زیرزمینهای
ستارهساز 7مرداد-97
در رژیم
نامشروع قانون شکن قاچاقچی به دلیل عدم آزادی بیان ومطبوعات و عدم فعالیت های آزاد
هنری و موسیقی و.... موسیقی زیر زمین مد شده است پس از معروف شدن رو زمینی می شوند
سپس فراموش می گردند.
برای موسیقی در ایران چه اتفاقی در
ادامه رخ می دهد که موسیقی به دو بخش زیرزمینی و مجاز تبدیل میشود؟ این سوالی است
که برای یافتن آن باید به آن چه در دهه های ۶۰ تا ۹۰ در موسیقی رخ داده است،
بپردازیم.
به گزارش ایسنا، روزنامه قانون نوشت:
«موسیقی در همه جای جهان، نه فقط به عنوان یک پدیده هنری که به عنوان بخشی از
زیربنای جامعهشناسی هنری شناخته میشود. از دیرباز موسیقی در زمانهای مقتضی به
ابزارهایی سیاسی یا اعتراضی تبدیل شده است. از نقش موسیقی در سازوکار حزبی نازیها
در آلمان تا موسیقی اعتراضی هیپیها در آمریکا و حتی آوازها و موسیقی هایی که برای
اعتراض به جنگ ویتنام توسط معترضان در آمریکا به کار رفت. موسیقی سیاهان در دهه ۴۰
و ۵۰ در آمریکا و موسیقی اعتراضی که در اروپا رواج داشت. موسیقی در قرن اخیر و پس
از آن که از انحصار طبقه مرفه و حاکم جوامع رهایی یافت همیشه در کنار ریشه های هنری،
رگه هایی از رویکردهای سیاسی و اجتماعی روز را در خود داشته است.
در ایران اما وضعیت قدری متفاوت بوده
است. موسیقی از دیرباز در ایران، دیگر تنها به عرصه هنر تعلق ندارد و سالهاست که
به یک پدیده مهم اجتماعی و در مواردی حتی سیاسی مبدل شده است. البته این بار تنها
موسیقی و صاحبانش نبودند که خود را به عرصه اجتماع و سیاست تحمیل میکردند و میخواستند
کارکردهای سیاسی بیابند بلکه به نظر می رسد سیاسیون هم لازم می دیدند بنا به سلیقه
خود در موسیقی دخالت کنند. روزگاری موسیقی ایران در دهه ۴۰ تبدیل به رکنی از
مبارزه با رژیم پهلوی بود و دهها آهنگ و ترانه انقلابی تولید کرده بود. پس از
پیروزی انقلاب نیز موسیقی راه خودش را رفت و در این مسیر بنیانگذار جمهوری اسلامی
در همان آغازین روزهای پس از انقلاب که گروه سرودی در حضور وی به اجرای برنامه
پرداختند نشان داد که موسیقی را یکسره باطل و حرام نمیداند؛ همانگونه که بعدها
نیز در این مورد بسیاری از علما نظر دادند و موسیقی خاصی را مورد تردید دانستند و
الباقی را مجاز شمردند. در این میان اما حرکت پیشرو و جسورانه رهبر انقلاب ایران
تضمینی برای بقای موسیقی در ایران محسوب میشد. اما برای موسیقی در ایران چه
اتفاقی در ادامه رخ می دهد که موسیقی به دو بخش زیرزمینی و مجاز تبدیل می شود؟ این
سوالی است که برای یافتن آن باید به آن چه در دهه های ۶۰ تا ۹۰ در موسیقی رخ داده
است بپردازیم.
گربههای ایرانی در طبقه زیر همکف
گربههای ایرانی، نوازندههای زیرزمینی،
خالطورها و نامهای ریز و درشت دیگر این روزها به گوش بسیاری از ما آشنا هستند.
همه این اصطلاحات عجیب برای توصیف گروههای مافیایی نیست بلکه برای تعریف گروه
هایی به کار می روند که به گروه های زیرزمینی موسیقی مشهورند و تمام داشته آنها در
ابتدای کار گیتار، درام و چند خط تکست و کمی سرمایه جمع شده از پول تو جیبی اعضای
گروه چند نفره ای است که در یکی از صدها استودیو زیرزمینی تهران یا هر شهر بزرگ
دیگر کشور جمع می شوند تا آهنگی تازه را به لیست دور و دراز ساخته های تازه
موسیقیدانان غیر رسمی کشور اضافه کنند. موسیقیدانان جوان و گمنامی که نه در بند
مجوزند و نه در قید قانون های ضبط و پخش آهنگ و آلبوم. این گروه ها که حالا چند
سالی میشود در جریان موسیقی ایرانی و به مثابه یک صدای غیر رسمی و ممنوع اما
شنیده شده حضور دارند برای خود هوادارانی نیز دست و پا کرده اند. جریان موسیقی
زیرزمینی ایران اگر چه هنوز هم تعریف و جایگاه مشخصی ندارد اما نه نادیده گرفتنی
است و نه انکار شدنی؛ فریاد ممنوعهای است که این روزها از ماشین ها و خیابان های
این شهر می توان شنید. بسیاری از آن به عنوان صدای جامعه یاد می کنند و بسیاری آن
را حاصل تنزل سواد موسیقی ایرانیان می دانند و معتقدند که دیر یا زود این صدا
خاموش خواهد شد. این در حالی است که به اعتقاد برخی دیگر موسیقی زیر زمینی این
روزها در ایران نحلهای نوپاست که با استفاده از اینترنت و ابزارهای ارتباطی
توانسته است با بخش فراوانی از جامعه و سلیقه های خاص ارتباط برقرار کرده و دیر یا
زود باید از سوی جریان رسمی موسیقی در کشور به رسمیت شناخته شود.
