سه دستورالعمل برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران! "

 ترامپ برای  رئیس جمهور شدن دوردوم نیاز به تبلیغات دارد . بنابراین چنانچه خامنه ای وپاسداران محور برنامه موشکی دست شان را بالا نبرندو  تسلیم نشوند و ازسوریه خارج نشوند آمریکا واسراییل بطور مشترک حمله نظامی به تأسسات موشکی و نظامی پاسدارات خواهند کرد.
" آنچه باید از (تجربه) عراق یاد بگیریم آن است که یک دستورالعمل آزموده برای گول زدن آمریکا برای ورود به جنگ وجود دارد. این دستورالعمل بدین شکل است: همه آزردگی‌ها را مستقیما با دشمن مرتبط کن، ادعا کن که برای حمله حمایت محلی نیرومندی وجود دارد و ادعا کن که نزاع یک تفریح خواهد بود".
سه دستورالعمل برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران

فرارو- ترفند‌های قدیمی مجددا به کار گرفته می‌شوند.

به گزارش فرارو، سیاست‌های دولت دونالد ترامپ در قبال ایران، باعث مطرح شدن نگرانی‌هایی درباره وقوع جنگ بین ایران و آمریکا شده است. بازگشت بولتون به کاخ سفید و خروج آمریکا از برجام، خاطره دولت جورج دبیلو بوش را مجددا زنده کرده است.

ادعا‌هایی که سیاستمداران کنونی آمریکا علیه ایران مطرح می‌کنند کم‌وبیش شبیه همان ادعا‌هایی است که دولت بوش را درگیر جنگ عراق کرد. در همین رابطه، جان ریچارد کوکسان، پژوهشگر شورای امور جهانی شیکاگو، طی یادداشتی در وبگاه مجله نشنال اینترست، ضمن یادآوری ادعا‌های بوش علیه عراق، درباره تکرار این سناریوی قدیمی در دولت ترامپ هشدار داد.

به گفته کوکسان، آمریکا به خاطر "دروغ" وجود سلاح کشتار جمعی در عراق، به این کشور حمله کرد. اما بعد از این حمله، هیچگونه سلاحی از این نوع در عراق یافت نشد.

کوکسان نوشت: " باید قبل از تکرار شدن تاریخ، دروغ چرایی حمله آمریکا به عراق برچیده شود. زلزله‌شناسان سیاسی، اکنون حتی لرزه‌های مشابهی در خصوص ایران احساس می‌کنند. لرزه‌هایی که به آنچه قبل از جنگ عراق اتفاق افتاد، شبیه است".

ژاکوب هیلبران، ویراستار مجله نشنال اینترست، اخیرا نوشته که "روح جورج دبیلو بوش، بار دیگر ساکن کاخ سفید شده است". جان بولتون، مشاور امنیت ملی، "مشغول ترغیب ترامپ به احیای سیاست‌های تغییر رژیم است. سیاست‌هایی که ظاهرا بعد از جنگ ۲۰۰۳ عراق بی‌اعتبار شده بود و الان دوباره بازمی‌گردند".

از دیدگاه کوکسان، این سیاست‌ها باید همچنان بی‌اعتبار باقی بمانند. علاوه بر این، روایت سلاح کشتار جمعی مختص عراق نیست و امروز هم می‌تواند توسط آمریکا دوباره به کار گرفته شود. با این حال، زمینه‌سازی آمریکا برای حمله به عراق قبل از حضور کالین پاول در شورای امنیت و تکان دادن شیشه انثراکس، شروع شده بود. حقیقت این است که زمینه‌سازی برای حمله به عراق سه جزء اصلی دارد که تاحدود زیادی از سلاح‌های کشتار جمعیِ فرضیِ صدام حسین جداست.

نخست: کاخ سفید تمام تلاشش را کرد تا همه مشکلات موجود در منطقه را با عراق مرتبط کند. مشکلاتی مانند حمایت از تروریسم، خصومت با کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس و تهدید اسرائیل.

آمریکا در دوران منتهی به جنگ عراق، به طور پیوسته و سریع لیستی از گله‌مندی‌ها از عراق تهیه کرد. به گفته کوکسان، براساس لیست مزبور، این تصویر ارائه شد که هر گله‌مندی از صدام بخشی از یک استراتژی و طرح خطرناک صدام بود. بدین ترتیب، وجود چنین بازیگر خطرناکی مستلزم یک پاسخ شد. اگر چه واقعیت غالبا چیز دیگری بود.

به گفته کوکسان، امروز هم کاخ سفید چنین طرحی را در قبال ایران دنبال می‌کند. نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، در ۱۵ ماه می‌به شورای امنیت گفته در رابطه با نزاع‌ها در سوریه و یمن و نزاع با حماس، "وجه مشترک همه این‌ها، رفتار بی‌ثبات‌کننده رژیم ایران است". مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، هم در ۲۱ می، اظهارات مشابهی علیه ایران مطرح کرد. با این تفاوت که او بی‌عدالتی‌ها در افغانستان و اروپا را هم به لیست اضافه کرد.

