ماجرای خطوط
قرمز 8 خرداد - 97
حاشیه رفتن ها اثری ندارد جزاینکه خامنه ای و
پاسداران تسلیم خطوط ترسیم شده آمریکا شوند درغیر اینصورت باید منتظر دریافت موشک
در مکان یا سنگرهای شان باشند. چون رژیم ولایت فقیه نه از حمایت مردم ایران برخورد
است نه امکانات وتجهیزان مدرن قابل دفاع دارد .مهمتر اینکه در منطقه ایزوله است
وهم پیمانی هم ندارد.
تهران- ایرنا- با خروج آمریکا از برجام،
نگاه به این توافق بینالمللی و موضع موافقان و مخالفان آن را بهتر میتوان بررسی
کرد. از منظر حقوق بینالملل و تعهدات حقوقی طرفین، برجام را باید بهعنوان یک سند
از یک منظر نگاه کرد و انجام تعهدات پسابرجام را از منظری دیگر.
ماجرای خطوط قرمز
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم نعمت
احمدی حقوقدان، نوشت: اینکه گفته میشد آمریکا به تعهد خود پایبند نخواهد بود، یک
موضوع است و اینکه متن سند به ضرر ایران تنظیم شده موضوع دیگر. آن عده از دلسوزانی
که با تکیه بر سوابق آمریکا بهویژه دولت جدید آن، به این مهم توجه میکردند و میکنند
که آمریکا بهلحاظ نوع رفتار یکجانبه خود میتواند ناقض تعهدات شود، نکتهای دور
از ذهن را مطرح نمیکردند و در نهایت این آمریکا بود که یکطرفه قواعد بازی را به
هم زد و با وجود توصیه دیگر طرفهای درگیر توافقنامه برجام، این تیم تازهچیدهشده
در کاخ سفید بود که با غرور و نخوت، راهی دیگر در پیش گرفت.
روی سخن این یادداشت با ایندسته از مخالفان برجام نیست و آن عدهای که با تکیه بر سوابق تاریخی آمریکا اینگونه فکر میکردند از شمول نوشتار حاضر خارج هستند. مخاطب این یادداشت آنهایی هستند که عذرخواهی آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده هستهای را مطالبه میکنند. آنان نگاهشان به متن برجام بوده و هست که این متن مخالف منافع ملی و حتی مخالف نظر مقام معظم رهبری است.
حال آنکه روشن است مسئله هستهای و توافقات آن و نشستوبرخاستهای طولانی تیم مذاکرهکننده همهوهمه به نظر عالیترین مقامات کشور میرسید و بدون توافق کلی مسئولان نظام، بالطبع تیم مذاکرهکننده اجازه امضای توافقنامه را نداشت.
یادآوری میکنم آخرین سفر دکتر ظریف به تهران و مذاکره با مسئولان نظام، درست شب قبل از امضای نهایی برجام انجام شد. پس نمیتوان تیم مذاکرهکننده و شخص آقای رئیسجمهور را تصمیمگیر نهایی بدون کسب اجماع دانست. ایراد دلواپسان حرفهای این بوده و هست که متن توافقنامه مخالف منافع ملی است و در یک کلام تیم مذاکرهکننده منافع ملی را در نظر نگرفتهاند و لابد مرعوب تیم مقابل شدهاند که از آنها تضمین لازم را نگرفتهاند! پرسش این است؛ با وجود اظهارنظرهای تیمهای مختلف مذاکرهکننده بهویژه خانم شرمن که چند روز قبل، دیپلماتهای ایران را دیپلماتهای مقاومت نامید، آیا «دلواپسان» برای یک بار هم که شده متن برجام را خواندهاند و به اصول کلی حاکم بر توافقات بینالمللی اشراف دارند؟ ایندسته از دلواپسان ادعا میکنند خطوط قرمز نظام در توافق رعایت نشده است.
مذاکرات برجام نزدیک به دو سال ادامه یافت و روزهای پایانی منتهی به امضای برجام بیش از 20 روز طول کشید تا جایی که گفته شد بعد از جنگ جهانی دوم این طولانیترین زمانی است که وزیر امور خارجه آمریکا در خارج از آن کشور به سر برده است. هرچند اطلاعی از خطوط قرمزی که ایندسته از دلواپسان مدعیاند رعایت نشده است، نداریم، ولی باور عمومی بر این است با توجه به حمایتی که در طول مذاکرات و بعد از آن توسط مقام معظم رهبری از تیم مذاکرهکننده -که آنان را فرزندان انقلاب نامیدند- میشد، آیا پذیرفتنی است در مذاکرات نفسگیر برجام و حالا پس از خروج یکجانبه آمریکا از آن، به این شکل با مسائل برخورد شود و همه کاستیهای طبیعی یک مذاکره چندجانبه به تیم مذاکرهکننده و دولت نسبت داده شود؟
نمیدانم کسانی که اینگونه به قضایا نگاه میکنند فکر آن را نمیکنند که متهمکردن تیم مذاکرهکننده به رعایتنکردن خطوط قرمز نظام، این ذهنیت را در جامعه القا میکنند که در سطوح عالی نظام اختلاف وجود دارد؟ از منظر حقوقی برابر قانون اساسی تعیین سیاستهای کلی نظام و نظارت بر حسن اجرای این سیاستها بر عهده مقام معظم رهبری است و مهمترین چالش پیش پای نظام و جهان قبل از برجام، موضوع تحریمهای دشوار و تهدیدکننده هستهای بود که با مذاکرات طولانی و با تکیه بر فتوای ایشان که داشتن و استفاده از بمب اتم را حرام اعلام کردهاند، به نتیجه رسید. یعنی مسئله هستهای از نظر فقهی هم مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت که فتوای حرمتداشتن آن را اعلام کردند.
