يادداشت ميهمان اوین نامه ی کیهان :نسخه ذلت نپيچيد!"


 اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 7 خرداده ماه سال 1397 7
يادداشت ميهمان  اوین نامه ی کیهان :نسخه ذلت نپيچيد!"
جارچیان قلم بردست که مجیز ووارونه وتملق گوی هستند چون  ازسوی کانون های قدرت رژیم استبدادی وسرکوبگر حمایت می شوند  بنابراین اختیار تام دارند تاهمچون رهبر مستبدشان آنگونه که علاقه دارند  یا برای شان ترسیم شده  لفازی  یاقلم فرسایی کنند .
برای همین است که به آسانی یا واقعیت را کتمان می کنند . یا بخش مربوط به بیان  ریشه یابی یاعلت را قیچی ومحور معلول  مانور می دهندیا قلم فرسایی می  کنند تا رقیب متهم شود ونقش کلیدی رهبر مستبد پیرامون هرموضع مسأله  و بحران ساز پاک گردد .
همچون موضوع  برجام که حاصل توافق رهبر مستبد ولایت فقیه خامنه ای با  ادامه  تیم مذاکرات هسته  ای باآمریکا بوده است  .ولی درادامه به خاطر مخالفت های شدیدی که پاسداران وعوامل شان بابرجام کردند موجب شد تاسرانجام برجام به بن بست برسد وتبدیل به چالش جدیدی بشود یعنی همان هدفی که مخالفان برجام  از ابتدادنبال می کردند .
در حالی  که یادداشت نویس مهمان یا هم قلم و لهجه سربازجو شریعت نداری مثل سایر قلم زنان اوین نامه کیهان این چنین یقه دولت وروحانی وتیم مذاکره کننده هسته ای راگرفته ومتهم و محکوم شان کرده است:
 اکنون که آمريکا با خروج از برجام همه آنچه دولت و تيم هسته اي رشته بودند را پنبه کرده و نشان داده است که هزينه 4 ساله همه امکانات کشور به پاي برجام، دود شده و به هوا رفته است، طيف ليبرال حامي برجام به جاي عذرخواهي از ملت، پيشنهاد «مذاکره مستقيم با آمريکا»،«نسخه ذلت» براي ملت مي پيچند!!
    
اولا اين جماعت بايد ابتدا پاسخ دهند که از مذاکره با اوباماي مودب چه گلي به سر ملت ايران زدند که حالا مي خواهند با مذاکره با ترامپ، اين مردک بي نزاکت بزنند!؟
    
ثانيا اين نسخه پيچي ذلت نشان مي دهد جماعت ليبرالي همچون برجام «بسيار بعيد است» در «آزمون بزرگ حفظِ عزّت و اقتدارِ ملّت عزيز ايران» موفق باشند.

1
- اکنون که آمريکا با خروج از برجام همه آنچه دولت و تيم هسته اي رشته بودند را پنبه کرده و نشان داده است که هزينه 4 ساله همه امکانات کشور به پاي برجام، دود شده و به هوا رفته است، طيف ليبرال حامي برجام به جاي عذرخواهي از ملت، پيشنهاد «مذاکره مستقيم با آمريکا»،«نسخه ذلت» براي ملت مي پيچند!!
    
اولا اين جماعت بايد ابتدا پاسخ دهند که از مذاکره با اوباماي مودب چه گلي به سر ملت ايران زدند که حالا مي خواهند با مذاکره با ترامپ، اين مردک بي نزاکت بزنند!؟
    
