسش مي نويسد: رهبر انقلاب به تصور باطل ورود ۱۰۰ ميليارد دلار به کشور پس از انعقاد برجام اشاره کردند و افزودند: متاسفانه برخي اين تصور واهي را به مردم هم منتقل کردند.
ايشان گفتند: «اين که ما در قضاياي اولِ مذاکرات در ذهنمان بود و خودمان تصور کرديم و به ديگران هم گفتيم که «بله اگر ما مذاکره کنيم، صد ميليارد دلار پول وارد کشور مي شود»، خب اين يک معنايي دارد؛ براي کشور ما صد ميليارد مبلغ معتنابهي است، مبلغ مهمي است، اصلاً به کلي مي تواند خيلي از مشکلات کشور را برطرف کند؛ اين واقعيت نداشت... خود ما هم درواقع به يک نحوي باور کرديم اين ۱۰۰ ميليارد را؛ خب اين گمان [بود]، تصور بود، توهم بود، واقعيت نداشت. بايستي مراقب باشيم آنچه را براي آينده خودمان و منافع خودمان و عوض هزينه هايي که مي پردازيم مشخص مي کنيم، واقعيت داشته باشد و همان واقعيت را بفهميم و همان واقعيت را هم صريح با مردم در ميان بگذاريم.»
بررسي تحولات قبل از برجام نشان مي دهد برخي مسئولان آزادسازي پول هاي بلوکه شده کشور در سال هاي تحريم را مطرح و براي مقدار آن ارقام مختلفي را نيز مطرح کردند.
در اين زمينه مي توان به اظهارات سيدحسين هاشمي استاندار وقت تهران اشاره کرد که پيش از امضاي توافقنامه هسته اي رقم نجومي 180 ميليارد دلار را ميزان پول هاي بلوکه شده ايران اعلام کرد و وعده داد که در پسابرجام با آزادسازي آن، بسياري از مشکلات اقتصادي مردم حل مي شود.
ديگر مسئولي که وعده آزادسازي دارايي کلان در پسابرجام را داد اکبر کميجاني، معاون بانک مرکزي بود که در مصاحبه وال استريت ژورنال ميزان دارايي ايران را 150 ميليارد دلار اعلام کرده بود.
ميزان ديگري که براي ميزان دارايي بلوکه شده ايران اعلام شد مربوط مي شود به رقم اعلام شده توسط غلامرضا مصباحي مقدم که رياست کميسيون برنامه و بودجه مجلس نهم را برعهده داشت. وي ميزان دارايي بلوکه شده ايران را 130 ميليارد دلار عنوان کرده بود.
پس از اجراي برجام در اواخر دي 1394 نيز برخي مسئولان همچنان همين خط را ادامه دادند به طوري که در 11 بهمن 1394 محمدباقر نوبخت سخنگوي دولت اعلام کرد 100 ميليارد دلار پول هاي بلوکه شده ايران آزاد شده است.
سخنگوي دولت دارايي هاي آزاد شده ايران را افزون بر 100 ميليارد دلار اعلام کرد و گفت که اين دارايي ها بطور کلي آزاد شده است و ما مي توانيم از آن استفاده کنيم. لازم به ذکر است سخنان نوبخت، تيتر يک برخي روزنامه ها شد.
علي اکبر صالحي، رئيس سازمان انرژي اتمي نيز 7 اسفند 1395 در گفت وگو با ايسنا در پاسخ به اين پرسش که بالاخره پول هاي بلوکه شده ايران به خاطر تحريم هاي سال هاي اخير چقدر بود؟ يک زمان جان کري مي گفت حدود ۳۰ ميليارد دلار و حالا ترامپ مي گويد ۱۵۰ ميليارد دلار، گفت: چيزي حدود ۱۰۰ ميليارد دلار پول جمهوري اسلامي ايران آزاد شده است و مي توانيم از آن استفاده کنيم.
