گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 5 اردیبهشت – 92
همشيره !
(گفت و شنود)
گفت : یارویی مثل سربازخوی مفتخور ، از
دوستش شاکی میشه ودلخور
میره تا نزد برادرش تا ازاین کنه شکایت، شیره
ای شدن اخوی اش کند حکایت
اما با تعجب میبینه دوتایی نشستند کنارهم ،حیران میشه چگونه
دوتایی سرشان شده خم
میگه بر خلاف طبیعت و سیره ، دو
برادر با هم شدند همشیره
گفت: مصطفي تاجزاده از درون زندان نامه اي فرستاده و ضمن حمايت از
مشايي نوشته است «شوراي نگهبان بايد صلاحيت مشايي را تاييد كند»!
گفتم: از اول هم معلوم بود كه دست اصحاب فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 با حلقه انحرافي در يك كاسه است.
گفت: اگر اين سند و ده ها سند ديگر كه پيوند آنها را نشان مي دهد هم لو نمي رفت، مواضع و عملكرد آنها ترديدي باقي نمي گذاشت يك جريان بيشتر نيستند.
گفتم: يارو از اين كه فلان رفيقش شيره اي شده بود ناراحت شده و رفت كه به برادر او خبر بدهد تا چاره اي بينديشد. اما، وقتي كه وارد خانه برادر طرف شده و مشاهده كرد هر دو برادر كنار هم نشسته و مشغول شيره كشي هستند با تعجب گفت؛
«برخلاف طبيعت و سيره
دو برادر شدند همشيره»!
گفتم: از اول هم معلوم بود كه دست اصحاب فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 با حلقه انحرافي در يك كاسه است.
گفت: اگر اين سند و ده ها سند ديگر كه پيوند آنها را نشان مي دهد هم لو نمي رفت، مواضع و عملكرد آنها ترديدي باقي نمي گذاشت يك جريان بيشتر نيستند.
گفتم: يارو از اين كه فلان رفيقش شيره اي شده بود ناراحت شده و رفت كه به برادر او خبر بدهد تا چاره اي بينديشد. اما، وقتي كه وارد خانه برادر طرف شده و مشاهده كرد هر دو برادر كنار هم نشسته و مشغول شيره كشي هستند با تعجب گفت؛
«برخلاف طبيعت و سيره
دو برادر شدند همشيره»!
گفت: نوچه رهبر و مجتبی آقازاده ، نقل قول کرده از مصطفی تاج زاده
گفته نامه نوشته از درون زندان ، تا پیام دهدبه حامیان و رندان
باید از مشایی بشه حمایت ، تا خنثی بشه انتقاد و شکایت
رهنمود داده و کرده تأکید ، باید نامزدی اش بشه تأیید
اما سربازجوی
منفور و پلید ، فتنه و انحرافی
کرده تهدید
گفتم : چرا با ولی فقیه همکاره؟مواجه شده بارکود بازار
مکاره
نیازمند شده به سربازجوی پتیاره ، تا کمک کند رهبردرمانده بیچاره
تاچپ و راست خرکی دهد تحلیل ، مانور دهد با آمریکا و اسراییل
تا تواند سربازجوی زندان اوین ، رقبا را
متهم کنه با توهین
چرا این مرتیکه
پلید هرجایی؟ وحشت داره تأیید بشه مشایی
گفت : یارویی مثل سربازخوی مفتخور ، از دوستش شاکی میشه
ودلخور
میره تا نزد برادرش تا ازاین کنه شکایت، شیره ای شدن اخوی
اش کند حکایت
اما با تعجب میبینه
دوتایی نشستند کنارهم ،حیران میشه چگونه دوتایی سرشان شده خم
میگه بر خلاف طبیعت و سیره ، دو
برادر با هم شدند همشیره