(یادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " آرزوهای برباد رفته! "

نقد وبررسی : (یادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " آرزوهای برباد رفته! "
ادامه سیاست سناریو سازی همراه با تهدید وتوهین و تحقیر کردن رقبای ائتلافی دولت یازدهم در اوین نامه ی کیهان  هر روز با شدت دنبال می شود که زیر نام های گوناگون  قلم یادداشت روز نویسان اوین نامه ی کیهان  ولی با لهجه ی مشابه قلم فرسایی  می شود. به ویژه  پس از شکست 24 خرداد -92 که سربازجو با همه اخطارهایی که به نامزدان ریاست جهوری اصول گرا داد تامانع از پراکندگی وعدم انجسام و وحدت شان محور نامزد واحد شود وبه توافق برسند چون نمی خواست شاهد شکست وپیروزی رقیب باشد اما موفق شد . بنابراین از روز بعد از 24 خرداد 92 کلیدسناریو سازی علیه ی ائتلاف روحانی – رفسنجانی – خاتمی در اوین نامه ی کیهان زده شد. بنابراین هر سوژه و بهانه ای تبدیل به سناریوی جدید برای سربازجو شریعتمداری وهم قلم وهمکاران وهم لهجه یادداشت روز نوسان  علیه ی دولت یازدهم و حامیانش شده است . بهمین داستان نقل قول رفسنجانی از خمینی شیاد تمام نشده بود که گفت خمینی شیاد موافق شعار مرگ برآمریکا نبود که چون همزمانی باارتباط تلفنی روحانی بااوباما داشت که تبدیل به الم شنگه ی ضد یت با رفسنجانی – روحانی از موضع آمریکایی شد که مکمل آن  فریاد مرگ بر آمریکا  ولنگه کفش پرتاب کنی بسوی روحانی هنگام بازگشت از آمریکا  در فرودگاه تهران  اجرا شد. در دنباله  نقل قل جوک گویی نوه ی خمینی نعیمه ی اشراقی از خمینی شیاد موضوع روز وبهانه ی جدید اوین نامه ی کیهان  شد ه است تا با آویزان شدن به خمینی شیاد علیه ی رفسنجانی ونزدیکن خمینی شیاد که گرایش به رقیب دارند معرکه گیری وپرونده سازی کنند. نمونه همین یادداشت روز همکار وهم لهجه ی شریعتمداری است که  در ادامه  گشودن پرونده ی نعیمه اشراقی پرونده سازی برای وزیر فرهنگ سانسور وتفتیس عقاید ارشاد کرده است. در ادامه  به سناریو سازی وضوع روز مقاله روز نامه توقیف شده ی بهار متعلق به رقیب رسیده است . مرتبط با آن  یقه ی رئیس جمهور هم گرفته و از موضع چماق فرهنگی ومحافظ آن بودن مورد بازجویی اش قرار داده است وا پس از عبور از وی به حامیان ائتلافی دولت برسد . در نهایت نتیجه گیری با آویزان شدن به خمینی شیاد شده است :
"پایبندی به مرزهای اعتقادی و فرهنگی کشور، امری است که به حق از رئیس‌جمهور محترم، با سوابقی که از ایشان سراغ داریم انتظار می‌رود و مواضع ایشان در پاسداری و حراست از مرزهای عقیده و فرهنگ، نیز موید همین انتظار است. هدایت دولت توسط شخصی در کسوت روحانیت این انتظار را مضاعف و وعده‌های ایشان بخصوص در مجلس شورای اسلامی در جریان معرفی وزرا با تذکر ایشان در خصوص پاسداشت ارزش‌های اسلامی و انقلابی امیدهایی را در این عرصه به وجود آورد. اما ظاهرا عده‌ای تغییر دولت را با تغییر نظام و یا عقاید مردم برابر می‌دانند و علی‌رغم پافشاری دولت بر ارزش‌های مصرح قانونی و دینی، ساز ناکوک خود را می‌زنند و درد دل خود را می‌‌گویند! مشکل وقتی پیچیده‌تر می‌شود که با سکوت و انفعال دولت این سخنان به عنوان مواضع دولت به خورد جامعه داده می‌شود و این خود آغاز مشکلاتی بزرگ برای دولت است.فارغ از نتایج حرکت پرشتاب دولت در ماه‌های نخست کارش در عرصه‌های مختلف و رضایت‌مندی یا عدم رضایت مردم، عده دیگری بصورت پرشتاب و با احساس انرژی حاصل از تغییر دولت، سخنانی را در سطح عمومی جامعه مطرح می‌کنند که یقیناً آثار و تبعاتی در پی خواهد داشت و لازم است نسبت به آن از سر دلسوزی و دقت نگریسته شود. این اقدامات که بهتر است نام آن را «سرعت در شکستن مرزها» نامید، شاید بصورت پراکنده از درجه اهمیت کمتری برخوردار باشند اما وقتی آنها را به صورت یک کل واحد و یک مجموعه به هم پیوسته در نظر می‌گیریم خواهیم دید که مرزهای اخلاقی و عقیدتی و فرهنگی جامعه، بصورت جدی از سوی افرادی- که دانسته یا نادانسته در این الگو حرکت می‌کنند- شکسته می‌شود. به این چند نمونه دقت کنید: 1- چند روز قبل، در جلسه‌ای که معاون وزیر ارشاد هم در آن حضور داشت، شخصی که سواد و دانشی درباره مسائل دینی و احکام آن ندارد، با جسارت نسبت به احکام فقهی ادعا کرد که اسلام درباره خوانندگی زن، مخالفتی ندارد! و فقها باید به وی پاسخ بدهند که چرا با خوانندگی زنان مخالفند! وی که در هنگام پیروزی انقلاب اسلامی جوانی 23 ساله بوده و عملاً همه شهرت و اسم و رسم خود را مدیون دوران انقلاب است مدعی شد که در طول دوره انقلاب موسیقی در زمستان بوده است! واکنش معاون حاضر در جلسه سکوت بود! اما واکنش وزیر بگونه‌ای بود که استقبال گوینده آن سخنان را در برداشت و عملاً در جهت همسویی با آن قلمداد شد. این رویه واکنش هشدارآمیز حضرت آیت‌الله مکارم‌شیرازی را به همراه داشت. 2- در همان ایام، یکی از منسوبان امام راحل(ره) با انتشار مطلبی در صفحه فیس‌بوک خود، ضمن انتساب امری دروغ به امام راحل احساسات جمع کثیری از خانواده شهدا و مردم حزب‌الله را جریحه‌دار کرد.با اینکه این نخستین بار نبود که از این شخص- و خواهرش- قول و فعلی خلاف راه نورانی آن عزیز سفر کرده صادر می‌شد، اما این بار و در این مقطع، معنا و مفهوم خاصی پیدا می‌کرد. از خنثی بودن دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت امام که بگذریم واکنش سیدحسن خمینی در بحث حجاب و موسیقی و بیان تقیدات حضرت امام به احکام و آموزه‌های دینی ستودنی و حرکتی ارزشی بود.3- ماجرای نقل خاطره از حضرت امام هم که نیازی به شرح و تکرار ندارد! در حالی که جهان امام را به استکبارستیزی و جدیت و ایستادگی بر‌ آرمان‌ها و محکمات انقلاب می‌شناسد نسبت دادن اموری که در قاموس آن عزیز سفر کرده جایی نداشت و تا آخرین روزهای عمر نورانیشان بر آن مواضع اصرار و پافشاری داشتند، جفایی نابخشودنی و ظلمی آشکار به انقلاب و آرمانهای آن بود4- و بالاخره مقاله یک نویسنده بدسابقه در یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای صبح که در آستانه عید سعید غدیر منتشر شد، توهینی آشکار به ساحت مقدس‌ امیرالمؤمنین(ع) بود و زنگ خطر جدی در گوش هر بیدار دلی نواخت. نوشته توهین‌آمیزی که قلم از تکرار آن شرم دارد و یادآور مقالات دوران اصلاحات در توهین به مقدسات و ارزشها بود.بالاخره سراغ رقیب مدعی اصلاح طلب رفته است .آنچه که ذکر شد گوشه‌ای از بیش ‌فعالی کسانی است که به اشتباه و در عالم خیال بوی کباب به مشامشان رسیده و آنچه در سینه دارند را بی‌پروا بیرون می‌ریزند! اما به راستی چه شده که این حجم وسیع از تخریب ارزشها و باورها را در این مدت کوتاه شاهدیم؟!به نظر می‌رسد یک جریان سیاسی که سابقه سیاهی در همراهی با دشمنان بیرونی را در کارنامه خود دارد در یک دستور کار حساب شده، قرار است، با سرعت هرچه بیشتر نسبت به بنیانهای اعتقادی مردم حمله کند و اما، نه آن که به تاثیر این حملات در اعتقادات راسخ مردم امیدی داشته باشد، بلکه با این منظور که در سایه آن، ابتدا مروج حاکمیت نوعی «پلورالیزم» در حوزه اندیشه و تبلیغ «دین‌زدایی» در عرصه مدیریت و عمل باشد! اینکه هرکس بتواند هر عقیده ضددینی را بی‌پروا و بی‌محابا در مجامع عمومی و بعنوان نظریه قطعی بیان کند، آرزوی بارها بر باد رفته جریان مزبور برای جاسازی پلورالیزم و سپس دین‌زدایی است؟ در حالیکه جای مباحث اندیشه‌ای و نظری در مراکز علمی و فکری است، تمسک به آزادی بیان و طرح مباحث نظری در هیاهوی رسانه‌ای و تبلیغی، نامی جز نیرنگ و خدعه و سوءاستفاده از آزادی دارد؟!این رویه غلط ممکن است از اتاق فکر واحدی به عاملان آن دیکته نشود اما قطعا طراحی حساب شده دارد و نتیجه واحدی در بر خواهد داشت. یقینا تبدیل امام امت که محور وحدت جامعه بود به موضوعی برای کشمکش و منازعه در جامعه و یا گشودن باب اظهارنظرهای غیرکارشناسانه در امور دینی و نیز تمسک به خاطره در جهت تغییر عقیده و نگاه مردم، امری بی‌حساب نیست و نباید ساده‌‌انگارانه از مکر شیادان غافل ماند.شاید مهمترین هدف این سناریو ایجاد دو دستگی و چند دستگی در جامعه - آن هم در یکی از حساس‌ترین شرایط کشور - باشد که یقینا یکی از آثار آن، دور شدن توجهات از مسائل اصلی و محوری و درگیری در مباحث و موضوعات خلق‌الساعه و حاشیه‌ای است. فراموش نکنیم که غرب سالها قبل «امام‌زدایی» و «عرفی کردن دین» را 2 روش مهم و اساسی برای به زانو در آوردن انقلاب معرفی کرده بود. با این همه و با آنکه نباید از این توطئه حساب شده غافل بود، سابقه تاریخی ملت ما نشان داده که با این امور صبورانه اما مقتدر برخورد خواهد کرد. تجربه تاریخی سالهای نه چندان دور در دولت‌های مختلف بر این واقعیت گواهی می‌دهد. و اگر آنها که چنین نقشه‌ای را دنبال می‌کنند این داعیه را باور ندارند، چند روزی صبر کنند! 13 آبان نزدیک است می‌توانند واکنش مردم به تلاششان برای امام‌زدایی و فراموشی مرگ بر آمریکا را در فریادهای مردم ببینند و آنها که دین مردم را هدف گرفته‌اند هم کمی تا محرم صبر کنند! تا شور حسینی را ببینند و این که مردم در مقابل هر حمله به آموزه‌های انقلابی و به ازای هر تبلیغ ضد آمریکایی که از دیوارهای شهر پایین کشیده شود پرچم حسینی را بر در و دیوار شهر و خانه‌هایشان می‌آویزند و بار دیگر پرچم سیاه‌ حسین را علم مبارزه می‌کنند و باز هم مثل همیشه و برای چندمین بار به جریان یاد شده نشان می‌دهند که چگونه آرزوهایشان بر باد رفته است"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 3 شنبه  7 آبان ماه سال 1392

آرزوهای برباد رفته! (یادداشت روز)

تالاب جازموریان خشک شد.

