گزیده ها قسمت سوم

گزیده ها قسمت سوم  14 آبان -97
خبر ويژه 
هشدار آمريكا به اسرائيل ايران، انتقام شما را از ما گرفت
«مقامات نظامي آمريكا در حالي كه ابتدا از حملات اسرائيل به برخي پايگاه ها در سوريه حمايت مي كردند، اكنون نگراني خود را به تل آويو منتقل كرده اند. حملات اخير توسط گروه هاي شيعه به آمريكايي ها در عراق، واشنگتن را نگران كرده است».
اين خبر را روزنامه وال استريت ژورنال منتشر كرد و ضمن گزارشي نوشت: در حالي كه كاخ سفيد از رويكرد تهاجمي اسرائيل عليه سوريه تمجيد كرده بود اما مقامات نظامي مي گويند از آن بيم دارند كه اگر رويكرد ايران مبني بر اينكه آمريكا پشت بسياري از اين حملات است موجب حمله گروه هاي مورد حمايت اين كشور به نيروهاي نظامي آمريكا در سوريه يا عراق شود، اين مسئله يعني حملات اسرائيل نتيجه عكس خواهد داشت.
 يك مقام ارشد نظامي آمريكا گفت: اين يك نگراني فزاينده براي ما است.
بنابر اعلام اخير مقامات اسرائيل، تل آويو به حدود 200 هدف در سوريه در 18 ماه گذشته حمله كرده است كه هدف آنها جلوگيري از رسيدن محموله هاي سلاح از ايران به حزب الله و ممانعت از تاسيس پايگاه هاي نظامي دايمي ايران در سوريه بوده است.
وزارت دفاع آمريكا گفته بود تل آويو با تصميم خود اقدام مي كند و «عمليات اسرائيل مستقل است اما ما از حق اسرائيل براي دفاع در برابر تهديدها حمايت مي كنيم
يك سخنگوي كاخ سفيد نيز در بيانيه اي گفته است: ايران و حزب الله نمي توانند اجازه داشته باشند كه در مرزهاي اسرائيل اقدام به ايجاد زرادخانه سلاح كرده  و منطقه را تهديد كنند.
«جان بولتون» مشاور امنيت ملي ترامپ هم در جريان ديداري از تل آويو در ماه اوت (تيرماه) گفته بود هر زماني كه ايران موشك يا ساير سلاح هاي تهديدكننده را به سوريه آورده اسرائيل به اين هدف ها حمله كرده است. اما در وزارت دفاع آمريكا، مقامات نظامي زنگ خطر را به صدا درآورده اند.
نگراني آنها اين است كه ايران اعتقاد دارد كه حملات اسرائيل با اطلاعات آمريكا انجام مي شود.
به گفته اين مقامات، ايران اگر از مداخله و نقش آمريكا در اين حملات مطمئن شود، ممكن  است انجام حملاتي را عليه نيروهاي آمريكايي به ويژه در عراق هماهنگ كند.
حملات اخير توسط گروه هاي شيعه عليه آمريكا و كنسولگري  و سفارت آمريكا در عراق نگراني هاي اين مقامات را تشديد كرده است. مقامات نظامي آمريكا مي گويند كه آمريكا نگراني خود را به اسرائيل و دولت شيعه عراق منتقل كرده است. مقامات اسرائيلي از اظهارنظر در اين زمينه خودداري كردند.
خبر ويژه 
ناراحتي عجيب از رد لايحه موردنظر خزانه داري آمريكا
اقدام به موقع و انقلابي شوراي نگهبان در رد لايحه CFT (يكي از مطالبات كميته FATF) با ناخرسندي عجيب برخي مدعي اصلاح طلبي و اعتدال مواجه شد.
ميرزايي عضو فراكسيون اميد در اين باره به ايلنا گفت: ايرادهاي شوراي نگهبان به لايحه CFT گل به خودي است.
وي مدعي شد: بعد از تصويب CFT در مجلس بازار واكنش مثبت نشان داد و آرام شد، الان كه بانك مركزي ورود كرده و درمقابل آمريكا خوب  عمل كرده و دنبال مديريت اوضاع است، چرا با اين كارها گل به خودي مي زنيم آن هم بدون اينكه پيام قاطعي به دشمن بدهيم.
وي همچنين به خبرآنلاين گفت: اينكه درست در روز 13 آبان بحث رد لايحه CFT را اعلام مي كنيم تا به اصطلاح پاسخ تحريم هاي آمريكا را داده باشيم اتفاقا اين نه پاسخي درخور بلكه يك گل به خودي است. آمريكا مدت ها است در عرصه اقتصادي و سياسي عليه ما فضاسازي مي كند بعد ما با رد اين لايحه دقيقا درجهت خواست آنها حركت مي كنيم.
در همين حال عليرضا رحيمي ديگر عضو فراكسيون اميد مدعي شده لايحه CFT  براي امنيت ملي مفيد است و شوراي نگهبان نبايد رد مي كرد.