روزنامه جام جم ضمن بررسي ابعاد اين پرسش مي نويسد: رهبر انقلاب به تصور باطل ورود ۱۰۰ ميليارد دلار به کشور پس از انعقاد برجام اشاره کردند و افزودند: متاسفانه برخي اين تصور واهي را به مردم هم منتقل کردند.
ايشان گفتند: «اين که ما در قضاياي اولِ مذاکرات در ذهنمان بود و خودمان تصور کرديم و به ديگران هم گفتيم که «بله اگر ما مذاکره کنيم، صد ميليارد دلار پول وارد کشور مي شود»، خب اين يک معنايي دارد؛ براي کشور ما صد ميليارد مبلغ معتنابهي است، مبلغ مهمي است، اصلاً به کلي مي تواند خيلي از مشکلات کشور را برطرف کند؛ اين واقعيت نداشت... خود ما هم درواقع به يک نحوي باور کرديم اين ۱۰۰ ميليارد را؛ خب اين گمان [بود]، تصور بود، توهم بود، واقعيت نداشت. بايستي مراقب باشيم آنچه را براي آينده خودمان و منافع خودمان و عوض هزينه هايي که مي پردازيم مشخص مي کنيم، واقعيت داشته باشد و همان واقعيت را بفهميم و همان واقعيت را هم صريح با مردم در ميان بگذاريم.»
بررسي تحولات قبل از برجام نشان مي دهد برخي مسئولان آزادسازي پول هاي بلوکه شده کشور در سال هاي تحريم را مطرح و براي مقدار آن ارقام مختلفي را نيز مطرح کردند.
در اين زمينه مي توان به اظهارات سيدحسين هاشمي استاندار وقت تهران اشاره کرد که پيش از امضاي توافقنامه هسته اي رقم نجومي 180 ميليارد دلار را ميزان پول هاي بلوکه شده ايران اعلام کرد و وعده داد که در پسابرجام با آزادسازي آن، بسياري از مشکلات اقتصادي مردم حل مي شود.
ديگر مسئولي که وعده آزادسازي دارايي کلان در پسابرجام را داد اکبر کميجاني، معاون بانک مرکزي بود که در مصاحبه وال استريت ژورنال ميزان دارايي ايران را 150 ميليارد دلار اعلام کرده بود.
ميزان ديگري که براي ميزان دارايي بلوکه شده ايران اعلام شد مربوط مي شود به رقم اعلام شده توسط غلامرضا مصباحي مقدم که رياست کميسيون برنامه و بودجه مجلس نهم را برعهده داشت. وي ميزان دارايي بلوکه شده ايران را 130 ميليارد دلار عنوان کرده بود.
پس از اجراي برجام در اواخر دي 1394 نيز برخي مسئولان همچنان همين خط را ادامه دادند به طوري که در 11 بهمن 1394 محمدباقر نوبخت سخنگوي دولت اعلام کرد 100 ميليارد دلار پول هاي بلوکه شده ايران آزاد شده است.
سخنگوي دولت دارايي هاي آزاد شده ايران را افزون بر 100 ميليارد دلار اعلام کرد و گفت که اين دارايي ها بطور کلي آزاد شده است و ما مي توانيم از آن استفاده کنيم. لازم به ذکر است سخنان نوبخت، تيتر يک برخي روزنامه ها شد.
علي اکبر صالحي، رئيس سازمان انرژي اتمي نيز 7 اسفند 1395 در گفت وگو با ايسنا در پاسخ به اين پرسش که بالاخره پول هاي بلوکه شده ايران به خاطر تحريم هاي سال هاي اخير چقدر بود؟ يک زمان جان کري مي گفت حدود ۳۰ ميليارد دلار و حالا ترامپ مي گويد ۱۵۰ ميليارد دلار، گفت: چيزي حدود ۱۰۰ ميليارد دلار پول جمهوري اسلامي ايران آزاد شده است و مي توانيم از آن استفاده کنيم.