یک سند جنایت محیط زیست دیگر رژیم ضد بشر فاش شده   است . چون ادامه ی  سیاست  بیش از 34 سال است که  چوب تاراج بر منابع وذخایر  کشورزده و جنگل ها سوزانده  ومراتع خشکانیده است و رودخانه ها ودریاچه ها وباتلاق خشک کرده و سد کویر نموده است . اکنون هم گزارش شده است تالاب جازموریان هم در جنوب استان کرمان خشک شده است .
مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری جنوب استان کرمان گفت: تالاب جازموریان که روزی تأمین کننده علوفه دام‌ها و زیستگاه پرندگان مهاجر بود به طور کامل خشک شد.«عزیزالله افشارزاده» اظهار کرد: با توجه به شروع خشکسالی از سال 71 در استان کرمان آب این تالاب کم و کمتر شد به نحوی که در سال 76 خشک شدن این تالاب قابل مشاهده بود و هم اکنون نیز به صورت کامل خشک شده است.به گزارش ایرنا وی بیان کرد: برداشت بی‌رویه آب از سفره‌های زیرزمینی بالادست این تالاب،‌ کاهش نزولات جوی و سدسازی در بالادست آن بدون در نظر گرفتن حقابه این تالاب از عوامل خشک شدن آن است.افشارزاده تصریح کرد: وسعت تالاب جازموریان 330 هزار هکتار است که از این میزان 180 هزار هکتار آن مرتع برای تأمین علوفه دام‌های جنوب کرمان محسوب می‌شود.مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری جنوب کرمان گفت: یکی از راهکارها در جازموریان بالا بردن پوشش گیاهی است که این کار در قالب کاشت نهال و ایجاد جنگل دستکاشت در دست اجرا است.وی افزود: اجرای طرح‌های آبخیزداری در ارتفاعات نیز باعث تقویت سفره‌های زیرزمینی می‌شود که این موضوع هم در دستور کار قرار دارد.


وزیر اطلاعات: 4 فرد بازداشتی در تاسیسات هسته‌ای دزد بودند.

 کوه موش  زایید و  باد بالون هوا شده ی  تبلیغاتی  جاسوس وخرابکار هسته ای اسراییلی و آمریکایی بازداشت خالی کردن خالی شد .زیرا که اختلاف شدید بین  علی اکبر صالحی عراقی  و سازمان اطلاعات و امنیت پاسداران با وزیر بدنام اطلاعات دولت روحانی در زمین  ادعای باز شدگان خرابکاران جاسوس هسته ای آشکار شده است زیرا که محور گزارش خبری بازداشت خرابکارهای هسته ای فاش شده که نه خرابکار که دزد بوده اند . از سوی دیگر فاش شده است که  اوضاع اقتصادی آنقدر خراب است که دامنه ی سرقت به تأسیسات هسته ای کشیده شده است مهمتر اینکه نشان داده شده که از تأسیسات هسته ای حفاظت نمی شود  چون به آسانی می شود از ضایعات  آهن و فولادش دزدی کرد . بدتر اینکه گند اتهام زدن های کیلویی وپوچ  از سوی دستگاه های اطلاعاتی – امنیتی هم آشکار شده است .
وزیر اطلاعات اعلام کرد 4 فردی که اخیرا در یکی از تاسیسات هسته‌ای دستگیر شدند، خرابکار نبوده بلکه دزد ضایعات آهن هستند.محمود علوی درباره چهار خرابکار سایت‌های هسته‌ای که اخیرا دستگیر شده‌اند، گفت: این چهار نفر «خرابکار» نبودند بلکه به دلیل آنکه در محوطه سایت، ضایعات آهن و فولاد وجود داشته زیر دیوار یک متر و نیمی که دور محوطه است، رفته و فنس را سوراخ کرده بودند تا این ضایعات را در بازار بفروشند.وزیر اطلاعات افزود: در واقع این افراد «دزد» بودند نه «خرابکار هسته‌ای» و از اهالی روستای همان اطراف نیروگاه بودند و سابقه این کارها را هم داشتند.علوی با اشاره به اینکه پرونده این افراد اطلاعاتی و امنیتی نیست، توضیح داد: هر زمان وضعیت این پرونده روشن شود، حکم متناسب با آن نیز صادر خواهد شد.به گزارش خانه ملت، وی همچنین در مورد حوادث بانه و سراوان و رویکرد وزارت اطلاعات در تامین امنیت مناطق مرزی گفت: وزارت اطلاعات تدابیر ویژه‌ای دارد که به موقع اعمال خواهیم کرد.این عضو هیئت دولت ادامه داد: این اتفاقات هیچ وقت ریشه‌کن نخواهد شد و هر زمان ممکن است پیش بیاید ولی قطعا در جهت جلوگیری از تکرار آن اقدام لازم انجام می‌شود.وزیر اطلاعات تاکید کرد: وزارت اطلاعات در مورد هر ناامنی تدبیر می‌کند.در همین حال علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی درباره اظهارنظر وزیر اطلاعات در مورد چهار خرابکار هسته‌ای که آن‌ها را دزد معرفی کرده گفت: اگر وزارت اطلاعات بررسی کرده و گفته دزد هستند که هیچ؛ ولی چه دزد جالبی که زیر دیوار بتونی را در آن شرایط حفر کرده و تلاش داشته که وارد سایت شود.وی از ارائه توضیحات بیشتر در این خصوص خودداری کرد و گفت: وزیر اطلاعات هرچه در این باره بگوید، قبول می‌کنیم زیرا ما این افراد را تحویل وزارت اطلاعات داده‌ایم.


اصلاح‌طلبان یزد کامروا نشدند(خبر ویژه)

یک تیر وچند نشان زدن سربازجو شریعتمداری و پیگیری اهداف خاص چون  وانمود کرده  بطور  تاکتیکی  از  تصمیم روحانی  حمایت  می کند که نامزد مورد نظر مدعیان اصلاح طلب را استاندار یزد نکرده است و مهره  یا  عضو شورای مرکزی خانه کشاورز (وابسته به عیسی کلانتری و نزدیک به کارگزاران و وزیر کشاورزی دوران رفسنجانی) را برگزیده است . اما در اصل  با این ترفندتلاش می کند که  نه تضاد مدعیان اصلاح طلبان با دولت و روحانی را برجسته کند ، بلکه  می خواهد به اختلاف میان  خاتمی وحامیانش با روحانی و رفسنجانی و مهره های درون دولت مدعی تدبیر وامید  هر چه بیشتر دامن بزند تا  تضاد واختلاف حاد شود تا منتهی به شکستن ائتلاف تاکتیکی  روحانی – رفسنجانی – خاتمی و مدعیان اصلاح طلب  در دولت شود .
بی‌میلی دولت نسبت به 3 نامزد اصلاح‌طلبان برای استانداری یزد و انتخاب فردی دیگر، موجب دلخوری در میان طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان طلبکار شد.هر چند سیدمحمد میرمحمدی استاندار جدید یزد، عضو شورای مرکزی خانه کشاورز (وابسته به عیسی کلانتری و نزدیک به کارگزاران) است اما پیش از این طیفی از اصلاح‌طلبان در نامه‌ای به وزیر کشور از وی خواسته بودند از میان (علی‌اکبر اولیاء، غلامعلی سفید و سیدحمید کلانتری) یکی را به عنوان استاندار یزد به دولت معرفی کند. در نامه این طیف به وزیر کشور ادعا شده بود «آنچه مایه نگارش نامه گردید، میدان نیافتن برخی اشخاص و محافلی است که در عین زاویه داشتن با دولت تدبیر و امید و با القای تفرقه میان نیروهای حامی رئیس‌جمهور، درصدد ایجاد فشار و اعمال سلایق شخصی و گروهی در فرآیند انتخاب استاندار هستند.هیئت دولت در جلسه دیروز خود میرمحمدی را که دارای سابقه معاونت پارلمانی وزارت کشاورزی است، به عنوان استاندار یزد معرفی کرد و این در حالی است که روزنامه زنجیره‌ای آفتاب یزد صبح دیروز با پیش‌بینی این انتخاب در تیتر صفحه اول خود نوشته بود «شوک منفی به مردم[!؟] استان یزد با شایعه انتخاب استاندار جدید» آفتاب یزد میرمحمدی را فاقد صلاحیت دانسته بود.ستادهای انتخاباتی اصلاح‌طلبان در برخی استان‌ها با طلبکاری استانداری را سهم و غنیمت انتخاباتی خود می‌دانند و به همین دلیل برخی کش و قوس‌های جدی در میان ستادها بروز کرده است.

