عجز اروپا مقابل ترامپ یاغی


داشته باشید وقتی  اروپا مقابل ترامپ با پسوند یاغی ، کاری نمی تواند بکند  آنگا ه رژیم ولایت فقیه وخامنه ای و پاسداران و روحانی ودولت چه می توانند بکنند؟
استفان والت، نظریه‌پرداز سر‌شناس آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد در تحلیلی که در مجله «فارن پالیسی» منتشر کرد، رهبران اروپا را عامل اصلی فرو‌پاشی احتمالی برجام دانست. نویسنده کتاب مشهور «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» در این تحلیل، نه لابی اسرائیل و نه عربستان که «استراتژی‌های نامناسب اروپا و عجز رهبرانش در مواجهه با آمریکا و ناتوانی آنها در تغییر نظر واشنگتن» را عامل اصلی برهم خوردن احتمالی برجام توصیف کرده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، این تئوریسین سرشناس مکتب رئالیسم تدافعی، در بخش دیگری از این یادداشت آورده است: «رهبران اروپایی به‌جای آنکه موضعی سرسختانه در برابر ترامپ اتخاذ کنند و به او هشدار دهند که اروپا بر سر تعهدات خود باقی خواهد ماند و با اعمال تحریم‌های ثانویه ازسوی آمریکا مخالفت کنند، مسیر دلجویی از ترامپ را در پیش گرفته‌اند.» به باور والت، نتیجه این «تملق‌گویی‌ها» و استراتژی‌های نا‌کارآمد اروپا «فاجعه‌بار» بوده است. والت همچنین معتقد است که «اگر ترامپ در اجرای توافق کنونی و عمل به تکالیف برجامی‌اش متعهدانه عمل می‌کرد، هیچ‌چیز مانع از ترغیب ایران به پذیرش توافقی تازه در موضوعات جدید نمی‌شد.» همزمان دیپلماسی موافقان و مخالفان برجام در آستانه زمان تصمیم‌گیری ترامپ درباره توافق هسته‌ای شدت گرفته‌است.
استفان والت، نظریه‌پرداز سر‌شناس آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد در تحلیلی که در مجله «فارن پالیسی» منتشر کرد، رهبران اروپا و انفعال آنان در برابر یاغی‌گری‌های ترامپ را عامل اصلی فرو‌پاشی احتمالی برجام دانست. او عجز رهبران اروپایی در برابر باج‌خواهی‌های ترامپ را فاجعه‌بار توصیف کرد. متن این مقاله در پی‌می‌آید:
اگر آمریکا توافق برجام را برهم بزند، این اقدام را نمی‌توان تنها یکی از اشتباهات بزرگ ترامپ یا حاصل اثرگذاری لابی‌های قدرتمند اسرائیل و عربستان سعودی دانست. چنین اقدامی حاصل استراتژی‌های نامناسب اروپا و ناتوانی جمعی رهبرانش در مواجهه با آمریکا یا تغییر دادن موضع ایالات‌متحده در موضوعی با این درجه از اهمیت نیز هست.
برجام توافقی چندجانبه میان ایران، آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا، آلمان و اتحادیه اروپا است. به موجب این توافق در ازای اعمال محدودیت‌هایی بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران، بنا بود تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران برداشته شوند و این کشور به تدریج خود را بار دیگر با جامعه جهانی همگام سازد. کشورهای اروپایی، چین و روسیه مدافع سرسخت این توافق هستند. این موضع ناشی از ساده‌لوحی و حماقت آنها نیست، بلکه می‌دانند بدیل بهتری برای این توافق وجود ندارد. نویسنده مقاله ادعا می‌کند نقض برجام نهایتا ایران را به سوی ساخت سلاح هسته‌ای سوق خواهد داد، تا همچون کره‌شمالی با در اختیار داشتن توان هسته‌ای و موشکی، در مذاکرات دست بالا را داشته باشد.‌ به این ترتیب آمریکا برای جلوگیری از آنکه ایران به کره‌شمالی دیگری بدل شود، درگیر جنگ پیشگیرانه دیگری در خاورمیانه خواهد شد. منطقه‌ای که از زمان اشغال نافرجام عراق در سال ۲۰۰۳ تاکنون کانون تشنج بوده است.