خبر ويژه
دولت، ديروز مادر برجام بود امروز مسئوليت آن را نمي پذيرد
دولت، ديروز مادر برجام بود امروز مسئوليت آن را نمي پذيرد
اگر برجام باعت سربلندي ايران مي شد، افتخارش براي دولت بود و نه گروه ديگري و اکنون نيز سرشکستگي برجام صرفا دامن گير دولت محترم است و لاغير.
روزنامه صبح نو در يادداشتي با عنوان «در جست وجوي مادر برجام» نوشت: روز 25 فروردين ماه 96 آقاي روحاني هنگام ثبت نام انتخابات رياست جمهوري گفت: «هووهايي که بارها به قصد کشتن نوزاد برجام تصميم گرفته بودند، نمي توانند سرپرست خوبي براي اين فرزند باشند.» منظور اين بود که مردم به «مادر برجام» راي دهند تا بتواند همانگونه که اين نوزاد را به دنيا آورده به خوبي آن را به خانه بخت بفرستد.
در آن زمان که دولت مردان و جناح چپ، مست باده برجام به مردم قول مي دادند، همانگونه که سايه جنگ و تحريم هاي هسته اي را برطرف کردند، ساير تحريم ها را نيز عنقريب از سر مردم کم خواهند کرد، کسي در انتساب برجام به دولت شک نداشت. طرفداران دولت و بخش عمده خوش خيالان معتقد بودند سرانجام با تدبير و «زبان داني» توانسته اند مشکلات چهل ساله کشور را حل کنند و به فرمول شگفت انگيزي دست پيدا کنند که هم چرخ هاي اقتصاد را بچرخاند و هم سانتريفيوژها را.
دولت با تبختر، شروط و خط قرمزهاي رهبري، مجلس و شوراي عالي را ناديده مي گرفت و احتمالا معتقد بود اين نهادها چون اطلاعي از اوضاع جهان ندارند و به زبان دنيا آشنا نيستند اين شروط بيهوده را وضع مي کنند. کار تمام شده و در اين بناي سترگ، هيچ کس خللي نمي تواند وارد آورد. در آن روزگار که سرهاي دولت مردان از مي برجام گرم بود، به يکديگر مدال و نشان اهدا مي کردند و اين پيروزي را به يکديگر تبريک مي گفتند. در آن زمان که ماه عسل دولت بود کسي درمورد حضانت و سرپرستي برجام شک نداشت و آن را مهم ترين دستاورد و زايش دولت تدبير و اميد مي دانستند. اتفاقا جريان اعتدال گرا از نمد برجام کلاه برمي گرفت و انتخابات به نام برجام پيروز مي شد.
اما اکنون که چرخ روزگار برگشته و برجام پس از خروج «کدخدا» بي فايده و بي خاصيت به نظر مي رسد به جاي اينکه سر دست گرفته شود و به عنوان مهم ترين دستاورد دولت معرفي گردد، «تصميم نظام» خوانده مي شود. درواقع دولت تلاش مي کند مسئوليت اين نوزاد را به دامن «هووها» بيندازد. اما مشخص است که وقتي مادر، حاضر به پذيرش اين نوزاد نيست، هووها هم رغبتي به سرپرستي اين نوزاد بدقدم ندارند.
