هیولا (گفت و شنود)

هیولا (گفت و شنود)
گفتم : اینگونه که سربازجو گرفته  قیف ، نکنه میخواد روزنامه بهار بشه توقیف
گفت : بلی  چون سربازجو با شیادی ، جز بهار، گرفته یقه ی نهضت آزادی
 در ادامه این پرونده ساز شیاد ،  از یارو خواستگاری  کرده یاد
هفت خط بود و هم  سابقه دار ،رو دست به بسیج زده بود و پاسدار
دزد بود و عرق خور و حشیشی ومعتاد ،قماز باز و خلافکارو زندونی و اهل فساد
مادر عروس گفت ازخونه بیرون کنین این هیولا ، تا آر پی جی نزدم تو ملاجش همین حالا
گفت: اسناد موجود نشان می‌دهد که نویسنده مقاله موهن روزنامه بهار، یار غار رئیس اداره سوم ساواک بوده است.
گفتم: همین سرلشکر منصور قدر، سفیر رژیم شاه در لبنان، در مقدمه کتاب خود از «مساعدت‌های بسیار ارزنده علی‌اصغر غروی» تشکر و قدردانی کرده است.
گفت: عضو نهضت آزادی هم که بوده است و به نفع وهابی‌ها و سلفی‌ها هم که فعالیت کرده است و...
گفتم: در مجلس خواستگاری، مادر داماد به مادر عروس گفت؛ کبریت دارید؟ داماد می‌خواهد حشیش بکشد. مادر عروس با تعجب گفت؛ مگر معتاد است؟ مادر داماد گفت؛ نه! عرق خورده هوس حشیش کرده! پرسید؛ عرق‌خور هم هست؟ گفت؛ نه! در قمار باخته بود، ناراحت شده بود! پرسید؛ پس قمارباز هم هست؟ و راه افتاد که برود. مادر داماد گفت؛ می‌ر‌وی کبریت بیاوری؟ مادر عروس گفت؛ میرم آرپی‌جی بیارم بزنم توی ملاج این هیولا...!
گفت : سربازجو داده سینه چاک ، روکرده مهره اداره سوم ساواک
گفتم : مهره اداره سوم ساواک کیست؟  هدف فاش کردن این مهره چیست؟
گفت : سربازجوی پلید جانی ،  بازگویی گذشته ی ر فسنجانی
در روز نامه بهار داده شد بازتاب ، بهانه شد تا وی شود بی تاب
 پای منقل ازصبح تا  ناهار ،پرونده سازی کرده علیه بهار
گفتم : اینگونه که سربازجو گرفته  قیف ، نکنه میخواد روزنامه بهار بشه توقیف
گفت : بلی  چون سربازجو با شیادی ، جز بهار، گرفته یقه ی نهضت آزادی
 در ادامه این پرونده ساز شیاد ،  از یارو خواستگاری  کرده یاد
هفت خط بود و هم  سابقه دار ،رو دست به بسیج زده بود و پاسدار
دزد بود و عرق خور و حشیشی ومعتاد ،قماز باز و خلافکارو زندونی و اهل فساد
مادر عروس گفت ازخونه بیرون کنین این هیولا ، تا آر پی جی نزدم تو ملاجش همین حالا