از منظر کوکسان، ایده ضمنی مقامات آمریکایی این است که محدود شدن حمایت ایران، به این نزاع‌ها پایان خواهد داد یا اینکه وجود یک رژیم متفاوت در تهران حمایتش را متوقف خواهد کرد. اما کوکسان معتقد است که چین ایده‌ای بی‌معناست. به عنوان نمونه، فلسطینی‌ها، بدون توجه به نفوذ ایران، با بادبادک‌های شعله‌ور، نسبت به جابجایی سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت المقدس اعتراض کردند. فلسطینی‌ها برای ادامه مبارزه‌شان علیه اسرائیل، به حمایت مالی نیرومند ایران یا پیشرفته‌ترین تکنولوژی نیاز ندارند.

دوم: دولت جورج دبلیو بوش و حامیان جنگ عراق، این ایده را ترویج دادند که در میان عراقی‌های محلی حمایت نیرومندی از آمریکا وجود دارد و این مردم تحسین‌کننده آمریکا هستند. به عنوان نمونه، برنارد لوئیس، که در ۱۹ می‌ در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت، چنین ایده‌ای را مطرح کرده بود. این مورخ برجسته، پس از حملات یازده سپتامبر به دولت جورج بوش در خصوص خاورمیانه مشورت می‌داد. او معادله‌ای برای افشای طرفداران واقعی آمریکا داشت.

در دسامبر ۲۰۰۱، لوئیس مدعی شد: " در کشور‌هایی مانند عربستان سعودی و مصر، که دولت‌هایشان متحد آمریکا به نظر می‌رسند، حالت عمومی به طرز خشنی مخالف آمریکاست. در ایران و عراق، که حکومت‌های ضدآمریکایی دارند، افکار عمومی طرفدار آمریکاست".

معادله لوئیس بر این اساس بود که موضع دولت کشور‌های مزبور، برعکس موضع مردم‌شان است. این معادله نامعتبر، لوئیس را به نتیجه شومی رساند و باعث حمایت او از سیاست تغییر رژیم از سوی آمریکا شد. لوئیس تصریح کرد: " شادی و خوشحالی که مردم افغانستانی به هنگام پایان حکمرانی طالبان نشان دادند، می‌تواند در هر دو کشور (ایران و عراق) در مقیاس بزرگ‌
تر تکرار شود".

علاوه بر این، لوئیس خواستار حمایت آمریکا از "مخالفان دمکراسی‌خواه" در عراق و ایران شده بود. این امر پس از خروج ترامپ از برجام هم تکرار شد. پومپئو، مدعی شده بود که آمریکا "به طرز خستگی‌ناپذیری از مردم ایران حمایت" خواهد کرد. او ادعا کرده اعتراضات اخیر ایران، برای اصلاح نبود بلکه فریادی برای "آزادی" بوده است.

سوم: کاخ سفید و حامیان سیاست تغییر رژیم تاکید کردند که جنگ عراق یک تفریح خواهد بود. این جنگ یک ماموریت آسان و دست‌یافتنی خواهد بود که هزینه‌های حداقلی خواهد داشت. اینگونه القا شد که آمریکا از گرفتار شدن در باتلاق‌های خاورمیانه اجتناب کرده و هنوز می‌تواند سیاست تغییر رژیم را ادامه دهد.

لوئیس در سال ۲۰۰۳ گفته بود: " اگر کسی سابقه سیاست آمریکا در خاورمیانه را با سیاست آن در سایر مناطق مقایسه کند، نه از شکست آمریکا بلکه از موفقیت آن تعجب خواهد کرد. به هر حال، در خاورمیانه هیچ ویتنام یا کوبا یا نیکاراگوئه یا السالوادور یا حتی آنوگلایی هم در کار نخواهد بود".

علیرغم آنکه مطرح کردن این استدلال‌ها در حال حاضر دشوار است، اما هنوز کسی عبرت نگرفته است. به گفته کوکسان، هنوز هستند کسانی که آماده‌اند درباره آسانی حمله آمریکا به دیگر کشور‌ها صحبت کنند.


کوکسان در پایان نوشت: " آنچه باید از (تجربه) عراق یاد بگیریم آن است که یک دستورالعمل آزموده برای گول زدن آمریکا برای ورود به جنگ وجود دارد. این دستورالعمل بدین شکل است: همه آزردگی‌ها را مستقیما با دشمن مرتبط کن، ادعا کن که برای حمله حمایت محلی نیرومندی وجود دارد و ادعا کن که نزاع یک تفریح خواهد بود".