پدر بي‌رحم چگونگي قتل عام خانواده‌اش را بازگو كرد.

پدر بي‌رحم چگونگي قتل عام خانواده‌اش را بازگو كرد. 9آبان - 92
مگر می توان شریک جرم بودن حاکمان رژیم ضد بشری قرون وسطایی  مذهبی  را  در این جنایت نا دیده گرفت که پس از 34 سال چگونه جامعه ای ساخته وشرایط خفقان وتحمل ناپذیری را تحمیل کرده اند  که  كارگر 47 ساله ی  يك شركت صنعتي مرتکب قتل 3 تن از اعضای  خانواده ی خود شده است که  "زهرا" (46 ساله مادر خانواده)، "پريسا"(25 ساله دختر خانواده) و "محمدرضا" (15 ساله پسر خانواده) نام داشتند که  بدون  بازگویی  دلیل قتل  گزارش شده  که  متهم مجبور به اعتراف قتل  شده و گفته است از چند ماه پيش قصد داشتم همسرم را بكشم؛ حتي يك بار با همسرم به پارك چيتگر رفتيم و قصد كشتن او را داشتم اما موفق نشدم. سپس افزوده   روز حادثه پس از درگيري كه با همسرم داشتم او قصد بيرون رفتن از خانه را داشت كه بلافاصله به پشت بام رفتم و چوب دستي را كه آنجا بود برداشته و داخل منزل آمدم؛ چندين ضربه به سر همسرم وارد كردم كه بر روي زمين افتاد؛ تصميم گرفتم كه بچه‌هايم را نيز بكشم به همين علت زماني كه محمدرضا به منزل آمد از من پرسيد كه چرا مادرش خوابيده؟ چراكه پيش از آمدن وي، روي مادرش را با پتو پوشانده بودم و نشست كه پتو را بردارد كه با چوبدستي از پشت سر، چندين ضربه به سر او وارد كردم كه او نيز بر روي زمين افتاد. ديگر كنترل خود را از دست داده بودم و جسد محمدرضا را كنار مادرش گذاشتم. حدودا ساعت 16:15 به پريسا زنگ زدم و از او خواستم تا سريع به منزل بيايد؛ چونكه احتمال مي‌دادم او جسدها را ببيند از او خواستم كه به بهانه جابجا كردن وسايل و كمك به من بدون آنكه داخل خانه برود به پشت بام بيايد؛ زماني كه پريسا به پشت بام آمد، يك بند رشته‌اي را كه از قبل آماده كردم بودم، به دور گردنش انداخته و او را خفه كردم؛ بعد از خفه كردن پريسا او را به داخل اتاق خواب خودش بردم.  آری سئوال است مگر می توان نقش حاکمان و شرایط طاقت فرسای غیر قابل تحمل بهویژه به قشر محروم وآسیب پذیر در اینگونه حوادث فراموش شود ومقر قاتل معرفی شود که با قصاص خود همچون 3 عضو قربانی دیگر خانواده قربانی ومقتول خواهد شد؟
سرانجام پس از گذشت روزها از وقوع جنايت خانوادگي خيابان تيموري، پدر اين خانواده لب به اعتراف گشود و پرده از راز اين جنايت برداشت. در ساعت 21:30، روز 23 مهرماه سال جاري، از طريق مركز فوريت‌هاي پليسي 110 وقوع سه فقره قتل در خيابان كميل به كلانتري 111 هفت چنار اعلام شد كه با حضور مأموران كلانتري و تيم بررسي صحنه جرم اداره دهم در محل، در بررسي‌هاي اوليه مشخص شد كه سه نفر از اعضاي يك خانواده به نام "زهرا" (46 ساله مادر خانواده)، "پريسا"(25 ساله دختر خانواده) و "محمدرضا" (15 ساله پسر خانواده) در حالي كه آثار شكستگي در سر "زهرا" و "محمدرضا" و آثار خفگي در دور گردن "پريسا" مشخص بود به قتل رسيده‌اند كه با تشكيل پرونده مقدماتي با موضوع "قتل عمد" و با توجه به حساسيت موضوع، تحقيقات از همان محل وقوع جنايت و با حضور قاضي سپيدنامه و تيم كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ آغاز شد. بازتاب خبر وقوع جنايت و قتل سه نفر از اعضاي يك خانواده بگونه‌اي در همان لحظه در منطقه منتشر شد كه مردم بيشماري در محل جنايت حاضر و ساعت‌ها در اطراف ساختمان و كوچه‌هاي مجاور تجمع كرده بودند؛ از سوي ديگر تعدادي از همسايگان و ساكنين واحدهاي ديگر آپارتمان نيز به حدي وحشت زده و نگران بودند كه پس از اطلاع از موضوع جنايت، محل‌هاي سكونت خود را