گفت و شنود دروغ نامه
ی کیهان 7 بهمن ماه سال 1388
ناهار (گفت
و شنود)
نوکر گفت پس بیا تو
بگیر این دو هزار تومان
برو نا هار بخور،
ارباب گفت توهم باش مهمان
با شیوه ای که آموختم
از یک ملا دریک انجمن
4 هزار تومان بده ، تا تو هم باشی مهمان من
گفت: يكي
از ضدانقلابيون فراري و مقيم انگليس در وبلاگ خود به دريافت كمك مالي از دولت
انگليس براي خبرسازي عليه ايران اعتراف كرده است.
گفتم: چي شده كه خودش به اين رسوايي اعتراف كرده؟
گفت: حيوونكي ناشي گري درآورده. مي خواسته بگه، خيلي بيشتر از اون پولي كه دريافت مي كنه، براي رفت وآمد و هزينه اداره وبلاگ و... خرج مي كنه.
گفتم: يعني پولي كه انگليس بهش ميده، هزينه كارهاي خود انگليس ميشه؟!
گفت: آره! اينجوري نوشته.
گفتم: نوكري به اربابش گفت؛ من ناهار نخوردم، 2 هزار تومن بده ناهار بخورم. ارباب گفت؛ هنوز خود من هم ناهار نخوردم، نوكر گفت؛ پس اين 2 هزار تومن رو بگير، برو ناهار بخور. ارباب گفت؛ حالا كه ميدي، 4 هزار تومن بده كه تو هم ناهار مهمون من باشي!
گفتم: چي شده كه خودش به اين رسوايي اعتراف كرده؟
گفت: حيوونكي ناشي گري درآورده. مي خواسته بگه، خيلي بيشتر از اون پولي كه دريافت مي كنه، براي رفت وآمد و هزينه اداره وبلاگ و... خرج مي كنه.
گفتم: يعني پولي كه انگليس بهش ميده، هزينه كارهاي خود انگليس ميشه؟!
گفت: آره! اينجوري نوشته.
گفتم: نوكري به اربابش گفت؛ من ناهار نخوردم، 2 هزار تومن بده ناهار بخورم. ارباب گفت؛ هنوز خود من هم ناهار نخوردم، نوكر گفت؛ پس اين 2 هزار تومن رو بگير، برو ناهار بخور. ارباب گفت؛ حالا كه ميدي، 4 هزار تومن بده كه تو هم ناهار مهمون من باشي!
گفت: یکی از ضد
انقلابیون فراری مقیم انگلیس
کمک های مالی دریافت
می کنه از همکارابلیس
تا مبارزه کنه با رژیم
کودتا گر حاکم ایران
اعتراف کرده هزینه
دریافتی ، وی کرده نگران
دریافتی اش میکنه،
میشه خرج ایاب و ذهاب
چیزی باقی نمی مانه ،
برای خوراک و خواب
حیونکی بد جوری با
ناشیگری زده به کاهدان
اسیر دولت فخیمه شده
این فراری از زندان
گفتم : معلومه که دولت
فخیمه ی ارباب
نمی بننده روی نوکر ،
همه زوزنه و باب
چون حمایت می کنه از
رهبر وکودتاگران
تاپیش برندهدف
خوددربغدادحاکمان تهران
برای اینکه منحرف بشه اذهان عمومی در ایران
بی بی سی فارسی دائر
کرده ضد جماران
اپوزیسیون خودی ساخته
همگام با غارتگران
تا خبر پراکنی کنن
علیه ی کودتای پاسداران
حاشیه ی امنیتی ساخته برای
لنگر اندازان
تا به حاشیه برد اپوزیسیون بر اندازان
گفت : این بازیکه شد
مثل آن ارباب و نوکر
روزی نوکر که گرسنه
بود و دلخور و پکر
به ارباب گفت 2 هزار
تومان بده برای ناهار
ارباب گفت من خود
ناهار نخوردم ای نابکار
نوکر گفت پس بیا تو
بگیر این دو هزار تومان
برو نا هار بخور،
ارباب گفت توهم باش مهمان
با شیوه ای که آموختم
از یک ملا دریک انجمن
4 هزار تومان بده ، تا تو هم باشی مهمان من