پیام‌گیر (گفت و شنود)

گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان  9 آبان –92
گفتم :  چرا سربازجوی معتاد؟ ترک نمیکنه وی اعتیاد
تا دست نزنه به معرکه گیری ، از رقیب نکنه  پاچه گیری
گفت : آخه سربازجوی بهونه گیر ،نقل کرده از فردوسی و پیام گیر
نمی‌باشم امروز اندر سرای ،که رسم ادب  آورم به جای
چو فردا برخواستم از خواب ،به پیغامت  میدم من  جواب
گفت: قرار بود ظرف 100 روز، خبرهای خوشی درباره رفع مشکلات اقتصادی به مردم داده شود. پس چی شد؟!
گفتم: ظاهرا تعدادی از مدعیان اصلاحات که به درون دولت نفوذ کرده‌اند، به جای کمک به روحانی در حل مشکلات مردم، دنبال سازماندهی اصحاب فتنه در بدنه دولت هستند.
گفت: با این کارشان که دولت روحانی را در نگاه مردم تضعیف می‌کنند.
گفتم: خب! هدف اصلی اصحاب فتنه همین است.
گفت: پس جواب انتظارات مردم چه می‌شود؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! به مردم وعده می‌دهند!... می‌گویند؛ شخصی به تقلید از مرحوم فردوسی در پیام‌گیر تلفن خود این پیام را ضبط کرده بود؛
نمی‌باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب!
گفت : سربازجو در ادامه زدن جفتک ، تلاش کرده با مزه بشه و با نمک
گفتم : سربازجوی بی ادب در کلام ،باز به خود داده چه دسته گل بی لام؟
گفت : سربازجوی آدم کش ،  میگه قرار بود خبر های خوش
که دولت از آن کرده بود یادی ،برطرف کنه مشکلات اقتصادی
اما جریان فتنه با شیادی ، سو استفاده میکنه از آزادی
نفوذ کرده در بدنه دولت ، تلاش میکنه با رذالت
بدون  روی دروایسی وخجالت ،بر ساماندهی  کنه  دلالت
تا مقابله کنه  با حریف ،  دولت  را کنه تضعیف
تا مردم  بر آوردند  فریاد   ،به روحانی ندارن  اعتماد
فاش بشه قول روحانی هست پوچ ،در نهایت از قدرت وی  کنه کوچ
گفتم :  چرا سربازجوی معتاد؟ ترک نمیکنه وی اعتیاد
تا دست نزنه به معرکه گیری ، از رقیب نکنه  پاچه گیری
گفت : آخه سربازجوی بهونه گیر ،نقل کرده از فردوسی و پیام گیر
نمی‌باشم امروز اندر سرای ،که رسم ادب  آورم به جای
چو فردا برخواستم از خواب ،به پیغامت  میدم من  جواب

قتل باجناق به خاطر جاي خواب

قتل باجناق به خاطر جاي خواب .  9 آبان – 92
عجب جامعه معنوی و روحانی غیر مادی و دنیوی مملو از آرامش و صلح و صفا وصمیمت با روابط انسانی – اسلامی مدل ولایت فقیه ساخته وپرداخته شده است که بیش از 34 سال که از عمر ننگین رژیم عوامفریب ووارونه گوی  جنگ افروز می گذرد  موجب شده آنچنان فضای تحمل نا پذیر تحمیل شده  حاکم شده باشد که دو باجناق در خانه پدر همسرشا ن سر جای خواب حرف شان شود وکار به چاقوشی بکشد ویکی شان کشته شود؟!
مرد جوان كه بر سر جاي خواب باجناقش را به قتل رسانده بود براي دومين بار محاكمه شد. به گزارش مهر، در اين پرونده هادي 27 ساله متهم است در تاريخ 11 مهرماه سال 88 باجناق خود به نام سعيد را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. هادي پس از دستگيري در شعبه 74 دادگاه كيفري محاكمه شد كه در جريان دفاع از خود، گفت: من با چاقو ضربه اي به پاي باجناقم زدم و هيچ گاه نمي خواستم او را به قتل برسانم. پس از جلسه محاكمه، قضات دادگاه هادي را به قصاص محكوم كردند كه با اعتراض او پرونده براي رسيدگي به شعبه 14 ديوان عالي كشور فرستاده شد. قضات ديوان عالي كشور نيز به حكم مجازات او نقص گرفته و پرونده را به دادگاه بازگرداندند تا مشخص شود ضربه او كشنده بوده يا نه. پزشكي قانوني پس از بازگشت پرونده در گزارش نهايي خود ضربه هادي را كشنده اعلام كرد و مرد جوان صبح سه شنبه براي دومين بار پاي ميز محاكمه قرار گرفت. هادي با تكرار ادعاهاي قبلي خود، گفت: شب حادثه جشن تولد خواهرزنم بود و ما خانه پدرزنم دعوت بوديم. هنگام خواب، بر سر جاي خواب با باجناقم درگير شده و با كاردي كه زير بالش مخفي كرده بودم، ضربه اي به پايش زدم. پس از آخرين دفاعيات متهم، قضات دادگاه به او فرصت دادند كه در گفتگو با اولياي دم رضايت آنها را جلب كند. 

ناو هواپيمابري كه تبديل به هتلي لوكس شد

ناو هواپيمابري كه تبديل به هتلي لوكس شد.9 آبان - 92
چینی ها  در زمینه فعالیت اقتصای – تجاری چکار که نمی کنند؟!

يك شركت چيني با خريد يك هواپيماي ناوبر اكرايني، آن را تبديل به يك هتل لوكس و مجلل كرده است. 



كاش سر پيري تنها نمي‌ماندم.

كاش سر پيري تنها نمي‌ماندم. 9 آبان -92
گزارشی درد مندانه  از شرایط پیری در رژیم همه چیز تخریب ونابودکن  چون  اگر به تیر غیب گرفتار نشوی . یا معتاد نباشی و اور دز یا سنکوب نکنی و یا دچار سکته یا ایست قلبی نشوی   و تصادف نکنی و دست به خود کشی نزنی  و  زنده بمونی و  وارد مرحله ی پیری شوی تازه باید با  مشکلات  عدیده ی  دیگری  مواجه باشی  یک نمونه همین گزارش اشت  که گفته شده يك عمر مي‌دوي و به اين در و آن در مي‌زني تا وقتي گرد پيري رويت نشست، بتواني نفس راحتي بكشي و بي‌دغدغه در كنار همسرت زندگي كني و فرزندانت دورت را بگيرند، اما گاهي زندگي ماشيني همه اينها را به يك رويا تبديل مي‌كند. خيابان بند آمده! بوق ممتد ماشين‌ها همه را كلافه كرده. رد ماشين‌هاي پشت هم قطار شده را كه مي‌گيري مشخص مي‌شود پيرمردي هفتاد و چند ساله پشت فرمان تاكسي نشسته و نرم نرمك مشغول حساب و كتاب كرايه با مسافر است. ماشين پس از كلي كش و قوس حركت مي‌كند. پيرمرد دل پردردي دارد. مي‌گويد: كي خوشش مياد توي اين سن و سال مسافركشي كنه. وقتي نه از حقوق بازنشستگي خبري است و نه درآمد. مجبوري صبح تا شب دنده صد تا يه غاز بزني. روزي 10 بار براي اينكه مسير را رد مي‌شيم و من نمي‌شنوم (گوش هايش سنگين است) مسافرا دلخور مي‌شن. بارها حرف بايد بشنوم بابت آرام رانندگي كردن و هزار تا مصيبت ديگه. از توي داشبورد ماشين ليست آزمايش‌هایي كه دكتر تجويز كرده را بيرون مي‌كشد و مي‌گويد: ببين برا همينا بايد سيصد چهارصد هزار تومان پول بدم تا بفهمم مشكل كجاست؟.... 
يك عمر مي‌دوي و به اين در و آن در مي‌زني تا وقتي گرد پيري رويت نشست، بتواني نفس راحتي بكشي و بي‌دغدغه در كنار همسرت زندگي كني و فرزندانت دورت را بگيرند، اما گاهي زندگي ماشيني همه اينها را به يك رويا تبديل مي‌كند. خيابان بند آمده! بوق ممتد ماشين‌ها همه را كلافه كرده. رد ماشين‌هاي پشت هم قطار شده را كه مي‌گيري مشخص مي‌شود پيرمردي هفتاد و چند ساله پشت فرمان تاكسي نشسته و نرم نرمك مشغول حساب و كتاب كرايه با مسافر است. ماشين پس از كلي كش و قوس حركت مي‌كند. پيرمرد دل پردردي دارد. مي‌گويد: كي خوشش مياد توي اين سن و سال مسافركشي كنه. وقتي نه از حقوق بازنشستگي خبري است و نه درآمد. مجبوري صبح تا شب دنده صد تا يه غاز بزني. روزي 10 بار براي اينكه مسير را رد مي‌شيم و من نمي‌شنوم (گوشهايش سنگين است) مسافرا دلخور مي‌شن. بارها حرف بايد بشنوم بابت آرام رانندگي كردن و هزار تا مصيبت ديگه. از توي داشبورد ماشين ليست آزمايش‌ها?ي كه دكتر تجويز كرده را بيرون مي‌كشد و مي‌گويد: ببين برا همينا بايد سيصد چهارصد هزار تومان پول بدم تا بفهمم مشكل كجاست. از قديم‌الايام سالمندان در فرهنگ و سنت ايراني جايگاه ويژه‌اي در خانواده داشته‌اند و ريش سفيد هر خانواده تصميمات بزرگ و نهايي را مي‌گرفت و اين حرمت همچنان در بسياري از خانواد‌ه‌هاي ايراني رعايت مي‌شود. اما از طرفي ديگر دوره سالمندي به دليل كاهش توان بدن مشكلات خاص خود را دارد و كم نيستند سالمنداني كه با بالارفتن سن و در دوراني كه بايد آرامش خيال داشته باشند با مشكلاتي از قبيل نگراني براي تامين معيشت، تنهايي و نداشتن همدم، بيماري و نياز به دريافت خدمات درماني مواجهند. طبق تعريف سازمان بهداشت جهاني افراد بالاي 60 سال در هر جامعه‌اي سالمند محسوب مي‌شود. اين رقم در كشور ما 65 سال در نظر گرفته شده است. آمارهايي كه مسئولان ارائه مي‌كنند حاكي از آن است كه اكنون 8.2 درصد جمعيت كشور يعني چيزي حدود 6 ميليون نفر از جمعيت كشورمان سالمند هستند و اين رقم تا دو دهه آينده 3 برابر خواهد شد كه از هم اكنون بايد به فكر فراهم كردن زيرساخت‌هاي لازم مانند مراكز تفريحي، بيمارستانهاي فوق تخصصي سالمندان و ايجاد معابر مناسب براي سالمند و غيره است. خانم و آقاي دلشاد زوج سالمندي هستند كه تقريباً هر 2 ماه يكبار به دليل بيماري‌هاي دوره سالمندي مانند ناراحتي قلبي و گوارشي در بيمارستان بستري مي‌شوند. اما 5 فرزند خانواده روزهاي هفته را با هم تقسيم كرده‌اند تا هر روز يكي همدم اين پدر و مادر باشد. فريبا دلشاد فرزند ارشد خانواده مي‌گويد: شكر خدا پدرم هم حقوق بازنشستگي دارد و هم درآمدي از اجاره مغازه‌هايش، اما چيزي كه نياز دارد توجه ماست.اطرافيان ابتدا گفتند برايشان پرستار بگيريم اما ما قبول نكرديم. چون روحيه آنها را خوب مي‌شناسم. زود رنج هستند. 
آقاي فرزامي امسال پا به 83 سالگي گذاشته است. 
همسايه‌ها كمتر او را در كوچه و خيابان مي‌بينند. خودش مي‌گويد از ترس زمين خوردن و شكستگي دست و پا ترجيح مي‌دهد بيشتر در منزل بماند. تمام هشت فرزندش گرفتار زندگي خود هستند و تنها همدم اين پيرمرد يك طوطي است كه گاهي برخي لغات را تكرار مي‌كند. او مي‌گويد: خدا را شكر كه تلويزيون اختراع شد و گر نه نمي‌دانستم بايد چه كنم. همسايه‌ها هم لطف دارند و خريدهايم را انجام مي‌دهند. يك خانمي هم هفته‌اي يكبار براي نظافت منزل مي‌آيد. اما كاش همسرم زنده بود تا سر پيري تنها نبودم. همايون هاشمي رئيس سازمان بهزيستي مي‌گويد: 86 درصد سالمندان ما با خانو‌اده‌هاي خود زندگي مي‌كنند. 285 هزار سالمند زير پوشش بهزيستي و يك ميليون و 500 هزار سالمند زير پوشش كميته امداد هستند. وي در مورد ميزان سالمنداني كه زير پوشش بيمه بوده يا حقوق و بازنشستگي مي‌گيرند نيز خاطرنشان مي‌كند: يك ميليون و 700 هزار نفر از سالمندان بازنشسته تأمين اجتماعي يا عضو صندوق بازنشستگي هستند ولي 20 درصد افراد سالمند زير پوشش هيچ بيمه‌اي نيستند. 
اما بايد ديد چه اقداماتي براي پيشگيري از بيماري يا رفاه سالمندان در نظر گرفته شده است؟ 
پريسا طاهري، رئيس اداره سلامت سالمندان وزارت بهداشت مي‌گويد: وزارت بهداشت براي حمايت از سالمندان اقدامات زيادي را انجام داده كه يكي از اين اقدامات خدمات ادغام يافته با تأكيد بر بيماري است. به گفته وي هر سالمندي كه به مراكز بهداشتي و درماني شهري يا روستايي مراجعه كند 15 بيماري در او غربالگري مي‌شود و در صورت ضرورت افراد سالمند به متخصص ارجاع داده مي‌شوند و پس خوراند آن به پزشكي كه سالمند را ارجاع داده برگشت داده مي‌شود. وي تغذيه را يكي از نكات حائز اهميت براي سالمندان مي‌د‌اند و تصريح مي‌كند: طبق تحقيقات صورت گرفته تعداد زيادي از سالمندان دچارسوء تغذيه هستند به طوري كه 13.5 درصد از سالمندان اصلاً لبنيات مصرف نمي‌كنند و بايد آموزش‌هاي لازم با هدف بهتر كردن تغذيه در سالمندان به آنها ارائه شود. ولي وزارت بهداشت نمي‌تواند تمام خدمات مورد نياز سالمندان را ارائه و تأمين كند در واقع وزارت بهداشت بايد خدمات سلامت و درمان مورد نياز اين گروه را ساماندهي كند. شهرداري موظف به ايجاد فضاي ايمن و مناسب براي آنها و بهزيستي و بيمه‌ها و ديگر ارگانها خدمات مربوط به سازمان خود را به سالمندان ارائه دهند. وي مي‌گويد: اذعان مي‌كنم كه همچنان خدماتي كه در شأن سالمندان است را براي آنها فراهم نكرده‌ايم و بايد تلاش كنيم اين حلقه مفقوده را پيدا و احيا كنيم. پوكي استخوان،‌مشكلات گوارشي و نفخ به دليل نداشتن دندان و درست نجويدن غذا،بيماري‌هاي قلبي عروقي، سكته‌ مغزي و اختلال حافظه از بيماري‌هاي شايع دوره سالمندي است كه به اذعان متخصصان تغذيه با رعايت تغذيه مناسب بسياري از اينها قابل پيشگيري است. بسياري از سالمندان به دليل ترس از شكستگي يا افتادن معمولاً خانه نشين مي‌شوند و از وسايل نقليه عمومي استفاده نمي‌كنند. غلامعلي عكاشه، رئيس انجمن جراحان ارتوپدي در اين مورد مي‌گويد: يك فرد سالمند و اطرافيانش بايد مراقب باشند كه هيچ گاه سقوط نكند و به زمين نخورد. علاوه بر استانداردسازي محيط منازل، استفاده از عصا نيز براي كنترل و تسلط بر بدن توسط خود سالمند لازم و ضروري است. وي بر اين نكته تأكيد مي‌كند كه شكستگي‌ لگن و گردن ران در زنان بالاي 65 سال و مردان بالاي 70 سال به نسبت زيادي شايع است و پس از شكستگي مچ دست، دومين محل شايعي است كه بروز شكستگي در آن در سالمندان از آمار بالايي برخوردار است. هيچ گاه يك شبه نمي‌توان ره صد ساله را پيمود و از اكنون بايد نسخه‌اي براي دو دهه آينده پيچيد تا بدانيم از قشر سالمند به عنوان گروهي با كوله باري از تجربه و نه به عنوان افرادي صرفاً بيمار و نيازمند دريافت خدمات، در جايگاه‌هاي مختلف اجتماعي استفاده كرد يا چه تسهيلاتي را در زيرساخت‌هاي شهري، ‌اجتماعي و فرهنگي متناسب با اين افراد ايجاد كرد.