تیم مذاکرهکننده هستهای نیز با همه اشراف و اطلاعی که از تعهداتی که در توافق برجام وجود دارد و با اجماع مسئولان نظام، آن را امضا کردند تا تحریمهای ظالمانه که ماحصل دیپلماسی نادرست دولت محبوب دلواپسان بود، از روی شانههای ملت ایران برداشته شود. کاش این گروه دلواپسان حرمت جایگاهها را پاس میداشتند و مخالفت خود با رئیسجمهور و تیم مذاکرهکننده را وصل به بیاعتنایی به خطوط قرمز ترسیمی نظام قلمداد نمیکردند.
*منبع:روزنامه شرق،1397،3،8
روی سخن این یادداشت با ایندسته از مخالفان برجام نیست و آن عدهای که با تکیه بر سوابق تاریخی آمریکا اینگونه فکر میکردند از شمول نوشتار حاضر خارج هستند. مخاطب این یادداشت آنهایی هستند که عذرخواهی آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده هستهای را مطالبه میکنند. آنان نگاهشان به متن برجام بوده و هست که این متن مخالف منافع ملی و حتی مخالف نظر مقام معظم رهبری است.
حال آنکه روشن است مسئله هستهای و توافقات آن و نشستوبرخاستهای طولانی تیم مذاکرهکننده همهوهمه به نظر عالیترین مقامات کشور میرسید و بدون توافق کلی مسئولان نظام، بالطبع تیم مذاکرهکننده اجازه امضای توافقنامه را نداشت.
یادآوری میکنم آخرین سفر دکتر ظریف به تهران و مذاکره با مسئولان نظام، درست شب قبل از امضای نهایی برجام انجام شد. پس نمیتوان تیم مذاکرهکننده و شخص آقای رئیسجمهور را تصمیمگیر نهایی بدون کسب اجماع دانست. ایراد دلواپسان حرفهای این بوده و هست که متن توافقنامه مخالف منافع ملی است و در یک کلام تیم مذاکرهکننده منافع ملی را در نظر نگرفتهاند و لابد مرعوب تیم مقابل شدهاند که از آنها تضمین لازم را نگرفتهاند! پرسش این است؛ با وجود اظهارنظرهای تیمهای مختلف مذاکرهکننده بهویژه خانم شرمن که چند روز قبل، دیپلماتهای ایران را دیپلماتهای مقاومت نامید، آیا «دلواپسان» برای یک بار هم که شده متن برجام را خواندهاند و به اصول کلی حاکم بر توافقات بینالمللی اشراف دارند؟ ایندسته از دلواپسان ادعا میکنند خطوط قرمز نظام در توافق رعایت نشده است.
مذاکرات برجام نزدیک به دو سال ادامه یافت و روزهای پایانی منتهی به امضای برجام بیش از 20 روز طول کشید تا جایی که گفته شد بعد از جنگ جهانی دوم این طولانیترین زمانی است که وزیر امور خارجه آمریکا در خارج از آن کشور به سر برده است. هرچند اطلاعی از خطوط قرمزی که ایندسته از دلواپسان مدعیاند رعایت نشده است، نداریم، ولی باور عمومی بر این است با توجه به حمایتی که در طول مذاکرات و بعد از آن توسط مقام معظم رهبری از تیم مذاکرهکننده -که آنان را فرزندان انقلاب نامیدند- میشد، آیا پذیرفتنی است در مذاکرات نفسگیر برجام و حالا پس از خروج یکجانبه آمریکا از آن، به این شکل با مسائل برخورد شود و همه کاستیهای طبیعی یک مذاکره چندجانبه به تیم مذاکرهکننده و دولت نسبت داده شود؟
نمیدانم کسانی که اینگونه به قضایا نگاه میکنند فکر آن را نمیکنند که متهمکردن تیم مذاکرهکننده به رعایتنکردن خطوط قرمز نظام، این ذهنیت را در جامعه القا میکنند که در سطوح عالی نظام اختلاف وجود دارد؟ از منظر حقوقی برابر قانون اساسی تعیین سیاستهای کلی نظام و نظارت بر حسن اجرای این سیاستها بر عهده مقام معظم رهبری است و مهمترین چالش پیش پای نظام و جهان قبل از برجام، موضوع تحریمهای دشوار و تهدیدکننده هستهای بود که با مذاکرات طولانی و با تکیه بر فتوای ایشان که داشتن و استفاده از بمب اتم را حرام اعلام کردهاند، به نتیجه رسید. یعنی مسئله هستهای از نظر فقهی هم مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت که فتوای حرمتداشتن آن را اعلام کردند.
تیم مذاکرهکننده هستهای نیز با همه اشراف و اطلاعی که از تعهداتی که در توافق برجام وجود دارد و با اجماع مسئولان نظام، آن را امضا کردند تا تحریمهای ظالمانه که ماحصل دیپلماسی نادرست دولت محبوب دلواپسان بود، از روی شانههای ملت ایران برداشته شود. کاش این گروه دلواپسان حرمت جایگاهها را پاس میداشتند و مخالفت خود با رئیسجمهور و تیم مذاکرهکننده را وصل به بیاعتنایی به خطوط قرمز ترسیمی نظام قلمداد نمیکردند.
*منبع:روزنامه شرق،1397،3،8