از زمان امضای توافق تاکنون، هم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و هم دولت آمریکا پایبندی ایران به تعهدات برجامی‌اش را تایید کرده‌اند، اما منابع متعددی خاطرنشان کرده‌اند که آمریکا عهدشکنی کرده و مانع از دستیابی ایران به منافع اقتصادی برجام شده است. رئیس‌جمهور آمریکا مرتبا این توافق را تقبیح می‌کند، بی‌آنکه نواقص آن یا بهبودهای موردنظر را برشمارد. در عوض ترامپ و مشاورانش مدام اشاره می‌کنند که در روز دوازدهم ماه مه این توافق نابود خواهد شد.
مماشات ناشیانه
در طرف دیگر رهبران اروپایی، یعنی امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و ترزا می، نخست‌وزیر انگلستان برای متقاعد کردن ترامپ بسیار کوشیده‌اند. مکرون خود را دوست ترامپ قلمداد کرد و به کاخ سفید رفت. پس از آن مرکل هم در دیدار کوتاهی موضوع را پیگیری کرد و گفته می‌شود «می» نیز مرتبا به‌صورت تلفنی با ترامپ گفت‌و‌گو می‌کند. او می‌کوشد روابط پرتنش خود را با کاخ سفید بهبود بخشد. او توهین‌های ترامپ نسبت به شخص خودش و صادق خان، شهردار لندن را نادیده گرفت و با وجود آنکه مردم بریتانیا نظر مساعدی نسبت به ترامپ ندارند، با سفر تابستانی او به انگلستان موافقت کرد.
هر سه رهبر اروپایی به‌جای آنکه موضعی سرسختانه در برابر ترامپ اتخاذ کنند و به او هشدار دهند که اروپا بر سر تعهدات خود باقی خواهد ماند و با اعمال تحریم‌های ثانویه از سوی آمریکا مخالفت کنند، مسیر دلجویی از ترامپ را در پیش گرفته‌اند. مکرون کوشید ترامپ را متقاعد سازد که اجازه دهد او با میانجی‌گری قرارداد تازه‌ای میان طرفین تنظیم کند و سرانجام در پایان دیدارش از کاخ سفید اعلام کرد ترامپ به دلایل داخلی برجام را نقض خواهد کرد. پس از او مرکل به میدان آمد که پس از دیداری سه ساعته با ترامپ به خبرنگاران گفت قرارداد هسته‌ای کنونی کافی نیست. گفته می‌شود می پس از سفر این دو به آمریکا با آنها گفت‌و‌گو کرده است و سه رهبر اروپایی بر سر تشکیل جبهه‌ای برای دفاع از برجام توافق کرده‌اند، البته بنا است این حمایت به‌گونه‌ای باشد که به منزوی کردن ترامپ منجر نشود.
حاصل فاجعه‌بار تملق‌ها
نتیجه عملی این تملق‌گویی‌ها فاجعه‌بار بوده است. سه قدرت بزرگ اروپایی به‌آنجا رسیده‌اند که دیدگاه دولت ترامپ را درخصوص ناکافی بودن توافق برجام تایید می‌کنند و خواستار تکمیل یا جایگزینی آن با توافقی دیگر شده‌اند. از منظر تئوری هیچ اشکالی بر مذاکره مجدد با ایران درخصوص فعالیت‌های کنونی‌اش مترتب نیست. در صورتی که ترامپ در اجرای توافق کنونی و عمل به تکالیف برجامی‌اش متعهدانه عمل می‌کرد، هیچ چیز مانع از ترغیب ایران به پذیرش توافقی تازه در موضوعات جدید نمی‌شد. بدین ترتیب توافق پیشین همچنان معتبر بود و الزامات تازه‌ای نیز برای طرفین تعیین می‌شد. البته آمریکا نباید انتظار می‌داشت که ایران به سادگی درخصوص موضوعاتی نظیر برنامه موشکی و حضور منطقه‌ای‌اش حاضر به مصالحه شود. تجربه نشان داده است که چنین توافقی باید واجد منافع قابل‌توجهی برای ایران باشد. نباید از نظر دور داشت که در صورت پیشبرد چنین مذاکراتی آمریکا هم ناگزیر می‌شد به درخواست‌های ایران تن دهد.
