یمیل دریافتی: از چگونگی اوضاع امنیت به ویژه زنان در کشوری که مدعی
آزاد و امن ترین کشور جهان می باشد. خبر را منتقل کنید.
روايتي از يك فاجعه مدل جدیدی از تجاوز. 11 شهریور – 91
خانمی بعد از ساعتها کار، دفتر کارش را ترک
می کند؛ او کودکی را
میبیند که کنار جاده ایستاده و در حال گریه کردن
است. این خانم دلش به حال کودکمیسوزد، بنابراین از او
دلیل گریه اش را میپرسد. کودک توضیح می دهد که گم شده و از خانم
میخواهد که او را بهخانهاش برساند و کاغذی را به اومیدهد که آدرس خانهاش روی آن نوشته شده بود زن که فرد مهربانی بوده، تصمیم می گیرد کودک را به خانهاش برساند؛ بدون اینکه به چیزی مشکوک شود.* *وقتی به خانه می رسند، زن زنگ در را می فشارد اما دچار برق گرفتگی شده و بیهوش میشود.* *فردا صبح وقتی به هوش می آید، می بیند که در خانه ای خالی روی زمین افتاده است، او حتی متجاوزان را ندیده
بود....به همین خاطر است که این روزها، جنایتکاران افراد مهربان را نشانه گرفتهاند. توصيه مي شودهیچوقت کودکي را به مکانی که می گوید، نرسانید و در صورت اصرار و التماس
او، او را به ایستگاه پلیس تحویل دهید.* *بهترین کار در حق بچه های گمشده، تحویل به ایستگاه پلیس است. لطفا این ایمیل را به تمام
دوستان و همکاران خانم خود، و آقایانی که همسر دارند، ارسال کنید. ارسال این
ایمیل حتی برای هزاران بار، بهتر از وقوع یک فاجعه دیگراست.* * برای ایمن ماندن
شغل و هویتم، فقط می گویم
که من یک مامور اجرای قانون هستم. خیلی ناراحتکننده است که امروز نمیتوانیم حتی به بچهها کمک کنیم* *خانمها مواظب خودتان باشید