در حاشیه
پیشنهاد مذاکره بدون پیششرط ترامپ
برجام را
پاره کن، پیشنهاد مذاکره هم بده!
11مرداد-97
خبرگزاری پاسداران با یک تیر دو نشان زده است . برای اینکه رفسنجانی که از سوی
اطلاعات سپاه سرش برزیرآب برده شد نبش قبر شده تا از وی نقل قول شود و به
عنوان چماق علیه ترامپ و جناح وباندهای رقیب مدافع برجام و موافق مذاکره باآمریکا بکار برده
شود . برای همین قرینه تیتر خبر
زده شده در متن گزارش از دوره رفسنجانی نقل شده که گفته بود: مذاکره کن و به
وعدههایت عمل نکن! نتیجه اینکه پیشنهاد مذاکره ترامپ برگرفته از الگوی ر فسنجانی
است که فاقداعتبار است.
پیشنهاد مذاکره بدون پیششرط در حالی از
سوی ترامپ مطرح میشود که در دوره روسای جمهوری پیشین آمریکا همین پیشنهادها با
چاشنی خلفوعده و تحریم همراه بوده و تجریه تاریخی ما ثابت میکند که مذاکره بدون
پیششرط تنها یک بلوف سیاسی است.
مجله فارسپلاس؛ رضا آزاد: دونالد
ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در کنفرانس خبری روز دوشنبه در پاسخ به سؤال یک خبرنگار
مبنی بر اینکه آیا تمایل دارد با «حسن روحانی»، رئیسجمهور ایران دیدار کند گفت:
«من آمادهام با هر کسی دیدار کنم. من به ملاقات اعتقاد دارم.»
رئیسجمهور آمریکا در پاسخ به سوالی
دیگر درباره اینکه آیا پیششرطی برای این دیدار دارد گفت: «هیچ پیششرطی (ندارم).
آنها میخواهند با من دیدار کنند، هر موقع بخواهند (حاضرم).»[1]
اینها آخرین اظهار تمایل رئیسجمهور
آمریکا برای برقراری رابطه با ایران است؛ اما برای شناخت دقیقتر مذاکرات پیشین
آمریکا و ایران باید جزییات برخی از مذاکرات قبلی ایران و آمریکا را مرور کنیم.
1- دوره هاشمی رفسنجانی: مذاکره کن و به
وعدههایت عمل نکن!
پس از رحلت امام خمینی(ره) و مقارن با
ریاستجمهوری آقای هاشمی رفسنجانی در ایران و بوش پدر در آمریکا، از سوی آمریکا پالسهایی
برای تهران ارسال شد.
در زمان بوش پدر که یکی از دستور
کارهایش را آزادی آمریکاییهایی که در لبنان توسط حزبالله به گروگان گرفته شده
بودند، خوانده بود؛ آمریکا رابطهای با ایران نداشت، بنابراین امکانی برای مذاکره
بین طرفین وجود نداشت و بهگفته «برنت اسکوکرافت» مشاور امنیت ملی آمریکا این کشور
نمیخواست درباره گروگانها مذاکرهای بکند.
بر همین اساس بوش با صدور یک بیانیه
زیرکانه، ایران را تنها ابزار ممکن برای آزادی گروگانها دانست. او در بیانیهاش
آورد: «امروز آمریکاییهایی هستند که بهخلاف میلشان در سرزمینهای بیگانه بهخاطر
چیزی که مسئولش نیستند، نگهداشته شدهاند. دراینباره میتوان همکاری نشان داد و
این همکاری تا مدتها به خاطر آورده میشود.» بوش پدر در بیانیهاش تأکید کرده
بود: «حسننیت، حسننیت میآورد.»
این بیانیه که حکایت از یک اقدام در
برابر یک اقدام از سوی ایران داشت، توسط ایران دریافت شد و اکبر هاشمی رفسنجانی
رئیسجمهوری وقت ایران خطاب به آمریکاییها اعلام کرد: «ایران این آمادگی را دارد
که با کشورهایی که آمادگی دارند سیاست برخورد مساوی و بدون باجخواهی و انحصارطلبی
و توسعه طلبی داشته باشند، با اینها کار کند.»