خودروي جالب شكارچي

خودروي جالب شكارچي  . 9 آبان - 92
 باید گفت فرق این شکارچی حیوانات آمریکایی  با خمینی شیاد وجانشین وی و لاجوردی قصاب زندان اوین این است که شکارچی آمریکایی با حیوانات سر و کار دارد و آنان را خشک می کند تا ماشین خود را در فصل شکار تزیین کند .مهمتر اینکه گویا گوشت شان را نمی خورد.  ولی شکارچیان دژخیم  حاکم برایران شکارچی انسان هستند وبه زن ومرد وکودک وجوان وپیر رحم نمی کنند وتزیین کردن شان آباد کردن گورستان های با نام وبی نشان و ایجاد محدودیت وممنوعیت از حضور اعضای خانواده ها بر سر گور عزیزان شان می باشد .

يك شكارچي آمريكايي با حيوانات خشك شده ماشين خود را تزيين كرده است و از آن در فصل شكار استفاده مي‌كند. 

سه خبر آمار مرگ روزانه جاد ه ها

سه خبر آمار مرگ  روزانه  جاد ه ها و واژگونی مرگ بار اتوبوس در جاده یزد و حادثه اتوبان رشت- قزوین . 9 آبان -92
مرگ روزانه 53 نفر در تصادفات رانندگي
آمار مرگ روزی 53 نفر در اثر تصادفات رانندگی در اده های کشور  باید بیشتر از این رقم باشد .زیرا وقتی  چند روز پیش گزارش شد که روزانه 2 نفر در جاده ی اردبیل به قوع می پیوندد با در نظر گرفتن  تعداد شهرهای ایران با جاده ها وخود روهای غیر استاندارد معلوم است که آمار تلفات جاده ها ی مرگ آفرین ایران بیش از 53 نفر در روز می باشد .
سازمان پزشكي قانوني كشور اعلام كرد: روزانه 53 نفر در 6 ماه نخست امسال در تصافات رانندگي جان خود را از دست دادند. در نيمه نخست امسال 9 هزار و 911 نفر در حوادث رانندگي جان خود را از دست دادند، اين رقم در مقايسه با مدت مشابه سال قبل كه تعداد تلفات حوادث رانندگي 10 هزار و 609 نفر بود، 6.6 درصد كاهش يافته است. از كل تلفات حوادث رانندگي در 6 ماهه نخست امسال 7 هزار و 606 نفر مرد و دو هزار و 305 نفر ديگر زن بودند. همچنين در اين مدت استانهاي فارس با 858، خراسان رضوي با 761 و تهران با 708 مورد، بيشترين و استانهاي ايلام با 82، كهگيلويه و بوير احمد با 102 و يزد با 126 مورد، كمترين آمار تلفات حوادث رانندگي را داشته اند. بر اساس اين گزارش در نيمه نخست سال جاري از كل تلفات حوادث رانندگي دو هزار و 667 نفر در مسيرهاي دورن شهري، 6 هزار و 399 نفر در جاده هاي برون شهري، 804 نفر در مسيرهاي روستايي و 41 نفر در مسيرهاي نامعلوم جان خود را از دست داده اند. بيشترين آمار مصدومين حوادث رانندگي به ترتيب در استانهاي تهران با 19 هزار و 769 نفر، خراسان رضوي با 17 هزار و 131 نفر و اصفهان با 12 هزار و 712 نفر ثبت شده است. در شهريور ماه امسال دو هزار و 205 (يكهزار و 667 مرد و 538 زن) در حوادث رانندگي جان باختند كه اين رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل 6.6 درصد افزايش يافته است. تعداد تلفات حوادث رانندگي در شهريور سال گذشته دو هزار و 69 نفر بود. همچنين تعداد مصدومان حوادث رانندگي در شهريور امسال 32 هزار و 381 نفر بود كه نسبت به مدت مشابه سال قبل يك درصد كاهش يافته است
واژگوني مرگبار اتوبوس در جاده يزد
واژگوني يك دستگاه اتوبوس در جاده استان يزد 3 تن كشته و 30 تن مجروح بر جاي گذاشت. به گزارش پايگاه خبري پليس، سرهنگ احمد مظفري رئيس پليس راه استان يزد در رابطه با اين تصادف، اظهار كرد: يك دستگاه اتوبوس ولوو سفيد رنگ از تعاوني 15 جنوب تهران با تعداد 25 نفرمسافر به علت بارندگي و لغزنده بودن جاده در محور يزد- مهريز از مسير منحرف و واژگون شد. وي افزود: با اعلام واژگوني اتوبوس مذكور بلافاصله اكيپ گشت ماموران پليس راه يزد - كرمان به محل اعزام شدند، تا در اسرع وقت خدمات لازم ارائه شود. رئيس پليس راه استان يزد تصريح كرد: متاسفانه در اين حادثه 2 نفز از مسافران در دم كشته و 20 نفر مصدوم كه به بيمارستان هاي فرخي و شهيد صدوقي يزد اعزام شدند.
تركيدن لاستيك اتوبوس در اتوبان رشت - قزوين حادثه آفريد.9 آبان - 92

