رفتار عجیب تلویزیون با علی مطهری 7شهریور-97
وقتی از سوی شبکه صدا
و سیمای خامنه ای علی مطهری غیر خودی باشد
ومورد تحقیر و تمسخر قرار بگیرد دیگر انتظاری نیست که با مخالف و منتقد و ناراضی
چگونه رفتار می شود؟
آن گاه نه مجری اول با لبخندهای ملیح، نه مجری
دوم منتقد اشرافیت، که روزنامهنگار اصولگرای پشت خط و و نه دوستانی که پیامک میفرستادند
که سهل است 36 نفر دیگر هم اگر اضافه میشدند و به جای چهار نفر به چهل نفر میرسیدند
در برابر این استدلال چه پاسخی داشتند؟ نایب رییس مجلس را به یک برنامه که «آنتن
زنده» معرفی شد دعوت کردند اما وقتی از استودیو رفت تازه مجری دوم به نقد سخنان او
و قرائت چند پیامک طعنه آمیز پرداخت! مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت:
تماشای تلویزیون در روزگار ما وقت و حوصله می خواهد که غالبا هم برای آدمهایی چون
ما به دست نمیآید. این فقره البته به برنامههای سیاسی و جهتدار تلویزیون رسمی
ایران – و در عالم واقع ارگان دیداریِ جبهۀ پایداری – که میرسد علاوه بر وقت و
حوصله، «تحمل» هم میخواهد. با این حال و به اقتضای فعالیت رسانهای و
ضرورت دیدهبانی و پی گیری خبرها به قصد تحلیل رخدادها با مشاهدۀ «علی مطهری»
نمایندۀ صریحاللهجه تهران و نایب رییس مجلس شورای اسلامی در قاب سیما، پای برنامۀ
«اینجا» از شبکۀ چهار نشستیم. شبکهای که به طعنه گفته میشود گاه شمار بینندگان
برخی از برنامههای آن از دست اندرکاران تهیه و پخش آن کمتر است و البته گسترۀ
مخاطبان خاص هم دارد و قرار هم نیست همۀ مردم در پایان یک روز کاری وقت خود را
شبانگاهان با برنامههای عبوس و جدی سپری کنند. حضور علی مطهری صریحاللهجه
که هر چند هنوز اصولگراست اما کلیشههای معمول را تکرار نمیکند فرصت مغتنمی بود
اگر چه در ابتدا تصور میشد که متناسب با فضای فرهنگی شبکه چهار گفتوگو با او
بیشتر فرهنگی و احتمالا دربارۀ آرای شهید مطهری پیرامون موضوعی خاص خواهد بود اما
دست بر قضا کاملا سیاسی بود و در واقع درباره این شایبه یا شایعه یا اتهام
که برخی از نمایندگان مجلس با امضای استیضاح و پس گرفتن امضا از وزرا باج میگیرند
و بده بستان اقتصادی و سیاسی دارند. آقای مطهری البته این ادعا را قابل
اثبات و فراگیر ندانست و گفت: هر پس گرفتن امضا به منزلۀ انجام زد و بند نیست ضمن
این که هر توافقی هم به معنی استفادۀ شخصی نیست و چه بسا نمایندهای از طرق دیگر
در جذب امکان یا انجام کاری عمرانی در منطقه و حوزۀ انتخابیۀ خود ناکام مانده و به
استیضاح روی آورده و وقتی اطمینان حاصل کرده که آن اتفاق به نفع منطقۀ او رخ خواهد
داد و قول مساعد شنیده از استیضاح انصراف داده است. شخصا توضیح او را کاملا
نپسندیدم زیرا دلیلی وجود نداشت که بخواهد از عملکرد همه دفاع کند و با نگاه اصلاحطلبانه
میتوانست بگوید وقتی فعالیت احزاب را محدود میکنیم و نظارت استصوابی مجال حضور
و رقابت افراد معتبرتر را تنگ میکند از این دست اتفاقات هم میافتد و به جای این
که در جایگاه مدافع یا نماینده متهم بنشیند خود مدعی میشد و نظارت استصوابی یا
دست کم حداکثری شدن آن را به این بهانه نقد میکرد ولی به جای آن درصدد توجیه
وتوضیح و تقلیل موضوع برآمد و بیش از آن که علی مطهری باشد که به صورت مفرد موضع
میگرفت خود را در جایگاه منتخب نمایندگان در جایگاه نیابت ریاست میدید.
با این حال انگیزۀ این نوشتار امر دیگری و این است که هر چند مجری اصرار داشت
برنامه به صورت زنده پخش میشود و خود آقای مطهری هم از حضور در «آنتن زنده» پس از
ماهها ابراز تعجب کرد و اگر اعلام ساعت 18:45 در ساعت 19:55 شامگاه دوشنبه را به
حساب اشتباه لفظی مجری یا احتمال بازپخش برنامهای که قبلا زنده پخش شده بود
بگذاریم چیدمان صحنه اما «چهار به یک» بود و نه یک مجری در برابر پرسش شونده.