ثانيا اين نسخه پيچي ذلت نشان مي دهد جماعت ليبرالي همچون برجام «بسيار بعيد است» در «آزمون بزرگ حفظِ عزّت و اقتدارِ ملّت عزيز ايران» موفق باشند.
    2-
بعد از اينکه رئيس جمهور آمريکا اعلام کرد «دنيا خواهد ديد که ايراني ها توافق بهتري با ما امضاء خواهند کرد!» رئيس شوراي سياستگذاري يکي از احزاب اصلي ليبرالي و نفوذي اصلاح طلب همنوا با وي در تناقضي آشکار براي فريب افکار عمومي و در مواضعي خائنانه و ضدمنافع و امنيت ملي ادعا مي کند «ترامپ براي نقش آفريني و موفقيت در حل مسائل منطقه نيازمند مذاکره با ايران و اقتدار جمهوري اسلامي است و بايد از اين نياز او استفاده و بدون حضور اروپايي ها با آمريکا مذاکره کنيم»!. البته اين نماينده جريان ليبرالي و نفوذي که اين طرح ذليلانه و خائنانه را رسانه اي کرده، آن گونه هم که ادعا مي کند از IQ بالايي برخوردار نيست چرا که يک وزير شير الاغ خورده اي از همين جماعت سال ها قبل در کنار پيشنهاد مادام العمرکردن رياست جمهوري پدر معنوي اين جريان، چنين پيشنهادي را داده بود، اما سرانجام مجبور به پادوئي براي انگليس شد و به بي بي سي پناه برد!. اين جريان بدون اينکه از امتيازات فراواني که در برجام به آمريکا داده شد، سخن بگويند، با آروغ روشنفکري القاء بن بست در کشور و ادعا مي کنند «گفت وگو با آمريکا براي حل مشکلات موجود به معني امتياز دادن به آمريکا نيست، براي جلوگيري از بن بست در روابط خارجي و شکستن بن بست هاي بين المللي است!». اولا چرا اعتراف نمي کنيد که خود شما در بن بست قرار گرفتيد نه ملت ايران!. ثانيا چرا به جاي متهم کردن ليدرهاي خود که چنين فاجعه خسارت باري را با برجام و خروج از برجام رقم زدند، ملت ايران را متهم مي کنيد؟! مگر ملت ايران بن بست ايجاد کرده که مجبور باشد براي بن بست شکني دوباره پاي ميز مذاکره اي جديد بنشيند و دوباره هزينه بدهد؟! ثالثا نفس مذاکره با ايران خود بزرگ ترين امتيازي است که آمريکايي ها به دنبال آن هستند، چراکه براي آمريکا مذاکره فقط در جهت القاء به زانو درآوردن ملت ايران در افکارعمومي جهان و منطقه مهم است نه نتيجه و محتواي مذاکره. چنانکه در برجام اين موضوع به خوبي روشن شد. رابعا هرچند آقاي روحاني تيم مذاکره کننده دولت دهم را که حاضر به امتياز دادن به آمريکا و اروپا بدون نتيجه ملموس و مشخصي نبود، متهم به «مذاکره براي مذاکره» و «مذاکره برد–باخت» مي کرد و خود ادعاي «مذاکره برد–برد» را داشت، اما تيم مذاکره کننده دولت دهم به خوبي درک کرده بود که اصولا هيچ مذاکره برد– بردي بين آمريکا و جمهوري اسلامي ماهيتاً نمي تواند شکل بگيرد و سياست آمريکا سياست «برد- باخت» براي گرفتن امتياز بيشتر و ندادن هيچ امتيازي است!. خامسا آمريکا با اين همه امتيازات مُفتي که در برجام به دست آورد و به هيچ تعهدي هم عمل نکرد، با ادعاي مذاکره جديد اگر به دنبال گرفتن امتياز بيشتر از ايران در جهت خلع سلاح جمهوري اسلامي نبود، مذاکره جديد را براي چه مي خواهد؟! سادسا مشکل اساسي آمريکا در منطقه همين اقتدار ملت ايران است که مي خواهد آن را بگيرد، نه اينکه براي حل مشکلات منطقه از آن استفاده کند.! البته اگر کشوري صادقانه براي حل مشکلات و ايجاد امنيت و ثبات در منطقه بخواهد از اقتدار جمهوري اسلامي استفاده کند، ايران دريغ نخواهد کرد، آن گونه که سوريه و عراق با اقتدار جمهوري اسلامي داعش و تروريست هاي ديگر را در منطقه شکست دادند.
    3
- جريان ليبرال نفوذي در شرايط کنوني با فضاسازي براي تاخير در اعلام و اجراي تصميمات نظام در باره برجام و طولاني کردن بازي موش و گربه مذاکره با اروپايي ها درحقيقت به دنبال القاء بن بست در سياست خارجي در جهت هموار کردن مسير برجام 2 با القاء نياز به گفت وگوي مستقيم آمريکا و ايران است، در حالي که شکست داعش و مجبور کردن آمريکا به خروج از منطقه و نتايج انتخابات عراق و لبنان و حضور در سوريه و همکاري با روسيه و ديگر کشورهاي منطقه و خارج از منطقه نشان مي دهد تاکنون جمهوري اسلامي به عنوان مرکز ثقل محور مقاومت بدون مذاکره و روابط با آمريکا، هيچ گاه دچار بن بست نشده است.