مگر می توان عملکرد 4 دهه جامعه مدعی اخلاقی- معنوی- دینی ولایت فقیه در
پیدایش و رشد اینگونه جنایات نادیده گرفته شود؟
روز حادثه یک چاقو تهیه کردم و به سراغ
همسرم رفتم و گفتم قصد صحبت با او را دارم. بعد به سمت پارک رفتیم. به او گفتم 2تا
از آپارتمانها به نام خودت باشد اما 5 تا از آنها را که سهم بچههاست به نام من
بزن. اما قبول نکرد و گفت درخواست طلاق غیابی داده است. من هم عصبانی شدم و به او
ضرباتی زدم.
مقتول زنی میانسال بود که با ضربات چاقو
جانش را از دست داده و قاتل نیز کسی جز همسرش نبود.
به گزارش همشهری،«۷واحد آپارتمانم را
به نام همسرم کردم اما او ۴ سال بود که مرا به خانه راه نمیداد و میخواست از من
طلاق غیابی بگیرد.» این بخشی از اعترافات مردی ۶۰ ساله است که تازهترین همسرکشی
در پایتخت را در یکی از پارکهای غرب تهران رقم زد.
ساعت 14:45دوشنبه گزارش جنایتی خونین به
قاضی سیدسجاد منافیآذر، بازپرس ویژه قتل پایتخت اعلام شد. مقتول زنی میانسال بود
که با ضربات چاقو جانش را از دست داده و قاتل نیز کسی جز همسرش نبود. این مرد
همسرش را مقابل چشم مردم به قتل رسانده بود که با حضور پلیس دستگیر شد.
متهم صبح دیروز برای انجام تحقیق به
شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در بازجوییها گفت: 40سال پیش با همسرم
ازدواج کردم و زندگی نسبتا خوبی داشتیم. من در کار خرید و فروش پارچه بودم و یک
خانه 422متری در غرب تهران داشتم.
از آنجا که عاشق همسرم بودم، خانه را به
نامش زدم. وی گفت:سال 72، خانه را کوبیدیم و ساختیم و فرد سازنده 7واحد آپارتمان
به ما داد که چون به نام همسرم بود تمام آنها را اجاره داد. با وجود این صبح تا شب
کار میکردم و هرچه خانوادهام میخواستند برایشان فراهم میکردم تا اینکه چند سال
پیش ورشکست شدم.
از آن زمان به بعد همسرم مدام به من
سرکوفت میزد تا جایی که با هم درگیر شدیم و مرا از خانه بیرون کرد. وی ادامه داد:
4سال است که خانه را ترک کردهام و در یک آلونک در شمال کشور زندگی میکنم. فقط هر
از گاهی با خودروی تاکسی خود به تهران میآمدم و مسافرکشی میکردم. این در حالی
بود که همسرم ماهانه 12میلیون تومان اجاره میگرفت. دیگر از این وضعیت خسته شده
بودم.
روز حادثه یک چاقو تهیه کردم و به سراغ
همسرم رفتم و گفتم قصد صحبت با او را دارم. بعد به سمت پارک رفتیم. به او گفتم 2تا
از آپارتمانها به نام خودت باشد اما 5 تا از آنها را که سهم بچههاست به نام من
بزن. اما قبول نکرد و گفت درخواست طلاق غیابی داده است. من هم عصبانی شدم و به او
ضرباتی زدم. بعد به چند نفر که وحشتزده بودند گفتم زنگ بزنید پلیس تا بیایند و
دستگیرم کنند.این متهم پس از اعتراف به جنایت با قرار قانونی در اختیار مأموران
اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.