مخالفان برجام مدت‌ها است که ایده «اصلاح» این توافق را به‌عنوان نقشه‌ای هوشمندانه برای نابودی کامل برجام مطرح کرده‌اند. آنها امیدوار بودند که یا ترامپ توافق را برهم بزند یا طرف ایرانی طبق اختیاراتش از مذاکره مجدد و تغییر مفاد برجام سر باز بزند و راه را برای مقابله مستقیم هموار سازد. احتمال دیگر آن بود که تهران از این چیدمان فرسایشی به ستوه بیاید و توافق را نقض کند. اما حال رهبران اروپایی در دام ادعای ترامپ مبنی بر «نقص» برجام افتاده‌اند و خواهان مذاکره برای «تکمیل» آن هستند. به این ترتیب عملا در صف مخالفان برجام قرار گرفته‌اند. آنها در تلاشی کورکورانه برای متقاعد ساختن ترامپ به حفظ این توافق، در حقیقت در موضعی قرار گرفته‌اند که موجب تقویت او می‌شوند.
دلیل رفتار اروپا
یکی از دلایل مسامحه اروپایی‌ها آن است که از اعمال تعرفه‌ بر واردات فولاد و آلومینیوم می‌هراسند. ترامپ دو ماه پیش اعلام کرده بود واردات اقلامی از اروپا را مشمول تعرفه‌های سنگین گمرکی خواهد کرد و مهلتی برای مذاکره و حصول توافق در این زمینه تعیین کرد. چنین اقدامی هیچ توجیهی از منظر اقتصادی ندارد، اما ترامپ پیش از این هم تصمیمات غیرمنطقی متعددی گرفته است. رهبران اروپایی تصور می‌کنند اعمال فشار بیش از حد درخصوص مساله ایران بر ترامپ، او را به طغیان وادار خواهد کرد و گام‌های بعدی او می‌تواند زندگی مردم در هر دو سوی اقیانوس اطلس را با موانع بسیاری روبه‌رو سازد.
دلیل ژرف‌تر می‌تواند این باشد که رهبران اروپایی تصور می‌کنند ترامپ هیچ تعلق خاطری به پیمان ناتو یا هر تشکل سیاست خارجی دیگری ندارد. او تاکنون سخنی در تقابل با ناتو بر زبان نرانده است، اما مواضع او قابل اتکا و پایدار نیست. رهبران اروپایی در طول سالیان بر چتر حمایت نظامی آمریکا تکیه کرده‌اند و اکنون نمی‌خواهند خطر از دست دادن آن را بپذیرند. پاسخ رهبران اروپایی نشان می‌دهد آمریکا به خوبی توانسته است قدرت‌های پیشین جهانی را که زمانی کنترل عرصه دیپلماتیک بین‌المللی را در اختیار داشتند، مهار کرده و تحت انقیاد خود درآورد. بیش از ۷۰ سال است که جهان به جولانگاه آمریکا بدل شده است و اروپایی‌ها نه تنها توان مقابله سرسختانه با آمریکا را ندارند، بلکه قدرت تفکر استراتژیک را نیز از دست داده‌اند. آلمان، چهارمین اقتصاد بزرگ جهان نیز در وضعیت خلع‌سلاح داوطلبانه است و نمی‌تواند بر وقایع خارج از مرزهای اتحادیه اروپا اثرگذار باشد.
اروپا پیش از این شاهد بالندگی رهبرانی پرصلابت نظیر وینستون چرچیل، شارل دوگل، کنراد آدناور و حتی مارگارت تاچر بوده است. رهبران اخیر اروپا همچون فرانسوا اولاند و دیوید کامرون در مقام مقایسه عموما در حد و اندازه‌های کوچک‌تری ظاهر شده‌اند. مرکل در این میان یک استثنا است، اما نفوذ او هم در طول سال گذشته به سرعت کاهش یافته و به پایان دوره فعالیت سیاسی‌اش نزدیک می‌شود. فدریکا موگرینی، نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به سهم خود در دفاع از برجام فصیح و استوار عمل کرده است اما او از جایگاهی سخن می‌گوید که قدرت واقعی چندانی ندارد. هنگامی که رهبران اروپایی نمی‌توانند در برابر دیکتاتور خودکامه‌ای نظیر ویکتور اوربان مقاومت کنند، نمی‌توان انتظار داشت در برخورد با ترامپ نیز شهامت به خرج دهند. اگر برجام نابود شود، مکرون و مرکل باید مسوولیت خود را درخصوص این زوال بپذیرند. بیشترین تقصیر البته بر عهده ترامپ خواهد بود، اما تلاش‌های کورکورانه در جهت مماشات با ترامپ به امید حفظ برجام نیز بی‌تاثیر نبوده است.