رشت - خبرنگار روزنامه جمهوري اسلامي: تركيدن لاستيك اتوبوس در اتوبان رشت- قزوين 40 مسافر اتوبوس را با مرگ مواجه ساخت. سرهنگ مهيار رستگار رئيس پليس راه فرماندهي انتظامي استان گيلان با اعلام اين خبر گفت: با اعلام خبر فوري وقوع تصادف اتوبوس دراتوبان رشت - قزوين به علت تركيدن لاستيك، لحظه‌اي تصاوير تلخ اتوبان قم در ذهن مأموران پليس راه گيلان نقش بست. رئيس پليس راه استان گيلان گفت: يك تيم گشت پليس راه كه در نزديكترين محل حادثه مسير آزادراه رشت- قزوين در حين انجام مأموريت بود خود را به محل حادثه رساند و متعاقب نيز يگانهاي پليس راه و امداد در سريعترين زمان ممكن و با تجهيزات اوليه ممكن راهي محل حادثه شدند، سرهنگ رستگار افزود: اعلام خبر اين تيم گشت از حادثه، آرامش نسبي را براي پليس راه و واحدهاي امدادي به همراه آورد خبر حاكي از اين بود كه پس از تركيدن لاستيك اتوبوس با تلاش راننده و برخورد خودرو به گاردريل (جداكننده) وسط اتوبان مجدداً به مسير خود بازگشته و سپس متوقف شده است. رئيس پليس راه استان اظهار داشت: پس از رسيدن تيم‌هاي گشت كارشناسي پليس راه و يگانهاي امدادي و بررسي موضوع مشخص شد، يك دستگاه اتوبوس شهاب كه با 40 نفر مسافر از مقصد رشت به تهران در حال حركت بوده و در كيلومتر 8 آزاد راه رشت - قزوين به علت نامعلوم، تاير سمت چپ جلو اتوبوس در حين حركت اتوبوس ناگهان دچار تركيدگي شده و كنترل وسيله نقيله از دست راننده خارج مي‌شود و اتوبوس پس از برخورد با يك دستگاه خودروي سواري پژو به گاردريل وسط اتوبان برخورد مي‌نمايد. سرهنگ رستگار رئيس پليس راه استان گيلان در خاتمه با اعلام اينكه هرچند اين حادثه به لطف خدا به خير گذشت، گفت: معلوم نيست كه مسافران اتوبوس بعدي در نقطه ديگر كشورمان اين قدر خوش شانس باشند از رانندگان وسائط نقليه خواست در انتخاب و كيفيت تايرها دقت نمايند. 

عكس زيبايي از طاووس در حال پرواز


عكس زيبايي از طاووس در حال پرواز 9 آبان - 92
تصورکنید اگر چنانچه زیستگاه این پرنده ی زیبا ایران  و در حکومت ضد بشری بود که به صغیر وکبیر رحم نمی کند و نه آدم کشی  وقطع اندام وفروش آن را رایج کرده  است  که  نسل برخی از حیوانات را منقرض کرده یا در حال انقراض هستند آن موقع این پرنده ی زیبا چه سرنوشت شومی می توانست داشته باشد؟
اغلب مردم طاووس را در باغ‌وحش ديده‌اند، اما كمتر كسي منظره زيباي پرواز اين پرنده را مشاهده كرده و شايد اين يكي از دلايل انتخاب اين عكس از سوي داوران نشنال‌جئوگرافيك باشد. به گزارش خبرآنلاين، طاووس بومي هند است و بخصوص در شمال هند بيشتر مي‌توان آن را مشاهده كرد. اين پرنده نه تنها تحت حمايت قوانين زيست‌محيطي قرار دارد، كه برخي آيين‌هاي مذهبي رايج در هند نيز از آن حفاظت مي‌كنند. اين تصوير از "ساشين ساموانشي" توانست جزو پنج تصوير برگزيده هفته نشنال‌جئوگرافيك در حوزه پرندگان انتخاب شود 

پدر بي‌رحم چگونگي قتل عام خانواده‌اش را بازگو كرد.

پدر بي‌رحم چگونگي قتل عام خانواده‌اش را بازگو كرد. 9آبان - 92
مگر می توان شریک جرم بودن حاکمان رژیم ضد بشری قرون وسطایی  مذهبی  را  در این جنایت نا دیده گرفت که پس از 34 سال چگونه جامعه ای ساخته وشرایط خفقان وتحمل ناپذیری را تحمیل کرده اند  که  كارگر 47 ساله ی  يك شركت صنعتي مرتکب قتل 3 تن از اعضای  خانواده ی خود شده است که  "زهرا" (46 ساله مادر خانواده)، "پريسا"(25 ساله دختر خانواده) و "محمدرضا" (15 ساله پسر خانواده) نام داشتند که  بدون  بازگویی  دلیل قتل  گزارش شده  که  متهم مجبور به اعتراف قتل  شده و گفته است از چند ماه پيش قصد داشتم همسرم را بكشم؛ حتي يك بار با همسرم به پارك چيتگر رفتيم و قصد كشتن او را داشتم اما موفق نشدم. سپس افزوده   روز حادثه پس از درگيري كه با همسرم داشتم او قصد بيرون رفتن از خانه را داشت كه بلافاصله به پشت بام رفتم و چوب دستي را كه آنجا بود برداشته و داخل منزل آمدم؛ چندين ضربه به سر همسرم وارد كردم كه بر روي زمين افتاد؛ تصميم گرفتم كه بچه‌هايم را نيز بكشم به همين علت زماني كه محمدرضا به منزل آمد از من پرسيد كه چرا مادرش خوابيده؟ چراكه پيش از آمدن وي، روي مادرش را با پتو پوشانده بودم و نشست كه پتو را بردارد كه با چوبدستي از پشت سر، چندين ضربه به سر او وارد كردم كه او نيز بر روي زمين افتاد. ديگر كنترل خود را از دست داده بودم و جسد محمدرضا را كنار مادرش گذاشتم. حدودا ساعت 16:15 به پريسا زنگ زدم و از او خواستم تا سريع به منزل بيايد؛ چونكه احتمال مي‌دادم او جسدها را ببيند از او خواستم كه به بهانه جابجا كردن وسايل و كمك به من بدون آنكه داخل خانه برود به پشت بام بيايد؛ زماني كه پريسا به پشت بام آمد، يك بند رشته‌اي را كه از قبل آماده كردم بودم، به دور گردنش انداخته و او را خفه كردم؛ بعد از خفه كردن پريسا او را به داخل اتاق خواب خودش بردم.  آری سئوال است مگر می توان نقش حاکمان و شرایط طاقت فرسای غیر قابل تحمل بهویژه به قشر محروم وآسیب پذیر در اینگونه حوادث فراموش شود ومقر قاتل معرفی شود که با قصاص خود همچون 3 عضو قربانی دیگر خانواده قربانی ومقتول خواهد شد؟
سرانجام پس از گذشت روزها از وقوع جنايت خانوادگي خيابان تيموري، پدر اين خانواده لب به اعتراف گشود و پرده از راز اين جنايت برداشت. در ساعت 21:30، روز 23 مهرماه سال جاري، از طريق مركز فوريت‌هاي پليسي 110 وقوع سه فقره قتل در خيابان كميل به كلانتري 111 هفت چنار اعلام شد كه با حضور مأموران كلانتري و تيم بررسي صحنه جرم اداره دهم در محل، در بررسي‌هاي اوليه مشخص شد كه سه نفر از اعضاي يك خانواده به نام "زهرا" (46 ساله مادر خانواده)، "پريسا"(25 ساله دختر خانواده) و "محمدرضا" (15 ساله پسر خانواده) در حالي كه آثار شكستگي در سر "زهرا" و "محمدرضا" و آثار خفگي در دور گردن "پريسا" مشخص بود به قتل رسيده‌اند كه با تشكيل پرونده مقدماتي با موضوع "قتل عمد" و با توجه به حساسيت موضوع، تحقيقات از همان محل وقوع جنايت و با حضور قاضي سپيدنامه و تيم كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ آغاز شد. بازتاب خبر وقوع جنايت و قتل سه نفر از اعضاي يك خانواده بگونه‌اي در همان لحظه در منطقه منتشر شد كه مردم بيشماري در محل جنايت حاضر و ساعت‌ها در اطراف ساختمان و كوچه‌هاي مجاور تجمع كرده بودند؛ از سوي ديگر تعدادي از همسايگان و ساكنين واحدهاي ديگر آپارتمان نيز به حدي وحشت زده و نگران بودند كه پس از اطلاع از موضوع جنايت، محل‌هاي سكونت خود را ترك كرده و به همين علت تحقيقات اوليه از محل جنايت با مشكل مواجه شده بود. با توجه به اينكه پدر خانواده به نام "حميدرضا. ن" (47 ساله) موضوع جنايت را به پليس اطلاع داده بود، تحقيقات از وي آغاز شد و او در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: بنده به عنوان كارگر در يك شركت صنعتي مشغول به كار هستم و چون شب كار هستم، در حالي كه همسر و فرزندانم در منزل بودند از منزل خارج شده و اطلاعي در خصوص قتل آنها ندارم و بنا به اظهارات همسر و دخترم، يكي از دوستان پريسا در بيمارستان فيروزگر بستري و قرار بود كه امشب به همراه والدينش از يكي از شهرهاي غربي كشور به تهران و خانه ما بيايند و حتي در تأييد صحبت‌هاي خود نيز پيامك ارسالي از سوي دخترش را كه در ساعت 12 روز جنايت براي پدرش فرستاده بود به كارآگاهان نشان داد. حميدرضا در خصوص نحوه اطلاع از قتل سه نفر از اعضاي خانواده‌اش نيز به كارآگاهان گفت: زماني كه در محل كار خود بودم، چندين بار با تلفن منزل تماس گرفتم اما هيچكدام از اعضاي خانواده‌ام پاسخگوي تلفن‌هاي خود نبودند؛ نگران شدم و پس از گرفتن مرخصي از شركت به منزل رفتم كه پس از ورود به داخل خانه با اجساد خانواده‌ام روبرو شدم. با توجه به اظهارات "حميدرضا" در خصوص مراجعه يكي از دوستان پريسا به منزل آنها جهت رفتن به بيمارستان فيروزگر كارآگاهان اداره دهم به بيمارستان فيروزگر اعزام اما بر خلاف انتظار هيچگونه سابقه مراجعه و يا بستري شدن بيماري از شهرهاي غربي كشور در سوابق بيمارستان يافت نشد. اطلاعات جديد در شرايطي در اختيار كارآگاهان قرار گرفت كه حميدرضا همچنان بر حضور ميهمان دخترش در خانه‌اش و آشنايي آنها از داخل بيمارستان تأكيد داشت. با گذشت چند روز از وقوع جنايت و مراجعت ساكنين آپارتمان، كارآگاهان مجددا با حضور در محل جنايت به تحقيق از همسايگان پرداختند. در تحقيقات مشخص شد كه هيچگونه سر و صداي غيرعادي از منزل مقتولين شنيده نشده و تنها در ساعت 15 روز جنايت، صداي محكمي شبيه كوبيدن چيزي به زمين شنيده شده است و يكي از خانم‌هاي همسايه مقتولين نيز در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: روزهاي يكشنبه و سه شنبه به همراه زهرا(مادر خانواده) به باشگاه مي‌رفتيم؛ ولي آنروز هرچقدر منتظر ماندم او از خانه بيرون نيامد و حتي پاسخگوي تماس‌هاي من نيز نبود؛ به تصور اينكه زهرا براي انجام كاري از خانه خارج شده و خودش به تنهايي به باشگاه خواهد آمد، به باشگاه رفتم اما از او خبري نبود و به همين علت چندين بار با او تماس گرفته اما او پاسخگوي تماس‌هاي من نبود تا اينكه با حضور همسرش در خانه متوجه شدم كه او به همراه دو فرزندش به قتل رسيده است؛ زهرا خانم مؤمن و پاكي بود و خيلي خانواده‌اش را دوست داشت و تمامي همسايگان به اين موضوع شهادت مي‌دهند. كارآگاهان اداره دهم با مراجعه به هنرستان محل تحصيل "محمدرضا" به تحقيق از دوستان و همكلاس‌هاي وي پرداختند. يكي از همكلاسي‌ها و دوستان نزديك محمدرضا در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: روز جنايت ساعت 13 مدرسه تعطيل شد؛ با دوچرخه به منزل رفتيم و قرار شد تا در ساعت 16 با همديگر بيرون برويم اما ديگر از وي خبري نشد تا اينكه متوجه شدم به قتل رسيده است. در خصوص مقتوله پريسا نيز مشخص شد كه در ساعت 13 نزد يكي از دوستان خود به نام مريم بوده؛ در تحقيقات از مريم، وي در اظهاراتش به كارآگاهان گفت: پريسا از دوستان صميمي من بود و قصد ادامه تحصيل داشت؛ به همين علت روز سه شنبه و با قرار قبلي به دانشگاه من آمد و چهار جلد كتاب از من گرفت و گفت كه براي رسيدگي به امور شخصي پدربزرگش به منزل وي خواهد رفت. با توجه به نتايج تحقيقات، كارآگاهان با مراجعه به محل سكونت پدربزرگ مقتوله به تحقيق از وي پرداختند. وي در اظهاراتش به كارآگاهان گفت: روز حادثه پريسا به منزل من آمد و چند جلد كتاب نيز همراه خود داشت؛ پس از تهيه غذا در حدود ساعت 16:15 تلفن همراه پريسا زنگ خورد و پس از اتمام مكالمه پريسا عنوان كرد كه پدرم بود. به من گفت به دنبال وسيله‌اي در منزل مي‌گردد و از من خواست تا سريع به خانه بروم، به همين علت پريسا سريع از خانه خارج شد. با توجه به بررسي‌هاي تخصصي بعمل آمده از محل وقوع جنايت، عدم وجود هرگونه آثار ورود به عنف به محل جنايت، مشخص شدن كذب بودن اظهارات حميدرضا، اظهارات دوستان مقتولين مبني بر داشتن حسن رفتار، نبود هرگونه انگيزه مبني بر گرفتن انتقام از مقتولين و ديگر اقدامات پليسي بعمل آمده تمامي دلايل و شواهد نشان از دخالت پدر خانواده در ارتكاب اين جنايت داشت كه با هماهنگي بازپرس پرونده حميدرضا دستگير اما منكر هرگونه ارتكاب شد. در شرايطي كه حميدرضا منكر هرگونه ارتكاب جنايت شده و مدعي بود كه عاشقانه خانواده‌اش را دوست داشته اما سرانجام به ارتكاب جنايت و قتل اعضاي خانواده خود اعتراف و عنوان كرد: از چند ماه پيش قصد داشتم همسرم را بكشم؛ حتي يك بار با همسرم به پارك چيتگر رفتيم و قصد كشتن او را داشتم اما موفق نشدم. متهم در خصوص روز جنايت نيز به كارآگاهان گفت: روز حادثه پس از درگيري كه با همسرم داشتم او قصد بيرون رفتن از خانه را داشت كه بلافاصله به پشت بام رفتم و چوب دستي را كه آنجا بود برداشته و داخل منزل آمدم؛ چندين ضربه به سر همسرم وارد كردم كه بر روي زمين افتاد؛ تصميم گرفتم كه بچه‌هايم را نيز بكشم به همين علت زماني كه محمدرضا به منزل آمد از من پرسيد كه چرا مادرش خوابيده؟ چراكه پيش از آمدن وي، روي مادرش را با پتو پوشانده بودم و نشست كه پتو را بردارد كه با چوبدستي از پشت سر، چندين ضربه به سر او وارد كردم كه او نيز بر روي زمين افتاد. ديگر كنترل خود را از دست داده بودم و جسد محمدرضا را كنار مادرش گذاشتم. حدودا ساعت 16:15 به پريسا زنگ زدم و از او خواستم تا سريع به منزل بيايد؛ چونكه احتمال مي‌دادم او جسدها را ببيند از او خواستم كه به بهانه جابجا كردن وسايل و كمك به من بدون آنكه داخل خانه برود به پشت بام بيايد؛ زماني كه پريسا به پشت بام آمد، يك بند رشته‌اي را كه از قبل آماده كردم بودم، به دور گردنش انداخته و او را خفه كردم؛ بعد از خفه كردن پريسا او را به داخل اتاق خواب خودش بردم. متهم در ادامه اظهاراتش به كارآگاهان گفت: براي ايجاد انحراف در مسير تحقيقات پليس، تمامي وسايل منزل را بهم ريخته و چوبدستي را به بالاي پشت بام انداختم و نيز در مسير سوار شدن به سرويس محل كار حاضر و به سركار رفتم. نيم ساعت پس از شروع به كار به همكارانم عنوان داشتم كه كسي در منزل جوابگوي تلفن من نيست و به اين بهانه مرخصي گرفته و به منزل آمدم؛ به همراه دو تن از همسايگان در منزل را باز كرديم و با اجساد خانواده‌ام روبرو شديم و موضوع را به پليس و اورژانس اطلاع داديم. سرهنگ كارآگاه "آريا حاجي زاده"، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اعلام اين خبر به فارس، گفت: متهم در خصوص انگيزه ارتكاب جنايت، هر بار انگيزه و دلايل مختلفي را مطرح كرده اما با توجه به كشف قرص‌هاي اعصاب و روان از كمد شخصي متهم در محل كارش و اعتراف وي به مصرف اين نوع از قرص‌ها در حال حاضر متهم به پزشكي قانوني معرفي شده است