تعاریف متفاوت موسیقی زیرزمینی
موسیقی زیرزمینی جریانی ریشه ای و قابل
بحث در موسیقی سراسر دنیاست که در مناطق و برهه های زمانی خاص، تعریف های متفاوت
به خود گرفته است. عده ای موسیقی زیرزمینی را یک جریان اعتراضی در درون مایه ترانه
ها می دانند و برخی معتقدند که موسیقی زیرزمینی مجموعه ای از سبک های موسیقی است
که مورد پسند تهیه کنندگان، سرمایهگذاران و ناشران قرار نمیگیرد. به همین سبب
هنرمندان مجبور میشوند که آن را بدون پشتوانه و تنها با اختیار و مسئولیت خود
منتشر کنند. پس بنا بر تعریف دوم، موسیقی زیرزمینی میتواند موسیقی غیر اعتراضی و
موافق و همسو با جریانات حاکم نیز باشد اما به طور کلی و همان طور که از نام آن
پیداست موسیقی زیرزمینی یک روز از زیرزمینها آغاز شده و این عنوان کمکم به یک
اصطلاح برای تعریف آن تبدیل و ماندگار شده است. در حال حاضر ممکن است یک قطعه
موسیقی در مجهزترین استودیوی شهر تولید شود اما موسیقی زیرزمینی محسوب شود و لازم
نیست که موسیقی زیرزمینی مراحل تولیدش را در زیرزمین بگذراند چون تعریف موسیقی
زیرزمینی در ایران کمی متفاوتتر از تعریفی است که در سطح بینالمللی وجود دارد.
در ایران موسیقی زیرزمینی در مقابل موسیقی مجاز و نظارتی قرار میگیرد. آثاری که
مقامات حکومتی مجوز انتشار قانونی به آنها را نمی دهد یا مجموعه ای از سبک های
موسیقی که معمولا با سبک زندگی، عرف و ارزش های جامعه در تضاد است. عمده گروه های
موسیقی زیرزمینی در ایران در حوزه موسیقی پاپ به ویژه «راک»، «رپ» و «هیپهاپ»
فعالیت میکنند. موسیقی زیرزمینی در کشور ما بیشتر به خاطر سردرگمی، کسب تجربه و
نبود امکانات شکل گرفته. حتی بعضی از خوانندگان رسانه های غیر مجاز و غیر رسمی را
برای شهرت شان مناسب تر میدانند اما اکثر هنرمندان فعال در موسیقی زیرزمینی دوست
دارند یک روزی کارشان رسمیت پیدا کند و موزیسینهای رسمی و مجاز شوند. اما این
علاقه به مجاز شدن را برخی موارد تحت الشعاع قرار میدهد که در ادامه به آن می پردازیم.
