دعوا (گفت و شنود)


گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 10 اردیبهشت – 92
دعوا (گفت و شنود)
گفت :سربازجوی کاسه لیس ،  با پرسه زنی  رفته انگلیس
گفتم : برای چه همکار ابلیس؟  تبدیل شده  به  پلیس
به انگلیس کرده سفر ، تا از رقیب  رد گیرد  و خبر
گفت: یکی از مدعیان اصلاحات که به انگلیس پناهنده شده است در صفحه فیس‌بوک خود نوشته است، مشکل اصلی اصلاح‌طلبان این است که همه خودشان را ژنرال تصور می‌کنند و حاضر به سربازی نیستند.
گفتم: خب! دیگه چی؟!
گفت: نوشته است؛ متاسفانه هیچکدام از آنها هم در حد و اندازه ژنرال نیستند ولی این واقعیت را قبول نمی‌کنند!
گفتم: بنده خدا حرف حساب زده... دیگه چی؟!
گفت: نوشته است سردمداران جبهه اصلاحات در عالم خیال برای خودشان پست و مقام در نظر می‌گیرند و به خاطر همین پست و مقام خیالی با یکدیگر دعوا هم می‌کنند.
گفتم: یارو با دو تا بچه‌اش توی پیاده‌رو قدم می‌زد، یکی از بچه‌ها گفت؛ اگر حساب بانکی بابا برنده جایزه اتومبیل بشه، من روی صندلی جلو می‌نشینم! و برادرش گفت؛ نخیر! من جلو می‌نشینم و سر همین با هم دعواشون شده بود که پدرشون برگشت و گفت؛ اگر به دعوا ادامه بدهید، ترمز می‌کنم و هردوتون رو پیاده می‌کنم!
گفت :سربازجوی کاسه لیس ،  با پرسه زنی  رفته انگلیس
گفتم : برای چه همکار ابلیس؟  تبدیل شده  به  پلیس
به انگلیس کرده سفر ، تا از رقیب  رد گیرد  و خبر
گفت : سربازجوی بد نام ، نقل کرده از یه گمنام
 نظرد اده در مورد رقیب ،  انگیزه شده برای تعقیب؟
تاسربازجو باشلاق وزنجیر ، با بهانه  تواند دهد  گیر
گوید گویا رقیب نیست آگاه ،در میان مردم نداره پایگاه
سیر میکنه در خیالات ،برایش میکنه تبلیغات
گفتم : چرا سربازجوی جنایتکار؟جز پاچه گیری نداره هیچکار؟
گفت : یارو  رفت بانک برای سرکشی ،تا ببیند برنده شده در قرعه کشی
دو فرزندش بحث داشتنددرپیاده رو، کدام یکی جلو بشینه در خود رو؟
همینطوری که می کردن نجوا ، کارشان  کشید  به دعوا
پدر گفت  به دو فرزندچموش ، اگر  ساکت نشین  وخاموش
بازم ژست بگیریدبا فیس و افاده ،با ترمز ازخودرو می کنم تان پیاده