ترك كرده و به همين علت تحقيقات اوليه از محل جنايت با مشكل مواجه شده بود. با توجه به اينكه پدر خانواده به نام "حميدرضا. ن" (47 ساله) موضوع جنايت را به پليس اطلاع داده بود، تحقيقات از وي آغاز شد و او در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: بنده به عنوان كارگر در يك شركت صنعتي مشغول به كار هستم و چون شب كار هستم، در حالي كه همسر و فرزندانم در منزل بودند از منزل خارج شده و اطلاعي در خصوص قتل آنها ندارم و بنا به اظهارات همسر و دخترم، يكي از دوستان پريسا در بيمارستان فيروزگر بستري و قرار بود كه امشب به همراه والدينش از يكي از شهرهاي غربي كشور به تهران و خانه ما بيايند و حتي در تأييد صحبت‌هاي خود نيز پيامك ارسالي از سوي دخترش را كه در ساعت 12 روز جنايت براي پدرش فرستاده بود به كارآگاهان نشان داد. حميدرضا در خصوص نحوه اطلاع از قتل سه نفر از اعضاي خانواده‌اش نيز به كارآگاهان گفت: زماني كه در محل كار خود بودم، چندين بار با تلفن منزل تماس گرفتم اما هيچكدام از اعضاي خانواده‌ام پاسخگوي تلفن‌هاي خود نبودند؛ نگران شدم و پس از گرفتن مرخصي از شركت به منزل رفتم كه پس از ورود به داخل خانه با اجساد خانواده‌ام روبرو شدم. با توجه به اظهارات "حميدرضا" در خصوص مراجعه يكي از دوستان پريسا به منزل آنها جهت رفتن به بيمارستان فيروزگر كارآگاهان اداره دهم به بيمارستان فيروزگر اعزام اما بر خلاف انتظار هيچگونه سابقه مراجعه و يا بستري شدن بيماري از شهرهاي غربي كشور در سوابق بيمارستان يافت نشد. اطلاعات جديد در شرايطي در اختيار كارآگاهان قرار گرفت كه حميدرضا همچنان بر حضور ميهمان دخترش در خانه‌اش و آشنايي آنها از داخل بيمارستان تأكيد داشت. با گذشت چند روز از وقوع جنايت و مراجعت ساكنين آپارتمان، كارآگاهان مجددا با حضور در محل جنايت به تحقيق از همسايگان پرداختند. در تحقيقات مشخص شد كه هيچگونه سر و صداي غيرعادي از منزل مقتولين شنيده نشده و تنها در ساعت 15 روز جنايت، صداي محكمي شبيه كوبيدن چيزي به زمين شنيده شده است و يكي از خانم‌هاي همسايه مقتولين نيز در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: روزهاي يكشنبه و سه شنبه به همراه زهرا(مادر خانواده) به باشگاه مي‌رفتيم؛ ولي آنروز هرچقدر منتظر ماندم او از خانه بيرون نيامد و حتي پاسخگوي تماس‌هاي من نيز نبود؛ به تصور اينكه زهرا براي انجام كاري از خانه خارج شده و خودش به تنهايي به باشگاه خواهد آمد، به باشگاه رفتم اما از او خبري نبود و به همين علت چندين بار با او تماس گرفته اما او پاسخگوي تماس‌هاي من نبود تا اينكه با حضور همسرش در خانه متوجه شدم كه او به همراه دو فرزندش به قتل رسيده است؛ زهرا خانم مؤمن و پاكي بود و خيلي خانواده‌اش را دوست داشت و تمامي همسايگان به اين موضوع شهادت مي‌دهند. كارآگاهان اداره دهم با مراجعه به هنرستان محل تحصيل "محمدرضا" به تحقيق از دوستان و همكلاس‌هاي وي پرداختند. يكي از همكلاسي‌ها و دوستان نزديك محمدرضا در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: روز جنايت ساعت 13 مدرسه تعطيل شد؛ با دوچرخه به منزل رفتيم و قرار شد تا در ساعت 16 با همديگر بيرون برويم اما ديگر از وي خبري نشد تا اينكه متوجه شدم به قتل رسيده است. در خصوص مقتوله پريسا نيز مشخص شد كه در ساعت 13 نزد يكي از دوستان خود به نام مريم بوده؛ در تحقيقات از مريم، وي در اظهاراتش به كارآگاهان گفت: پريسا از دوستان صميمي من بود و قصد ادامه تحصيل داشت؛ به همين علت روز سه شنبه و با قرار قبلي به دانشگاه من آمد و چهار جلد