همچنين محمد مهاجري از گردانندگان سايت خبر آنلاين (تيم انتظامي و معزي، دو تن از مديران دولتي) در اين زمينه نوشت: رد لايحه CFT توسط شوراي نگهبان، آن هم در روز 13 آبان، هديه به ترامپ نيست؟ رئيس جمهور آمريكا كينه اش عليه ملت ايران واضح است؛ آقايان شوراي نگهبان كه دوست ملتند با چه توجيهي، ملت را در اين وانفسا، تحريم مي كنند؟ پاي تبعاتش مي ايستند يا همراه بقيه دلواپسان پشت مردم را خالي مي كنند؟
درباره اين قبيل موضع گيري هاي عجيب و مشكوك بايد پرسيد كه آيا افراد مذكور آمريكايي يا همسو با آمريكا هستند كه از رد لوايح مطلوب رژيم آمريكا درباره FATF و CFT ناراحت مي شوند؟ آيا خبر ندارند كه خزانه داري آمريكا ضمن كنترل بر مافياي FATF (ازطريق دستيار خود) چند بار بر الحاق ايران به FATF براي كنترل معاملات و تراكنش هاي مالي ايران و اعمال تحريم دقيق تر و همچنين واداشتن ايران به خودتحريمي از داخل اصرار دارد؟!
نكته دوم اينكه در ماجراي برجام نيز با ايجاد برخي هيجان هاي مصنوعي، از واكنش مثبت بازار به امتيازدهي به دشمن خبر دادند اما با سپري شدن دو سال از اجراي برجام (يك سال قبل از خروج ترامپ)، بازار و اقتصاد ما در ركود عميق ناشي از نتايج منفي برجام فرو رفت.
ثالثا، گل به خودي را بايد در عملكرد مدعيان اصلاح طلبي و اعتدال جست وجو كرد كه بارها سر بزنگاه، خزانه را خالي و كشور را محتاج توافق به هر قيمت نشان دادند و افكار عمومي را از بلوف نظامي آمريكا ترساندند و پس از آن هم به ترامپ تضمين پيشاپيش دادند كه حتي درصورت خروج آمريكا از برجام، در برجام مي مانند! بدين ترتيب ترامپ احمق بود اگر از برجام خارج نمي شد و به تعهدات آمريكا وفادار مي ماند. او مي ديد اينها صراحتا و صادقانه(!) مي گويند تعهدات يكطرفه خود را در برجام به اجرا مي گذارند. درواقع حاميان الحاق به FATF مي گويند با وجود برگشت خوردن چك برجام و آشكار شدن كلاهبرداري آمريكا و اروپا، امتيازهاي امنيتي جديد بدهيم و دوباره وعده بگيريم!
خودتحريمي و گل به خودي زماني بود كه برخي دستگاه هاي دولتي وقيحانه به بانك ها بخشنامه كردند با افراد و نهادهاي حاضر در فهرست تحريم هاي وزارت خارجه و خزانه داري آمريكا، همكاري نكنند! آيا امنيت ملي را اين گونه پاس مي دارند و تامين مي كنند؟!
نكته قابل تامل ديگر اين كه از 200 كشور جهان تنها 37 كشور عضو FATA هستند و چرخ اقتصاد 160 كشور، بدون FATF و الحاق به آن مي چرخد. درواقع وكيل الدوله ها و ميرزابنويس هاي تكنوكرات هاي ورشكسته به جاي پاسخگو كردن مديريت فشل و بي حال و بي اعتقاد به ظرفيت هاي بزرگ ملي، مشغول بهانه تراشي براي توجيه اين سوءمديريت هستند.
خبر ويژه 
راه اندازي پيام رسان جايگزين سوئيفت يك ضرورت اقتصادي و امنيتي است
طرح جايگزين سوئيفت، فشارها و خسارت هاي ناشي از تحريم را كاهش مي دهد.
روزنامه قدس در اين زمينه نوشت: طرح «راه اندازي و استفاده از پيام رسان هاي مالي و انعقاد پيمان هاي پولي دو و چندجانبه در تجارت خارجي» كه توسط كارشناسان اقتصادي تدوين شده و به كميسيون اقتصادي مجلس براي تصويب رفت، شامل هفت ماده بود كه چند راهكار براي رفع مشكلات تحريم و تسهيل و رسمي كردن مبادلات تجاري كشور پيشنهاد داده بود.
سه راهكار براي جبران قطع سوئيفت ارائه شده؛ 1- از سيستم هاي بومي خودمان استفاده كنيم، مانند سامانه «سپام» كه در سال 90 پس از تحريم ها طراحي شد. 2- از فناوري بلاك چين استفاده كنيم. براي كشورهاي طرف تجاري ما، يك پيام رسان مالي غيرمتمركز را جايگزين كنيم. 3- بانك مركزي ما از سامانه هاي جايگزين و غيرسوئيفت، مانند CIPS چين، SPFS روسيه و... استفاده كند.
در بندهاي ديگر آمده كه ايران خود را به كارت هاي بانكي كشورهاي ديگر سوئيچ كند تا تقاضاي ارزي اش، كاهش يابد. در راهكاري ديگر، انتشار ارزهاي ديجيتال توصيه شده است. اين ارزها پديده نوظهوري است كه از آن به عنوان راهكاري براي معاملات غيردلاري و سوئيفتي استفاده مي شود.