اگرچه اظهارات طرف ایرانی از سوی آمریکا
مورد توجه قرار نگرفت ولی پس از انتشار تصاویر یکی از گروگانهای آمریکایی که به
دار آویخته شده بود، رئیسجمهور آمریکا ناچار شد که به ایران متوسل شود. بوش پدر
در اولین گام با خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل متحد تماس گرفت و از وضعیت
گروگانها ابراز نگرانی کرد و گفت: «میتواند امتیازهایی به ایران بدهد. البته تا
جایی که لزومی به مواجهه مستقیم با آنها نباشد.»
دبیرکل سازمان ملل نیز «جیانی پیکو» را
که از مشاورانش بود به ایران میفرستد. مأموریت پیکو این بود که رفسنجانی را به
آزادی گروگانها راغب کند. فرستاده آمریکا به ایران پس از ورود به تهران با
«محمدجواد ظریف» دیدار میکند. پس از این دیدار، وی بههمراه ظریف وارد دفتر کار
هاشمی رفسنجانی میشود. طرف ایرانی بهجهت اینکه قصد داشته مذاکرات پنهانی بماند،
حتی مترجم را هم از جلسه خارج میکند.
کمک به آزادی گروگانها «بیاَجر» نیست
مشاور دبیرکل سازمان ملل در این جلسه به
هاشمی میگوید: «رئیسجمهور آمریکا تقاضا کرده که به آزادی گروگانهای آمریکایی در
بیروت کمک کنید. البته این کمک بیاَجر نمیماند.» هاشمی نیز پاسخ میدهد: «ما
اولاً نمیدانیم این گروگانها در لبنان هستند یا خیر؟ اما اگر آمریکاییها حسن
نیتشان را نشان دهند و مطمئن شویم جدی هستند و اگر کاری از دست ما ساخته باشد، هم
بهخاطر لبنان و هم مسائل انسانی این کار را خواهیم کرد؛ اما بدین شرط که آمریکا
در مسئله جنگ ایران و عراق در تعیین متجاوز و خسارتها، بیطرفانه عمل کند و از
سیاستهای خصمانهاش در قبال ایران دست بردارد.»
پس از آن رئیسجمهور وقت ایران، محسن
رضایی را میخواهد و از او میخواهد که موضوع را بررسی کند که میتواند در این
زمینه کاری انجام دهد یا نه. محسن رضایی نیز یکی از فرماندهان سپاه را به لبنان میفرستد
تا با اعضای بلندپایه حزبالله برای آزادی گروگانها مذاکره کند. این گفتوگوها
به نتیجه نمیرسد اما رضایی به آن فرمانده دستور میدهد که تا زمان آزادی گروگانها
در لبنان بماند. سرانجام، پافشاری ایران اثرگذار میشود و مقامات حزبالله، آزادی
گروگانها را میپذیرند و ظرف دو ماه و نیم بعد گروگانها «یکییکی» آزاد میشوند.
پس از آزادی گروگانها، ایران در انتظار
مشاهده حسننیت طرف غربی و همان «اَجری» که بوش پدر (رئیسجمهور وقت آمریکا) وعده
داده بود، میماند اما پس از گذشت مدتها خبری از طرف آمریکایی نمیشود لذا مقامات
ایرانی با دبیرکل سازمان ملل تماس میگیرند که چرا خبری از تحقق وعده بوش پدر نشد؟
مقامات ایرانی که در داخل کشور نیز بهشدت
بهجهت کمک برای آزادی گروگانها و عدم دریافت امتیاز از آمریکاییها تحت فشار
بودند، با پیکو، همان فرستاده دبیرکل سازمان ملل به تهران تماس میگیرند که چرا
آمریکا نامه تشکر نمیفرستد؟
جان پیکو نیز به گوش مقامات آمریکایی میرساند:
«ایرانیها منتظر یک حرکت از طرف آمریکا هستند. باید منصف باشیم، چون من به آنها
قول دادم.»
خلف وعده آمریکا
پس از تلاشهای ایران برای دریافت پاسخ،
برنت اسکوکرافت با اعضای شورای امنیت ملی آمریکا جلسه میگذارد و پس از جلسه تصمیم
گرفته میشود که آمریکا به زیر میز توافقات فیمابین تهران-واشنگتن بزند. آنان
بهبهانه انجام حرکتهای تروریستی از جمله ترور مخالفان حکومت و همچنین فتوای چند
سال گذشته امام خمینی(ره) درخصوص ارتداد سلمان رشدی، بهبود روابط را بسیار بسیار
سخت دانستند و مدعی شدند که تهران عملاً به وعدههایی که پیشتر مبنی بر حسننیت
داده بود، عمل نکرد.