سرآغاز آواهای زیرزمینی در ایران
شاید تصور عموم بر این باشد که موسیقی
زیرزمینی در ایران از حدود دو دهه پیش و با سبکهای پاپ، راک و رپ شکل گرفته اما
واقعیت چیز دیگری است. جریان اصلی موسیقی زیرزمینی در دهه پنجاه و از سالهای آخر
حکومت پهلوی و به رغم تصور عموم با موسیقی سنتی به وجود آمد و موزیسینهای مستعفی
برنامه رادیویی «گلهای تازه» با حضور محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، محمدرضا
شجریان، سیاوش کسرایی و هوشنگ ابتهاج از بنیانگذاران این جریان موسیقی بودند و چند
سرود انقلاب هم در نهایت از دل آن جریان بیرون آمد. همان زمان چند موزیسین دیگر هم
در زیرزمین خانههای همدیگر جمع میشدند و موسیقیهای جدید تولید میکردند. آنها
برای مورد غضب حکومت قرار نگرفتن راه حل هوشمندانه ای نیز پیدا کرده بودند. به این
ترتیب که آثارشان را همراه با گروه کُر ضبط میکردند تا صدای کسی میان آنها
شناسایی نشود. به همین خاطر بود که شناسنامه برخی سرودهای انقلابی برای همیشه
نامعلوم و مبهم باقی ماند. بعد از انقلاب و موازی با سختگیریها و ممنوعیت های
شدید آن دوران، به ویژه در حوزه موسیقی، شمار زیادی از گروه های موسیقی در ایران،
برای ادامه کار و حفظ هنرشان مجبور شدند عزلتنشین شوند و در خلوت خانه ها، باغ ها
و گاه خیابان ها به اجرای موسیقی بپردازند. فضای بسته فرهنگی در کشور و نگاههای
منفی به موسیقی از عواملی بود که باعث میشد جز جریان باقی مانده از قبل انقلاب،
کمتر کسی به خوانندگی فکر کند. در آن سالها بسیاری از خوانندگانی که با شکلگیری
انقلاب فرهنگی، ماندن را به رفتن ترجیح دادند، سالها منتظر اخذ مجوز ماندند و حتی
تا اواخر دهه ۷۰ هم صبر کردند اما هرگز سعی نکردند به شکل زیرزمینی کار کنند. به
هر حال بین زمان شکلگیری موسیقی زیرزمینی در اواسط دهه ۵۰ تا شروع دوباره آن در
دهه ۷۰، حدود ۲۰ سال وقفه افتاد که انقلاب فرهنگی، جنگ تحمیلی و شرایط نامناسب
کشور از دلایل به وجود آمدن این وقفه بود. با گذشت زمان از سختگیری های حکومتی بر
موسیقی سنتی و بومی کاسته شد و بخش هایی از این نوع موسیقی البته با صدای مردانه،
با حفظ ممنوعیت اجراهای زنده و کنسرت در تالارها و تنها در حد انتشار نوار کاست
اجازه فعالیت یافت. هر چند صدای زنان نیز به کلی، حتی در موسیقی سنتی همچنان ممنوع
باقی ماند. با پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی، تاریخ مصرف آثار موسیقایی جنگی که
با اهداف وطن پرستانه و وحدت اجتماعی برای تهییج مردم و جوانان ساخته می شد به
پایان رسیده و دیگر شنونده آنچنانی نداشت. در چنین هنگامه ای زمینه برای رشد و
شکوفایی شکل تازه ای از موسیقی فراهم آمد. مقام های حکومتی هم با جایگزینی موسیقی
سنتی و پاپ به جای موسیقی از نفس افتاده جنگی نه تنها مخالفتی نداشتند بلکه آن را
تایید هم کردند. همچنان با این تغییر آرام در جابهجایی جایگاه های موسیقی ایران
دو عامل بسیار مهم در آینده جامعه پس از جنگ و در حال رشد آن روزها موثر بود و آن
هم چیزی نبود جز جوانان دوران صلح و قشر جدید و مرفه شهری.
این دو عامل به ناگزیر تغییر ذائقه
فرهنگی جامعه را در پی داشت. سلیقه جامعه رو به جوان شدن می رفت و سمت و سوی بدیع
پسندی به خود می گرفت. به حدی که نه موسیقی «صدا و سیمایی» و نه حتی موسیقی سنتی
استادان آواز این حوزه دیگر پاسخگوی نیازهای شنیداری این اقشار نبود. هم زمان با
باز شدن نسبی روابط ایران و غرب در دوران سازندگی و افزایش رفت و آمد مسافران راه
برای ورود غیر قانونی نوارهای پاپ موسیقی غربی به ایران هموارتر شد. این نوع
موسیقی در میان جوانان و قشر نوظهور شهری طرفداران بسیاری پیدا کرده بود. با
هموارتر شدن فضای موسیقی در همین دهه، جوانهای ایران تحت تأثیر جریان جدید به
وجود آمده در موسیقی کشور به سبک های مختلف موسیقی علاقهمند شدند. در آن روزها
خیلی از جوانان یک ساز خریدند و به صورت خودآموخته یا در آموزشگاهها ساز خود را
کوک کرده و در محافل دوستانه نواختند.
همان اتفاقات جرقهای در میان جوانها
ایجاد کرد که موسیقی کار کنند. کمتر کسی هم پیدامیشد که از ابتدا ترجیح بدهد یک
خواننده زیرزمینی باشد. همه آنها دوست داشتند مجاز باشند اما شاید نه سرمایهای
برای انتشار آلبوم داشتند و نه مراحل گرفتن مجوز را میدانستند. پس ناگزیر موسیقی
زیرزمینی کار میکردند، گر چه موسیقیشان مشکل خاص عرفی، شرعی و قانونی نداشت. اما
مهمترین مساله در پدیداری پاپ زیرزمینی را باید در بهرهگیری رایانهای ضبط و
تکثیر صدا در این دوره دانست که منجر به ایجاد استودیوهای خانگی با کمترین میزان
هزینه در سطح کشور شد. همین استودیوهای خانگی به گروه های موسیقی پاپ کمک کرد تا
در خانه ها و زیر زمین منزل مسکونی شان به ضبط و تکثیر ترانه های خود بپردازند.
