سرمقاله روزی نامه جمهوری " تفسیر صحیح سیاست «نه شرقی – نه غربی» "


روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 30 تیرماه سال 1397
سرمقاله روزی نامه  جمهوری " تفسیر صحیح سیاست «نه شرقی – نه غربی» "  
 چرا اکنون که طشت رسوایی رژیم ولایت فقیه از بام بر زمین فتاده  است و رسوایی این صدا ی آزارد هنده گوش هر ناشنوایی را متوجه کرده است . برای چه سرمقاله نویس روزی نامه جمهوری اسلامی تلاش می کند عملکرد فوق مسخره شعار عوامفریبانه نه شرقی نه غربی خمینی شیاذ را توجیه کند که نه نتیجه بخش نیست که موجب برهم زدن این چیز بد بو باچوب وبوی گندآزاردهنده  درآوردنش می شود . برای اینکه آنگونه روحانی و ظریف به سوی غرب دوان دوان درحال پرسه زنی اند که خامنه ای و پیک ویژه اش ولایتی و پاسداران توی دامان پوتین غش کرده اند که هیچ متخصص سرع ئ بیهوشی قادرنیست این غش کنندگان را به هوش آورد؟

 یادداشت مدیر مسئول
با رفت و آمد فرستادگان ایران و روسیه به مسکو و تهران، بحث درباره روا بودن رابطه با شرق و مقایسه آن با غرب، بار دیگر در محافل سیاسی و رسانه‌ای به ویژه فضای مجازی بالا گرفته است.
عده‌ای سیاست «نگاه به شرق» را محکوم می‌کنند به این دلیل که روس‌ها هرگز وفای به عهد را به اثبات نرسانده‌اند و علاوه بر تحمیل قراردادهائی از قبیل ترکمانچای و حمایت از شاه در دوران انقلاب، در دوران جنگ تحمیلی نیز از صدام حمایت و در ماجرای تحریم‌های ظالمانه قبل از برجام نیز با آمریکا همراهی کردند. اخیراً نیز از سردار دکتر حسین علائی که اخیراً از مدیریت هواپیمائی آسمان کنار رفته سخنی در فضای مجازی منتشر شده که گفته است: «در این دورانی که من در آسمان بودم در دورانی که برجام به نتیجه رسیده بود، سه فروند هواپیمای سوپرجت 100 که روسیه تولید می‌کند با کمک غربی‌ها، قرار شد به ما اجاره بدهند. دو سال مذاکره کردند آخرش سفیر روسیه سه بار آمد پیش من گفت ما نمی‌توانیم حتی اینها را به شما اجاره بدهیم چون بالای 10 درصد قطعاتش آمریکائی است. من گفتم شما که می‌گفتید ما ابرقدرت هستیم و قدرت بزرگی هستیم. چطور یک هواپیمای ساخت داخل کشور خودتان را می‌گوئید ما حتی به ایران نمی‌توانیم اجاره بدهیم؟ آنها می‌گفتند که شما آمریکا را مثل ما درک نمی‌کنید
با استناد به این مطالب و سایر عملکردهای روس‌ها، چه در دوران تزاری، چه در دوران شوروی و چه بعد از فروپاشی شوروی، مخالفان تقویت رابطه با روسیه می‌گویند به روسیه نمی‌توان اعتماد کرد و لذا نباید به طرف سیاست «نگاه به شرق» رفت. مشابه همین استدلال را برای نفی تقویت رابطه با چین نیز در سخنان و نوشته‌های مخالفان سیاست «نگاه به شرق» می‌توان دید.