لذا اولا حضور مقتدرانه ايران در منطقه موجب شده که خود آمريکا در منطقه دچار بن بست شود نه ايران! ثانيا تمام تهديدات اين کشور به علت همين بن بست استراتژيک در مسائل منطقه و مستاصل شدن در برابر قدرت بازدارندگي و دفاعي- موشکي ايران است. ثالثا ما در کشور نهاد مقدسي داريم که کارش فقط بن بست شکني است و به فرمايش رهبري«جوان بسيجي هيچ وقت دچار بن بست نمي شود. بعضي از دستگاه هاي دولتي مي گويند: نمي شود! چطور نمي شود؟ بن بست شکن ها بچه هاي متديني بودند که بن بست ها را شکستند و جلو رفتند». مصداق اين سخن رهبري از يک طرف انحراف در مذاکرات هسته اي و عبور نيروهاي ليبرالي از خطوط قرمز نظام در برجام با خوشبين بودن و اعتماد به آمريکاست که نتيجه آن روشن شد و از طرف ديگر دلخوش نکردن نيروهاي مومن و انقلابي سپاه و بسيج به مذاکرات سياسي در منطقه و کوتاه کردن شر داعش از سر منطقه با مقاومت شجاعانه است که نمود اين بن بست شکني شليک موشک هاي سپاه به مقر فرماندهان تروريست ها در ديرالزور سوريه بود. رابعا رهبري سال هاست که هشدار مي دهند «آمريکا با جنگ رواني به زور مي خواهد القاء کند که پايان راه ملت ايران بن بست است. متاسفانه بعضي از سياسيون و مسئولين هم در اين زمين دشمن حرف مي زنند». رهبري تاکيد مي کنند «اگر قرار بود آمريکا ملت ايران را به بن بست برساند، آن روز مي کرد که اين ملت مثل امروز قوي نبود، امروز نمي تواند» خامسا رهبرمعظم انقلاب وقاحت اين روزهاي جريان نفوذي را پيش بيني مي کردند و در سال 95 تاکيد کرده بودند « بن بستي در راه ملت ايران وجود ندارد و برجام را وسيله اي قرار ندهند براي فشارهاي مجدّد به جمهوري اسلامي. جمهوري اسلامي از هيچ قدرتي در دنيا هراس ندارد و اگر کسي به تقليد از روحيّه ضعيف بني اسرائيل مي گويد که «اِنّا لَمُدرَکون» (الان پدر ما را در مي آورند) ما هم به تقليد از حضرت موسي عرض مي کنيم که«کَلّا اِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدين».(چنين نيست؛ پروردگارم با من است)».
    4- با اين توضيحات، بهتر مي توان درک کرد که چرا رسانه هاي آمريکايي– اروپايي به علت سرنوشت نافرجام برجام، نگران جماعت ليبرالي نفوذ کرده در ارکان کشور شدند و براي مدتي خط خبري و تحليلي خود را به دلگرمي دادن به اين جماعت اختصاص دادند، از جمله شبکه تلويزيوني سي ان ان آمريکا مي گويد «مرگ برجام سبب تضعيف جرياني که به غرب گرايش دارد، خواهد شد و مخالفان نظام جمهوري اسلامي را نابود خواهدکرد». آسوشيتدپرس هم با بيان اينکه برجام دستاورد اصلي جريان غرب گرا در ايران بود ادعا مي کند «خروج آمريکا از برجام هرگونه آشتي با غرب را در معرض خطر قرار داد! و بي شک جريان غرب گرا در انتخابات آينده شکست خواهند خورد». نشريه لس آنجلس تايمز نيز اذعان مي کند «از بين رفتن برجام ارتباط برخي افراد و مقامات ايراني با غرب را تضعيف و تنها سرمايه سياسي موجود آمريکا و غرب را هدر مي دهد». روزنامه صهيونيستي هاآرتص هم نوشت «با خروج ترامپ از برجام جريان غربگراي داخل ايران که در حال باز کردن فضا به روي غرب بود آسيب پذير مي شود». اما جان کري به هدف اصلي آمريکا از امضاء برجام اذعان مي کند که «خروج ترامپ از برجام ميانه روهاي طرفدار آمريکا در ايران را تضعيف مي کند»! لذا بايد درک کرد که جريان ليبرال نفوذي چرا براي حفظ برجام به هرقيمتي تلاش مي کند و چرا از سر درماندگي به دنبال مذاکره مستقيم حقارت آميز با آمريکاست!.
     5-
مشکل اصلي جماعت ليبرالي و نفوذ کرده در ارکان کشور اين است که تصور مي کردند با برجام مي توانند خود را قهرمان ملي در افکار عمومي القاء کنند و آنچه را که در فتنه 88 نتوانسته بودند به دست بياورند، اکنون مي توانند به دست بياورند!. لذا بايد هوشيار باشيم که اين جماعتِ مبتلا به «بيماري ذلت» با القاء بن بست و حاکميت دوگانه، فتنه ديگري رقم نزند! چون «آمريکا اگر لااله الاالله هم بگويد ملت ايران باور نمي کند» و «شکست آمريکا در ماجراي اخير نيز قطعي است»،چنانکه نيويورک تايمز و فارن پاليسي نيز پيشاپيش تاکيد کردند «آنچه وزيرخارجه آمريکا گفته فقط اميد واهي، آرزوهاي محال و محقق نشدني است»! و به قول روزنامه آلماني تسايت «ترامپ در مقابل ايران پارس مي کند، اما نمي تواند گاز بگيرد»! نويسنده: دكتر محمدحسين محترم