هول ! (گفت و شنود)


 هول ! (گفت و شنود)
گفتم :  در زمان سردار سازندگی این دراز گوش،چرا حمایت از اکبری را سربازجو کرده فراموش؟
گفت : یارو دید  در معبد یه یارو ثروتمند ، دعا میکرد از بودا نیاز داره مدیر قدرتمند
یارو یواش یواش می گفت حضرت بودا چشم ،خودم دارم میرم ، هولم نداه  تا طرف نکنه رم
گفت: كاركنان يك سايت شخصي اين روزها پشت سر هم براي صاحب سايت نوشابه باز مي كنند و به تعريف و تمجيدهاي آنچناني مشغولند!
گفتم: خب! پس انتظار داشتي نان صاحب سايت را بخورند و از ديگران تعريف كنند!
گفت: مثلا نوشته اند ايشان همواره «بن بست شكن»! و «فرشته نجات»! و... بوده است و از او خواسته اند بار ديگر به ميدان بيايد و كشور را نجات بدهد!
گفتم: يارو توي معبد نشسته بود كه متوجه شد مرد ثروتمندي دارد دعا مي كند و مي گويد؛ حضرت بودا...! همه چيز به من داده اي، حالا يك مدير لايق و شجاع و كاردان و فداكار هم براي اداره املاك و ثروتم بفرست... يارو كه اين دعا را شنيد، در حالي كه يواش يواش به طرف مرد ثروتمند مي رفت، بلند بلند مي گفت؛ حضرت بودا چشم! خودم دارم ميرم، ديگه هولم نده!
گفت:سربازجوی جانی ، گیر داده به رفسنجانی
برای اینکه نخوره تو دهنی ، گیر داده بطورغیر علنی
گفتم : برای چه سربازجوی تروریست؟گیر به رفسنجانی داده دلیل چیست؟
گفت :  گویا سرباز جوی  کرده زرد ، می ترسه رفسنجانی بشه نامزد
برای همین  تمسخر کرده بدجوری ، تا رفسنجانی نشه نامزد رئیس جمهوری
چون با شیوه مسخرگی و لمپنی این لات ،میگه اکبری بن بست شکنه وفرشته نجات
از وی خواسته شده تا بشه وارد میدان ، اما سد راهش شده سربازجوی زندان
گفتم :  در زمان سردار سازندگی این دراز گوش،چرا حمایت از اکبری را سربازجو کرده فراموش؟
گفت : یارو دید  در معبد یه یارو ثروتمند ، دعا میکرد از بودا نیاز داره مدیر قدرتمند
یارو یواش یواش می گفت حضرت بودا چشم ،خودم دارم میرم ، هولم نداه  تا طرف نکنه رم