كوله‌پشتي دانش‌آموزان ما چقدر اضافه‌بار دارد؟

كوله‌پشتي دانش‌آموزان ما چقدر اضافه‌بار دارد؟ 9 آبان - 92
 قبل از اینکه توضیح داده شود چنین پژوهش هایی مراقبت از دانش آموزان مربوط به حکومت های دمکراتیک  است که در آن قانون و  برنامه صحیح آموزشی و بهداشت عمومی  و عدالت ورفاه اجتماعی وجود دارد نه در رژیم ضد بشری  که ر بدو شکل وقدرت گیری اش  زیر پوشش پاک سازی آموزش و پرورش  معلمین اخراج وخفقان در مدارس حاکم نمود .سپس دانش آموزان را گله گله روانه ی جبهه های جنگ خانمانسوز کردد تا بعنوان یکبار مصرفان برروی میادین مین های جنگی بروند . یا اینکه بزور وارد  نهاد  های جاسوسی انجمن اسلامی دانش آموزان  وارگان های سرکوبگر همچون سپاه و سازمان بسیج شوند .یا اینکه با اجبار  با کاروان گور راهی  میادین جنگی جنوب یا استان های جنگ زده ی دیگر کشور شوند تا در جاده های مرگ آفرین  در تصادفات کشته شوند .مهمتر اینکه بدلیل فقر نهادینه شده به 80% جمعیت کشور که در زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند موجب شده است تا میلیون ها نفر دانش آموزان مدارس وکلاس درس را ترک کنند وتبدیل به کودکان کار خیابانی شوند که هرروز هم بر آمارشان افزوده می گردد . بهرحال گزارش این پژوهش پیرامون  مراقبين بهداشت مدارس است  که  اوليا و مربيان را  موظف به  نکاتی می کندكه مرتبط به  شناسایی طرز نشستن، راه رفتن، ايستادن، حمل بار و بسياري از عادات غلط دانش‌آموزان می باشد که توصیه شده  باید به موقع براي آموزش رفتار صحيح وارد عمل شوند چرا  که گفته شده دانش‌آموزان در موقع راه‌رفتن، مطالعه يا ورزش كردن و دهها فعاليت ديگر به سرعت خسته مي‌شوند و قادر به ادامه كار نيستند؟ چرا دچار دل زدگي و بي‌علاقگي و حركات بيش از حد طبيعي و مزاحم مي‌شوند؟ و در ادامه تاكيد مي‌كند: اين عوارض خود به صورت يك دايره معيوب، فرد خسته را خسته‌تر و احتمالا رابطه فرد با محيط را دشوارتر مي‌سازد. بنابراين علت اصلي اين مشكلات را بايد در طرز نشستن،‌ ايستادن و راه رفتن و بسياري از عادات نادرست دانش‌آموزان مخصوصا حمل چيزهاي سنگين مانند كيف سنگين پر از كتاب در يك دست يا آويخته بر شانه در يك طرف بدن جست‌وجو كرد كه در بدشكلي اندام نيز موثر است.  در ادامه به نقل از  محققان افزوده شده  حمل كيف‌هاي سنگين مدرسه در سنين رشد دانش‌آموزان مي‌تواند عوارض جبران‌ناپذيري به دنبال داشته باشد. وقتي كوله‌پشتي سنگين باشد، كودك بيش از حد پشتش را قوس‌دار يا سر تنه را به جلو خم مي‌كند تا بتواند وزن كيف را تحمل كند. اين فشار روي عضلات گردن و پشت سبب خستگي بيش از حد و آسيب مي‌شود.  بنابراین توصیه شده  است شاگردان مدارس ابتدايي نبايد بيش از 10 درصد وزن بدنشان بار حمل كنند و در مورد شاگردان دبيرستاني اين نسبت نبايد بيش از 15 درصد وزن بدن باشد؛ بنابراين يك بچه با وزن 80 پوندي نبايد بيش از 8 پوند حمل كند. 
   
