جيگر ! (گفت و شنود)
گفتم :
چرا سربازجو تغییر داده نام وصدا؟مگر از
این چموش وجفتک زن میشه پیدا؟
گفت :
چه عرض کنم روزی یک الاغ ، چشمش به اسبی
افتاد در مسیر باغ
آهی
کشید و با خود کرد نجوا ، کاش جای باربردن با صاحب کردن دوا
به تحصیلاتم ادامه می دادم من ،تا می چریدم تیز
وچالاک درچمن
گفت: گروههاي اپوزيسيون از آبروريزي جديدشان درباره شايعه ممنوع
التصوير شدن «عروسك جيگر» از مجموعه كلاه قرمزي، بدجوري عصباني شده اند.
گفتم: حالا «عروسك جيگر» چي هست؟ آبروريزي اپوزيسيون واسه چيه؟!
گفت: عروسك يك «الاغ» است و همه گروههاي اپوزيسيون يك هفته تمام روي اين موضوع تكيه كرده و تحليل و تفسير مي نوشتند كه بعله! بيا و ببين كه جمهوري اسلامي، «عروسك جيگر» را ممنوع التصوير كرده است!
گفتم: خب! حق با اپوزيسيون است چون وقتي متوجه شده اند «عروسك جيگر» يك الاغ است خيلي طبيعي بود كه احساس كنند يكي از اعضاي اپوزيسيون ممنوع التصوير شده!
گفت: حيوونكي ها براي خودشون چه عوالمي دارند؟!
گفتم: الاغه چشمش به يك اسب افتاد، پيش خودش گفت؛ كاش من هم به تحصيلاتم ادامه مي دادم!
گفتم: حالا «عروسك جيگر» چي هست؟ آبروريزي اپوزيسيون واسه چيه؟!
گفت: عروسك يك «الاغ» است و همه گروههاي اپوزيسيون يك هفته تمام روي اين موضوع تكيه كرده و تحليل و تفسير مي نوشتند كه بعله! بيا و ببين كه جمهوري اسلامي، «عروسك جيگر» را ممنوع التصوير كرده است!
گفتم: خب! حق با اپوزيسيون است چون وقتي متوجه شده اند «عروسك جيگر» يك الاغ است خيلي طبيعي بود كه احساس كنند يكي از اعضاي اپوزيسيون ممنوع التصوير شده!
گفت: حيوونكي ها براي خودشون چه عوالمي دارند؟!
گفتم: الاغه چشمش به يك اسب افتاد، پيش خودش گفت؛ كاش من هم به تحصيلاتم ادامه مي دادم!
گفت: سربازجو پشت الاغ
گرفته است سنگر ، تا تهاجم کند به منتقدان ممنوع التصویرشدن جیگر
گفتم : داستان جیگر
چیست؟ مخاطبان سربازجو کیست؟
گفتم : جیگر هست نام
برنامه عروسکی ،در اصل الاغ است چون زیاد می زد جفتکی
ممنوع التصویر شده از برنامه ی تلویزیون ،سرباز جو گرفته یقه رقیب شده
اپوزیسیون
چون یک هفته ازحذف
جیگر مجموعه کلاه قرمزی ،عزا دار شده، پس سربازجو ی بی دنده وترمزی
حسابی با توهین درکرده براشون قمپزی،تا توانسته اتهام زده رجز خوانده ولغزی
رقیب را تشبیه به جیگر
کرده این پاسدار ،گفته چون ینان الاغ اند، شده اند عزادار
گفتم : چرا سربازجو تغییر داده نام وصدا؟مگر از این چموش وجفتک زن
میشه پیدا؟
گفت : چه عرض کنم روزی یک الاغ ، چشمش به اسبی افتاد در مسیر باغ
آهی کشید و با خود کرد
نجوا ، کاش جای باربردن با صاحب کردن دوا
به تحصیلاتم ادامه می دادم من ،تا می چریدم تیز
وچالاک درچمن