آمریکاییها میگفتند: «ما گفتیم نشان
دادن حسننیت باعث حسننیت متقابل میشود، ولی نگفتیم اگر ایرانیان گروگانها را
آزاد کنند، بدون توجه به باقی قضایا، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد میدهیم.
ما گفتیم حسننیت بهدنبال خود حسننیت میآورد. انجام دادن وقایع تروریستی دیگر،
تعریف آمریکا از حسننیت نیست.»
پس از آزادی گروگانها و رسیدن آنها به
واشنگتن، مقامات کاخ سفید سرخوش از یک معامله تمامبرد و بیهزینه بودند اما اوضاع
در ایران عکس آن بود چرا که بهازای آزادی گروگانهای آمریکایی، هیچ امتیازی شامل
حال ایران نشد و ما فقط یک پل برای رسیدن کاخ سفید به اهدافش شده بودیم.[2]
هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش دراینباره
نوشته است که «آقای [سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد، گفت: سفیر سوئیس
-حافظ منافع آمریکا- آمده و پیامی از [جورج] بوش، رئیسجمهوری آمریکا آورده است.
او در این پیام بهطور خصوصی از کمک ما در آزادی [رابرت] پل هیل، گروگان آمریکایی
تشکر کرده و گفته است که حافظ اسد [رئیسجمهور سوریه] به او اطلاع داده که ایران
در این امر کمک مؤثر کرده است و نیز گفته اطلاعات آمریکا میگوید گروگانهای
ایرانی در دست مارونیها، در همان روزهای اول کشته شدهاند، ولی باز هم آنها
آمادگی دارند که پیگیری مسئله گروگانها را ادامه دهند. گفتم بهصورت شفاهی جواب
بدهند که اگر زندانیهای لبنانی از اسرائیل آزاد نشوند، مسئله گروگانها احتمالاً
پیچیدهتر میشود». (خاطرات سال 69 هاشمی، ص 83)
سه روز بعد از این پیام تشکر، آمریکا از
ایران میخواهد پیشنهاداتش را برای جبران لطفی که در قبال آزادی گروگانهایش در
لبنان کرده ارائه دهد: «آقای [سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد. گزارش
مذاکره با سفیر سوئیس، [حافظ منافع ایالات متحده]، درباره گروگانها را داد و گفت:
سؤال کرده که انتظار داریم چه اقدامی در مقابل آزادی گروگانها انجام شود؛
پیشنهادهایی ارائه دادم». (خاطرات هاشمی، ص88)
فردای آن روز «فرانک رید»، دومین گروگان
آمریکایی هم آزاد میشود، اما در رفتار آمریکا که گویا تشخیص داده اوضاع بهسودش
در حال تغییر است، نشانههایی مبنی بر عدم وفا به عهد دیده میشود.
موضوعی که هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز
10اردیبهشت 1369 اینچنین روایتش میکند: «شب به خانه آمدم. در حالی که مشغول
نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا [VOA]
گوش میدادم. خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان، امشب آزاد شد. اظهاراتی
شده که نشان میدهد، دولت آمریکا میخواهد تا پایان آزادی همه گروگانهایش،
امتیازی ندهد. به نظر میرسد اگر چنین باشد، لبنانیها آزادی گروگانها را متوقف
میکنند و آمریکا پشیمان میشود» (خاطرات هاشمی، ص 90 و 89)[3]
سالها بعد از این ماجرا، هاشمی درخصوص
آمریکا میگوید: «وقتی آمریکاییها درست به وعدههایشان عمل نمیکردند، کار ناقص
میماند.»
۲- دوران خاتمی: اول تحریم کن بعد
پیشنهاد مذاکره بده!
رابطه ایران و غرب در سال پایانی دولت
هاشمی رفسنجانی به نقطه بحرانی رسید و سال75 از سالهایی بود که تهدید اوج گرفت.
در این دوره نیز مانند همیشه کنگره سیاستهای ضدایرانی را به شدت پیگیر بود. مهمترین
فعالیت ضدایرانی در این دوره تصویب قانون داماتو بود.
14 مرداد 75 «آلفونسو داماتو» سناتور
جمهوری خواه آمریکا طرح جدیدی برای تحریم اقتصادی ایران به بیل کلینتون ارائه کرد.
پس از تأیید کلینتون، کنگره نیز آن را تصویب کرد. براساس این طرح هر شرکت یا دولتی
که بیش از 40میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کند، دچار مجازات
اقتصادی آمریکا خواهد شد.