 پژوهش حاضر، مراقبين بهداشت مدارس و اوليا و مربيان را به اين نكته توجه مي‌دهد كه بايد طرز نشستن، راه رفتن، ايستادن، حمل بار و بسياري از عادات غلط دانش‌آموزان را شناسايي كنند و به موقع براي آموزش رفتار صحيح وارد عمل شوند. پژوهشگران كشور با انجام تحقيقي درباره ميزان وزن كوله‌پشتي دانش‌آموزان ابتدايي دريافتند: با افزايش سطح سواد والدين، ميانيگن وزن كيف‌هاي دانش‌آموزان هم افزايش مي‌يابد و اين مي‌تواند به دليل انتخاب كيف‌هاي سنگين‌تر از طرف اين دسته از والدين و لوازم‌التحرير بيشتر توسط آنها باشد. اين پژوهش با اشاره به اين كه در بين نهادهاي اجتماعي، مدرسه يكي از مهمترين نهادهاي سازمان يافته رسمي است كه بايد با فراهم كردن محيط سالم بهداشتي به جسم و روان كودكان جامعه امكان شكوفايي بدهد، تاكيد مي‌كند: در تمام دوران مدرسه، كودك از نقطه نظر جسمي، عقلاني، عاطفي و اجتماعي تغيير مي‌كند و اگر محيط مساعد براي رشد و تكامل وي فراهم نشود، با اختلالات رشد و نمو و بيماري‌هاي دوران كودكي مواجه مي‌شود. اين امر نه تنها در جريان يادگيري و آموزش وي موانع مهمي را ايجاد مي‌كند، بلكه بنيان و اساس بسياري از بيماري‌ها و اختلالات جسمي و رواني در سال‌هاي بزرگسالي را به وجود مي‌آورد. تحقيق فوق،‌ سپس به طرح چند پرسش درباره علت بروز خستگي در دانش‌آموزان مي‌پردازد: چرا دانش‌آموزان در موقع راه‌رفتن، مطالعه يا ورزش كردن و دهها فعاليت ديگر به سرعت خسته مي‌شوند و قادر به ادامه كار نيستند؟ چرا دچار دلزدگي و بي‌علاقگي و حركات بيش از حد طبيعي و مزاحم مي‌شوند؟ و در ادامه تاكيد مي‌كند: اين عوارض خود به صورت يك دايره معيوب، فرد خسته را خسته‌تر و احتمالا رابطه فرد با محيط را دشوارتر مي‌سازد. بنابراين علت اصلي اين مشكلات را بايد در طرز نشستن،‌ ايستادن و راه رفتن و بسياري از عادات نادرست دانش‌آموزان مخصوصا حمل چيزهاي سنگين مانند كيف سنگين پر از كتاب در يك دست يا آويخته بر شانه در يك طرف بدن جست‌وجو كرد كه در بدشكلي اندام نيز موثر است. پژوهش حاضر، در ادامه مراقبين بهداشت مدارس و اوليا و مربيان را به اين نكته توجه مي‌دهد كه بايد طرز نشستن، راه رفتن، ايستادن، حمل بار و بسياري از عادات غلط دانش‌آموزان را شناسايي كنند و به موقع براي آموزش رفتار صحيح وارد عمل شوند. به گفته محققان، حمل كيف‌هاي سنگين مدرسه در سنين رشد دانش‌آموزان مي‌تواند عوارض جبران‌ناپذيري به دنبال داشته باشد. وقتي كوله‌پشتي سنگين باشد، كودك بيش از حد پشتش را قوس‌دار يا سر تنه را به جلو خم مي‌كند تا بتواند وزن كيف را تحمل كند. اين فشار روي عضلات گردن و پشت سبب خستگي بيش از حد و آسيب مي‌شود. همچنين كوله‌هايي كه يك بند دارند باعث عدم تقارن ستون مهره‌ها و اختلال در توانايي طبيعي گيرندگي ضربه به وسيله ستون مهره‌اي و باعث دردهاي شانه،‌ گردن و كمر در كودكان مي‌شوند. اگر كودك كوله را بر روي يك شانه حمل كند، براي جبران وزن اضافي آن به طرف مقابل خم مي‌شود كه اين مساله درد بخش فوقاني و تحتاني پشت و كشش عضلات شانه و گردن را به دنبال دارد. علاوه بر اين بند باريك برخي كوله‌ها جريان خون و رشته‌هاي عصبي دست‌ها را تحت فشار قرار داده و سبب ضعف و گزگز بازو و دست‌ها مي‌شود. اين تحقيق به ذكر برخي استانداردها بر اساس اعلام انجمن كايروپراكتيك در كانادا (كايروپراكتيك، علم شناخت مفاصل، به ويژه ستون فقرات و هنر تنظيم و تطبيق آنها به منظور پيشگيري و درمان است كه استفاده از آن در علم پزشكي به 2000 سال پيش برمي گردد) اشاره كرده كه معتقد است شاگردان مدارس ابتدايي نبايد بيش از 10 درصد وزن بدنشان بار حمل كنند و در مورد شاگردان دبيرستاني اين نسبت نبايد بيش از 15 درصد وزن بدن باشد؛ بنابراين يك بچه با وزن 80 پوندي نبايد بيش از 8 پوند حمل كند. 
نحوه درست استفاده از كوله‌پشتي 

اين انجمن در مورد انتخاب كيف مي‌گويد: كيف بايد از سبك‌ترين جنس مثل وينيل يا كاموايي باشد. بالاي كوله‌پشتي نبايد بالاتر از شانه‌ها قرار گيرد و انتهاي آن نبايد از بالاي استخوان باسن پايين‌تر قرار گيرد. نوار كوله‌پشتي كه روي شانه‌ها قرار مي‌گيرد بايد پهنايي معادل 2 اينچ (5 سانت) داشته باشد و نبايد دور بازو جمع شود و يا در ماهيچه‌هاي شانه و بازو فرو رفته و روي اعصاب منطقه تاثير بگذارد. بندهاي كمري كيف كوله پشتي بايد بتواند 50 تا 70 درصد وزن را از روي شانه و ستون مهره‌ها به استخوان لگن انتقال دهد تا فشار روي استخوانها و مفاصل و ماهيچه‌ها مساوي شود. دانش‌آموزان بايد چيزهاي سنگين‌تر را نزديك به محور مركزي بدن طوري كه نزديك به مركز ثقل بدن باشد قرار دهند. كوله‌پشتي خيلي سنگين كه خيلي پايين نيز قرار نگيرد، فرد را به جلو خم كرده و فشار بيش از حدي را به پشت پا وارد مي‌آورد. براي اجتناب از صدمه به ستون مهره‌ها بايد هر دو بند را بر دوش انداخت. براي برداشتن و پوشيدن كوله‌پشتي بهتر است اول آن را روي يك ميز تحرير همسطح كم قرار داده و بعد آن را به پشت خود بلغزانيد. از پيچ و تاب خوردن كوله‌پشتي در پشت خود نيز بپرهيزيد. محققان شواهد روزافزون دردهاي پشت محصلان را دليل محكمي براي لزوم ايجاد محدوديت در وزن كوله‌پشتي‌هاي آنها مي‌دانند. با توجه به اهميت همين موضوع پژوهشي در كشور با هدف تعيين ميانگين وزن كيف و كوله پشتي كه دانش‌آموزان به مدرسه حمل مي‌كنند و تعيين نسبت وزن كيف به وزن بدن بر روي 558 دانش‌آموز ابتدايي شامل 270 دختر و 288 پسر در شهر همدان انجام شده است. به گزارش ايسنا،در اين تحقيق كه توسط دكتر محمود امدادي و همكاران وي انجام شده، كيف دانش‌آموزان در حالات مختلف (كيفي كه از خانه به مدرسه مي‌آورده‌اند با تمام لوازم و تغذيه و يك بار هم بدون تغذيه و كيفي كه طبق برنامه كلاسي بدون تغذيه مي‌آورده‌اند) مورد بررسي قرار گرفتند. همچنين وزن دانش‌آموزان در اين تحقيق اندازه‌گيري و نسبت اين دو يعني وزن كيف مدرسه و وزن دانش‌آموزان محاسبه شد. نتايج اين بررسي‌ها نشان داد كه تنها 6 درصد دختران و 13 درصد پسران يعني 9.5 درصد دانش‌آموزان مورد بررسي، كيفي كمتر از 0.05 درصد وزن بدن خود حمل مي‌كنند. بر اساس نتايج اين پژوهش، 51 درصد دانش‌آموزان نيز باري بين 5 تا 7 درصد وزن خود به مدرسه مي‌آورند، 27.5 درصد نيز كيفي بين 8 تا 9 درصد وزن خود و بالاخره 12 درصد دانش‌آموزان مدارس ابتدايي كيفي بيش از 10 درصد وزن خود حمل مي‌كنند. همچنين طبق نتايج اين تحقيق ميانگين وزن كيفي كه دانش‌آموزان به مدرسه مي‌آورند در دختران و پسران دانش‌آموز به صورت معني‌داري متفاوت است و دختران بار بيشتري به مدرسه مي‌آورند. نتايج حاكيست كه ميانگين وزن كيف همراه با تغذيه دانش‌آموزان دختر مدارس ابتدايي 1970 گرم و ميانگين وزن كيف همراه با تغذيه دانش‌آموزان پسر 1647 گرم بوده كه به نحو معني‌داري، ميانگين وزن كيف دختران، 323 گرم بيشتر از پسران بوده است. بر اساس اين تحقيق، ميانگين وزن كيف بدون تغذيه كه بايد دانش‌آموزان طبق برنامه به مدرسه بياورند در سن 7 سالگي 1145 گرم، سن 8 سالگي 1329 گرم، 9 سالگي 1480 گرم، 10 سالگي 1479 گرم، 11 سالگي 1751 گرم و 12 سالگي 1729 گرم است؛ حال آن كه ميانگين وزن كيف بدون تغذيه كه در سن 7 سالگي به مدرسه آورده مي‌شود، 1583، سن 8 سالگي 1545 گرم، 9 سالگي 1685 گرم، 10 سالگي، 1671 گرم، 11 سالگي 1984 گرم و 12 سالگي 2033 گرم است. اين تحقيق نتيجه‌گيري مي‌كند كه ميانگين وزن كيف بدون تغذيه‌اي كه دانش‌آموزان مدارس ابتدايي به مدرسه مي‌آورند، نسبت به آنچه كه بايد باشد، در سن 7 سالگي 138 گرم، در سن 8 سالگي 216 گرم،‌در سن 9 سالگي 205 گرم، درسن 10 سالگي 192 گرم،‌ در سن 11 سالگي 233 گرم و در سن 12 سالگي 304 گرم اضافه‌تر است. يافته‌هاي اين پژوهش همچنين يك نكته قابل توجه ديگر را نيز نشان مي‌دهد و آن اين كه ميانگين وزن كيفي كه دانش‌آموزان با تغذيه به مدرسه مي‌آورند، در سن 7 سالگي 200 گرم، بيشتر از سن 8 سالگي است؛ بنابراين كلاس اولي‌ها بيشتر از كلاس دومي‌ها بار حمل كرده و به مدرسه‌ مي‌برند. نتايج ديگر اين تحقيق همچنين حاكيست: 25.1 درصد دانش‌آموزان از كيف دستي استفاده مي‌كنند، 71.6 درصد دانش‌آموزان كوله پشتي به مدرسه مي‌برند و 3/3 درصد نيز به روش‌هاي ديگر كتاب و لوازم‌التحرير خود را به مدرسه‌ مي‌برند. بر اساس همين نتايج دختران دانش‌آموز با درصد بيشتري نسبت به پسران در موقع حمل كيف ابراز ناراحتي كرده‌اند. يافته‌هاي تحقيق حاضر حاكيست از ميان 83 درصد دانش‌آموزاني كه در موقع حمل كيف ناراحتي‌ داشته‌اند، 16 درصد از درد پشت، 38 درصد از درد شانه و 29 درصد از درد دست شكايت داشته‌اند. اين تحقيق با اشاره به وزن بالاتر كيف دانش‌آموزان دختر نسبت به دانش‌آموزان پسر، اولياي مدارس و معلمان را به توجه بيشتر در اين زمينه رهنمون كرده تا در اين مورد مراقبت كنند كه برنامه درسي دختران با پسران تفاوت نداشته باشد. پژوهش فوق،‌ همچنين با يادآوري اين كه وزن كيفي كه 7 ساله‌ها طبق برنامه كلاسي خود حمل مي‌كنند نيز بيشتر از كيفي است كه 8 ساله‌ها طبق برنامه كلاسي حمل مي‌كنند، به والدين تاكيد مي‌كند كه از پر كردن بيش از حد كيف مدرسه فرزندان كلاس اولي خود خودداري كنند. در اين تحقيق،‌ در مورد ارتباط وزن كيف‌هايي كه دانش‌آموزان به مدرسه مي‌برند با شغل والدين ارتباط معني‌داري مشاهده نشد؛ ولي سواد پدر و مادر ارتباط معني‌داري با وزن كيف دانش‌آموزان داشته است، به گونه‌اي كه با افزايش سواد والدين ميانگين وزن كيفهاي دانش‌آموزان نيزافزايش نشان مي‌دهد و اين مي‌تواند به دليل انتخاب كيف‌هاي سنگين‌تر از طرف والدين و لوازم‌التحرير بيشتر نيز باشد. *حمل كيف‌هاي سنگين مدرسه در سنين رشد دانش‌آموزان مي‌تواند عوارض جبران ناپذيري به دنبال داشته‌باشد. * از ميان 83 در صد دانش‌آموزاني كه در موقع حمل كيف ناراحتي داشته‌اند، 16 در صد از درد پشت، 38 در صد از درد شانه و 29 در صد از درد دست شكايت داشته‌اند