این گروه ها در ابتدا با ترجمه و تالیف
متنی فارسی، ترانههای مشهور پاپ غربی را بازخوانی کرده، به صورت نوارکاست و سیدی
تولید کرده و در اختیار دستفروشان خیابانی قرار میدادند. در این میان میتوان گفت
آن چه به تداوم رشد این گروه ها کمک جدی کرد، استقبال چشمگیر مردم از آنها بود.
به حدی که تا اواخر دهه هفتاد خورشیدی و روی کار آمدن دولت اصلاحات، به بهانه
برگزاری همایش های موسیقی پاپ و موسیقی زیرزمینی، زمینه ای برای هنرنمایی پر مخاطب
این گروه ها فراهم آمد. در همین سال ها جشنواره های موسیقی پاپ در دانشگاه ها راهاندازی
شد که با بهره گیری از فضای بازتر ایجاد شده در این مکان ها یاریرسان گروه های
موسیقیایی دانشجویی بود. جشنواره موسیقی «تهران اونیو» یاخیابان تهران نخستین
آنهاست که تا چندین سال نیز ادامه یافته و بستر مناسبی برای «نوآمدگان» در این
حوزه موسیقی شده بود و حاصل آن شکل گیری موسیقی زیرزمینی ایران در آن سال ها و
کاملا متفاوت با همگنان خود در کشورهای غربی بود.
سرآغاز رپ فارسی در تاریکخانه های
موسیقی زیرزمینی
موسیقی «رپ» بیش از دیگر انواع موسیقی
پاپ امروزه محبوب گروه های زیرزمینی است و این میتواند دو علت داشته باشد؛ یکی
نثرگونگی متن ترانه ها که رپرها آن را نه شعر بلکه «متن» یا «تکست» تعریف میکنند
تا تفاوت متن خود را از متن ترانه های دیگر سبک های موسیقی جدا کنند. دومین عامل
هم سادگی موسیقی و عدم تنوع رنگها در موسیقی رپ است که علاقهمندانی که حتی دانشی
از علم و خلاقیت موسیقی ندارند هم قادرند به یاری برنامه های کامپیوتری به خلق یک
موسیقی رپ دست بزنند. از تاریخچه آهنگ های رپ غیر مجاز به واسطه همین غیر مجاز
بودن آنها چیز روشنی در دست نیست اما اولین رپ مجاز ایرانی در سبک پاپ در اواخر
دهه هفتاد و در یک برنامه تلویزیونی در ایران به نام «اکسیژن» پخش شد.این قطعه
توسط شهاب حسینی که در آن زمان جوانی تازهکار و مجری آن برنامه بود خوانده شد و
تا حدودی مورد توجه نیز قرار گرفت. تقریبا دو سال بعد از این رخداد اولین آلبوم رپ
مجاز فارسی با نام «اسکناس» منتشر شد. این آلبوم که در سبک رپ طنز بود و اولین
آلبوم رپ فارسی محسوب می شد که در ایران با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
منتشر شد نتوانست با اقبال مواجه شود. در مورد فعالیت گروه های زیرزمینی رپ فارسی
در ایران به دلیل پیچیدگی شرایط منابع موثقی دال بر تاریخچه اصلی برنامه های
ملاقات و نحوه شکلگیری گروه های ابتدایی هنرمندانی که در داخل مرزهای ایران شروع
به کار کردند وجود ندارد. با توجه به این که اخذ مجوز برای توزیع قانونی تولیدات
موسیقایی به علت درونمایههای گاه هنجارشکن شعرها برای این افراد امکانپذیر
نبوده است و با توجه به فقدان قانونی حق کپیرایت آثار، پخش این آثار تنها از طریق
اینترنت صورت میگیرد و اغلب گروه های زیرزمینی آثارشان را از طریق وبگاهها و وبنوشتههای
شخصی به گوش شنوندگان می رسانند. گسترش رپ فارسی بعد از مدتی به ویژه با توجه به
این که قسمت عمده ای از آثار زیرزمینی حاوی اعتراض مستقیم به مسائل رایج حکومت و
جامعه و گاهی فحش و ناسزا بود باعث شد دفتر موسیقی وزارت ارشاد در مورد اعطای مجوز
به آثار این سبک سختگیرانه عمل کند و این سبک از موسیقی تنها از طریق فعالیت
زیرزمینی ادامه یابد. هر چند مدتی بعد از این که قطعه ای در سبک «رپ_پاپ» فارسی در
عنوان بندی مجموعه تلویزیونی «خانه به دوش» از یکی از شبکه های تلویزیونی ایران
پخش شد، دفتر موسیقی وزارت ارشاد در نامه ای سرگشاده به سازمان صدا و سیما از پخش
ترانه ای با این سبک از رسانه ای مانند تلویزیون گلایه کرد. در سال ۱۳۸۵، رضا
عطاران در عنوان بندی چند مجموعه تلویزیونی از جمله «متهم گریخت»، دوباره موسیقی
رپ اجرا کرد. همچنین در تعطیلات نوروزی سال ۱۳۸۶ مجموعه تلویزیونی دیگری به
کارگردانی رضا عطاران از شبکه سوم سیما پخش شد که در عنوان بندی آغازین آن رضا
عطاران باز هم ترانه ای از نیلوفر لاری پور را به صورت رپ می خواند. موسیقی رپ
ایران در اواسط دهه ۸۰ دچار نوعی بحران شد. از یک طرف آهنگ هایی با مضامین غیر اخلاقی
و ترویج استفاده از مواد مخدر توسط عده محدودی از خوانندگان رپ ابعاد تازهای به
خود گرفت و باعث شد بحث مبارزه با موسیقی رپ شکل جدی تری به خود بگیرد و حتی سریال
فیلتر کردن سایت ها و وبگاههای مربوط به این موسیقی آغاز شود. تعداد زیادی از
خوانندگان این سبک بازداشت شدند، همچنین استودیوهایی که در آن آهنگ های خود را ضبط
میکردند نیز توسط نیروی انتظامی پلمپ شد تا بسیاری از فعالان موسیقی زیر زمینی به
فکر اصلاح روند کاری خود و گرویدن به جرگه مجازهای موسیقی ایرانی بیفتند.