اما اينکه گفته مي شود برجام تصميم نظام است، منظور دقيقا چه کسي است؟ معمولا در ادبيات سياسي اگر کلمه نظام به کار برده شود، منظور «مقام معظم رهبري» است. فارغ از اينکه اين کاربرد به شدت اشتباه است و يکي انگاشتن کل نظام با رهبر نظام تداعي يک حکومت ديکتاتوري مي کند و در نظام مردم سالار جمهوري اسلامي، «نظام» اعم از رهبري، مردم، و همه گروه هاي سياسي است، اين سوال مطرح است که آيا امکان وصله کردن برجام به رهبري وجود دارد؟
با مرور سخنان رهبري مشخص مي شود که ايشان هرگز نسبت به مذاکره با آمريکا خوش بين نبود و بيش از مذاکره بر استراتژي مقاومت تاکيد داشت. اما دولت با آگاهي از اينکه سنت رهبران انقلاب اسلامي همواره حمايت از تصميمات کلان دولت هاست از اين ظرفيت استفاده نمود. رهبري ضمن حمايت از تصميم دولت، مخالفت خود را با اين تصميم در اغلب سخنراني ها نشان داده بود. اين ويژگي حکومت هاي غيرديکتاتوري است که به رغم مخالفت حاکم، تصميم جمعي اجرا مي گردد. همانگونه که در غزوه احد، پيامبر اعظم با اينکه مخالف بودند به نظر مردم احترام گذاشتند و براي جنگ، به خارج از شهر رفتند و البته مسلمانان در نتيجه دوري از راهبرد پيامبر اکرم(ص)، متحمل شکست شدند.
با علم به اينکه در زمان انعقاد برجام، رهبري با دولت همراهي کردند باعث تاسف است که اين همکاري، همراهي و عدم مخالفت رهبري انقلاب در پيشبرد برنامه دولت، اکنون به بهانه اي براي طرفداران دولت تبديل شده تا شريکي براي اين شکست دست وپا کنند. دقيقا مانند خوارج در زمان اميرالمومنين که در جنگ نهروان حضرت را مجبور به مذاکره نمودند و بعد از مشخص شدن اينکه دشمن، با حيله آنها را فريب داده از حضرت علي(ع) مي خواهند که مسئوليت اين شکست را پذيرفته و توبه کند!
رئيس جمهوري حقوق دان با اين قاعده فقهي آشنا هستند که «الولد للفراش». برجام متولد همان بستري است که دولت مهيا کرده بود و بنابراين متعلق به دولت است.اگر برجام امروز باعث سربلندي ايران مي شد افتخارش براي دولت بود و نه گروه ديگري و اکنون نيز سرشکستگي برجام صرفا دامن گير دولت محترم است.
روزنامه صبح نو در يادداشتي با عنوان «در جست وجوي مادر برجام» نوشت: روز 25 فروردين ماه 96 آقاي روحاني هنگام ثبت نام انتخابات رياست جمهوري گفت: «هووهايي که بارها به قصد کشتن نوزاد برجام تصميم گرفته بودند، نمي توانند سرپرست خوبي براي اين فرزند باشند.» منظور اين بود که مردم به «مادر برجام» راي دهند تا بتواند همانگونه که اين نوزاد را به دنيا آورده به خوبي آن را به خانه بخت بفرستد.
در آن زمان که دولت مردان و جناح چپ، مست باده برجام به مردم قول مي دادند، همانگونه که سايه جنگ و تحريم هاي هسته اي را برطرف کردند، ساير تحريم ها را نيز عنقريب از سر مردم کم خواهند کرد، کسي در انتساب برجام به دولت شک نداشت. طرفداران دولت و بخش عمده خوش خيالان معتقد بودند سرانجام با تدبير و «زبان داني» توانسته اند مشکلات چهل ساله کشور را حل کنند و به فرمول شگفت انگيزي دست پيدا کنند که هم چرخ هاي اقتصاد را بچرخاند و هم سانتريفيوژها را.