اما چرا چهار به یک و آن چهار چه کسانی بودند؟ نفر اول: خود آقای
مجری با لبخندهای ملیح که علی مطهری نمایندۀ تهران و نایب رییس مجلس شورای اسلامی
و فرزند ایدیولوگ شهید جمهوری اسلامی را تنها با عنوان «عضو هیأت رییسه مجلس»
معرفی میکرد و اگر اعلام نادرست ساعت را به حساب احتمال بازپخش بگذاریم اشاره به
مجلس یازدهم هنوز تشکیل نشده را نمیدانیم به چه حسابی باید گذاشت. دومی
فردی که به عنوان روزنامه نگار و احتمالا همکار رسانهای ما پشت خط تلفن سؤالات
مفصلی مطرح کرد که هر چند مجال پاسخ گویی به میهمان داده شد اما در نهایت باز خود
او بود که جمع بندی کرد و یک لحظه یادآور مناظره های سال 88 و شیوۀ آقای پورحسین
در توزیع وقت بود! سوم: وقتی مطهری رفت و خداحافظی کرد و از استودیو خارج
شد و بیننده طبعا تصور میکرد که برنامه تمام شده ناگاه نوبت به نطق غَرّای مجری
دوم درباب اشرافیت سیاسی، اشرافیت اقصادی و اشرافیت فرهنگی و طعنه به علی مطهری
رسید که استدلال ایشان که نمایندگان انصراف دهنده زد و بند شخصی ندارند و برای
منافع منطقه خود احتمالا توافق میکنند پذیرفتنی نیست چون نگاه آنان باید ملی
باشد. جدای درستی یا نادرستی این گزاره همین که مجری دوم در حضور میهمان صم بکم
نشسته و نظاره میکرد و تا او رفت به نقد او پرداخت پدیدۀ جالب و نوظهوری بود!
چهارمی اما که بود؟ مجری اول از مجری دوم و در غیاب علی مطهری – دقت کنید
وقتی با او خداحافظی کردند و از استودیو خارج شد- خواست چند پیامک را بخواند و دست
بر قضا مضامین چند پیامک هم با دیدگاههای مجری اول و دوم عینا هم سو بود.
خاصه آن پیامک که از علی مطهری می خواست همان گونه که پی گیر«حصر» است پی گیر
اجرای قانون در افزایش حقوق کارمندان هم باشد. پیامکی که نوع نگاه پیامهای تلفنی
در یک روزنامۀ خاص در دوران اصلاحات را به یاد میآورد که مثلا طرف از یک بخش یا
دهستان دربارۀ نصب تیر چراغ برق و تأمین روشنایی پیام گذاشته بود و در آخر با این
جمله مواجه می شدی: این بود اصلاحات؟! تا نگاه سیاسی و حقوق بشری را با توجه به
زندگی مردم مغایر ببیند. با احتساب دو مجری و یک سؤال کنندۀ هم سو در پشت
خط و احتمالا در استودیو بغلی(!) می توان پیامکهای هم سو را طرف چهارم دانست و
اینها البته شاید برنامهریزی شده هم نباشد اما این حس به هر حال به دست می داد.
با این همه از تلویزیون انحصاری ایران که در بهترین حالت افکار 25 درصد
مردم را به لحاظ گرایش سیاسی نمایندگی میکند توقع افزون تری نیست اما از نمایندهای
که 10 سال است در سطح اول سیاسی فعالیت میکند و بارها مورد اعتماد مردم قرار
گرفته و مثل خیلی از عافیتاندیشان و منفعتطلبان، زبان در کام نمیگیرد و از
ارتباطات و انتسابات خانوادگی به سود مردم بهره میبرد انتظار میرود با هوشمندی
بیشتری در این گونه برنامهها حاضر شود. مثلا به جای این که بخواهد رفتار
برخی نمایندگان را توجیه کند بگوید اگر ما میگوییم نظارت استصوابی یا اجرای
حداکثری آن سطح مجلس را پایین آورده و از نگاه ملی به محلی و خُرد تنزل داده به
خاطر همین موارد است که شما مطرح میکنید و نمی توان افراد موجه را به بهانه های
گوناگون حذف کرد و از افراد دست چندم انتظار رفتارهای متفاوتی داشت. یا
صریح و روشن در آنتن زنده بگوید انتخابات آزاد و با مشارکت احزاب برگزار کنید و
بگذارید چهرههای درجه اول و شناخته شده کاندیدا شوند تا شاهد این گونه صحنهها
نباشید. آن گاه نه مجری اول با لبخندهای ملیح، نه مجری دوم منتقد اشرافیت،
که روزنامهنگار اصولگرای پشت خط و و نه دوستانی که پیامک میفرستادند که سهل است
36 نفر دیگر هم اگر اضافه میشدند و به جای چهار نفر به چهل نفر میرسیدند در
برابر این استدلال چه پاسخی داشتند؟