زیرزمینیهایی که رو شدند!
بسیاری از خوانندگانی که امروز صدایشان
از بازار رسمی موسیقی کشور به گوش می رسد، بیش از این به صورت زیرزمینی فعالیت میکردند.
جالب اینجاست که طبق آمارهای منتشر شده میزان استقبال مردم از خوانندگانی که در
ابتدا زیرزمینی بودند و سپس مجوز گرفتند بیشتر از خوانندگانی است که از ابتدا مجوز
داشته و مجاز خوانده اند. همین موضوع خوانندگانی را هم که موسیقی شان برای گرفتن
مجوز مشکلی نداشت مجاب کرد تا قبل از این که وارد دنیای موسیقی مجاز شوند سری به
زیر زمین بزنند و از آن به عنوان سکوی پرش به دنیای شهرت استفاده کنند. با گذر
زمان هر چه حواشی این زیر زمین های ستاره ساز بیشتر شد نگاههای بیشتری را نیز سمت
خود جذب کرد؛ به طوری که بسیاری از تهیهکنندگان موسیقی به این فکر افتادند تا با
سرمایه گذاری روی این خواننده ها، منافع مالی خود را در آیندهای نه چندان دور
تضمین کنند. با گسترش فضای مجازی و اینترنت این موج سرعت بیشتری گرفت و خوانندگان
جوان و گمنامی که میخواستند ره صدساله را یکشبه طی کنند به این موج رونق بیشتری
دادند. البته شاید کار زیرزمینی به لحاظ مالی برای این خوانندگان منفعت آنچنانی
نداشته باشد اما آنها با امید به آینده ای که تجربه نشان داده زیاد هم دور نیست،
همچنان فعالیت می کنند و کارهای خود را از طریق اینترنت به هواداران خود می
رسانند. در این میان برخی فقط یک قطعه موسیقیشان گل می کند و چند هفته ای در صدر
آهنگهای پرشنونده قرار می گیرد اما با همان سرعتی که آمدند، با همان سرعت هم می
روند. خوانندگانی که مثل قارچ سر از دنیای مجازی درآوردند زیادند اما با تولید و
انتشار چند آهنگ نشان می دهند که می توانند در عرصه موسیقی ماندگار باشند یا نه.
از آن طرف دسته ای از زیرزمینیخوانها توانستند خود را از برچسب زیرزمینی بودن
خلاص کنند و با گرفتن مجوز به مجازخوان ها بپیوندند.
در ادامه به سرنوشت تعدادی از مشهورترین
خوانندگان زیرزمینی می پردازیم که تعدادی از آنها حالا مجوز دارند:
مهدی مقدم؛ رفت و برگشت به زیرزمین!
در اواسط دهه هشتاد، ویدیوکلیپهای یک
خواننده جوان و گمنام از شبکه های ماهواره پخش شد که همین به سرعت او را مشهور
کرد. مهدی مقدم در فضای مجازی با آهنگ «خونسرد» به شهرت رسید و با بیرون دادن
آلبومی به همین نام وارد دنیای موسیقی مجاز شد. بعد از «خونسرد»، «سونامی» را راهی
بازار کرد اما با پخش چند ویدیوکلیپ بدون مجوز از او در ماهواره ها ممنوع الکار شد.
تا اینکه در سال ۱۳۹۱ و با انتشار آلبوم «احتیاط» دوباره توانست دنیای مجاز را
تجربه کند.
آرمین زارعی؛کماکان به دنبال مجوز!
جز اولین خوانندگان رپ فارسی بود که
عاشقانه می خواند و طرفدارانی هم نیز برای خود دست و پا کرده بود اما استفاده از
کلمات خارج از عرف او را قاطی غیر مجازها کرد. او چند وقتی است که تصمیم گرفته از
زیرزمین بیرون بیاید و خبرهایی مبنی بر اقدام او برای کسب مجوز شنیده میشود گر چه
مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد این خبر را تکذیب کرده است.