پیروزی اصلاحطلبان در دوم خرداد 76 از
سوی آمریکاییها مخالفت با نظام و آغاز راه جدید در ایران تفسیر شد. بیل کلینتون و
مقامات آمریکایی از تمایلشان برای مذاکره و رابطه با ایران جدید گفتند. آلبرایت
(وزیرخارجه وقت ایالات متحده آمریکا) به دلیل سرنگونی مصدق و کودتای 28 مرداد 1332
از مردم ایران عذرخواهی کرد؛ هرچند به سالهای تلخ جنگ ایران و عراق و مسائل مهم
دیگر اشاره نکرد. رئیسجمهور آمریکا نوروز77 را به ایرانیها تبریک گفت، اما در
همین دوره هم باز سیاستهای ضدایرانی کنگره ادامه داشت و حتی رسماً در کنگره بودجههایی برای
براندازی و مخالفت با جمهوری اسلامی تصویب شد و طرح تحریم ایران که در سال 1996
تصویب شده بود 10 سال دیگر تمدید شد.[4]
3- نامههای اوباما به رهبر انقلاب همزمان
با تحریم ایران
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم
انقلاب اسلامی در بهمنماه 1395 در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و
قرارگاه پدافند هوایی ارتش بیان کردند: «چرا باید از دولت قبلی آمریکا تشکر کنیم،
بهخاطر تحریمهای ضد ایرانی؟ به علت ایجاد داعش؟ به دلیل به آتش کشیدن منطقه در
سوریه و عراق؟ و یا به علت نفاق و دورویی یعنی ابراز ارادت و همکاری در نامه
خصوصی اما حمایت صریح و آشکار از فتنه پس از انتخابات ۸۸؟»
سعدالله زارعی در همین باره مینویسد:
باراک اوباما در طول دوره ریاستجمهوری خود چندینبار با رهبر انقلاب مکاتبه کرده
و در آنها تلاش کرده تا با کمک ایران گرههای سخت سیاست خارجی آمریکا را باز کند
و در عین حال در هر نامه تلاش کرده است تا کمک ایران بهعنوان اولین گام برای
اصلاح روابط ایران و آمریکا تلقی گردد.
نامه اول-1388: اولین نامه را باراک
اوباما در اردیبهشت سال ۸۸ نوشت و در آن از رهبر انقلاب خواسته بود که برای شروع
فصل جدیدی از مناسبات بین ایران و آمریکا به واشنگتن کمک کند اما یک ماه بعد و پس
از شروع فتنه۸۸، آمریکا یک بار دیگر از موضع مدعی ظاهر گردید و خواستار سرنگونی
نظام جمهوری اسلامی شد!
نامه دوم-1391: اوباما یک بار دیگر
در بهمن ماه سال ۹۱ و در کشاکش مباحث هستهای نامهای خطاب به رهبر معظم انقلاب
نوشت و در آن از آمادگی واشنگتن برای رسیدن به توافقی دوجانبه با تهران در پرونده
هستهای خبر داد ولی این بار نیز یک سال و نیم پس از صدور نامه، و همزمان با
انتخابات ریاستجمهوری ۹۲، از موضع مدعی وارد صحنه شد و ایران را متهم کرد که در
تلاش برای تولید بمب اتمی است و از این رو غرب ناگزیر بر حجم و گستره تحریمها
علیه ایران میافزاید!
نامه سوم-1393: باراک اوباما سومین
نامه را در اواسط سال 93 و در کشاکش دو بحث موازی خطاب به رهبر انقلاب ارسال کرد.
یکی از این مباحث ناکام شدن آمریکا از ورود دوباره نظامی به فضای عراق بهدلیل
مخالفت جدی همپیمانان ایران در این کشور و یکی دیگر مواجهه آمریکا با شروط اعلام
شده ایران توسط رهبر انقلاب و پرونده هستهای و مذاکرات ایران و غرب در این خصوص
بود.[5]
[1]-http://www.farsnews.com/news/13970509000032/
[2]-https://www.tasnimnews.com/fa/news/1392/07/30/172401/
[3]-
http://tarikhirani.ir/Modules/News/Phtml/News.PrintVersion.Html.php?Lang=fa&TypeId=5&NewsId=3165
[4]-mshrgh.ir/651024
[5]-http://www.tabnak.ir/fa/news/665003/