راهكارهايي براي ترميم پوست پس از شيمي‌درماني

راهكارهايي براي ترميم پوست پس از شيمي‌درماني.9 آبان -92
داروهاي شيمي‌ درماني علاوه بر غلبه بر سلول‌هاي سرطاني به سلول‌هاي سالم، به ويژه سلول‌هاي پوستي آسيب مي‌رسانند. شايع‌ترين عوارض جانبي شيمي‌ درماني، تهوع و ريزش مو است، اما اين داروها باعث ايجاد تغييراتي در پوست نيز مي‌شوند. به گفته محققان فرانسوي، بيماران سرطاني با انجام مراقبت‌هاي ساده مي‌توانند تاثير اين داروها را بر روي پوست محدود سازند. اصلي‌ترين عارضه پوستي كه در اثر داروهاي ضد سرطان ايجاد مي‌شود، خشكي شديد پوست است. پوست بدن بيمار پس از شيمي‌ درماني دچار كم‌ آبي مي‌شود و نرمي و لطافت خود را از دست مي‌دهد. علاوه بر اين خطر ايجاد چروك‌هاي جديد بر روي پوست و عدم استحكام پوست به خصوص در ناحيه صورت وجود دارد. در برخي موارد بيماران از ترك خوردگي و ورقه شدن پوست در ناحيه كف دست و پا، همچنين از حساسيت شديد به نور خورشيد و ايجاد آكنه و كهير شكايت دارند. متخصصان پوست اظهار كردند: بهترين راه براي ترميم پوست، استفاده از كرم‌هاي مرطوب‌كننده قوي مخصوص پوست‌هاي حساس است. به گفته پزشكان اگر قبل از خشك شدن كامل پوست مجددا از كرم استفاده شود، رطوبت بيشتري در سطح پوست جذب مي‌شود. پزشكان به بيماران توصيه مي‌كنند براي شست‌وشو از صابون استفاده نكنند و هنگام كار و خروج از منزل حتما دستكش بپوشند و در مقابل نور خورشيد از كرم ضد آفتاب استفاده كنند. براي بدست آوردن استحكام و شفافيت پوست نيز، مصرف مواد غذايي سرشار از آنتي اكسيدان‌ها توصيه مي‌شود. مركبات، ميوه‌ها و سبزيجاتي مانند هويج، گوجه فرنگي و كلم بروكلي سرشار از كاروتينوئيد هستند. مصرف غلات، گوشت سفيد و فرآورده‌هاي دريايي و نوشيدن روزانه حداقل 1.5 ليتر آب نيز مفيد است

آيا افزايش وزن در ميانسالي طبيعي است؟

آيا افزايش وزن در ميانسالي طبيعي است؟9آبان-92
اين تفكر وجود دارد كه علت افزايش وزن در ميانسالي تغيير سطح هورمون‌هاست و اين امري طبيعي و غير قابل پيشگيري و كنترل مي‌باشد. اما واقعيت آن است كه تغييرات هورمون‌ها تنها مسئول 1 تا 5/2 كيلوگرم افزايش وزن هستند و باقي افزايش وزن در دوره ميانسالي به زياده‌خوري، شيوه غلط زندگي، استرس و عدم فعاليت بدني بستگي دارد. 
- پيشگيري از چاقي در ميانسالي  اين امر وابسته به 3 مسئله است: ذهن، برنامه غذايي، فعاليت بدني. 
* به اين معني كه از ذهن خود براي كنترل استرس استفاده كنيد. استرس شما ممكن است به دليل شيوه غلط زندگي شما باشد. افرادي كه استعداد چاقي دارند معمولاً در هنگام استرس غذاي بيشتري مي‌خورند بدون آن كه بدان توجه داشته باشند. از طرف ديگر تغييرات سوخت و ساز در هنگام استرس نيز به تجمع بافت چربي در بدن منجر مي‌گردد. * با نگاهي به تغذيه خود، كميت و كيفيت خوراك خود را بسنجيد. كيفيت تغذيه يعني اينكه از تمام گروه‌هاي غذايي در برنامه غذايي شما گنجانده شود. غذاهاي فراوري شده و غذاهايي كه در بسته بندي‌هاي بزرگ هستند را انتخاب نكنيد. در مورد كميت (مقدار) مواد غذايي دقت كنيد خصوصاً وعده‌هايي را كه بيرون از منزل هستيد. سعي كنيد برآيند صحيحي از ميزان كالري مورد نياز خود داشته باشيد. به طور متوسط ميزان كالري روزانه مورد نياز در سنين ميانسالي براي خانم‌ها 1500 تا 1600 و براي آقايان 1800 تا 2000 كيلوكالري مي‌باشد (البته نه ورزشكاران حرفه اي). * مسئله بعدي فعاليت بدني است. افراد ميانسال به منظور كاهش وزن بايد علاوه بر كنترل برنامه غذايي خود روزانه به ميزان مشخصي فعاليت بدني نيز بپردازند. هر وقت صحبت از فعاليت بدني مي‌شود تصور ورزش سنگين كه معمولاً براي افراد ميانسال امكان پذير نيست و گاه مي‌تواند خطرات جبران ناپذيري داشته باشد به ذهن متبادر مي‌گردد. اما مطالعات نشان داده‌اند كه راه رفتن معمولي هم حتي در اين سنين مي‌تواند تأثيرات مفيد غير قابل انكاري را به دنبال داشته باشد. 
- آيا وزن مناسب در ميانسالي همان وزن زمان جواني نيست؟ 
براي داشتن اندامي مناسب در ميانسالي بيش از وزن ايده آل بايد به ميزان چربي بدن توجه كرد. در واقع در ميانسالي هدف كاهش چربي بدن و افزايش استحكام استخوان‌ها است. در آقايان توده بدني با 25- 18 درصد چربي و دور كمر كمتر از 92 سانتي متر و در خانم‌ها توده بدني با 27 - 22 درصد چربي و دور كمر كمتر از 80 سانتي متر مناسب است. دير شام نخوريد وعده غذاي شام خود را قبل از ساعت 8 شب قرار دهيد. هرچه زمان وعده شام ديرتر باشد بايد سبك‌تر شود مطالعات نشان داده‌اند كه متأسفانه افزايش وزن در ميانسالي بيشتر به صورت چربي اضافي بدن در ناحيه شكم ذخيره شده و باعث ايجاد چاقي شكمي مي‌شود. 1 تا 5/2 كيلوگرم چاقي شكمي به دليل افزايش سن است. اگرچه با داشتن برنامه غذايي سالم و داشتن فعاليت بدني منظم مي‌توان ميزان چاقي شكمي را به حداقل رساند اما نبايد توقع اندام يك جوان 20 ساله را داشت. شما با افزايش ميزان فعاليت بدني مي‌توانيد سطح متابوليسم (سوخت و ساز بدن) را بالا بريد. سوزاندن 400 تا 500 كيلوكالري در روز به افراد ميانسال توصيه مي‌شود يعني 35 تا 45 دقيقه فعاليت بدني در روز كه مي‌توان اين ميزان فعاليت بدني را يك‌بار به صورت پيوسته يا در دو نوبت 20 دقيقه‌اي انجام داد.
نكاتي براي كنترل افزايش وزن در ميانسالي 
* به دفعات مصرف مواد غذايي در طول روز توجه داشته باشيد. سعي كنيد فاصله بين وعده‌هاي اصلي و ميان وعده‌ها بيش از 4-3 ساعت نباشد. 

* دير شام نخوريد وعده غذاي شام خود را قبل از ساعت 8 شب قرار دهيد. هرچه زمان وعده شام ديرتر باشد بايد سبك‌تر شود. * به ميزان متناسبي كربوهيدرات، پروتئين و چربي را در برنامه غذايي خود بگنجانيد. از گوشت‌هاي كم‌چرب و لبنيات كم‌چرب استفاده نماييد و چربي‌هاي مفيد مانند مغزها و روغن‌هاي گياهي را جايگزين روغن‌هاي جامد و هيدروژنه كنيد. * به ميزان كافي استراحت كنيد و از استرس و شرايط استرس‌زا دوري كنيد چرا كه استرس افزايش وزن بدون دليل را براي شما توجيه مي‌نمايد. كم خوابي و دير خوابيدن نيز مي‌تواند متابوليسم شما را تحت تأثير قرار دهد. * بسياري از افراد براي مدت‌ها ورزش‌هاي ثابتي را انجام مي‌دهند در صورتي كه بدن بعد از مدتي به فعاليت بدني انجام شده عادت مي‌كند به همين دليل بايد ميزان و نوع فعاليت بدني را پس از مدتي تغيير داد. انجام حداقل 5 بار ورزش يا فعاليت بدني در هفته موثر است.