یاس؛ همخوانی برای او در بارکد
یاسر بختیاری از ابتدای کلید خوردن
پروژه رپ فارسی تا به امروز یکی از فعال ترین ها در این حوزه بوده است. از ابتدای
انتشار تک آهنگ «سی دی رو بشکن» در سال ۱۳۸۵ بود که بیشتر از گذشته نامش بر سر
زبان ها افتاد. اغلب آهنگ های او در اعتراض به مسائل اجتماعی مثل فقر و اعتیاد
است. او مدتی برای گرفتن مجوز از وزارت ارشاد تلاش کرد اما متاسفانه موفق نشد اما
کماکان در میان خوانندگان غیر مجاز حال حاضر ایران در سبک رپ فارسی بیشترین طرفدار
را دارد؛ به طوری که بعد از حذف صدای یاس از تیتراژ پایانی فیلم «بارکد» ساخته
مصطفی کیایی، تعدادی از هواداران این خواننده با لباسهای یکدست با نام او، در
حالی که وکال بدون صدای یاس در عنوان بندی پایانی فیلم پخش می شد، در سینما آزادی
و چند سینمای دیگر صدای یاس شده و به جای او خواندند. یاس مدتی است کشور را ترک
کرده و خبری از بازگشت یا ماندگاریاش در خارج از کشور در دست نیست.
محسن چاووشی؛ صدا زخمی
از دورهای که سی دی های غیر مجاز محسن
چاووشی و محسن یگانه را از سی دی فروشی های کنار خیابان میشد پیدا کرد مدت زمان
زیادی نمی گذرد. حال هر دو خواننده به شهرت غیر قابل توصیفی دست یافته اند.
محسن چاووشی کارش را از سال ۱۳۸۳ شروع و
حجم قابل توجهی آهنگ غیر مجاز را وارد فضای مجازی کرد. او همیشه و در همه حال خودش
تصمیم اصلی را میگیرد و یکتنه جلو میرود و خواستههایش را عملی میکند. چه آن
زمان که در اتاق سه در چهار منزل پدریاش در خیابان آذربایجان تهران «علی سنتوری»
را برای داریوش مهرجویی خواند و دیگر مهر ممنوعیت را از نام خودش برداشت و چه حالا
که «میلیونر»های بالاشهری هر روز برای به دست آوردنش «میتینگ»های دو، سه نفره در
رستورانی در تجریش به پا میکنند و او هرگز در این جلسات حاضر نمیشود. چاووشی با
انتشار قطعه «نفرین» در سال ۱۳۸۳ به نوعی بنیانگذار موج ترانه های منفیگرا در
موسیقی پاپ شد؛ هر چند به زعم بسیاری او شهرت و آوازه اش را تا حدی مدیون صدای
زخمی و لحن خسته و مضطربش است. پس از گل کردن «نشکن دلمو» و «نفرین»، چاووشی به
صورت زیرزمینی آلبومهای «نفرین»، «خودکشی ممنوع»، «کفتر چاهی» و «لنگه کفش» را
منتشر کرد تا بدون داشتن حتی یک قطعه مجاز، شهرتش از تمام خوانندگان پاپ آن سالها
بیشتر شود. در نهایت فیلم «سنتوری» به نوعی به کار او رسمیت بخشید تا سرانجام
کمپانی «آوای باربد» بتواند مجوز «یه شاخ نیلوفری» را که عنوان اولین آلبوم رسمی
این خواننده است، کسب کند. درباره کنسرت نگذاشتن وی دلایل بسیاری گفته شده است اما
کسانی که اجرای زنده او را در استودیو دیدهاند با قاطعیت میگویند که اجرای زنده
چاوشی بسیار قویتر و زخمیتر از صدایی است که تاکنون از او در سیستمهای صوتی
شنیدهاند.
محسن یگانه؛ ماهی که عسل شد!
هیچ کجا عنوان نکرده که متولد «گنبد
کاووس» است. دانشجوی انصرافی رشته مهندسی صنایع گرایش تولید صنعتی که بعد از
گذراندن شش ترم به علت مشغله زیاد در دنیای موسیقی قید ادامه تحصیل را زد و تمام
وقتش را صرف عشق و علاقه اش یعنی موسیقی کرد. او را هم به طور عجیبی شیفته و
دنبالهرو یکی از خوانندگان پاپ دهه ۷۰ می دانند. حاصل علاقه یگانه، قطعه پر سر و
صدای «نشکن دلمو» بود که از هفته ها تلاش او، محسن چاووشی و مرحوم حامد هاکان حاصل
شد. سه خواننده زیرزمینی که از همان ابتدا کارشان را با هم آغاز کردند ولی حال راه
هر سه آنها از هم جداست. پس از انتشار این قطعه و موجی که به پا شد، نام محسن
یگانه بیش از پیش بر سر زبان ها افتاد. او در سال۱۳۸۴ فول آلبوم «سال کبیسه» و در
سال ۱۳۸۵ سه فول آلبوم «آخه دل من»، «وقتی رفتی» و «زندونی» را به صورت زیرزمینی
منتشر کرد تا آوازه این خواننده جوان و غیر مجاز به دورترین نقاط کشور هم برسد.
