اتوبوس(گفت و شنود)

اتوبوس(گفت و شنود)
گفتم : چرا نمیدونه سربازجوی منفور؟بازار مکاره هست در رأس همه امور
چرا دست زده به معرکه گیری؟ گیر داده به بازار مکاره و رأی گیری
گفت : نیمه شب مسافران اتوبوس ، خواب بودند اما یک مسافر  لوس
خودشو رسوند این  به راننده  ، گفتچرا گاز میدی، عوض میکنی دنده؟
مگر نمی بینی همه هستن خواب؟تو چرا جای خواب ، شدی بی تاب؟
گفت: در جلسه علنی دیروز مجلس در حالی که وزرای پیشنهادی و یا نمایندگان موافق و مخالف سخنرانی می‌کردند، بسیاری از نمایندگان مشغول صحبت کردن با یکدیگر بودند.
گفتم: شاید از قبل می‌دانستند که سخنرانان می‌خواهند چه چیزی بگویند!
گفت: مرد حسابی! از کجا می‌دانستند؟! باید به حرف‌ها دقت می‌کردند تا برای رای دادن اطلاع کافی داشته باشند، ولی انگار‌نه‌انگار که سخنران برای آنها حرف می‌زند.گ
گفتم: چه عرض کنم؟! نیمه شب بود و اتوبوس در جاده حرکت می‌کرد. یکی از مسافران وقتی دید بیشتر مسافرها خوابیده‌اند، پیش راننده رفت و گفت: داداش! همه خوابیده‌اند، تو برای کی اینجور با دقت داری رانندگی می‌کنی؟!
گفت : سربازجو نماینده رهبر همکاره ، بدجوری گیر داده به بازار مکاره
گفتم : برای چه سربازجو پتیاره؟ گیر داده به بازار مکاره ی بیچاره
گفت :  میگه آخه  موقع سخنرانی نامزدان ،اعضا  گوش نمی دادند به  این مفسدان
چون بودند مشغول حرف زدن در گوشی ،انگار فرو رفته بودند در خواب خرگوشی
نه دلواپس بودن ، نه  حیران ،  انگار می دونستن چه میگه سخنران؟
چون قرار بود رأی بیاره  دو وزیر ،اما سومی کشیده بشه به زیر
گفتم : چرا نمیدونه سربازجوی منفور؟بازار مکاره هست در رأس همه امور
چرا دست زده به معرکه گیری؟ گیر داده به بازار مکاره و رأی گیری
گفت : نیمه شب مسافران اتوبوس ، خواب بودند اما یک مسافر  لوس
خودشو رسوند این  به راننده  ، گفتچرا گاز میدی، عوض میکنی دنده؟

مگر نمی بینی همه هستن خواب؟تو چرا جای خواب ، شدی بی تاب؟