يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "دولت يا چراغ زرد چشمك زن؟! "


 اوین نامه ی کیهان 4 شنبه 9 خرداد ماه سال 1397
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "دولت يا چراغ زرد چشمك زن؟! "

سربازجو شریعت نداری برای اینکه  نتیجه 6 سال قلم زنی روزانه اش  علیه دولت و روحانی به ویژه درادامه مخالفت هایی  که با برجام کرده  را برجسته  کرده باشد که از طریق همکارانش دراوین نامه دنبال شده است و آن را به رخ روحانی بکشاند  بنابراین توصیه کرده است همانگونه که روحانی دفاع از مذاکره می کند  چون آن را یکی ازبهترین راهکارها برای حل مشکلات می داد پس  بهتراست که از شیوه مذاکره با منتقدان دلسوز داخلی همچون وی هم استفاده کند .چون پیش بینی هایش به خصوص در مورد برجام درست بوده است.   لذا سربازجو از موضع بازجویی گفته است :
  دولت اگر مسيري را که طي ۵ سال گذشته پيموده است، صحيح و گره گشا و در جهت منافع ملي مي داند، نبايد از روبرو شدن با منتقدان و شنيدن نظر و قضاوت آنان بيمي داشته باشد و به جاي آنکه در برنامه هاي تلويزيوني و يا در سخنراني ها به طور يک جانبه از عملکرد خود دفاع کند و در مواردي هم، منتقدان را با انواع تهمت ها بنوازد، مي تواند با ارائه شواهد و دلايل منطقي به پرسش ها و انتقادات آنها پاسخ گويد! و اگر سخن منتقدان را بر حق و نظرات آنان را مستند و کارشناسانه مي داند، فرصت مشاوره با آنان را از دست ندهد. ولي متاسفانه شواهد موجود حکايت از آن دارند که دولت محترم کماکان بر ادامه راه خسارت بار و بي دستاوردي که تاکنون پيموده است اصرار دارد! و در پي آن است که بازهم براي چندمين بار آزموده ها را بيازمايد! و در اين باره گفتني هايي هست.

کاش دولت محترم که«مذاکره» را يکي از موثرترين راهکارها براي حل مشکلات مي داند - و البته در مواردي نيز چنين است- زمينه اي هم براي مذاکره با منتقدان داخلي فراهم مي کرد. ضرورت انجام اين مذاکره از آنجاست که در اين سو، تاکنون بسياري از پيش بيني هاي دلسوزانه منتقدان تحقق يافته و در سوي ديگر، وعده هاي دولت محترم و اهدافي که براي اقدامات و برنامه هاي خود اعلام کرده بود نه فقط تحقق نيافته بلکه در مواردي نتيجه معکوس هم داشته است که مذاکرات هسته اي يکي از نمونه هاي بارز و مثال زدني آن است.
    
دولت، اگر مسيري را که طي ۵ سال گذشته پيموده است، صحيح و گره گشا و در جهت منافع ملي مي داند، نبايد از روبرو شدن با منتقدان و شنيدن نظر و قضاوت آنان بيمي داشته باشد و به جاي آنکه در برنامه هاي تلويزيوني و يا در سخنراني ها به طور يک جانبه از عملکرد خود دفاع کند و در مواردي هم، منتقدان را با انواع تهمت ها بنوازد، مي تواند با ارائه شواهد و دلايل منطقي به پرسش ها و انتقادات آنها پاسخ گويد! و اگر سخن منتقدان را بر حق و نظرات آنان را مستند و کارشناسانه مي داند، فرصت مشاوره با آنان را از دست ندهد. ولي متاسفانه شواهد موجود حکايت از آن دارند که دولت محترم کماکان بر ادامه راه خسارت بار و بي دستاوردي که تاکنون پيموده است اصرار دارد! و در پي آن است که بازهم براي چندمين بار آزموده ها را بيازمايد! و در اين باره گفتني هايي هست؛
    