چند قطعه کاور هم با صدای محسن یگانه منتشر شد که او روی ملودی های مشهور و بی
کلام مثل «پر پرواز» و «خیالی نیست» خوانده و کارها را روی اینترنت منتشر کرد تا
همچنان به عشق دیرین خود وفاداریاش را ثابت کند! پس از این اتفاقات بود که یک
پیشنهاد مخفیانه و وسوسه برانگیز برای اجرای یک کنسرت در هلند به او داده شد و او
هم چون نمی توانست قید این پیشنهاد را بزند در این برنامه حضور یافت تا اعطای مجوز
به او در ایران شبیه به رویایی دستنیافتنی شود. سال ها گذشت و پیگیری های علی چراغعلی
که مدیر برنامه آن سالهای محسن یگانه بود نتیجه داد و باعث شد که مسئولان وزارت
ارشاد بعد از دو سال بالاخره مجوز اولین آلبوم رسمی یگانه را صادر کنند تا «نفس
های بیهدف» عنوان اولین آلبوم او در بازار موسیقی رسمی کشور باشد. او پیشتر در
سال ۱۳۸۷ نیز تیتراژ برنامه ماه عسل را خوانده بود.
سیروان و زانیار خسروی؛پدیده های نو
ظهور
سیروان خسروی در سال ۱۳۸۴ اولین آلبوم
خود با عنوان «تو خیال کردی بری» را به صورت زیرزمینی منتشر کرد و بلافاصله موزیکویدیوهای
آن از شبکه های ماهواره ای پخش شد. آن وقت ها کسی فکر نمیکرد که آن خواننده
موبلند اسکیت به پا در کلیپ، بعدها به یک تنظیم کننده و خواننده پر طرفدار پاپ
میان جوانان تبدیل شود. سیروان خسروی که شاگرد کاوه یغمایی بود در سال ۱۳۸۸ توانست
اولین آلبوم رسمی خود به نام «ساعت ۹» را روانه بازار کند. او از آن دسته
خوانندگانی است که خیلی بی سر و صدا مجوز گرفت و این با توجه به فعالیت های قبلی
این خواننده کمی تعجب برانگیز است! زانیار خسروی، برادر کوچک تر سیروان خسروی هم
از اواسط دهه ۸۰ باپخش تک قطعه های هیپ هاپ فعالیت خود را آغاز کرد. او از جمله
خوانندگانی بود که کمتر کسی فکر می کرد روزی مجوز بگیرد، حتی وقتی نامش را از
تیتراژ سریال ساختمان پزشکان درآوردند، کسی آنقدرها هم تعجب نکرد اما او هم بعد
از مدتی اولین آلبوم خود به نام «۲۸» را در سال ۱۳۹۲ به صورت رسمی وارد بازار کرد
و حتی فعالیت در حیطه سینما را نیز در پیش گرفت.
کاوه آفاق؛ قصه آقای
the ways
قصه «کاوه آفاق» هم همانند قصه
زیرزمینش، مفصل است و ناگفتههای زیادی دارد. قصهای که از سال ۲۰۰۳ و با شروع به
کار گروه «the ways» رنگ جدیتری به خود گرفت و کمکم به یک برند
معتبر در زمینه موسیقی راک و پاپ–راک تبدیل شد و توانست برای بسیاری خاطره ساز
باشد. این گروه در حالی که پتانسیل بسیار خوبی برای ادامه فعالیت داشت از یک قانون
نانوشته تبعیت کرد و آن هم این که فعالیت گروهی در ایران محکوم به شکست است. کاوه
آفاق از این گروه جدا شد و ترجیح داد فعالیتهای خود را در ایران دنبال کند. در
همان سال ۲۰۱۰ که زمزمههای جدایی این خواننده از آن گروه در حال جدیتر شدن بود،
او قطعه «قصه زیرزمین» را منتشرکرد؛ قطعهای که از عشق، امید، انگیزه و هر نوع قصهای
که بخواهید در ترانه آن یافت میشد. «قصه زیرزمین» آن قدر در داخل و خارج مطرح شد
که دومین جایزه جشنواره جهانی موزیک زیرزمینی را در سال ۲۰۱۰ کسب کرد. اما در
تابستان سال گذشته بود که جشنواره موسیقی مقاومت در تهران برگزار شد و بمب خبری آن
فستیوال نه چندان پرکشش، اجرای کاوه آفاق بود. آفاق برای اولین بار و به شکل رسمی
با مخاطبان خود دیدار کرد و در فضای باز برج میلاد تهران روی صحنه رفت. اجرایی که
در رسانهها بازخورد فراوان داشت و باز هم همان اکتهای جالب مختص خودش را چاشنی