در مقابل، طرفداران سیاست «نگاه به شرق» و مخالفان سیاست «نگاه به غرب» با استناد به خیانت‌های آمریکا به ملت ایران از کودتای 28 مرداد 1332 تا امروز به ویژه بدعهدی درخصوص برجام و قبل از آن، کمک به شاه برای مقابله با انقلاب اسلامی، کمک به صدام در جنگ تحمیلی، حمایت از ضدانقلاب داخلی، به راه انداختن تهاجم فرهنگی و تحریم‌های مستمر، نتیجه می‌گیرند که به آمریکا مطلقاً نمی‌شود اعتماد کرد و از رابطه با آن باید چشم پوشید. آنها مشابه همین استدلال را درباره انگلیس با سابقه استعماری چند قرنه و خیانت به ایران در ادوار مختلف مطرح می‌کنند و مجموعه کشورهای اروپائی را با توجه به رفتار منفی که در چهار دهه گذشته به ویژه در دوران تحریم‌ها با جمهوری اسلامی ایران داشتند به آن ملحق می نمایند و نتیجه می‌گیرند که بطور کلی «سیاست نگاه به غرب» را باید کنار گذاشت و رابطه با شرق را باید تقویت کرد. بعضی از این افراد، حتی تفاوتی میان شوروی و روسیه می‌بینند و با تکیه بر همین بینش، می‌گویند مبحث شرق یا غرب، اکنون شامل روسیه نمی‌شود و به همین دلیل نبایدبه اصل راهبردی «سیاست نه شرقی – نه غربی» که امام خمینی مبتکر آن بودند تمسک کرد زیرا دوران این سیاست گذشته و اکنون باید با آمریکا و بلوک غرب مقابله کرد.
این افراد اگر به سوابق زمامداران فعلی روسیه مراجعه کنند و پرونده آنها را ورق بزنند خواهند دید که عموماً در حکومت شوروی سابق به ویژه در «کا. گ. ب» کار می‌کردند و اکنون نیز با همان طرز فکر به مدیریت کلان کشورشان و به سیاست خارجی می‌نگرند. بنابر این، تفاوتی میان شوروی سابق و روسیه کنونی از نظر سیاست کلان وجود ندارد. به مسائل خاورمیانه از جمله موضوع فلسطین نیز شرق و غرب یکسان نگاه می‌کنند. هر دو درصدد تامین منافع خود هستند و هر دو متحد استراتژیک اسرائیل هستند. ورود روسیه به بحران سوریه نیز صرفاً با هدف حفاظت از منافع استراتژیک خود بود و در ادامه نیز هر طور این منافع اقتضا کند عمل خواهد کرد.
نتیجه‌ای که از این مجموعه می‌توان گرفت، بازگشت به سیاست اصولی و بنیادی «نه شرقی – نه غربی» است، البته با نگاه صحیح به این سیاست.
نگاه صحیح به سیاست «نه شرقی – نه غربی» قطع رابطه با شرق و غرب نیست، بلکه داشتن رابطه با هر دو برمبنای حفاظت از استقلال و طرد وابستگی به آنهاست. خود امام خمینی که مبتکر سیاست «نه شرقی – نه غربی» بودند، به گورباچف صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروی نامه نوشتند و هیاتی را که در راس آن عالم بزرگی همچون آیت‌الله جوادی آملی قرار داشتند برای رساندن آن نامه و توضیح درباره محتوای آن به کرملین فرستادند. درباره آمریکا هم امام خمینی بارها با صراحت اعلام کردند درصورتی که دولتمردان آمریکائی دست از سیاست‌های تجاوزکارانه‌شان بردارند می‌توانیم با آنها هم رابطه داشته باشیم. این روش بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، تفسیر عملی سیاست «نه شرقی – نه غربی» است، روشی که امام تا آخر به آن پای بند بودند.
اکنون نیز، همان روش باید دنبال شود. برهمین مبنا، تقویت رابطه با روسیه با حفظ استقلال و پرهیز از هرگونه وابستگی منافاتی با سیاست «نه شرقی – نه غربی» ندارد کما اینکه داشتن رابطه با غرب نیز به شرط حفاظت از منافع ملی و استقلال و پرهیز از هرگونه وابستگی، با سیاست «نه شرقی – نه غربی» منطبق است. بدین ترتیب، مخالفان و موافقان باید به جای نفی رابطه با این یا آن بلوک، بر نفی وابستگی به آنها تکیه کنند و به این واقعیت توجه داشته باشند که در عین عدم اعتماد مطلق به شرق و غرب، لازمه اداره کشور داشتن رابطه با آنها براساس اقتضائات تامین منافع ملی است.