۱- بعد از بازگشت رئيس جمهور محترم و هيئت همراه از اولين سفر نيويورک به گلايه نوشته بوديم که ايشان همه دولت را به وزارت خارجه تبديل کرده و براي وزارت خارجه نيز يک دستور کار تک بعدي با عنوان مذاکرات هسته اي تعريف کرده اند و ساير وظايف اجرايي دولت را وانهاده و يا در اولويت هاي چندم قرار داده اند. آقاي رئيس جمهور که پيش از اين و در جريان تبليغات انتخاباتي خويش معتقد بودند فقط ۳۰ درصد مشکلات اقتصادي ناشي از تحريم هاست و ۷۰ درصد بقيه از سوء مديريت ريشه مي گيرد، از نخستين روزهاي پس از نشستن بر کرسي رياست جمهوري، تمامي مشکلات و ناهنجاري هاي پيش روي را به تحريم ها نسبت دادند و تنها راه خروج از آن -و يا موثرترين راه- را در مذاکرات هسته اي ديدند. تا آنجا که حتي آب خوردن مردم را هم به توافق هسته اي با کشورهاي گروه ۱+۵ گره زدند! جناب ايشان در جريان مذاکرات نيز، تقريبا به هيچيک از نظرات کارشناسانه ديگران نه فقط وقعي ننهادند بلکه نظرات ارائه شده از جانب آنان را با اهانت ها و ناسزاهايي که دور از شان و جايگاه رياست جمهوري بود طرد کردند! در اين وجيزه اگرچه درپي باز خواني آن اهانت ها نيستيم و تکرار آنها را براي خود ايشان نيز ملالت آور مي دانيم ولي از آن ميان تنها اشاره اي گذرا به نمونه هايي را که در شرايط کنوني عبرت انگيز است ضروري مي دانيم. جناب روحاني با تعريف و تمجيد از توانمندي هاي دولت خويش و تحقير! منتقدان مي فرمودند: «مديريت ما، مديريت ژنرال هاست نه گروهبان ها»، «من ديپلمات و حقوقدانم، سرهنگ نيستم»، «مردم نوکر نمي خواهند، مدير کاربلد مي خواهند»! و در جمع مردم اردبيل (ارديبهشت ماه ۱۳۹۶) گفتند: «بابا جمعه تموم ميشه و شنبه مياد. چه جور آب و صابون بياريم، رويتان را بشوريم؟... کاسبان تحريم! ناراحتيد که تحريم ها رفت؟ تحريم ها ديگر بر نمي گردد. شما مي خواهيد مذاکره کنيد؟ شما زبان مذاکره با دنيا را بلد نيستيد»! و...
    
و اما، امروز و در حالي که براي هيچکس ترديدي باقي نمانده که دولت محترم در جريان مذاکرات هسته اي به بيراهه رفته و در پي آب راهي سراب شده است، کمترين انتظار آن است که از مسير طي شده بازگردد و خطاي گذشته را با خطاي ديگري درهم نياميزد! و به عنوان اولين گام، بازهم-به خطا- حل مشکلات را به برجام گره نزند. آيا اين خواسته را مي توان انتظاري بي جا تلقي کرد؟! و آيا هنوز هم مي توان به طعنه و ملامت خطاب به منتقدان گفت: «کاسبان تحريم! ناراحتيد که تحريم ها رفت؟ تحريم ها ديگر بر نمي گردد. شما مي خواهيد مذاکره کنيد؟ شما زبان مذاکره با دنيا را بلد نيستيد»! و البته منتقدان نمي پرسند، شما که بلد بوديد چه کرديد؟! ولي انتظار دارند راه طي شده و خسارت بار قبلي را اين بار به جاي آمريکا با اروپا ادامه ندهيد. همين ديروز خانم موگريني براي چندمين بار تکرار کرد که اروپا درباره توان موشکي ايران و حضورش در منطقه، با آمريکا اختلاف نظري ندارد! انتظار داريد از اين واضح تر بگويند که از اروپا هم آبي گرم نمي شود؟!
    ۲- اين واقعيت قابل درک است که براي دولت بسيار تلخ و ناگوار خواهد بود بعد از ۵ سال پياپي که همه مقدرات کشور را به مذاکرات هسته اي و محصول نه فقط بي خاصيت بلکه خسارت بار و فاجعه آفرين آن يعني برجام گره زده بود، به بي نتيجه بودن راهي که طي کرده است اذعان کند و امکانات و ظرفيت هاي فراواني را که در اين راه بي حاصل هزينه کرده است، دود شده و به هوا رفته بداند! ولي جلوي ضرر، از هر نقطه اي که گرفته شود سودمند است. به توصيه رسول خدا(ص)، مومن نبايد از يک سوراخ دو بار گزيده شود، چه رسد به سه و چهار و... ده ها بار!
    ۳- اين روزها، مشکلاتي نظير بيکاري، گراني، تورم، تعطيلي تعداد قابل توجهي از کارخانه ها و مراکز توليد، فساد اقتصادي، بي بند و باري فرهنگي، رکود کسب و کار و... عرصه را بر بسياري از مردم و مخصوصا اقشار محروم و مستضعف که صاحبان و ولي نعمت هاي انقلاب هستند تنگ کرده است و اين همه درحالي است که تمامي اين نارسايي ها و پلشتي ها راه حل هاي تعريف شده و تجربه شده اي دارند ولي دولت محترم چنان در چنبره برجام زدگي گرفتار است که با عرض پوزش از کمترين اقدام موثر و چاره ساز براي مقابله با اين پلشتي ها نيز خودداري کرده و مي کند!
    
