عاقبت بوییدن گل

عاقبت بوییدن گل 8  خرداد - 97
تهران-ایرنا-«گل» همیشه زیبا و خوشرنگ جلوه نمی کند و گاه در پوششی اغواگرانه و فارغ از سن و سال، بر جان و روح افراد چنگ می زند و آنان را به قهقرای نیستی و پوچی می کشاند.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، تغییرات به وجود آمده در بافت زندگی و روابط عاطفی، نقش بسزایی در ایجاد تغییرات زیرساختی مصرف مواد مخدر، نوع آن و سن مصرف کنندگان دارد. انتشار خبر افزایش مصرف مواد مخدر گل و کاهش سن مصرف کنندگان، گواه این مدعا است.
خبری که «فاطمه عباسی» رییس مرکز توسعه پیشگیری و درمان سازمان بهزیستی آن را اعلام و با تاکید بر این که «گل» دومین ماده مخدر مصرفی در کشور است، گفت: ١٣ درصد از معتادان کشور گل مصرف می کنند.
وی با اشاره به اینکه ١5 درصد از مصرف کنندگان این ماده مخدر دانشجویان هستند، اظهار داشت: بر اساس آخرین شیوع شناسی مصرف مواد مخدر، ٨4.6 درصد از مصرف کنندگان مردان مجرد و با تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم و ١5.4 درصد از مصرف کنندگان نیز زنان هستند.
در بخشی از این خبر، اعلام شد که دانش آموزان هم ٣.٧ درصد مصرف کنندگان این ماده مخدر بوده اند، موضوعی که به باور کارشناسان، از نبود نظارت مناسب و رابطه عاطفی قوی میان اولیاء و فرزندان در زیر سقف دودی خانه ها حکایت دارد.

**
چرایی مصرف «گل» در گلستان نوجوانان و جوانان
رنگ و لعاب گل همیشه شادی آور نیست و گاه با اندک بوییدنی، آدمی را به فضایی متوهمانه و خارج از کنترل و هدایت می برد که خود را قوی ترین می بیند و دست به جنایتی ناخواسته می زند که جبرانی برای آن نیست. حوادث تلخ و ناگوار در نشریات که گاه منجر به جنایت می شود، شاهدی بر این مدعا است.
با علم به این موضوع، حال پرسش اینجاست چرا به عنوان دومین ماده مخدر مصرفی کشور کاربری دارد؟ آن هم در میان افراد تحصیلکرده که سواد خواندن و چشم بینای دیدن مضرات آن را دارند اما از روی چشم و هم چشمی و لجبازی پای بساط پهن مصرف گل می نشینند.
در کنار دسترسی و مصرف آسان این مواد مخدر، باید بی اطلاعی و ناآگاهی جوانان نسبت به اعتیاد آور بودن مصرف حشیش و گل را افزود؛ نکته ای که اغلب از سوی سودجویان و سوداگران مرگ تبلیغ می شود و محصلان را برای شب بیداری و داشتن حافظه برتر به آن سوق می دهند.
در حالی که این مواد نه تنها اعتیادآور است بلکه عوارض روحی و متوهمانه ای برای فرد ایجاد می کند و دست به اعمالی می زند که پشیمانی آن در هوشیاری نمود می کند.
نبود آموزش مهارت های زندگی و قدرت «نه» گفتن به همسالان در کنار بی توجهی خانواده هم دلیل دیگر مصرف این مواد توسط قشر نوجوان و جوان است. فرزندی که در روابط خانوادگی، چیزی جز سردی و ملامت ندیده، در سایه غفلت والدین، با اندک توجهی از سوی همسالان، به سمت آنان و دورهمی های شبانه و آموزه های غلط استفاده از مواد مخدر گل کشیده می شود.

**
نظارت و آموزش، راهکار پیشگیری از نابودگری گُل
در بررسی افرادی که به مصرف مواد مخدر روی آورده اند در می یابیم که جو عاطفی حاکم بر فضای خانواده رابطه مستقیمی با گرایش فرزندان به اعتیاد دارد. چرا که اغلب افرادی که به مصرف کشیده شده اند، از پایگاه عاطفی قوی و محکمی برخوردار نبوده و در خانواده هایی پرتنشِ ناشی از اعتیاد والدین، اختلافات خانوادگی، شرایط بد اقتصادی و پر جمعیت رشد کرده اند که در آنها به کودکان رسیدگی کامل و تربیت لازم به درستی داده نمی‌شود و در نتیجه دچار سرخوردگی و بی پناهی شده و برای فراموشیِ دردی انچه درد می پندارند ، مصرف کننده مواد می شوند.
مواردی هم مشاهده شده که والدین تمامی مایحتاج فرزندان را برآورده کرده اند اما از پر کردن خلاءهای عاطفی و نظارت بر رفتار آنان غافل مانده اند. به همین دلیل شاهد گرایش فرزندان به گروه همسالان، تبعیت از آنان و اسارت در دامان سیاه گل هستند.
با توجه به موارد ذکر شده، می توان گفت در وهله نخست، راهکار پیشگیری از افتادن فرزندان به ورطه اعتیاد، پر کردن خلاءهای عاطفی، اوقات فراغت، کنترل رفتاری و مدیریت نظارت بر اعمال و برخورد دلبندان توسط والدین است.
یاری و بهره جویی از گروه مشاوران در مدارس و در کنار خانواده ها هم راهکار دیگری برای کاهش و خاتمه دادن به مصرف مواد مخدر گل دارد. مشاورانی جوان که با نوجوان سنخیت فکری و سنی بیشتری داشته و فرزندان پذیرای نصیحت و راهنمایی آنان باشند نه افرادی خارج از حال و هوای سن و سال آنان که حرف مشترکی جز تحکیم و به کرسی نشاندن حرف خود با هم ندارند.
گنجاندن و آموزش مهارت های زندگی در کتاب های درسی همراه با ارایه راه های مقابله با خطرات و گمراهی های احتمالی هم کارساز خواهد بود. آموزشی که باید در آغازین سال های تحصیل شروع شود چرا که به گفته دست‌اندرکاران آموزشی، پوشش دبستان در ایران بیش از 98 درصد است و می‌توان با یاری گرفتن از کارشناسان، دانشگاهیان، تلاش‌ها و تجربه‌های جهانی، تجربه و دانش سازمان‌های مردم‌نهاد، مشارکت دادن و آگاهی‌رسانی به خانواده‌ها، آهسته و پیوسته راهکارهایی کارآمد و بومی و آموزشی برای مبارزه با گسترش اعتیاد در آموزش‌و‌پرورش داشت.