ایلنا گزارش میدهد؛
علی بسطامیان جوشکاریست مستاصل که بعد از
بیست و پنج سال کار سخت و جان کندن، نه حقوق بازنشستگی دارد و نه ریالی درآمد.....
به گزارش خبرنگار ایلنا، «درد میکشم؛ شبها
که سر بر بالین میگذارم و چشمها را میبندم، درد هجوم میآورد؛ یک باره همه
وجودم درد میشود؛ درد مثل یک بختک روی سینهام میافتد؛ روزگارم سیاهست.....»
کارگریست در آستانه میانسالی که از بندر لنگه
به تهران آمده؛ از آن دوردستها، به امید اینکه شاید صدایش را بشنوند؛ به این امید
که شاید جایی باشد که این کارگر حادثهدیده بتواند از رنجهای مدامش روایت کند و
این روایتها به گوش همگان رسانده شود.
پرونده قطوری زیر بغل دارد؛ تا دلتان بخواهد
کاغذ A۴ و گلاسه؛ ورقهای چاپی و احکام اداری؛ تا
مینشیند؛ درد دلش باز میشود: دوربین ندارید؟ دوربین بیاورید میخواهم بیپروا و
بیپرده صحبت کنم؛ از خیلیها گلایه دارم.....
قلم و کاغذ را بیرون میآورم و قطره قطره
دردهای وجودش روی کاغذ میچکد:
«به همه مقامات مراجعه
کردم؛ ۶ تا بچه دارم؛ زندگیام دارد از هم میپاشد؛ به زور زندگیام را بغل گرفتهام
که از هم نپاشد؛ چهار ماهه که درآمد ندارم؛ دیابتی هستم؛ قبلاً دو سال پیش سکته هم
کردم؛ چهار تا پلاتین در پایم است؛ مهرههای کمرم هم مشکل دارد؛ بعد بیست و پنج
سال جان کندن در یک کار سخت، الان نه شاغلم نه بازنشسته؛ با این سن و سال کجا بروم
دنبال کار بگردم؛ با این همه پلاتین و مصدومیت؟»
«علی بسطامیان» کارگر
جوشکار شاغل در یک گروه مهندسی است؛ البته الان چهار ماه است که تعدیل شده؛ بیست و
پنج سال سابقه کار فنی دارد ولی ظاهراً به دلیل «عدم نیاز» عذرش را خواستهاند؛
اما ماجرا از چهار ماه پیش شروع نمیشود؛ شروع این ماجرا مال خیلی قبلتر است؛ سال
۱۳۹۲....
دوازدهم مهر ۹۲ بسطامیان در کارگاه دچار حادثه
میشود؛ در گزارش حادثه، که چند ماه پس از حادثه توسط کارشناسان دادگستری تنظیم میشود،
کارفرما هفتاد درصد مقصر شناخته میشود:
دادیار محترم شعبه ۳ دادسرای عمومی و انقلاب
لنگه
با سلام و احترام در اجرای دستور آن دادیار
محترم در خصوص بررسی حادثه علی بسطامیان اینجانبان کارشناسان رسمی دادگستری فارس
در رشته حوادث ناشی از کار پس از خواندن پرونده و شنیدن گفتههای طرفین برداشت و
نظریه خود را در خصوص چگونگی و دلایل بروز حادثه به شرح زیر بیان میداریم:
چگونگی بروز حادثه:
بر اساس گزارش حادثه تنظیمی از سوی کارفرما
آقای بسطامیان از روز ۱ مرداد ۹۱ در شرکت گروه مهندسی – دریایی ....
در کارگاه موجشکن فارو به نام جوشکار و آهنگر به کارگیری شده است. در روز ۱۲ مهر ۹۲
ساعت نزدیک به ۱۰ صبح نامبرده به همراه همکارش بدون به کار بردن وسایل مکانیکی در
حال جابجا کردن بازوهای بلدوزر، برای حمل با بیل مکانیکی بودند که فشار وارده به
پلاتین که قبلا در پایش بوده موجب خم شدن پلاتین و آسیبهای نوشته شده در آخرین
نظریه پزشک معتمد دادگستری به شرح ذیل شده است:
شکستگی مجدد استخوان نازک نی ساق چپ،
آسیب بافت نرم ناشی از عمل جراحی،
آسیب بافت استخوان لگن چپ
آسیب بافت نرم مهرههای کمر
دلایل بروز حادثه:
دلیل اول- عدم رعایت ماده ۴ آیین نامه
حفاظتی حمل دستی بار
ماده ۴- حمل دستی بار در صورتی مجاز است که
امکان استفاده از وسایل یا تجهیزات مکانیکی مناسب و یا اصلاح شرایط کارگاهی نظیر
چیدمان دستگاهها و تجهیزات و ایستگاههای کاری مقدور نباشد.
دلیل دو- عدم رعایت ماده ۹ آیین نامه حفاظتی
حمل دستی بار
ماده ۹ - کارفرما مکلف است ضمن تعلیم روشهای
صحیح و مناسب حمل دستی بار کارگران خود را از خطرات احتمالی آگاه نموده و نظارتهای
لازم را در این زمینهها اعمال نماید.
دلیل ۳ - عدم رعایت ماده ۵ آیین نامه حفاظتی
حمل دستی بار
ماده ۵ - کارفرما مکلف است تدابیر لازم جهت
ارزیابی چگونگی وضعیت حمل دستی بار در کارگاه و شناسایی خطرات مربوطه را اتخاذ
نموده و با استفاده از راهکارهای فنی مهندسی و علمی به اصلاح وضعیت حمل دستی بار
از نظر ارگونومی و ایمنی مبادرت نماید.