دولت با تبختر، شروط و خط قرمزهاي رهبري، مجلس و شوراي عالي را ناديده مي گرفت و احتمالا معتقد بود اين نهادها چون اطلاعي از اوضاع جهان ندارند و به زبان دنيا آشنا نيستند اين شروط بيهوده را وضع مي کنند. کار تمام شده و در اين بناي سترگ، هيچ کس خللي نمي تواند وارد آورد. در آن روزگار که سرهاي دولت مردان از مي برجام گرم بود، به يکديگر مدال و نشان اهدا مي کردند و اين پيروزي را به يکديگر تبريک مي گفتند. در آن زمان که ماه عسل دولت بود کسي درمورد حضانت و سرپرستي برجام شک نداشت و آن را مهم ترين دستاورد و زايش دولت تدبير و اميد مي دانستند. اتفاقا جريان اعتدال گرا از نمد برجام کلاه برمي گرفت و انتخابات به نام برجام پيروز مي شد.
اما اکنون که چرخ روزگار برگشته و برجام پس از خروج «کدخدا» بي فايده و بي خاصيت به نظر مي رسد به جاي اينکه سر دست گرفته شود و به عنوان مهم ترين دستاورد دولت معرفي گردد، «تصميم نظام» خوانده مي شود. درواقع دولت تلاش مي کند مسئوليت اين نوزاد را به دامن «هووها» بيندازد. اما مشخص است که وقتي مادر، حاضر به پذيرش اين نوزاد نيست، هووها هم رغبتي به سرپرستي اين نوزاد بدقدم ندارند.
اما اينکه گفته مي شود برجام تصميم نظام است، منظور دقيقا چه کسي است؟ معمولا در ادبيات سياسي اگر کلمه نظام به کار برده شود، منظور «مقام معظم رهبري» است. فارغ از اينکه اين کاربرد به شدت اشتباه است و يکي انگاشتن کل نظام با رهبر نظام تداعي يک حکومت ديکتاتوري مي کند و در نظام مردم سالار جمهوري اسلامي، «نظام» اعم از رهبري، مردم، و همه گروه هاي سياسي است، اين سوال مطرح است که آيا امکان وصله کردن برجام به رهبري وجود دارد؟
با مرور سخنان رهبري مشخص مي شود که ايشان هرگز نسبت به مذاکره با آمريکا خوش بين نبود و بيش از مذاکره بر استراتژي مقاومت تاکيد داشت. اما دولت با آگاهي از اينکه سنت رهبران انقلاب اسلامي همواره حمايت از تصميمات کلان دولت هاست از اين ظرفيت استفاده نمود. رهبري ضمن حمايت از تصميم دولت، مخالفت خود را با اين تصميم در اغلب سخنراني ها نشان داده بود. اين ويژگي حکومت هاي غيرديکتاتوري است که به رغم مخالفت حاکم، تصميم جمعي اجرا مي گردد. همانگونه که در غزوه احد، پيامبر اعظم با اينکه مخالف بودند به نظر مردم احترام گذاشتند و براي جنگ، به خارج از شهر رفتند و البته مسلمانان در نتيجه دوري از راهبرد پيامبر اکرم(ص)، متحمل شکست شدند.
با علم به اينکه در زمان انعقاد برجام، رهبري با دولت همراهي کردند باعث تاسف است که اين همکاري، همراهي و عدم مخالفت رهبري انقلاب در پيشبرد برنامه دولت، اکنون به بهانه اي براي طرفداران دولت تبديل شده تا شريکي براي اين شکست دست وپا کنند. دقيقا مانند خوارج در زمان اميرالمومنين که در جنگ نهروان حضرت را مجبور به مذاکره نمودند و بعد از مشخص شدن اينکه دشمن، با حيله آنها را فريب داده از حضرت علي(ع) مي خواهند که مسئوليت اين شکست را پذيرفته و توبه کند!
رئيس جمهوري حقوق دان با اين قاعده فقهي آشنا هستند که «الولد للفراش». برجام متولد همان بستري است که دولت مهيا کرده بود و بنابراين متعلق به دولت است.اگر برجام امروز باعث سربلندي ايران مي شد افتخارش براي دولت بود و نه گروه ديگري و اکنون نيز سرشکستگي برجام صرفا دامن گير دولت محترم است.