نمايندگان كنگره آمريكا نيز به دنبال تصويب طرحي مبني بر قطع هميشگي دسترسي ايران به خدمات سوئيفت هستند. همچنين اثبات شده كه آمريكا از سيستم سوئيفت به عنوان ابزار رصد اطلاعات مالي كشورها و اعمال فشار دقيق و اثرگذار بر كشورها استفاده مي كند. در چنين شرايطي به نظر مي رسد، مجلس به مبحث جايگزين سوئيفت به صورت جدي تر وارد شود.
در شرايطي كه كشور دچار مشكلاتي در حوزه تجارت خارجي به ويژه مشكلات صادركنندگان و واردكنندگان است، الزام تصويب اين قانون جديد براي جايگزيني سوئيفت وجود دارد. اين طرح با مطالعه و كار كارشناسي بالا، بسيار كاربردي است كه تجربيات كشورهاي مختلف مانند چين و روسيه را بررسي كرده و راهكارهاي جايگزين ارائه شده، همگي به صورت بالقوه وجود دارد. اگر مجلس، بانك مركزي را موظف به اين كار كند و الزام آفرين باشد، شاهد كاهش فشارها و خسارات ناشي از تحريم خواهيم بود.
در سطح جهاني نيز به صورت همزمان در بسياري از كشورها براي طراحي پيام رسان هاي پولي قانون وجود دارد و خيلي از كشورها مانند كشورهاي اروپايي در حال تكميل تر كردن اين قانون ها هستند. جداي از مسايل مرتبط با تحريم و ديگر محدوديت ها، كشور ما نيز نيازمند طي اين فرايند و به روزرساني آن است.
خبر ويژه 
آرمان: علت تورم كاهش توليد ملي است نه تحريم ها
يك روزنامه حامي دولت مي گويد تورم موجود ناشي از سوءتدبير دولت و كاهش توليد ملي است و نه تحريم هاي آمريكا.
روزنامه آرمان در يادداشتي نوشت: نرخ تورم و سطح عمومي قيمت ها ناشي از تصميماتي است كه دولت و مقامات تصميم گيرنده در حوزه هاي پولي و ارزي اتخاذ مي كنند. تاثير سياست هاي مالي دولت و سياست هاي پولي و بانكي بانك مركزي نه به صورت آني بلكه حداقل پس از شش ماه ديده مي شود؛ به اين معني كه تصميماتي كه در حوزه اقتصادي گرفته مي شود الزاما در همان مقطع منجر به تورم نمي شود و با گذر زمان و طي ماه هاي مختلف آرام آرام آثارشان را بر اقتصاد سرازير مي كنند. پس از ابعاد رواني سياست هاي دولت، واقعياتي اقتصادي باعث افزايش تورم مي شوند.
در قبال اين ميزان افزايش تورم بايد ديد كه آيا توليد هم به همين ميزان افزايش داشته است يا خير؟ پاسخ مشخص است. در حال حاضر توليد ايران حتي به اندازه سال 90 نيز نيست. رشد فعاليت هاي غيرمولد كه هيچ ارزش افزوده اي هم نداشتند به جاي فعاليت هاي مولد كه مي توانند باعث رشد توليد شوند باعث شد كه نقدينگي فعلي موجود سرگردان باشد و باعث افزايش تورم شود. همان طور كه پيش بيني شده بود آثار تمام اينها در سه ماهه دوم سال 97 ديده شد و تورم تك رقمي كه از سوي دولت اعلام مي شد به حدود 14 درصد رسيده است؛ هرچند بر سر تورم اعلامي دولت نيز شبهه وجود دارد و چندان نمي توان آن را مستند دانست اما بر اساس محاسبات خود دولت نيز تورم تك رقمي، دو رقمي شد و در آينده افزايش نيز خواهد يافت. زيرا اثرات اقدامات پيشين دولت در آينده معلوم خواهد شد.
موضوع قابل اشاره ديگر اين است كه شايد برخي بگويند با اعمال تحريم هاي نفتي قريب الوقوع آمريكا ميزان درآمد دولت كاهش مي يابد و به تبع آن تورم بيش از اين خواهد شد؛ گرچه به دلايل فوق به نظر مي رسد كه تورم در ماه هاي آتي نيز افزايش مي يابد، اما اين موضوع را چندان نمي توان به كاهش صادرات نفت ايران نسبت داد زيرا با كاهش صادرات نفتي ايران، قيمت نفت جهاني افزايش مي يابد؛ چنانچه نرخ هر بشكه نفت به طور ميانگين در دو سال گذشته زير 50 دلار بود، اما اكنون به بالاي 70 دلار رسيده است و نبايد تورم فزاينده آينده را نشات گرفته از تحريم هاي نفتي آمريكا دانست. در نهايت مي توان چنين دريافت كه ميزان توليد در كنترل تورم نقشي اساسي دارد و ضرورت دارد كه دولت بيش و پيش از همه موضوعات بر اين موضوع توجه كند.