دلیل ۴- اقدام به جابجایی بار سنگین از
سوی حادثه دیده و وارد کردن فشار بیش از حد به پای خود نیز در بروز این حادثه موثر
بوده است زیرا وی می بایست شرایط جسمی خود را به کارفرما اطلاع داده و با توجه به
آگاهی که از شرایط خود داشته از انجام کار سنگین و وارد آوردن فشار به پای خود
خودداری می کرد.
مقصرین حادثه: به نظر اینجانبان انجام نشدن
موارد نوشته شده در بندهای یک تا سه از سوی شرکت گروه مهندسی دریایی .... به
میزان ۷۰ درصد و انجام نشدن موارد نوشته شده در بند ۴ از سوی حادثه دیده آقای علی
بسطامیان به میزان ۳۰ درصد در بروز این حادثه موثر بوده است.
در گزارش بازرسان اداره کار که به تاریخ ۲۷
خرداد قبل از گزارش کارشناسان دادگستری تنظیم شده، کارفرما تنها مقصر حادثه
پیشنهاد میشود. بعد از این گزارش است که هیاتی از کارشناسان دادگستری پس از اخذ
وجه یک میلیون و نیم تومانی از از کارگر حادثهدیده، از جانب دادگاه به محل حادثه
مراجعه میکنند و نظر کارشناسی خود را ارائه می دهند. نتیجه قطعیست کارفرما به
علت عدم رعایت آییننامههای حفاظتی، هفتاد درصد مقصر است و کارگر به این دلیل که
بیش از حد به خودش فشار آورده، فقط سی درصد تقصیرکار است.
از بعد از بروز حادثه، روایتها مغشوش میشود
و در هم میرود؛ کارگر مدعی میشود علیرغم اینکه کارشناسان دادگاه ۷۰ درصد کارفرما
را مقصر تشخیص دادند، غرامت مناسب پرداخت نشدهاست؛ او میگوید:
یک فرم رضایتنامه ترتیب دادند و در همان
دادگاه از من رضایت گرفتند؛ نفهمیدم چی را امضا میکنم؛ انگار گیج و خسته بودم؛
فقط میخواستم زودتر به یک لقمه نان برای خانوادهام برسم؛ گفتند بیا برویم شرکت؛
هم خسارت میدهیم و هم بازنشستهات میکنیم؛ هیچ مبلغی پرداخت نکردند، این هیچ؛ نه
تنها بازنشسته نشدم که از کار بیکارم کردند....
از قرار معلوم، مدتی مرخصی پزشکی داشته و بعد
به سر کار بازگشته؛ کارفرما هم این کارگر حادثه دیده را از ابتدای امسال به بهانه
عدم نیاز، بیکار کردهاست. بسطامیان از آنچه به سرش آمده به عنوان «دست به دست
شدن» از یک سال به سال بعد یاد میکند: سال ها دویدم و دست به دست شدم تا اینکه
رسیدم به امروز که هیچ منبع درآمدی ندارم؛ آس و پاسم؛ حتی بیمه بیکاری هم هنوز به
من تعلق نگرفتهاست.
به کارفرمای بسطامیان زنگ میزنم؛ میگوید
چندان او را به یاد نمیآورم؛ در پاسخ به این سوال که بسطامیان ادعا میکند از او
رضایت گرفته شده اما نه غرامتی پرداخت شده و نه بازنشستگی نصیبش شده، میگوید:
چندان به خاطر ندارم؛ اگر دادگاه غرامت تعیین کرده، حتما پرداخت شده، گرچه جزئیات
را به یاد نمیآورم.
در ادامهی گفتگو، از کارفرما در مورد بیکاری
بسطامیان سوال میپرسم؛ میگوید علت اصلیاش «عدم نیاز» است؛ فقط محدود به این فرد
خاص هم نیست؛ امسال تعدادی از کارگران ما پس از خاتمه قرارداد به دلیل عدم نیاز،
بیکار شدند؛ شرکت نیاز ندارد؛ بنابراین اینها را تعدیل کردهاست....
بسطامیان علیرغم ۲۵ سال کار سخت حتی نمیتواند
از مزایای بازنشستگی پیش از موعد استفاده کند؛ تامین اجتماعی میگوید کارفرما ۴
درصد سختی کار را نپرداخته؛ میگوید کار ما شامل آییننامه سخت و زیانآور نمیشود؛
این قسمت ماجرا روشن است؛ هیچ تردید و ابهامی ندارد؛ علی بسطامیان با چهار پلاتین
در پا و مهرههای جابجا شدهی کمر اگر قصد داشته باشد از مزایای بازنشستگی بهرهمند
شود، باید بگردد و جایی را برای ۵ سال کار کردن پیدا کند تا بتواند سی سالِ تمام
را پُر کند، بازنشسته شود و مستمری بگیرد.
حدود ظهر است؛ دور و برش را با یاٌس برانداز
میکند؛ پاچه شلوار را به آرامی و با شرم بالا میزند؛ چهار تا پلاتین! انگار رنگ
داغ فلزها از زیر پوست نازکش پیداست؛ صدایش هم زنگ فلز دارد: به سختی راه میروم؛
شبها بدجور درد سراغم میآید؛ راستی دوربین نداشتید؟ میخواستم دردهایم را با
صدای خودم فریاد بزنم؛ از
خیلیها گلایه دارم.....
گزارش: نسرین هزاره مقدم