کنسرتش کرد. اهدای یکی از جوایز جشنواره مقاومت به این خواننده دیگر بر همگان مسجل
کرد که او مجاز شده است و حتی خیلیها شمارش معکوس انتشار آلبومش را هم شروع
کردند. ماهها گذشت و باز هم خبری از آلبوم یا کنسرت رسمی آفاق نشد. در نهایت اگر
در مورد آخرین وضعیت او میپرسید باید بگوییم کاوه آفاق اکنون یک خواننده مجاز
است. او چندی پیش نیز کنسرتش را در سالن همایش های برج میلاد برگزار کرد.حامد
هاکان؛صدای خاموش
حامد هاکان بعد از سال ها فعالیت در
عرصه موسیقی زیرزمینی سرانجام در سال ۱۳۹۳ موفق به اخذ مجوز از وزارت فرهنگ وارشاد
اسلامی شد، گر چه هیچ گاه آهنگی به صورت رسمی از او وارد بازار نشد. هاکان یکی از
خوانندگان مستعد دهه هشتاد بود که مسیر پر فراز و نشیبی را در زندگی هنری خود طی
کرد. خیلی ها معتقد بودند که حامد هاکان می توانست از جمله ستاره های پرطرفدار
بازار باشد اما چنین اتفاقی رخ نداد و او با تجربیات متفاوت و تلخی در دوران
فعالیت حرفه ای خود مواجه شد.در سال های بعد او بیشتر گوشهنشین شد به طوری که سال
ها برای اخذ مجوز تلاش کرد اما بعد از سال ها، کسب مجوز همزمان با دوران افسردگی و
بیماری او شد، وقتی دیگر رمقی برای انتشار آلبوم نداشت.
حکایت حامد هاکان و علی سنتوری
این حکایت بسیاری از هنرمندانی است که
در خفا می آیند، پنهانی ستاره می شوند، میدرخشند و سرانجام در هیاهوی ستاره های
نوظهور کسی متوجه افول و خاموش شدن آنها هم نمیشود. ۱۱ سال پیش داریوش مهرجویی در
فیلم «سنتوری»، دیالوگ تکاندهندهای درباره معتاد شدن یک موزیسین داشت که از زبان
کاراکتر زن فیلم با ناله محزون و عاشقانه ادامیشد و بی ربط به حال و روز و
سرانجام بسیاری از خوانندگان محکوم به زیرزمین نیست: «کی فکرش رو میکرد علی
سنتوری که از اون خانیآباد تا همین شمرون کوفتی همه عاشقش بودن به این روز
بیفته، مجوز همه کنسرتهاش رو لغو کردن، کاستش رو نذاشتن بده بیرون، واسه چندرغاز
پول مجبور شد بره خونه هر ننهقمری بخونه...» پنج سال قبلتر از آن، خسرو معصومی
در فیلم «پر پرواز» که کیانوش عیاری هم در نگارش فیلمنامهاش مشارکت داشت، دیالوگ
کوبندهای برای کاراکتر خواننده فیلم نوشتند که هنوز هم شرححال همه آنهایی است که
دربهدر گرفتن مجوزند: «شما میدان انقلاب و ولیعصر رفتین، میدونین که نوارهای اونور
آبی همه دست این و اونه، چطور مردم اونا رو گوش بدن اما منی که پام رو از مملکت
بیرون نذاشتم، صدام ممنوعه!» به نظر می رسد که حالا در روزگاری زندگی میکنیم که
هر چه برای محدود کردن و ممنوع کردن بیشتر تلاش شود نتیجه عکس آن با شدت بیشتری نمود
پیدا خواهد کرد؛ ماهواره ها بدون هیچ دیشی در جیب بغل شهروندان است، فیلترشکن های
قوی روی صفحه اکثر تلفن های همراه نصب است و حالا دیگر موسیقی زیرزمینی مسیر
متفاوتی را طی میکند! آنها که در گلوگاه تصمیمگیری برای نهادهای فرهنگی نشستهاند
و بایدها و نبایدهای باب سلیقه خود را تعیین میکنند، کلاهشان را قاضی کنند که
کدام فیلم از توقیف درآمده جامعه را به اغتشاش کشیده است؟ کدام هنرمند غیر مجازی
که مجاز شد، اخلاق جامعه را به انحطاط سوق داده است؟ این روزها فقط عنوانهایی
مانند توقیف، غیر مجاز، ممنوع التصویر و ممنوع الصداست که به جامعه، پالسهای منفی
میفرستد و سرمایه های فکری و هنری ما را تلف میکند. بهتر است به جای عریض کردن
خط قرمزها به شعور و سلیقه مردم اتکا و اطمینان کنیم و دست کم آن ها را در تصمیم
گیری برای چه فیلمی دیدن و چه نوع موسیقی گوش دادن آزاد بگذاریم!