كتاب از من گرفت و گفت كه براي رسيدگي به امور شخصي پدربزرگش به منزل وي خواهد رفت. با توجه به نتايج تحقيقات، كارآگاهان با مراجعه به محل سكونت پدربزرگ مقتوله به تحقيق از وي پرداختند. وي در اظهاراتش به كارآگاهان گفت: روز حادثه پريسا به منزل من آمد و چند جلد كتاب نيز همراه خود داشت؛ پس از تهيه غذا در حدود ساعت 16:15 تلفن همراه پريسا زنگ خورد و پس از اتمام مكالمه پريسا عنوان كرد كه پدرم بود. به من گفت به دنبال وسيله‌اي در منزل مي‌گردد و از من خواست تا سريع به خانه بروم، به همين علت پريسا سريع از خانه خارج شد. با توجه به بررسي‌هاي تخصصي بعمل آمده از محل وقوع جنايت، عدم وجود هرگونه آثار ورود به عنف به محل جنايت، مشخص شدن كذب بودن اظهارات حميدرضا، اظهارات دوستان مقتولين مبني بر داشتن حسن رفتار، نبود هرگونه انگيزه مبني بر گرفتن انتقام از مقتولين و ديگر اقدامات پليسي بعمل آمده تمامي دلايل و شواهد نشان از دخالت پدر خانواده در ارتكاب اين جنايت داشت كه با هماهنگي بازپرس پرونده حميدرضا دستگير اما منكر هرگونه ارتكاب شد. در شرايطي كه حميدرضا منكر هرگونه ارتكاب جنايت شده و مدعي بود كه عاشقانه خانواده‌اش را دوست داشته اما سرانجام به ارتكاب جنايت و قتل اعضاي خانواده خود اعتراف و عنوان كرد: از چند ماه پيش قصد داشتم همسرم را بكشم؛ حتي يك بار با همسرم به پارك چيتگر رفتيم و قصد كشتن او را داشتم اما موفق نشدم. متهم در خصوص روز جنايت نيز به كارآگاهان گفت: روز حادثه پس از درگيري كه با همسرم داشتم او قصد بيرون رفتن از خانه را داشت كه بلافاصله به پشت بام رفتم و چوب دستي را كه آنجا بود برداشته و داخل منزل آمدم؛ چندين ضربه به سر همسرم وارد كردم كه بر روي زمين افتاد؛ تصميم گرفتم كه بچه‌هايم را نيز بكشم به همين علت زماني كه محمدرضا به منزل آمد از من پرسيد كه چرا مادرش خوابيده؟ چراكه پيش از آمدن وي، روي مادرش را با پتو پوشانده بودم و نشست كه پتو را بردارد كه با چوبدستي از پشت سر، چندين ضربه به سر او وارد كردم كه او نيز بر روي زمين افتاد. ديگر كنترل خود را از دست داده بودم و جسد محمدرضا را كنار مادرش گذاشتم. حدودا ساعت 16:15 به پريسا زنگ زدم و از او خواستم تا سريع به منزل بيايد؛ چونكه احتمال مي‌دادم او جسدها را ببيند از او خواستم كه به بهانه جابجا كردن وسايل و كمك به من بدون آنكه داخل خانه برود به پشت بام بيايد؛ زماني كه پريسا به پشت بام آمد، يك بند رشته‌اي را كه از قبل آماده كردم بودم، به دور گردنش انداخته و او را خفه كردم؛ بعد از خفه كردن پريسا او را به داخل اتاق خواب خودش بردم. متهم در ادامه اظهاراتش به كارآگاهان گفت: براي ايجاد انحراف در مسير تحقيقات پليس، تمامي وسايل منزل را بهم ريخته و چوبدستي را به بالاي پشت بام انداختم و نيز در مسير سوار شدن به سرويس محل كار حاضر و به سركار رفتم. نيم ساعت پس از شروع به كار به همكارانم عنوان داشتم كه كسي در منزل جوابگوي تلفن من نيست و به اين بهانه مرخصي گرفته و به منزل آمدم؛ به همراه دو تن از همسايگان در منزل را باز كرديم و با اجساد خانواده‌ام روبرو شديم و موضوع را به پليس و اورژانس اطلاع داديم. سرهنگ كارآگاه "آريا حاجي زاده"، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اعلام اين خبر به فارس، گفت: متهم در خصوص انگيزه ارتكاب جنايت، هر بار انگيزه و دلايل مختلفي را مطرح كرده اما با توجه به كشف قرص‌هاي اعصاب و روان از كمد شخصي متهم در محل كارش و اعتراف وي به مصرف اين نوع از قرص‌ها در حال حاضر متهم به پزشكي قانوني معرفي شده است