درصدر این مطبوعات دریافت کننده سهم
کاغذ ویارانه بگیر که دارای تیراژ پائین اند و کاغذرا دربازارآزاد می فروشند اوین
نامه های کیهان سربازجوشریعت نداری قرار دارد. چون مشتریان دریافت کننده رایگانش
نهادهای اطلاعاتی – امنیتی و نظامی وشبه نظامی
و سایر نهادهای وابسته به خامنه ای رمال و دفتر وی ونمایندگان مجلس ارتجاع و امام جمعه
هاست.
تهران- ایرناپلاس- «روزنامههایی که
هستند ولی نیستند»؛ عنوان اول این گزارش بود. به سراغ روزنامههایی که ظاهراً چاپ
میشوند، اما هیچوقت نسخه کاغذیشان را نمیبینیم، رفتهایم؛ روزنامههایی که
البته سهمیه کاغذ و یارانه هم میگیرند و پولش را به جیب میزنند.
با شدت گرفتن بحران کاغذ و نیز بحران
مخاطب، در بیشتر کیوسکهای مطبوعاتی جز چند روزنامه معروف و سابقهدار و یکی دو
روزنامه که حامی خاص دارند، روزنامه دیگری نمیبینید. این در حالی است که بنا بر
آمار سامانه جامع رسانههای کشور، در حال حاضر ۳۵۳ روزنامه مجوز انتشار دارند. اما
سؤال اینجاست که با وجود این همه مجوز روزنامه، چرا کیوسکها خالی هستند؟
سید محمدرضا دربندی؛ مدیرکل مطبوعات و
خبرگزاریهای داخلی، درباره تعداد واقعی روزنامههای فعال به خبرنگار ایرناپلاس
گفت: از ۳۵۳ روزنامهای که در کشور مجوز گرفتهاند، لزوماً همه فعال نیستند. حدود
۳۰۰ روزنامه فعالند و بقیه یا اصلاً کارشان را هنوز شروع نکردهاند یا شروع کردهاند
و بنا به دلایلی، انتشار را نیمهکاره رها کردهاند. از آن ۳۰۰ روزنامه فعال،
تعداد زیادی استانی هستند. مثلاً ما در استان خوزستان ۲۸ روزنامه داریم که بعضی در
اهواز و تعدادی در شهرهای دیگر استان منتشر میشوند. پس برای قضاوت در این باره،
نباید فقط تهران را ببینیم. توجه کنیم که روزنامههای استانی جلوی چشم ما نیستند و
آنها را نمیبینیم.
بحران کاغذ و لاغر شدن روزنامهها
در بحران اخیر کاغذ، روزنامهای نبود که
از گزند این بحران دور بماند. حتی روزنامههای «ایران» و «همشهری» که پشتشان به
دولت و شهرداری گرم بود، در چند مرحله قیمتها را بالا بردند و بالاخره مجبور به
تعدیل نیرو و کاهش تعداد صفحاتشان شدند.
وقتی چنین وضعی برای این روزنامهها پیش
میآید، دیگر تکلیف روزنامههایی که پشتوانه چندان قوی نداشتند معلوم است. برخی
روزنامههای سراسری و محلی که با قیمت جدید کاغذ و چاپ نمیتوانند از عهده هزینهها
بربیایند، کجدار و مریز و یکی در میان چاپ میشوند و هروقت پولی دستشان برسد،
روزنامه را منتشر میکنند یا مدیرانشان کلاً عطای روزنامهداری را به لقایش بخشیدهاند
و روزنامه را تعطیل یا مجوزش را واگذار کردهاند.
روزنامههای حاضرِ غایب
در این بین، روزنامههایی هم هستند که
حتی قبل از این بحرانها هم در هیچ کیوسکی آفتابی نمیشدند یا در سایتها و کانالهای
تلگرامی ردی از جلد آنها پیدا میشد یا در لیست یارانهبگیران وزارت ارشاد. برخی
از این روزنامهها با همدستی چاپخانهها تعداد بسیار کمی چاپ میکنند و با اعلام
تیراژ غیر واقعی، کاغذ میگیرند و آن را در بازار آزاد میفروشند.