ميزان نقدينگي به مبلغ فوق نجومي يک تريليون و چهارصد و هشتاد هزار ميليارد تومان رسيده است و در همان حال کارخانه ها و مراکز توليد بسياري به علت فقدان نقدينگي تعطيل شده و انبوهي از کارگران و کارکنان اين مراکز به خيل بيکاران افزوده شده اند. دولت اما به جاي چاره انديشي و هدايت نقدينگي به توليد، سرگرم ارائه آمارهايي است که با واقعيت ها فاصله اي بعضا پر نشدني دارند! اين شرايط در حالي است که آقاي دکتر روحاني به درستي تاکيد کرده بود که؛
     «
يکي از راه هاي مهار و کنترل تورم هدايت نقدينگي به سمت توليد است» و «همين کارخانه هاي موجود در کشور اگر به جاي
    20
درصد توان با 60 درصد توان کار کنند، بخش عظيمي از مشکلات اشتغال زايي در کشور برطرف مي شود» و «براي ايجاد ثروت ملي بايد اقدامات فراواني انجام دهيم که مهم ترين آن بهبود فضاي کسب وکار است»، «در ماه هاي ابتداي آغاز به کار دولت «تدبير و اميد» موانع از سر راه توليد برداشته مي شود» و...
    
۴- واردات بي رويه کالاي غير ضروري عرصه را بر توليدکنندگان داخلي تنگ کرده است و هر از چندگاه انبوهي از مردم را به خيل بيکاران اضافه مي کند. واردات کالايي نظير فندک، دکمه لباس، مسواک، تشک، لحاف، بوق خودرو، فلفل، دسته جارو، دسته بيل، شورت مردانه، کراوات و... تا کود انساني از ترکيه!
    
در اين ميان واردات کالاي لوکس جاي ويژه و تاسف آوري دارد! بخوانيد!
    
ريچارد نفيو، عضو سابق وزارت خزانه داري آمريکا که مسئوليت تحريم هاي ايران را بر عهده داشته است و عضو اصلي پشتيبان تحريم هاي ايران در تيم مذاکره کننده آمريکا بوده است، اخيرا کتابي با عنوان «هنر تحريم ها» -THE ART OF SANCTIONS- منتشر کرده است. نفيو در بخشي از کتاب خود مي نويسد درحالي که تحريم هاي سختي را به ايران تحميل کرده بوديم، از تحريم کالاي لوکس خودداري کرده و حتي راه آن را باز گذاشته و ترغيب هم مي کرديم! او درباره چرايي اين تصميم به دو علت اشاره کرده و مي نويسد اول آنکه واردات کالاي لوکس نظير اتومبيل هاي گران قيمت و اشرافي، ارز موجود در کشور را به خارج از ايران منتقل مي کرد و دوم اينکه وجود اين کالاي لوکس و اشرافي در اختيار شماري از ثروتمندان مي توانست مردم را نسبت به عدالت اجتماعي و اقتصادي در ايران دچار ترديد کرده و نهايتا بي اعتمادي آنان به مسئولان ايراني را به دنبال داشته باشد!
    ۵- قاچاق کالا، رانت خواري ها، بي توجهي به فشاري که مردم از گراني افسار گسيخته تحمل مي کنند و ده ها نمونه ديگر از اين دست نظير حقوق هاي نجومي، فساد اقتصادي و... از جمله مواردي هستند که مقابله با آنها هيچ ربطي به برجام و نتيجه مذاکرات هسته اي نداشته و ندارد و فقط به دست همتي نياز دارد که از آستين مسئولان بيرون آمده و کاري بکند ولي متاسفانه دولت در مقابله با اين پلشتي ها حالتي انفعالي داشته و مردم را با اين مشکلات به حال خود رها کرده است! انگار چراغ هاي قرمز و سبز را که نشانه هاي عبور و يا توقف قانوني است، از چهارراه دولت برچيده و با چراغ زرد چشمک زن، عبور و مرور را به حال خود رها کرده باشد! نويسنده: حسين
شريعتمداري