بعضی از روزنامهها که سراسری هم هستند،
با تیراژ محدودی منتشر میشوند. یعنی از ۱۰۰ نسخه تا حداکثر ۵۰۰ نسخه
مهران کرمی، مدیرمسئول روزنامه همشهری
در یادداشتی که چندی پیش درباره کاهش تعداد صفحههای روزنامهاش نوشته بود، تعداد
روزنامههایی را که منتشر میشوند، بین ۲۵ تا ۳۰ روزنامه عنوان کرده بود. سیامک
رحمانی، قائممقام مدیرمسئول روزنامه شهروند نیز در مصاحبهای گفته است: هم من، هم
مدیر کل و هم معاون مطبوعاتی میدانیم تعداد روزنامههایی که واقعاً چاپ و توزیع
میشوند چقدر است و نام بیش از ۲۰۰ روزنامه در لیست است که این روزنامهها از آگهیهای
دولتی استفاده میکنند. مجوز طرح ترافیک و یارانه وزارت ارشاد را هم دریافت میکنند،
ولی از این تعداد، تنها تعداد محدودی روزنامه چاپ میشوند و تحریریه دارند. تعداد
زیادی چاپ نمیشوند و فقط یک اسم و مجوز هستند و از تسهیلات بهرهمند میشوند.
یک کیوسکدار در خیابان شریعتی میگوید:
اینکه میگویند ۱۶۰ روزنامه در تهران منتشر میشود، اصلاً واقعی نیست. تمام تهران
را هم بگردید این تعداد روزنامه پیدا نمیکنید. حتی همین چند روزنامهای هم که
هستند، کمکم پخششان دارد نامنظم میشود و یک روز هستند و یک روز نیستند.
تعدادی هم هستند که به آنها یارانه و
کاغذ نمیدهیم و اصلاً چاپ نمیکنند و ۵۰ نسخه ریسوگراف میکنند. اینها حتی گاهی
آگهی هم میگیرند اما به اندازهای که به آن آگهیدهنده روزنامه را بدهند، منتشر
میکنند
دربندی در پاسخ به این نکته که تعداد
زیادی از روزنامهها در ظاهر منتشر میشوند و صفحات اولشان در شبکههای مجازی دیده
میشود، اما وقتی به کیوسکهای روزنامهفروشی مراجعه میکنیم با تعداد کمی از
روزنامهها مواجه میشویم، گفت: در مورد تهران باید بگویم بخشی از این روزنامهها
در کیوسکها توزیع میشوند و بخشی هم اصلاً در کیوسکها توزیع نمیشوند. اینها یا
با ادارات قرارداد دارند یا با شرکتهای هواپیمایی یا نهادهای دیگر و در آن مجموعهها
توزیع میشوند. تعدادی هم اصلاً در تهران توزیع نمیشوند، یعنی با یک شرکت توزیع
قرارداد دارند و به چند استان فرستاده میشوند. بعضی از اینها خودشان شرکت توزیع
دارند و خودشان روزنامه را چاپ و توزیع میکنند. روزنامههای بزرگ، مانند اطلاعات
و کیهان معمولاً اینطوری هستند. اینها خودشان چاپخانه دارند و برای توزیع هم
ارتباط شبکهای درست کردهاند که صبح زود به مرکز استان فرستاده و از آنجا در
شهرستانها توزیع میشوند. بنابراین توضیحات، اگر ما روزنامهای را در کیوسک نمیبینیم،
مفهومش این نیست که آن روزنامه منتشر نمیشود.
روزنامههایی که به شهرهای کوچک نمیرسند
در کیوسکهای مطبوعاتی استانها و
شهرهای دیگر از تهران هم کمتر روزنامه پیدا میشود و دست مردم حتی از بعضی روزنامههای
سراسری و قدیمی هم کوتاه است. آبرفتن تیراژ روزنامهها به خاطر گرانی باعث شده
است تمرکز توزیع بر تهران و چند شهر بزرگ دیگر باشد و مخاطبان شهرهای کوچکتر هر
روز بیشتر از قبل از روزنامهخوانی محروم شوند. گرچه باید به بحران مخاطب و سخت
دست به جیب شدن مردم برای خرید روزنامه هم اشاره کرد و گفت که دیگر مثل قبل کسی به
دنبال روزنامه خواندن نیست که این هم دلایل مهمی دارد.
یکی از شهروندان زاهدانی در اینباره میگوید:
بعضی روزنامههای سراسری اصلاً به زاهدان نمیآیند. از روزنامههای محلی هم فقط دو
سه روزنامه در کیوسکها وجود دارد. از بقیه فقط گاهی اسمی در فضای مجازی میآید و
من که هر روز روزنامه میخرم، فقط اسمشان را شنیدهام و خودشان را ندیدهام.
کاغذ میگیرند و چاپ نمیکنند
برخی از روزنامههایی که روی کیوسکها
نیستند، از وزارت ارشاد یارانه و کاغذ میگیرند و حتی از آگهیهای دولتی سود زیادی
به جیب میزنند، اما در تیراژ بسیار کم منتشر میشوند. همین هم صدای دیگران را
درآورده است. آنها میگویند چرا باید یارانه و آگهیهای دولتی به جیب کسانی برود
که تمام تیراژشان، چیزی حدود ۵۰۰ نسخه است که برای اعلام وصول و فرستادن برای آگهی
دهنده چاپ میشوند.
چرا باید یارانه و آگهیهای دولتی به
جیب کسانی برود که تمام تیراژشان، چیزی حدود ۵۰۰ نسخه است که برای اعلام وصول و
فرستادن برای آگهی دهنده چاپ میشوند
مدیر کل مطبوعات داخلی در ادامه بهسوی
دیگر ماجرا یعنی روزنامههایی که با شگردهای خاص منتشر میشوند و برخی کاغذ و
یارانه میگیرند، هم اشاره کرد و گفت: بعضی از روزنامهها که سراسری هم هستند، با
تیراژ محدودی منتشر میشوند؛ یعنی از ۱۰۰ نسخه تا حداکثر ۵۰۰ نسخه. در بازرسی که
ما از چاپخانهها داشتهایم، چنین چیزهایی را به دست آوردهایم که بهانهشان فعلاً
این است که چون کاغذ گران است و کاغذ با ارز دولتی به اندازه کافی به ما نمیرسد، ما
با تیراژ کم چاپ میکنیم. تعدادی هم هستند که به آنها یارانه و کاغذ نمیدهیم و
اصلاً چاپ نمیکنند و ۵۰ نسخه ریسوگراف میکنند. اینها حتی گاهی آگهی هم میگیرند،
اما روزنامه را بهاندازهای که به آگهیدهنده بدهند، منتشر میکنند. اینها تعداد
بسیار معدودی هستند و ما درصدد شناساییشان هستیم تا هم مجوزشان را هیئت نظارت لغو
کند و هم دیگر یارانه و کاغذ به آنها تعلق نگیرد.
عنوان
دربندی درباره اقداماتی که معاونت
مطبوعاتی تاکنون برای مقابله با این تخلفات انجام داده است، به ایرناپلاس گفت: ما
راههای مختلفی را رفتهایم تا به شمارگان واقعی نشریات دست پیدا کنیم. تا حدودی
هم موفق شدهایم، اما گاهی هم به دلیل همدستی بین چاپخانه و ناشر روزنامه موفق
نبودهایم و بهدنبال راهکارهای دیگری هستیم که بتوانیم حداقل کاغذ مورد نیاز یک
روزنامه را برآورد و تعیین کنیم که چه تیراژی را حتماً چاپ میکند و سهمیهاش را
هر سه ماه یکبار تعیین کنیم و بگوییم اگر هم مدعی هستی که بیشتر چاپ میکنی، کاغذ
نیمایی تهیه کن.
وی در ادامه درباره نحوه شناسایی
نشریاتی که ریسوگراف هستند افزود: برای نشریاتی که در شهرستان هستند از طریق
ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانههای مطبوعات، که انجمنی غیردولتی است، اما
همه مطبوعاتیها در آن عضو هستند، پی میبریم که کدام روزنامه و نشریه، چاپ
ریسوگراف و کپی انجام میدهد. لیست اینها را تهیه میکنیم و اول به آنها تذکر میدهیم،
اگر ادامه بدهند کلاً آنها را از یارانه و کاغذ محروم میکنیم. در تهران هم همینطور
است و با کمک بعضی نهادهای نظارتی، این بررسیها را انجام میدهیم. ما با چند روش
داریم به سمت شفافسازی اینگونه نشریات میرویم، اما در نهایت دو عامل برای تصمیمگیری
داریم؛ اول: عددهایی که در این بازرسیها به دست آوردهایم و دوم: برآوردی که
خودمان داریم. با ترکیب این اطلاعات، سهمیه کاغذ برای روزنامه تعیین میشود که
حداقل مورد نیازش با ارز دولتی تا زمانی که هست، تأمین شود.